🌺کانال آناوطن آغمیون🌺
کانال آغمیون (آناوطن) @Mfarazi @Mohamadnajafzade @Aliatiedan @mallah54 @Akbarezzati1
إظهار المزيد1 704
المشتركون
+224 ساعات
+67 أيام
+2730 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
✅امام شنبه تا جمعه
🔻یادی از زنده یاد آیت الله شهید آل هاشم
✍پنج نقطه سرابی
در میان امام جمعه ها ی محترم کشور تعدادی هستند که امام جمعه نیستند!!
تعجب کردید!؟
آری
امامِ جمعه نیستند
یعنی فقط جمعه ها امامت نمیکنند!
آنها امامِ شنبه نیز هستند شاید کنار راننده تاکسی باشند و به حرفهایش گوش کنند
امام یکشنبه ای باشند که در پادگان ها کنار سربازها باشد و شب کنارشان باشد و دورهمی داشته باشند!
امام دوشنبه ای که کنار معلمان بوده باشد و دردشان را بشنود
امام سه شنبه ها که امام کارگران ساختمانی هم باشد
امام چهارشنبه هایی که کنار سخنان و مصائب کارخانه داران بنشیند و یادداشت بردارد
امام پنج شنبه ها هم شود و سر قبور شهدا و اموات برود و پیش خانواده هایشان!
و سپس
وقتی جمعه می رسد
امام جمعه ای در مصلا باشد و به اقامه ی نماز بپردازد
پای نماز با همین جمعی که جذبشان کرده
همین اقشار مردمی که در طول هفته با آنها بوده و حداقل اگر کاری نیز از دستش بر نمی آمده به سخنانشان گوش کرده باشد
همین اقشاری که عاشقش شده باشند
دوستش داشته باشند
پشتش به نماز خواهند ایستاد
و این راز جاذبه ی مردان خداست
اما امامِ فقط جمعه ها اینگونه نیستند بیشتر دافعه دارند
حوصله ندارند
خوش رو نیستند
چندان به جوانها میدان نمیدهند
اما
امام شنبه تا جمعه ها امام مردم و اقشار مختلف است و تقریبا هیچ کاری نیست که آنها بگویند به ما مربوط نیست و در حیطه ی مسئولیت ما نیست
همه چیز به آنها مربوط است پایِ هردرد دلی مینشینند
فرقی نمیکند از معتاد و زندانی گرفته تا محتاج و بازاری از اداری و نظامی تا راننده و خواننده و الی آخر...
مرد شریف تبریز و استان ما
جاوید نام آل هاشم
اینچنین بود
امام شنبه تا جمعه بود و هر چه در بالا گفتم با صدها مصداق دیگر برایش بود و ذکر و ثبت شده است!
البته انصاف را
زین میان باید بگویم
ما سرابیها هم در تاریخ شهرمان یک امام شنبه تا جمعه داشتیم هر چند در سراب امام جمعه نشد
ولی وقتی چندی قبل به بیله سوار رفته بودم همه جای سخن از او ( مرحوم حجت الاسلام اصغر جدایی) بود
روحانی که با نوجوان ها به استخر میرفت
شام فقرا و اغنیا یکسان حضور می یافت
برای رسیدگی به کار مردم به همراهشان به ادارات میرفت
ضامن میشد
درِ اطاق کارش همیشه باز بود
در وفات حضرت فاطمه زهرا (ع) عزا میگرفت و همه جا را سیاه پوشمیکرد و در ولادت کوثر در کنار مردم شادی و شعف میکرد
آری ما سرابیها نیز یک امام شنبه تا جمعه داشتیم که اجل مهلتش نداد!
نمیدانم چه حکمتی دارد
که امام های شنبه تا جمعه زود از کنار مردم میروند و اجل مهلتشان نمیدهد
امام شنبه تا جمعه ی استان
آیت الله زنده یاد آل هاشم
همیشه در میان مردم بود وازین روی در قلبشان جاوید خواهد ماند!
وقتی آمد
نرده های مصلا را برداشت
درب ورود ویژه ی شخصیت ها را برداشت
اصلا ویژه ها را کم کرد و عمومی کرد
آثار فساد در خود و خانواده اش هیچ نبود و سیدی پاکدست و نیک نژاد بود
مالنیدوخت
و هر چه میگفت همان عمل میکرد و زبان و دستش از هم فاصله نداشت!
و پاداشش جاودانگی در قلب مردمش خواهد بود که از بازار تا ادارات گرفته برایش گریه کردند
و #همه ی اقشار به عنوانپدر ازو یاد کردند
حتی پدرش!
بله حتی پدرش میگفت او جای پدر من هست!!
عجیب هست این حد از بزرگواری و سیادت!
امام جمعه چنین باید و شاید!
امامِ شنبه تا جمعه!
لاجرم مردم نیز از اعماق قلب برای چنین مرد شریفی با بغض و گریه به پیشگاه پروردگار خواهند گفت:
"اللهم انا لانعلممنه الا خیرا"
به امید داشتن چنین امام جمعه هایی برای همه شهرهای ایران
بهشت برین نثارش
و
نعمت جوار حق نصیبش!
#پنج_نقطه_سرابی
#امام_جمعه_تراز
👍 6
00:34
Video unavailableShow in Telegram
پدر شهید آل هاشم
اصالت، نجابت و اخلاق را یکجا ببینیم...
🔹 در مراسم تدفین فرزندش وقتی متوجه میشود، صندلی خودش از صندلی میهمانش راحتتر است، از جایش بلند میشود و از او میخواهد روی آن صندلی راحت بنشیند ..
👍 2
🔴 خرمشهر
✍️ جواد رنجبر درخشیلر
در خانه نشستهای. غذا میخوری یا کتاب میخوانی. تلویزیون تماشا میکنی یا معاشقه میکنی. ظرف میشویی یا لباس. غذا میپزی یا اتو میکنی. هر کاری که در خانه میشود کرد را میکنی. خانۀ امن و آرام.
صدایی میشنوی. سوت بلند. پسرِ همسایه بود؟ نه. صدای مهیب انفجار. سوت و انفجار. لرزهای بر اندامت و خانهات میافتد. انگار وسطِ فیلمی. اما اینجا سینما نیست. خانه است. بچهها و عشق زندگیات را همراهی میکنی و بیرون میروی. همسایهها ریختهاند بیرون؛ همه. هراسان. ترسیده و گیج.
سوتِ بلندِ دیگری و باز انفجار. اینبار، دود را هم میبینی. صدای مسلسل هم میآید. چند مرد میدوند. انفجار در نانوایی محلۀ بالا بوده. دیگری در آرایشگاه مردانۀ محلۀ پایین. سومی در یک مدرسه. چند مرد میدوند محلۀ بالا و چند مرد دیگر به محلۀ پایین. دوچرخهسواری خونین، تعادلاش را از دست داده و به زحمت، خود را میرساند. میافتد. خبر میدهد راهآهن را گرفتهاند. کی؟ چه کسی؟ بریده بریده میگوید: عراقیها. میمیرد.
جریانِ زندگی عوض میشود. کارهای همیشه تعطیل میشود. یکی به اسلحهخانه میدود و دیگری به بیمارستان و آن دیگری به زمین فوتبال، تا بچههای محل را جمع کند. جنگ، واردِ زندگی میشود. بخشی از زندگی؟ شاید نابود کننده زندگی. نه، خودِ زندگی. زندگی به شیوهای دیگر. همان پخت و پز و اتو کردن و معاشقه. اما این بار با هدف دیگر. با هدفِ حفظِ همۀ آنها. برتر از همۀ آنها؟ شاید. اما فقط وقتی که در برابر صدام ایستاده باشی یا هیتلر.
زندگی آب گوارایی است. ظرفش، وطن است. زندگی نوشیدن هر روزۀ آب گوارایی است؛ اگر وطن باشد و بماند. ظرف نباشد که آب پابرجا نمیماند و زبان، رمز برقراری ارتباط است. میان ظرف و زندگی. آب و بلور.
پس غذا پختن و معاشقه و لباس شُستن و زبان و وطن، همه با هم معنی میشود. پس دستور پختنِ ماهی و دستور زبان فارسی و تاکتیکهای جنگی همه از زندگی است.
زنده باد زندگی!
زنده باد خرمشهر!
زنده باد ایران!
👍 2❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
🔺نکاتی از زندگی ۳ شهید کادر پرواز
🔹اما بشنوید نکاتی از خانواده ۳ شهید:
شهید خلبان مصطفوی برادر شهید است.
پدر شهید خلبان دریانوش جانباز ارتشی است و همسرش فرزند یکی از شهدای ناوچه سهند نیروی دریایی ارتش است که در درگیری با آمریکا به شهادت رسید.
خانواده شهید سرهنگ بهروز قدیمی هم همه نظامی هستند برادرش افسر نیروی زمینی ارتش است و فرزند گرانقدرش خلبان جنگنده است که راه پدر شهیدش را ادامه خواهد داد و
چه گوهری بودند این عزیزان شهید ما
Photo unavailableShow in Telegram
پیچ رسمی پل معلق سراب
(اغمیون،سهزاب)
برای اطلاع از اخبار بروز پل معلق پیج های اینستاگرامی مارا دنبال کنید.
⬇️⬇️⬇️
پیج پل معلق 👇
https://www.instagram.com/pol_moallag_sarab?igsh=MWtxanpxNm9nc25tdw%3D%3D&utm_source=qr
پیج مجتمع گردشگری (بام سراب)👇
https://www.instagram.com/bame_sarab?igsh=enF1Y3poc2k2YXYy&utm_source=qr
کانال تلگرامی ما👇👇👇
https://t.me/bame_sarab
👍 5👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
تنت را به شاخههای جوان گیلاس بسپار.
از درختان بیاموز
که چگونه در پاییز تسلیم باد هستند
و در تابستان تسلیم آفتاب.
کاش چشمان، یارای اشک و شبنم داشتند
که بر زمین ببارند.
مرا به سایه درختان مهمان کن...
احمدرضا احمدی
🍎❤️
❤ 1