جیدو کریشنامورتی

ادامه ... می بینید تعداد کمی از ما حقیقتاً می دانیم چگونه فکر کنیم. اکثر ما صرفاً آن چه را که در کتابی خوانده ایم یا آن چه را که کسی به ما گفته است تکرار می کنیم و یا افکار ما نتیجه تجربیات محدود ما است. حتی اگر دور دنیا سفر کنیم و تجارب متعددی به دست آوریم، با افراد متفاوتی برخورد نماییم و به سخنان آن ها گوش کنیم، آداب و رسوم، دين ورفتار آن ها را مشاهده کنیم تمام آن ها را به خاطر خـواهـيـم سپرد و به آن فکر کردن می گوییم. ما مقایسه می کنیم، قضاوت می کنیم، انتخاب می کنیم و از این طریق امیدواریم به یک راه عاقلانه در زندگی برسیم. اما این نوع فکر کردن بسیار محدود است. تجربه ما ناشی از دیدن یک قایق بررودخانه یا زنی دهاتی که بار سنگینی را حمل می کند می باشد. تمام این احساس ها و تجربه ها وجود دارد اما ما آن قدر از اطراف خود نا آگاه هستیم که در وجود ما نفوذ نمی کند و شکل نمی گیرد. فقط از طریق آگاهی بـه اطـراف خـود است که مرحله فکر کردن آغاز می شود. این مرحله کاملاً متفاوت بوده و به اعتقادات ما محدود نمی باشد. اگر شما به اعتقادات خود سخت پایبند و متعصب باشید به همه چیز از دریچه آن ایمان خاص نگاه می کنید و از واقعیت دور خواهید شد آیا هرگز به زن دهاتی که بار سنگینی را به شهر می برد توجه کرده اید؟ چه احساسی به شما دست داده است؟ و یا شاید آن قدر این منظره را دیده اید که به آن عادت کرده اید و دیگر احساسی را در شما بر نمی انگیزد و بندرت متوجه آن می شوید. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 86 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

نهم شناخت مرحله یادگیری بسیار جالب است. ما می توانیم از یک کتاب یا مربی، ریاضیات، جغرافی و تاریخ را بیاموزیم. همچنین یاد بگیریم که لندن، مسکو و نیویورک در کجا واقع شده اند یا طرز کار یک موتور را بیاموزیم و یا پی ببریم که پرندگان چگونه لانه های خود را می سازند و از جوجه های خود نگهداری می کنند. ما از طریق مشاهده و مطالعه آموزش می گیریم. این یک طریقه یادگیری است. اما راه دیگری نیز وجود دارد و آن یادگیری از طریق تجربه است. وقتی قایقی را برروی رودخانه می بینیم که تصویر بادبان های آن در آب آرام افتاده است این خود یک تجربه فوق العاده است. ببینیم بعد چه می شود. ذهن این نوع تجربه ها را ذخیره می کند همانطور که دانش را ذخیره می کند. شب بعد دوباره به همان مکان می رویم تا قایق را تماشا کنیم به این امید که همان احساس پیشین یعنی احساس شادی و آرامشی که به ندرت در زندگی ما پیش می آید به ما دست بدهد. پس ذهـن سـعی می کند تجربه ها را در خود حفظ نماید و همین ذخائر هستند که به صورت خاطره در آمده ما را به فکر وامی دارند. خاطره مشاهده قایق بر روی رودخانه و احساس شادی در ذهن حفظ می شود و ما می خواهیم آن را تکرار کنیم و به این ترتیب مرحله فکر کردن ادامه می یابد. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 85 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه .. سؤال - زندگی واقعی چیست؟ کریشنامورتی - زندگی واقعی از نظر یک پسربچه عبارت از بازی کردن، خوردن غذا های خوب، دویدن و پریدن است. ما زندگی را به دو قسمت واقعی و مصنوعی تقسیم کرده ایم زندگی واقعی یعنی انجام کار های مورد علاقه که در نتیجه در درون انسان تناقضی بوجود نخواهد آورد یعنی میان آن چه انجام می دهید و آن په دوست دارید انجام دهید کشمکشی وجود نخواهد داشت. به این ترتیب زندگی به صورت مرحله کاملی درخواهد آمد که مملو از نشاط است. اما زمانی به ایـن مـرحـله می رسید که از نظر فکری و روحی به کسی و اجتماعی وابسته نباشید. هنگامی که استقلال درونی داشته باشید این امکان بوجود خواهد آمد که کار خود را واقعاً دوست بدارید. هنگامی که شما در حال انقلاب هـمه جانبه باشید، چه باغبان باشید یا نخست وزیر یا کار دیگری انجام دهید کار خود را دوست خواهید داشت و به دنبال ایـن عشـق، احساس خارق العاده خلاقیت پدید می آید. کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 84 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... آیا می دانید در جهان چه می گذرد؟ آن چه در جهان اتفاق می افتد تصویری است از آن چه در درون هر یک از ما است. آن چه ما هستیم جهان همان است. اکثر ما در هیجان و سرگردانی به سر می بریم، سودجو و طالب مال هستیم حسود هستیم و دیگران را متهم می کنیم و این درست همان چیزی است که در جهان اتفاق می افتد فقط بطرز خشن تر. اما نه شما و نه مربیانتان وقت خود را صرف تفکر در ایـن مـورد نمی کنند. فقط هنگامی امکان انقلاب کامل و خلق دنیایی نو وجود خواهد داشت که هر روز مدتی ازوقت خود را حقیقتاً صرف تفکر در این مسائل بنمایید و من به شما اطمینان می دهم که دنیای دیگری باید بوجود آید دنیایی که شکل دیگری از این اجتماع فاسد نباشد. اما اگر ذهن شما آگاه و هوشیار که در جوانی به این مسئله فکر کنید و وقت خود را به یاد گرفتن چند موضوع که صرفاً شما را به سوی یک شغل و مـرگ هـدایت می کند نگذرانید. این مطالب را جدی بگیرید در نتیجه احساس شادی و خوشحالی خواهید کرد. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 83 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... خوشبختی چیزی نیست که بتوانید در جستجویش باشید نتیجه وقایع و چیزی فرعی است. در جستجوی خوشبختی بودن معنایی ندارد. خوشبختی زمانی به وجود می آید که در انتظارش نیستید و زمانی که از آن آگاه شوید دیگر خوشبخت نخواهید بود. آیا تاکنون متوجه شده اید‌ هنگامی که ناگهان از موضوعی که در اصل زیاد مهم نیست‌ خوشحال‌می شوید آزادانه لبخند خوشحالی برلبانتان می آید اما لحظه ای که از وجود آن آگاه شوید آن خوشحالی از میان می رود. آگاهانه خوشحال بودن یا به دنبال خوشبختی رفتن پایان خوشبختی است. خوشبختی فقط زمانی به وجود می آید که خود و خواست های آن کنار گذارده شود. شما مدت زیادی درباره ریاضیات فکر می کنید روز های زیادی را صرف یاد گرفتن تاریخ، جغرافی، علوم، فیزیک، بیولوژی و سایر مطالب می کنید اما آیا تاکنون وقت خود را صرف تفکر درمورد این مطالب جدی و مهم کرده اید؟ آیا هرگز آرام، صاف و بدون حرکت نشسته اید تا زیبایی سکوت را درک نمائید. آیا هرگز اجازه داده اید ذهن شما نه بخاطر مسائل کوچک بلکه بطور وسیع و عمیق به جولان در آید و درنتیجه به جستجو و کشف بپردازد؟ ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 82 و 83 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... سؤال ـ خوشبختی در زندگی چیست؟ کریشنامورتی ـ هنگامی که شما کار خوشحال کننده ای انجام می دهید فکر می کنید خوشبخت هستید. ممکن است علاقمند باشید با ثروتمند ترین مرد یا با زیبا ترین دختر ازدواج کنید یا در امتحانات قبول شوید یا مورد تحسین شخصی واقع شوید و تصور می کنید با رسیدن به آن چه می خواهید خوشبحت خواهید شد. اما آیا می توان اسم آن را خوشبختی نهاد؟ آیا این خوشحالی ها زودگذر نیست؟ مانند گلی که صبح غنچه می کند و شب پژمرده می شود؟ معهذا زندگی ما چنین است و این تمام چیزی است که ما می خواهیم. ما با این مطالب ساختگی خوشحال می شویم. از داشتن ماشین یا موقعیت خوشحال می شویم و نسبت به یک کار بیهوده احساس هیجان می کنیم مانند پسر بچه ای که از پرواز بادبادک خود در هوا خوشحال می شود و چند دقیقه بعد به گریه می افتد. زندگی ما چنین است و با این وضع خوشنود هستیم. هرگز نمی گوئیم «مـن تـمام قلب، انرژی و وجودم را می دهم تا حقیقت را دریابم» زیرا زیـاد جـدی نیستیم. احساس ما نسبت به مسائل قوی نیست در نتیجه با چیز های جزئی خوشحال و راضی می شویم. اما خوشبختی چیزی نیست که بتوانید در جستجویش باشید زیرا نتیجه وقایع و چیزی فرعی است. در جستجوی خوشبختی بودن معنایی ندارد. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 82 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... ذهـن شـمـا مـانند زمین حاصل خیزی است که اگر به آن فرصت داده شود، هر مشکلی که به آن وارد می شود مانند علف هرزه ریشه خواهد گرفت به طوری که خارج ساختن و ریشه کن کردن آن از ذهن بسیار مشکل خـواهـد بود. اما اگر به مسائل فرصت کافی برای ریشه گرفتن در ذهن را ندهید از میان می روند. اگر شما نفرت را در خود تقویت کنید و به آن فرصت ریشه گرفتن و بزرگ شـدن بدهید با مشکل بزرگی رو به رو خواهید بود. اما اگر هر زمان که نفرت به وجود می آید آن را نادیده بگیرید متوجه خواهید شد که ذهن شما بدون آن که تحت تأثیر احساسات قرار گیرد بسیار حساس می شود در نتیجه عشق را خواهید شناخت. ذهن می تواند احساس و آرزو را دنبال نماید اما نمی تواند عشق را دنبال کند عشق باید خودش به ذهن بیاید و زمانی که عشق به وجود آید به صورت عشق جسمانی والهی تقسیم نمی شود بلکه فقط عشق است. این خصوصیت فوق العاده عشق است و تنها خصوصیتی است که موجب درک کامل وجود می شود. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 81 و 82 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... سؤال ـ من لبریز از نفرت هستم آیا ممکن است به من یاد دهید چگونه دوست داشته باشم؟ کریشنامورتی - هیچ کس نمی تواند دوست داشتن را به شما بیاموزد. اگر مردم می توانستند دوست داشتن را یاد بگیرند مشکلات جهان آسان شد. اگر ما می توانستیم از کتاب طریقه دوست داشتن را بیاموزیم همانطور که ریاضیات را یاد می گیریم دنیا بسیار عالی می شد. دیگر نفرت، سوء استفاده و شکاف میان فقیر و غنی وجـود نـمی داشت و ما می توانستیم با یکدیگر در محیطی دوستانه زندگی نماییم. امـا عـشـق به سادگی به دست نمی آید. تنفر داشتن بسیار آسان است و به طریقی موجب می شود مردم گـرد هـم جـمـع شـوند زیـرا انـواع هـوس ها و همکاری ها را ایجاب می نماید مانند زمان جنگ. اما دوست داشتن بسیار مشکل تر است. شما نمی توانید طریقه دوست داشتن را بیاموزید اما می توانید نفرت را نگاه کنید و به آرامی آن را کنار بگذارید. با نفرت مبارزه نکنید نگویید نفرت داشتن به مردم چقدر وحشتناک است بلکه عامل نفرت را بشناسید و آن را به کناری بگذارید. آن چه اهمیت دارد آن است که نگذارید نفرت در ذهن شما ريشـه بگیرد. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 80 و 81 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... سؤال ـ عصبانیت چیست و چرا انسان عصبانی می شود؟ کریشنامورتی ـ اگر من پای شما را لگد کنم یا شما را بزنم یا چیزی از شما به زور بگیرم شما عصبانی نمی شوید؟ و اصلاً چرا نباید عصبانی شوید؟ چرا فکر می کنید عصبانیت کار غلطی است؟ چون به شما این طور گفته اند؟ پس لازم است که دریابیم چـرا شخص عصبانی می شود و واقعیت عصبانیت چیست و فقط نگوئیم عصبانیت بد است. چرا شما عصبانی می شوید؟ زیرا نمی خواهید اذیت شوید و این خواست طبیعی انسان برای بقا است. احساس میکنید که نباید فردی یا دولتی یا اجتماعی از شما استفاده کند، شما را آزار دهد و از شما بهره برداری نماید. وقتی کسی به شما سیلی بزند شما اذیت و تحقیر می شوید و این احساس خوش آیندی نیست. اگر شخصی که به شما آزار رسانده قدرتمند باشد و شما نتوانید عمل او را تلافی کنید شخص دیگری را آزار خواهید داد و تلافی آن را سر برادر، خـواهـر و یـا خـدمت کارتان در خواهید آورد. پس بازی عصبانیت همینطور ادامه خواهد یافت. در وهله اول اجتناب از آزار دیدن عکس العمل طبیعی هر انسان است. در وهله اول اجتناب از آزار دیدن عکس العمل طبیعی هرانسان است. پس شما به این منظور و برای حفظ خود شروع به بالا بردن قوای دفاعی و مقاومت خود می کنید و حصاری به دور خود می کشید. درنتیجه چون برون گرا و آماده پذیرفتن تازه ها نیستید قادر به کشف و درک صریح نخواهید بود. می گوئید عصبانیت بسیار بد است و آن را مـانند سایر احساس ها محکوم می کنید پس به تدریج تبدیل به آدمی خشک و توخالی می شوید که هیچ احساسی ندارد. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 79 و 80 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii

ادامه ... به همین جهت شما باید دارای احساس قوی باشید، احساس هیجان و عصبانیت و آن را تماشا کنید، با آن بازی کنید و حقیقت آن را دریابید. اگر بگویید من نباید عصبانی شوم، من نباید تندخو باشم زیرا عمل صحیحی نیست، در این صورت متوجه خواهید شد که ذهـن شـمـا بـه تدریج در یک عقیده محاصره می شود و درنتیجه خالی خواهد بود. ممکن است شما رات فراوان باشید اما اگر احساس قوی و عمیق نداشته باشید درک و فهم شما مانند گلی خواهد بود که عطر ندارد. مهم آن است که شما این مسائل را در جوانی درک کنید تا وقتی بزرگ شدید به صورت یک انقلابی واقعی در آیید نه طبق یک ایدئولوژی، تئوری پاکتاب بلکه انقلابی به معنی واقعی کلمه به صورتی که هیچ نکته ای از گذشته در آن وجود نداشته باشد. در آن صورت ذهن شما تازه و بی گناه خواهد بود و در نتیجه توانایی خلاقیت خارق العاده ای خواهد داشت. اما اگر به اهمیت این مسائل پی نبرید زندگی شما خیلی یکنواخت خواهـد شد زیرا تحت تأثیر اجتماع، خانواده، زن یا شوهر خود، تئوری ها و سازمان های سیاسی قرار خواهید گرفت. به همین جهت لازم است شـما به درستی آموزش بگیرید یعنی باید مربیانی داشته باشید که به شما کمک کنند این پوسته به اصطلاح تمدن را درهم بشکنید و به صورت یک ماشین تکرار کننده و مقلد درنیایید بلکه انسان هایی باشید که واقعاً آوازی در درون دارند و درنتیجه موجودات خوشبخت و خلاقی هستند. ادامه دارد ... کریشنامورتی فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن ص 79 کانال کریشنامورتی @JidduKrishnamurtii