چتمارس

You feel the gay vibe, too, right?

وقتی در موعد یکی از آخرین جهش‌های ژنتیکی خواب می‌مانی:

در امت اسلامی، اعضای ایده‌آل به دو دسته‌ی «زادآور» و «شهید بالقوه» تقسیم می‌شوند؛ وظیفه‌ی اصلی گروه اول، تولید گروه دوم است.

بستنی لیوانی هشت‌تومانی را تووی لیوان نسکافه‌ی رقیقم غرق می‌کنم و صدایش می‌کنم «آفوگاتو» که دلش نشکند.

و در چت‌روم‌ها، هر کس تندتر تایپ می‌کرد، جنگاور قوی‌تری محسوب می‌شد.

بروید خدا را شکر کنید که زمانه عوض شده. دوره‌ی ما، در فضای اینترنت، هر سانازی را که می‌زدی کنار، زیرش یک ممد بود.

گاهی اوقات، تنها این‌که یارو گورش را گم کند کافی نیست؛ ارجح آن‌ است که یارو گورش را محکم گم کند.

احتمالن مشکل اصلی من با خوابیدن این است که هر بار بیدار می‌شوم، می‌بینم هیچ‌کسی در هیچ نقطه‌یی از جهان هستی برایم نریده است.

تمام چندساعتی که زیر دوش بودم، روی ریپیت بود.