cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

ع‌ج؛

«کسی که ”او“ دوست‌ش داشت؛ علیرضا»؛ و «هیچ‌چیز؛ به‌جز یک جنگ‌جوی شکست‌خورده‌ی رانده‌شده‌ی آواره». شناس: @jahdari_bot

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
641
Suscriptores
-224 horas
-77 días
+1630 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

«خداحافظی نکبت است. خداحافظی‌کردن کمی مانند مُردن می‌ماند؛ و تو امشب خداحافظی کرده‌ای، تو امشب کمی مُرده‌ای‌». -از قیطریه تا اورنج‌کانتی.
Mostrar todo...
+«از آسمان چه خبر»؟ -«دیگر این ابر بهاری، جان باریدن ندارد».
Mostrar todo...
آقای رئیسی، مخلص بود. چیزی که هم دوست و هم دشمن مشترکا روش اذعان دارن، اخلاص ایشون توی همه‌چیز بود. از مناظرات انتخاباتی‌شون گرفته تا همین سفرهای استانی و برخوردشون با مردم. من به شخصه معتقدم که ایشون، نیت‌شون درست بوده. و به‌نظرم خیلی‌های دیگه هم مثل من فکر می‌کنن. این‌که ایشون شهید شدن و به معنای واقعی کلمه، عاقبت به‌خیر شدن، کاملا بحث متفاوتیه با عمل‌کردشون. طبق اعتقادات دینی ما، ایشون باید پاسخ‌گوی وعده‌های انتخاباتی‌شون -که خیلی‌هاشون عملی نشد- و اتفاقاتی که توی دوران ریاست‌جمهوری‌شون توی کشور افتاده باشن. من عامی توی دوران ریاست ایشون، هیچ بهبودی نسبت به قبل ندیدم و ایشون با علم به این وضعیت، توی مناظره‌هاشون وعده‌ی بهبودی داده بودند. و در نهایت در این مورد ارجاع‌تون می‌دم به صحبت‌های رهبری، در درس خارج از فقه‌شون توی سال نود و هفت: «این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛ [رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد -هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد- «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر می‌کنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب می‌کند این را. در آن حوزه‌ی مأموریّت که ما آن‌جا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام می‌گیرد که ما می‌توانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت -پُست نگهبانی ما است دیگر- یا بعضی از کارها باید انجام می‌گرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر این‌که ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، «مغلولاً» می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. «مغلولاً» می‌آورند او را در پای محاسبه‌ی الهی».
Mostrar todo...
در این‌باره، حرف‌هایی دارم که وقتی جو یه‌ذره آروم‌تر شد، خواهم زد.
Mostrar todo...
Repost from ع‌ج؛
«اگر مرگ را نداشتی مدام نفرینم می‌کردی که چرا از تو دریغ‌ش کرده‌ام. عمدا کمی تلخی به آن افزوده‌ام تا با دیدن آسایشی که برای‌ت فراهم می‌کند، پرولع و حریصانه در آغوش‌ش نکشی. هم مرگ و هم زندگی را با شیرینی و تلخی درآمیخته‌ام تا تو را در مرتبه‌ی میانه‌ای سکنی دهم که برای‌ت می‌خواهم: نه گریز از زندگی و نه گریز از مرگ به زندگی». -مونتنی.
Mostrar todo...
فارغ از هر چیزی لزوم وجود یک قدرت «مطلق» سیاسی، نه شورای چندنفره، حتی بالاتر از ریاست جمهوری این‌طور وقت‌ها خودش رو نشون می‌ده.
Mostrar todo...
Repost from خودمونی؛
فضای‌مجازی، مخصوصاً توییتر، برای بروز هیجانات لحظه‌ایه. بخاطر همین گاهی می‌بینی بعضی‌ها حرف‌های ضدونقیض زیاد می‌زنن. خیلی وقت‌ها حرفی که مثلاً الان می‌زنن، یهو ۲۴ ساعت بعد ۱۸۰درجه مخالفش رو می‌گن. وقتی هم یه حرف هیجانی رو میگی، چهارتا از دوست‌های دیگه‌ات هم میان بهش ضریب می‌دن، یهو می‌بینی عمیقاً باورت این نیست اما حس می‌کنی شاید درست همینه.‌ من یه‌چیزی گفتم، چهار نفر دیگه هم چهارتا گذاشتن روش. بعد میشین بهم دیگه بابت احساسات هیجانی‌تون که خودتون هم تکلیف‌تون باهاش مشخص نیست، فحش میدین. حالا من کاری ندارم کلاً احساسات‌تون چیه. اما وقتی خیلی هیجانی شدین، هرچیزی رو ننویسین. کاری به سوءاستفاده بقیه یا برداشت اون‌ها ندارم. گاهی با بروز احساسات هیجانی توی هر مسئله‌ای برای هم‌‌دیگه یه‌چاله‌ای می‌کنین، که برگشتن ازش سخته. وگرنه همهٔ آدم‌ها توی لحظات مختلف احتمالاً حرف‌های عجیب‌وغریب زیادی به ذهنشون میاد. مثل همون یهویی و بی‌موقع وسط ختم یه‌چیز خنده‌دار یادتون میاد، که واقعاً دست خودتون هم نیست. همین. من چندسالی به این نتیجه رسیدم درمورد خیلی چیزها توی مجازی حرف نزنم. نه که از فلانی و بهمانی و فحش خوردن بترسم یا برام مهم باشه فلانی و بیساری باهام قطع ارتباط می‌کنن یا بهشون برمی‌خوره. فقط چون نمی‌خوام هرچی توی مغزم هست رو بریزم بیرون.
Mostrar todo...
Photo unavailableShow in Telegram
درسته، ما یادمون نرفته آدم‌هایی که این عمل رو تقبیح می‌کنن، یه‌روزی توی تایم‌لاین سر فوت رفسنجانی چه کارها که نمی‌کردند؛ ولی با شما باید جنگید. نه برای این‌که ناراحت نیستید/خوش‌حالید؛ که این واکنش، برآمده از سلیقه‌ی سیاسی‌تونه. با شماها باید جنگید، به‌خاطر این‌که هیچ مرز و خط قرمزی شناخته‌شده‌ای ندارید که یه‌جا بگید بسه، از این دیگه نمی‌شه عبور کرد. شماها ترس‌ناک‌ترین نوع بشریت‌ید.
Mostrar todo...
درسته، ما یادمون نرفته آدم‌هایی که این عمل رو تقبیح می‌کنن، یه‌روزی توی تایم‌لاین سر فوت رفسنجانی چه کارها که نمی‌کردند؛ ولی با شما باید جنگید. نه برای این‌که ناراحت نیستید/خوش‌حالید؛ که این واکنش، برآمده از سلیقه‌ی سیاسی‌تونه. با شماها باید جنگید، به‌خاطر این‌که هیچ مرز و خط قرمزی شناخته‌شده‌ای ندارید که یه‌جا بگید بسه، از این دیگه نمی‌شه عبور کرد. شماها ترس‌ناک‌ترین نوع بشریت‌ید.
Mostrar todo...
آدمی‌زاد گاهی دل‌ش می‌خواهد برای تویی بنویسید که حضور دارد، نه اویی که رفته‌ است.
Mostrar todo...