cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

بیایید قدری بیندیشیم

اين كانال با هدف معرفي برخي از دغدغه هاي فكري، اعتقادي، سياسي و اجتماعي اينجانب محمد حسن يزدي زاده ايجاد شده است.پيشا پيش ورود يكايك عزيزاني را كه دغدغه ي مشترك دارند و در اين مسير همراهي مي نمايند؛ خوش آمد عرض مي كنم.

Show more
Advertising posts
216Subscribers
No data24 hours
-17 days
-130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔴سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست 📝 بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی در محکومیت حکم توماج صالحی 📍صدور حکم بی‌شرمانه‌ی اعدام برای توماج صالحی، هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویه‌ای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد. 📍حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی، در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. از سویی با لشگرکشی، خیابان‌ها را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادی‌خواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در تقلای انتقام‌کشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در مقابله با مدنی‌ترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بی‌رحمی واکنش نشان می‌دهد تا با احکام غیر انسانی، حبس‌های طولانی و تبعید و "طناب‌های آماده برای گردن" برابر مردم بی‌دفاع قدرت‌نمایی کند و به جامعه هشدار دهد که هر اعتراضی حتی بی‌خشونت و مدنی را هم با پنجه‌ی استبداد انتظار میکشد. گویی برای کین‌جویی از جامعه‌ای که "النصر بالرعب" را بی‌اثر کرده، کمر به حذف تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغه‌مندی را در خوف سرکوب و قتل سازمان یافته‌ی حکومتی نگاه دارد. 📍پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابان‌های اشغال شده‌ خواهد بود. گلرخ ایرایی هستی امیری رسول بداقی مصطفی تاجزاده امیرسالار داودی ویدا ربانی حسین رزاق رضا شهابی نرگس محمدی عبداله مومنی محمد نجفی صدیقه وسمقی فائزه هاشمی مریم یحیوی زندان اوین @hoseinrazzagh @MostafaTajzadeh
Show all...
Repost from مشعل
. یادآوری: پیش از این و در پیوند با نظام اندیشگی سهراب سپهری، زنجیره‌ای از یادداشت‌ها با فرنام «سهراب، حرفی از جنس زمان» بر نبشته و با دوستان در میان گذاشته شد. یا‌‌داشت‌های یاد شده بمثابه فصل نخست با فرنام جزیی‌تر «درون‌مایه‌های عرفانی شهر سپهری با تاکید بر مفهوم عبور» تا شماره ۱۷ ادامه و برای مدتی دچار وقفه شد. اینک و در پیشوازی از فصل دوم - به بهانه اردیبهشت‌ماه سالمرگ سپهری - چکیده‌ای از آن زنجیره هفده‌گانه در قالب شمارگانی ۱۸ پیشکش مخاطبان آشنا می‌گردد. . ✅ سهراب حرفی از جنس زمان / ۱۸ ⬅️ درآمدی بر درون‌مایه عرفانی شعر سپهری / ۱۳ 🔸چکیده یاد‌داشت‌های هفده‌گانه ✍️ احمد اسلامی ۱- انسان - بر پایه ویژگیهای سرشتی و روانی - در طلب و جستجو است و بدین روی، بوم‌زیست او « عبور» است و چنان است که هماره رونده است و در پویه. سپهری: د / ۱( مرگ رنگ، ق / در قیر شب): « دیر گاهی است در این تنهایی / رنگ خاموشی در طرح لب است / بانکی از دور مرا می‌خواند، ....» و تا در دفتر پایانی می‌گوید: د / ۸ (ما هیچ ما نگاه، ق / هم سطر هم سپید): « باید کتاب را بست / باید بلند شد / در امتداد وقت قدم زد / گل را نگاه کرد / ابهام را شنید... / باید دوید تا ته بودن / باید به بوی خاک فنا رفت / باید به ملتقای درخت و خدا رسید... / باید نشست / نزدیک انبساط / جایی میان بیخودی و کشف ...» و در این میان، در فاتر دیگر هم این ضرباهنگ ........ ⚠️ برای مطالعه‌ی متن کامل یادداشت، تصویر زیر یا اینجا را کلیک نمائید. @alef_mashal | #الف_مشعل
Show all...
Repost from مشعل
✅ سهراب، حرفی از جنس زمان / ۴ ⬅️ ایده سیاسی، دولت بی‌دولت ✍️ احمد اسلامی 💡 یادآوری: یادداشت پیشارو، در قالب زنجیره‌ای از یادداشت‌هاییست که در واقع به مثابه جستارهایی در زیست‌جهانِ سپهری با تاکید بر هشت کتاب صورت گرفته و منتشر می‌شود سه یادداشت از این مجموعه، پیشتر تقدیم شده است. یادداشت‌های بعدی به طور متناوب در پی خواهد آمد. ⬅️ «جای مردان سیاست بنشانید درخت / تا هوا تازه شود / ... » این بیت، در آثار منتشر شده سپهری گر چه -اکنون- نیست، اما -گویا- سروده ایشان است و در این تردید نیست، یافته‌ها -روی‌هم رفته- گواه آنند که عبارت یاد شده، بخشی از شعر معروف «سوره تماشا» بوده است که به هر انگیزه‌ای -نا‌روشن برای نویسنده- از آن خط خورده و پاک شده است. باری، این بیت و این شعر در نگاه نخست، گویای وازنش شاعر است نسبت به سیاست و امر سیاسی، چنانکه در جای دیگری هم می‌گوید: « ... / من قطاری دیدم که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت / ... / » (صدای پای آب) در یک پیوند معنا‌دار، چنین برخوردی را -شاعر- نسبت به موضوع دیگری هم دارد و آن «فقه» است، می‌گوید: «من قطاری دیدم، فقه می‌برد و چه سنگین می‌رفت» (همان) و در این راستاست که «فقه‌آموزی» را به چالش گرفته و به نقد می‌کشد، می‌گوید: « ..../ من به اندازه یک ابر دلم می‌گیرد / وقتی از پنجره می‌بینم حوری- دختر بالغ همسایه- پای کمیاب‌ترین نارون روی زمین فقه می‌خواند» (حجم سبز، ندای آغاز) ... ⚠️ برای مطالعه‌ی متن کامل یادداشت، تصویر زیر یا اینجا را کلیک نمائید. @alef_mashal
Show all...
سهراب، حرفی از جنس زمان / ۴

احمد اسلامی / «جای مردان سیاست بنشانید درخت / تا هوا تازه شود / ... » این بیت، در آثار منتشر شده سپهری گر چه -اکنون- نیست، اما -گویا- سر..…

♦️اظهارنظر یکی از اساتید گرامی: 🔸جناب آقای دکتر مهدی نساجی در یادداشتی که در یکی از گروه‌ها منتشر ساخته، ضمن اظهار لطف، به نقد شیوه بنده در طرح مباحث دینی و عدم موفقیت آن در شرایط کنونی، پرداخته و پیشنهادی در این باره مطرح نموده است. با تشکر از ایشان، متن کامل این یادداشت را در اختیار دوستان عزیز قرار می‌دهم: 🔹به نظر مياد جامعه كلا از مباحث دينى، حتى اگر منادى آزادى و عدالت باشه عبور كرده. واقعا ما از استاد محلاتى پيشروتر و شجاع تر در طرح دقيق و علمى اين مباحث نداريم ولى حضور نسل جوان در مباحث ايشان بسيار كمرنگ و نزديك به صفر است. البته شايد جلسات ضبط می‌شوند و بعدا افراد گوش ميدهند وبه دليل مشكل تردد و ترافيك، حضور جوانان كه به هر حال در وضعيت آينده كشور تعيين كننده است در اين جلسات نزديك به صفر است. 🔹من گمان ميكنم ديگر نميشود جامعه را به دين بازگرداند و از درون دين برايشان راهى به براى پيشرفت  و آزادى ارايه كرد. 🔹به نظرم تنها كاركردى كه در حال حاضر براى عالمان دين وجود دارد نفى وضعيت موجود است. مردم تا اينجا همراه ميشوند ولى گام بعدى را با روحانيان برنخواهند داشت و از آنها براى آينده نسخه نخواهند گرفت(متاسفانه). 🔹با پذيرش اين واقعيت، من پيشنهادم به عالمان آزاده اين است كه روى مشتركات ميان دينداران و غير دينداران تمركز كنند و از  منظر اخلاقيات و ارزشهاى مشترك (ونه از منظر دين) با جامعه گفت و گو كنند. البته كه ما دينداران هنوز هم معتقديم كه ديندارى بهتر ميتواند به زندگى معنا دهد و ما را اخلاقى تر كند، ولى متقاعد كردن جامعه از منظر درون دينى كار سختى است و به نظرم راه به جايى (حداقل تا يكى دو دهه آينده) نميبرد. بنابراين بهتر است دينداران با زبان مشتركى با جامعه صحبت كنند كه غير دينداران را هم در بر بگيرد تا بتواند نوعى وحدت ملى بر اساس اصول مشترك اخلاقى و انسانى  كه فراتر از مباحث درون دينى است ايجاد كند. 🔹من پيشنهاد مشخصم به عالمان دين اين است كه آنها زمينه گفت و گوى مشترك با غير دينداران را فراهم كنند و پيشقدم شوند تا ايران عزيز كارش از اين گره فروبسته باز شود. البته شايد روزى روزگارى مردم مجدد به اين نتيجه برسند كه به دين بازگردند، اما تا آن زمان، دينداران، بهتر است در حوزه فردى، كماكان دين خود را حفظ كنند و در حوزه اجتماعى (چه رسد به حوزه سياسى) با زبان مشترك اخلاقى و انسانى با جامعه سخن بگويند. 🔹اين را هم بگويم كه عدم اقبال به دين، يك مساله جهانى است و جهان به سمت بى دينى و بى خدايى ميرود و اين روند حداقل تا چهل پنجاه سال آينده همين گونه است و بعيد است كه تغييرى در آن ايجاد شود كه البته دلايل متعددى دارد كه روانشناسان و جامعه شناسان دين به آن پرداخته اند. از استاد سروش محلاتى به خاطر تلاشهاى عالمانه و شجاعانه شون تشكر ميكنيم.
Show all...
🔸صدیقه وسمقی، دین‌پژوه شریف و زندانی سیاسی آزاده، به درستی به جای خطاب قرار دادن حکومت، اندیشمندان و افکار عمومی را خطاب قرار داده و ایشان را مسئول فراهم کردن بسترهای برابری و دموکراسی تلقی کرده است. این خطاب خانم وسمقی نه به معنای زیر سوال بردن مسئولیت حکومت، بلکه به معنای قطع امید از ایجاد تغییر از جانب آن است. 🔸او در یادداشتی از اسلام‌شناسان، اندیشمندان و افکار عمومی خواست، با تقبیح رفتارهای جمهوری اسلامی برای رهایی زنان از سلطه‌ای سخت و رنج‌آور و هموار شدن مسیر دموکراسی، تلاش کنند. 🔸 خانم وسمقی افزود: «۴۵ سال زیستن با فقه افراطی جمهوری اسلامی، بسیاری از مردم ایران را به این نتیجه رسانده که دین باید از حکومت جدا شود و بی‌گمان برای تحقق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش این جدایی یک ضرورت است.» 🔸سخنان وسمقی، می‌تواند سرلوحه‌ی جریان‌های دینی تجددخواه قرار گیرد. جای او در زندان نیست. @ShirinEbadiofficial
Show all...
گزارش(2493) ایمان در تقابل ترس ایمان در تقابل" غم و غصه واندوه" 2 به این جملات توجه فرمائید: ایمان بیاورید تا شمارابرای همیشه از "خوف و حُزن" بیرون بیاورم ایمان بیاورید تا شمارا در قیامت ،از"خوف وحزن"، ایمن و تضمین کنم ایمان بیاورید تا هرگز دچار "کارمای منفی" نشوید ایمان بیاورید تا در زندگی چیزی بنام "خوف وحزن" نداشته باشید ایمان بیاورید تا شمارا از "ترس و غم وغصه واندوه "نجات بدهم ایمان بیاورید تا شمارا برای همیشه "رستگار "کنم تا سعادتمندشوید ایمان بیاورید یعنی" ایمنی وامنیت و آرامش "را بدست بیاورید ایمان بیاورید یعنی شمارا در آینده ازهرگونه "صدمه وخسارت و عذاب" نجات دهم(عصر-2) درحالیکه شما ایمان آورده باشید ،عذاب شما به چه درد خدا میخورد (نسا-147) ایمان و کفر ایمان از مهمترین موضوعات دستگاه الهی است وحقیقتی عظیم میباشد(و دریچه ورود به دین خداست) که باورنداشتن به ایمان واعتماد نکردن به ایمان یعنی پوشاندن "حق" وبه معنای "کافرشدن" به بزرگترین حقیقت زندگی انسانهامیشود و ایمان ، ربطی به باور واعتقاد به" الله"(خدا) ندارد ایمان به خدا آوردن یک موضوع است وباور واعتقاد به خدا داشتن ، چیز دیگری است بنابراین : ایمان در برابر "کفر" نیست بلکه ایمان درتقابل با "خوف و حُزن" است ایمان برای نابودی "خوف و حزن" آمده است وهرکه این حقیقت را قبول نکند، پس "کافر" میشود(ولو مسلمان باشد!) ایمان به معنای باور داشتن به خدا نیست زیرا تمام مشرکین وکافران به "الله"(خدا) باور واعتقاد قلبی و فکری وذهنی دارند وخدارا تصدیق میکنند ایمان برای مبارزه با" خداپرستانی" آمده است که برای خداشریکی قائل شده اند و"ایمنی وامنیت "را از بت ها وتماثیل وعقاید نادرست میخواستند ایمان برای مبارزه با "کافران" نیامده است وهدف ایمان برای نابودی "ترس و غم واندوه " میباشد رستگاری یا فلاحِ هرانسانی بستگی به نداشتن "خوف وحزن" است بطوریکه در"ایمنی وامنیت وآرامش" داخل شوند ایمان ، شمارا دعوت به رفتار صحیح واَعمال صالح وعاقلانه میکند تا شمارا در برابر صدمات وعذاب ها، بیمه وتضمین کند پس اگر به "خدا" و به "کارما" ایمان بیاورید(یعنی" ایمنی وامنیت "را از آنان دریافت کنید) و به رفتارصالح بیائید ،هرگز داخل "ترس و غم وغصه واندوه " نخواهید شد(مائده-69) کلمه ایمان خداوند کلمه" ایمان" را از میان فرهنگ وزندگی مردم ، واز زبان مردم بدست آورده است که درپی "ایمنی و امنیت" بودند ایمنی زیرا مردم قدیم وغارنشین اولین بار از کلمه ایمان بعنوان" ایمنی وامنیت و آرامش" برای پناه بردن به غارها از دست حیوانات وحشی ویا از دست حوادث طبیعی مانند طوفان ورعد وبرق و صاعقه ازکلمه" ایمنی" استفاده کردند یعنی به غارها پناه برده(به غارها ایمان آورده! ) و از غارها(آیات الهی ) ایمنی وایمان را میگرفتند چنانچه "بلد امین" هم شمارا از شر و از ترس راهزنان ، خلاص کرده(عنکبوت-67) واین شهر امین(مکه) به شما "ایمنی وامنیت و آرامش " و"رزق" میدهد(قریش -4)و(بقره-126) وخدافرمود: از آیات من" ایمنی وامنیت" بگیرید یعنی به آیاتم ایمان بیاورید که همانا عین "ایمان آوردن " به خداست زیرا خدا در "آیاتش"، خودش را به ما نشان میدهد ودر آیاتش تجلی کرده است وتمام "آیات الهی" در طبیعت یعنی "خدای ظاهر" میباشند ایمان به آیات الهی در طبیعت یعنی ایمان به خدای ظاهر که ایمنی به شما میدهد خوف و حزن کسانیکه به منطقه ایمن(Safety) داخل میشدند دیگر ازدست حوادث وحیوانات وحشی در آینده (قیامت ومعاد) ترسی نداشتند و یا درآینده به غم وغصه دچار نمیشدند یعنی از عذاب ها مصون بودند وحفاظت میشدند کارخانه سونی یا اپل در عصرحاضر استخدام شدن در یک شرکت معتبر مثلا شرکت سونی ویا شرکت مایکروسافت میتواند ایمنی و رزق لازم را به کارمندانش بدهد لذا به شرکتشان ایمان می آورند علت مهاجرت عظیم مسلمانان به کشورهای غربی برای رسیدن به "ایمنی و امنیت وآرامش و رزق" است یعنی تلویحا به کشورهای غربی "ایمان" آورده اند محمدجهانی
Show all...
♦️اظهارنظر یکی از اساتید گرامی: 🔸جناب آقای دکتر مهدی نساجی در یادداشتی که در یکی از گروه‌ها منتشر ساخته، ضمن اظهار لطف، به نقد شیوه بنده در طرح مباحث دینی و عدم موفقیت آن در شرایط کنونی، پرداخته و پیشنهادی در این باره مطرح نموده است. با تشکر از ایشان، متن کامل این یادداشت را در اختیار دوستان عزیز قرار می‌دهم: 🔹به نظر مياد جامعه كلا از مباحث دينى، حتى اگر منادى آزادى و عدالت باشه عبور كرده. واقعا ما از استاد محلاتى پيشروتر و شجاع تر در طرح دقيق و علمى اين مباحث نداريم ولى حضور نسل جوان در مباحث ايشان بسيار كمرنگ و نزديك به صفر است. البته شايد جلسات ضبط می‌شوند و بعدا افراد گوش ميدهند وبه دليل مشكل تردد و ترافيك، حضور جوانان كه به هر حال در وضعيت آينده كشور تعيين كننده است در اين جلسات نزديك به صفر است. 🔹من گمان ميكنم ديگر نميشود جامعه را به دين بازگرداند و از درون دين برايشان راهى به براى پيشرفت  و آزادى ارايه كرد. 🔹به نظرم تنها كاركردى كه در حال حاضر براى عالمان دين وجود دارد نفى وضعيت موجود است. مردم تا اينجا همراه ميشوند ولى گام بعدى را با روحانيان برنخواهند داشت و از آنها براى آينده نسخه نخواهند گرفت(متاسفانه). 🔹با پذيرش اين واقعيت، من پيشنهادم به عالمان آزاده اين است كه روى مشتركات ميان دينداران و غير دينداران تمركز كنند و از  منظر اخلاقيات و ارزشهاى مشترك (ونه از منظر دين) با جامعه گفت و گو كنند. البته كه ما دينداران هنوز هم معتقديم كه ديندارى بهتر ميتواند به زندگى معنا دهد و ما را اخلاقى تر كند، ولى متقاعد كردن جامعه از منظر درون دينى كار سختى است و به نظرم راه به جايى (حداقل تا يكى دو دهه آينده) نميبرد. بنابراين بهتر است دينداران با زبان مشتركى با جامعه صحبت كنند كه غير دينداران را هم در بر بگيرد تا بتواند نوعى وحدت ملى بر اساس اصول مشترك اخلاقى و انسانى  كه فراتر از مباحث درون دينى است ايجاد كند. 🔹من پيشنهاد مشخصم به عالمان دين اين است كه آنها زمينه گفت و گوى مشترك با غير دينداران را فراهم كنند و پيشقدم شوند تا ايران عزيز كارش از اين گره فروبسته باز شود. البته شايد روزى روزگارى مردم مجدد به اين نتيجه برسند كه به دين بازگردند، اما تا آن زمان، دينداران، بهتر است در حوزه فردى، كماكان دين خود را حفظ كنند و در حوزه اجتماعى (چه رسد به حوزه سياسى) با زبان مشترك اخلاقى و انسانى با جامعه سخن بگويند. 🔹اين را هم بگويم كه عدم اقبال به دين، يك مساله جهانى است و جهان به سمت بى دينى و بى خدايى ميرود و اين روند حداقل تا چهل پنجاه سال آينده همين گونه است و بعيد است كه تغييرى در آن ايجاد شود كه البته دلايل متعددى دارد كه روانشناسان و جامعه شناسان دين به آن پرداخته اند. از استاد سروش محلاتى به خاطر تلاشهاى عالمانه و شجاعانه شون تشكر ميكنيم.
Show all...
Repost from نقدآگین
📘ایستادن ✍🏻 #مهدی_یزدانی_خرم 🍂 حمیدرضا صدر یک بار درباره‌ی ناصر حجازی گفت «او این حس را به دیگر هم‌بازیانِ خود منتقل می‌کرد که من پشت شما هستم. من هستم». 🍂 تیغ‌هایی که علیه حسین حسینی کشیده‌اند، بی‌شباهت نیست به تنهایی نمادینِ دروازه‌بان‌ها. از چپ‌و‌راست دارند او را «می‌زنند». تقریبن تمام نهادهای فوتبالی، نیمه فوتبالی و حالا غیرفوتبالی او را احضار کرده‌اند که چرا آن دختر جوان را « محافظت» کرد که باید می‌گذاشت او را تادیب و تنبیه و تحقیر و تکفیر کنند، اما دروازه‌بان ایستاد. 🍂 فوتبال میدانی‌ست ملتهب که همیشه برای ایده‌ئولوگ‌ها جذاب بوده، اما روی دیگرش تمردی‌ست که ناگاه تمامِ آرمان‌گرایی و «نورافشانی»‌های در سطح خیابان‌شان را تار می‌کند. حسینی در یک لحظه تصمیم گرفت همان کاری را بکند که باید می‌کرد: کنارنکشیدن و سر را نچرخاندن. 🍂 جالب این‌که او اصولن بازیکن آرامی‌ست برعکس بسیاری از دروازه‌بان‌های اسطوره‌ای ما، و همین اهمیت کارش را دوچندان می‌کند. این‌که در وضعیتی مملو از فشار که تلاش شده رام باشد، تو «کار» خودت را بکنی. گل‌زدن‌ها و گل‌خوردن‌ها خاطره می‌شوند، ولی منش‌ها همیشه «حال» هستند، و معاصر. 🍂 ما حجازی را دوره می‌کنیم، عابدزاده را تماشا، دایی و وریا را از یاد نمی‌بریم چون آن‌ها از معنای مرسوم و مصطلحِ فوتبالیست بودن عبور کرده و هویتی فراتر از یک «بازی» پیدا کرده‌اند. 🍂 هرچه ساختار نورخواه تلاش کند تا این هویت‌ها کنترل شوند، اما آن یک «لحظه» کار خودش را می‌کند. آن لحظه‌ای که حسین حسینی تصمیم می‌گیرد عقب نرود و از هم‌وطنش دفاع کند. از هم‌وطنی عاشق فوتبال، از زنی که سال‌ها او را از استادیوم‌ها محروم کردند و حالا انگار شوری چند ده‌ساله را از چند نسل در دویدن و میلش آشکار می‌کند. 🍂 مگر کار دروازه‌بان محافظت از دروازه نیست و ایستادن؟ مگر او آخرین نفر نیست که باید مقابلِ مهاجمان بایستد؟ ناکام‌شان کند و اجازه ندهد شکست رقم بخورد؟ حسینی چنین کرد. 🍂 سال‌ها بعد کسی یادش نمی‌آید بازی چندچند شد، اما همه به‌خاطر خواهند داشت که حسینی بخش بزرگی از ملتش را ناامید نکرد و ایستاد. هر فشار و محرومیتی که برای او لحاظ کنند، بی‌اهمیت است؛ چرا که او از انسان «دفاع» کرده‌است. 🍂 فوتبال با چنین رفتارهایی باشکوه‌ترین شده، وگرنه بسیاری می‌خواهند فقط یک «بازی» بماند و حسینی، بازیِ بازی خواهان را به هم زد. جملۀ «فدای سر هوادار خانم» اگر صدهزار بار هم تکذیب شود، در یادها حک شده‌است. بله کسانی آن پشت هستند. آخرین نفرها که همیشه نتیجه را با ایستادن عوض می‌کنند. آن‌ها که حواس‌شان هست که فوتبال و شورِ آن، جنسیت نمی‌شناسد و باید از آن‌ها «دفاع» کرد. 🗄پست مرتبط 📕جنگ واقعی و ابر قدرت اصلی همین‌جاست #ایران #زنان ➖➖➖ 🌾 @Naqdagin
Show all...
نقدآگین

🔴 نمی‌توان تاب آورد ✍️ امیرسالار داودی زندان اوین صدور حکم اعدام برای توماج صالحی نهایت وادادگی در برابر اراده‌های فراقضایی است شعبه تجدیدنظر (تالی) در چنین شرایطی وادادگی تام و تمام خود را به نهادهای امنیتی عیان کرده و شرم هم نمی‌کند و نه تنها به رای ارشادی وقعی نمی‌نهد و حکم اعدام صادر می‌کند، که حتی فراتر هم می‌رود و اتهاماتی را که فرآیند قضایی مطابق آیین دادرسی کیفری مصوب مجلس تقنینی همین نظام اسلامی اینچنین اضافه کردن اتهامات جدید را پشتیبانی نمی‌کند، نادیده می‌گیرد و بر اتهامات توماج صالحی می‌افزاید که چنین اقدامی حقاً همانطور که عرض شد، نشانگر نهایت وادادگی در برابر اراده‌های فراقضایی است. ‏ امثال اینجانب علی‌رغم پای‌فشردن بر فساد تا ریشه گسترانیده شده‌ی قضایی کشور، هنوز باور داریم دستگاه قضایی واجد قضاتی شریف، صدیق، عالم و مجرب است که بی‌گفتگو فخر جامعه قضایی هستند و حال به عنوان عضوی از جامعه بزرگِ حقوقی کشور عرض می‌کنم که نمی‌توان این دست رفتارهای معنی‌دار را با چنین فضاحتی نسبت به قضاتی که شرافت خود را وجه‌المصالحه‌ی اربابان قدرت افسارگسیخته نکرده‌اند، تاب آورد. 📎متن کامل @MostafaTajzadeh
Show all...
نمی‌توان تاب آورد

صدور حکم اعدام برای «توماج صالحی» هنرمند معترض، نهایت وادادگی در برابر اراده‌های فراقضایی است. ‏به عنوان حقوق‌دان و وکیل مدافع حقوق بشر زندانی، اکیداً توصیه می‌کنم قضات دیوان عالی کشور به خاطر حفظ شأن حقوقی و قضایی‌شان جملگی استعفا دهند. ‏در سوابق قضایی ایران عجیب نیست که شعبه  مادون، بر رای صادره از سوی شعبه هم عرضش آنگاه که دیوان عالی کشور به عنوان عالی‌ترین مرجع قضایی کشور رای صادره را نقض می‌کند، اصرار بورزد. ‏مع الوصف اینکه یک شعبه تالی اینچنین آشکارا به حکم قاطع شعبه‌ای از دیوان عالی کشور بی‌اعتنایی…

📝📝📝ویژگی‌های نسل زِد، نسلی تابوشکن یا سر به راه؛ از افسرده‌های متظاهر تا تظاهر به بی‌خیالی و درعین حال دغدغه‌مند بودن ✍🏻غزل حضرتی ✅دهه هفتاد اوضاعش کمی بهتر از دهه شصت بود، بچه‌هایی بودند اغلب تک تا دو فرزندی. اما دهه هشتاد متفاوت است. ✅شاید چند سال دیگر این تفاوت در مورد دهه نودی‌ها بیشتر به چشم ‌آید، اما فعلا می‌خواهیم درباره دهه هشتاد حرف بزنیم، نسلی که می‌داند چه می‌خواهد و تنها خودش است که برایش مهم است. کاش ما هم همین‌طور بودیم متن کامل @MostafaTajzadeh
Show all...
ویژگی‌های نسل زِد، نسلی تابوشکن یا سر به راه؛ از افسرده‌های متظاهر تا تظاهر به بی‌خیالی و درعین حال دغدغه‌مند بودن

غزل حضرتی نوشت: دهه هفتاد اوضاعش کمی بهتر از دهه شصت بود، بچه‌هایی بودند اغلب تک تا دو فرزندی. اما دهه هشتاد متفاوت است. شاید چند سال دیگر این تفاوت در مورد دهه نودی‌ها بیشتر به چشم ‌آید، اما فعلا می‌خواهیم درباره دهه هشتاد حرف بزنیم، نسلی که می‌داند چه می‌خواهد و تنها خودش است که برایش مهم است. کاش ما هم همین‌طور بودیم.