cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

چتمارس

@chetmars

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
9 203
مشترکین
-624 ساعت
+357 روز
+15230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

Repost from چتمارس
The key, here, is keeping in mind that a clock is somehow accurately always going forward; But the bomb is a symbol of self destruction, too. Artists must always be improving in a special way. They must use themselves as their material and synthesize the material into something else. The product must be customized, not for the audience, but for the artist's self, so others might find something relatable in the work. In conclusion, the artist consumes the existence to create the work, like a fire consumes some woods to send a set of signals: Smoke, hotness, and scent of coal.
نمایش همه...
Repost from چتمارس
«هنرمند باید یک بمب ساعتی باشد»
نمایش همه...
مونک.
نمایش همه...
مادرم گاو می‌خواست پدرم گاو بود من شبیه پدرم شده‌ام
نمایش همه...
گل‌های قالی هوش از سرم می‌برند حالا که آدم‌خوار شده‌ام.
نمایش همه...
او که در خانواده‌یی مذهبی در شهر مقدس قم کاسپلی می‌کرد، با توصیه‌ و راهنمایی یکی از دوستانش، توانست اولین چنل اونلی‌فنز خود را راه‌اندازی کند.
نمایش همه...
Photo unavailableShow in Telegram
برای گوش دادن به موزیک، لازم است شرایط خاصی رعایت شود. مثلن این‌که سه‌ی صبح، بیرون شهر، یک درخت پیدا کنی که بدانی برای چند ساعت سایه خواهی داشت. و بعد، تازه کنی.
نمایش همه...
گوسفندها را با فرشتگان برمی‌گردانم و سعی می‌کنم بخوابم.
نمایش همه...
170d67e8_2e9b_4c85_9b6f_9ea48983cc57The_Vision_140_audio_only_.mp37.38 MB
اگر فرد اسبی نداشته باشد، خودش اسب خودش است.
ون‌گوگ
نمایش همه...
بدن ناکارآمدی دارم. درستش باید این باشد که مغزم لای پره‌های نازکی از گوشت پیچیده شود؛ آن‌قدر نازک که نور از آن عبور کند. و لایه‌ی نازک‌تری از پوست رویش را بپوشاند. چشم‌ها را. پیشانی را. جمجمه را که از حالت بنیانی خود خارج شده و مثل یک سکه پخش زمین است. و مغز جایی بیرونش. تمامشان با گوشت نازک پوشیده شوند. و نوک زبان در یک شربت قندی باشد. و درد را لایه‌ی نازک گوشت از سر و صورت بمکد. از نقاط مختلفی. نرمیِ لایه‌ی نازک و گرم گوشت. گوشت گرم. پوست نرم. پلک‌ها را بپوشاند. تاریکی عمیق. تمام گیرنده‌های حسی درگیر گرمای گوشت باشند‌. و نور نارنجی از آن عبور کند. مردمک‌ها بچرخند و طرح‌ها را تماشا کنند. پتوی گوشتی. سبک و گرم. صدای عبور خون ناچیز از رگ‌های نازکش.  مغزی که بالاخره آرام می‌گیرد.
نمایش همه...
یک طرح متفاوت انتخاب کنید

طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.