🌺کانال آناوطن آغمیون🌺

﷽ ✨ یارب العالمین ✨                    🌸 بهار_۱۴۰۳  📆 شنبه     ۲۲ اردیبهشت / ۰۲ ذیقعده / ۱۱ مه  مناسبت : 

📌آیا پول بیشتر، شادی بیشتر میاره؟! 🔹 بر اساس مطالعات جهانی مردم کشورهایی که درآمد بیشتری دارند جزو شادترین کشورهای دنیا هستند. و اين رتبه سالهاي سال است كه در اختيار كشورهايي همانند فنلاند و نروژ و سوئد و هلند و سوييس و لوكزامبورگ و ايسلند قرار دارد

از مجموعه خاطرات شفاهی سراب، شماره (۱۶)

داستان آشیق رستم و آشیق شفاخانم

🎼 آشیق رستم سازین دینلندیرنده 🎵قوشلار تکین قاناد چالیب اوچاردیم                                     استاد شهریار پرده اول: شمای کلی از زندگی آشیق رستم آشیق رستم در سال ۱۲۶۰ در روستای قیران‌قیه بستان‌آباد دیده به جهان گشود. وی صنعت آشیقی را در مکتب  پدرش آشیق پاشا و پس از آن برادر بزرگش آشیق اسماعیل فرا گرفته بود. رستم علاوه بر صدای خوش و دلنوارش قریحه‌ی شاعری نیز داشت و بعضا همانند پیر مسلکش《خسته قاسم》اشعار و قوشماهای خود را با ساز و بالابان برای مردم می‌خواند. آشیق رستم کسی بود که استاد شهریار در کودکی با شنیدن صدای ساز و آواز او همچون پرنده کوچک عاشق‌وار بال می‌گشود و همراه با ننه قیز، رخشنده و رضا... بر لب بام‌ها و کنار روزنه‌ها می‌نشست و با ترنم شادی بخشش، غم‌های کوچکش را به فراموشی می‌سپرد.

یکی از هنر آفرینی‌های آشیق رستم این بوده که نام آهنگ‌های مختلف و نام درخواست کننده‌ی آهنگ را با ساز به بالابانچی تفهیم می‌کرد و بالابانچی با شنیدن صدای ساز، نام آهنگ و نام درخواست کننده‌ی آهنگ را بدون آنکه شنیده باشد، برای مهمانان می‌گفت.

به همین دلیل به جز نوروز و پس از آن پسرش یونس که اهل روستای قارقا محال سراب بودند، کس دیگری نمی‌توانست به عنوان بالابانچی با او کار کند. یکی دیگر از هنرهای وی این بوده که گویا وقتی در مجلسی جعفری می‌خوانده است، می‌بایست پنجره‌ها را باز می‌کردند وگرنه موج صدایش پنجره‌ها را می‌شکست. حتی می‌گویند، وی روزی مهمان یکی از خانات محال میانه (گرمرود) بوده است. خان به حرف آشیق گوش نداده و پنجره را باز نمی‌کند و با رستم شرط می‌بندد که شیشه‌ها ابدا نخواهند شکست. آشیق شروع به خواندن می‌کند و صدایش را آن چنان می‌کشد که شیشه‌ها به لرزه درآمده و با صدای مهیبی فرو می‌ریزند. خان شرط را باخته و یک اسب نریان به او می‌دهد. پرده دوم: داستان شفاخانم آشیق رستم همسری شیرزن به نام شفاخانم داشته که داستان عشق این دو نیز حکایتی دارد. شفاخانم اهل روستای آناقیز سراب بوده و نامزدش عبدالله برای کار کردن به باکو رفته بود. شخصی به نام سیفعلی‌خان از اهالی آلا تیمور میانه به وی چنین خبر می‌دهد که نامزدش در باکو مرده و با حیله و نیرنگ با وی ازدواج می‌کند. وقتی این خبر به گوش عبدالله می‌رسد، عریضه‌ای به حاکم گرمرود نوشته و از سیفعلی‌خان شکایت می‌کند. حاکم به شدت غضبناک شده و سیفعلی‌خان را به فلک می‌بندد. وی بر اثر این مجازات به شدت بیمار شده و به مدت یکسال خانه‌نشین می‌شود. شفاخانم پس از دانستن واقعیت از سیفعلی‌خان جدا شده، به آناقیز برگشته و در خانه‌ی خواهر عبدالله ساکن می‌شود تا اینکه این بار خبر تلخ فوت عبدالله به وی می‌رسد. روزی آشیق رستم برای مراسمی به آنجا رفته بود که در یک ماجرای عاشقانه با شفاخانم ازدواج می‌کند. سیفعلی‌خان از موضوع آگاه شده و مزدورانش بر گردنه‌ی قوشچی بزقوش می‌گمارد که مانع از آوردن عروس شوند. تا اینکه دو تن از عیاران منطقه به نام‌های عمی‌اسماعیل و قربانعلی لباس مردانه به تن شفا پوشانده و شبانه وی را از بی‌راهه به محال اوجان عباس می‌رسانند. شفا از سیفعلی‌خان صاحب دو پسر به نام‌های کامران و عمران بود که هر دو در قحطی می‌میرند و بعد‌ها از آشیق رستم هم صاحب دو پسر می‌شود که نام‌های‌شان را کامران و عمران می‌گذارد. آشیق رستم در سال ۱۳۱۰ دیده از جهان فرو بست و مع الاسف مزار وی در روستای خالی از سکنه‌ی قران‌قیه در وضعیت نابه‌سامانی قرار دارد. ✍فرهاد توفیق @Sarab_shafahi پاورقی تقدیم شده از طرف نیما بدلی * این نوشته متعلق به دوست عزیزمان جناب آقای فرهاد توفیق (اهل بستان آباد) است ( به نقل از جناب آقای جعفر کوهی نوشته‌اند) که در متن به داستان جالب ازدواج آشیق رستم با شفا خانم که اهل آناقیز سراب بودند ( که گویا شفاخانم هم بعد از ازدواج آشیق شده بودند) نیز اشاره شده. ( علاوه بر این، مقوله مهاجرین و قحطی سال ۱۲۹۶ معروف به اوچ تومن‌لیح زمانی نیز اشاره شده) * عاشیق یا آشیق؟ اولین بار در قرن پانزدهم واژه‌ی عاشیق از ریشه‌ی عربی در متون مشاهده شده است و قبل از آن به این هنرمندان دوره گرد در مناطق ترک زبان اوزان (ozan) گفته می‌شده است. نقل به مضمون از دانشنامه ایرانیکا از مدخل "Aseq" https://iranicaonline.org/articles/aseq و آشیق به نظر نمی‌رسد واژه‌ی صحیحی برای این هنرمندان دوره‌گرد باشد.

🥀⚘ *جزایِ آن که نگفتیم شکرِ روزِ وصال،* *"شبِ فراق" نخفتیم لاجَرَم زِ خیال!* دگر به گوشِ فراموش عهدِ سنگین دل، پیام ما که رساند، مگر "نسیم شمال"؟! *جماعتی که نظر را حرام می‌گویند،* *"نظر" حرام بکردند و "خونِ خلق" حلال!* "غزال" اگر به کمند اوفتد "عجب" نَبُوَد، "عجب" فتادنِ مرد است در کمندِ "غزال"! *تو بر کنار فراتی، ندانی این معنی،* *به راهِ "بادیه" دانند قدر آب زلال!* اگر مرادِ "نصیحت کنانِ ما" این است "که ترکِ دوست بگویم"، تصوُّری ست محال! *به خاک پای تو داند که تا سَرَم نرود* *زِ سر به در نَرَوَد همچنان امید وصال!* حدیثِ عشق چه حاجت که بر زبان آری؟! به آبِ دیده یِ خونین نبشته صورتِ حال! *به ناله کار میسر نمی‌شود «سعدی»!* *وَلیک ناله یِ بیچارگان خوش است، بنال!*   *

خبر خوش برای سراب؛ بلاخره پروژه پل معلق سراب استارت خورد به گزارش رسانه سراب:یکی از مهمترین پروژه های شهرستان سراب که در رونق اقتصادی و توسعه شهرستان سراب که طی سه سال در صحبتهای و گزارش های آقای دکتر داودی نماینده شهرستان و فرماندار شنیده میشد با اطلاع مدیریت مجتمع گردش گری بام سراب و پل معلق با فعالیت سه ساله توانست مجوزهای لازم را از طرف کمیته زیربنایی استانداری و فرمانداری کسب نماید و از فردا شروع به عملیات ساخت نماید امیدواریم با راه اندازی این پروژه شهرستان سراب تبدیل به قطب گردشگری استان شود.

فروش زمین باغ یک قطعه زمین باغ  فروشی از اراضی دیلوون چند صد متری روستای آغمیون با مساحت  نزدیک به ۴۰۰۰هزار متر مربع دو ساعت و نیم آب چاه عمیق شناور کمر بندی آغمیون سهزاب آب شناور تازمین فوق لوله کشی شده راه ماشین رو دوطرفه دونبش جهت بازدید با شماره زیر تماس بگیرید قیمت زمین باغی توافقی" ضمنا زمین فوق حتی به دو قسمت هم تقسیم میشه چون راه ماشین رو شمال به جنوب داره وراه ماشین رو از شرق و غرب هم هست زمین فوق بهترین مکان برای احداث باغ وخانه باغ میباشد زمین فوق پایین باغ آقای قدرت نجف زاده میباشد مشتری واقعی تماس بگیرد.   ۰۹۱۴۴۳۱۰۷۹۲ نیازلو

﷽ ✨ اللهم صل علی محمدوآل محمد✨                    🌸 بهار_۱۴۰۳  📆 جمعه     ۲۱ اردیبهشت / ۰۱ ذیقعده / ۱۰ مه  مناسبت : ولادت حضرت معصومه و روز دختر