cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Mahourtext

✨ instagram: https://www.instagram.com/mahouraam

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
223
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+127 روز
+830 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

تو این اردیبهشتی که واقعا مثل بهشته بزن بیرون هدفونتو بذار و این موزیکُ پلی کن، اون لباس خنکه رو بپوش برو برای خودت گل بخر، کروسان بخر و شکلات بعداً ازم تشکر میکنی. @HowtListen
نمایش همه...
👍 2
تو نبودي من خودم را در خودم پيدا نكردم تو نبودي من دلم را با خودم آشنا نكردم رفته بودي و نديدي ، غلظت اين حادثه چيست متنفر نبودي ، هيچ احساسي دگر نيست راست ميگفتي جهانم آخرين مرگ را ز خود ديد از نبودت شرمسارم ، انتهاي اين جهان چيست؟ قلب من از من شكسته ، قصه ات پايان ندارد من به اجبار زنده ماندم ، اين نفس ارزش ندارد بازگشتت خنده دار است ، عاشق اين شعر مگر كيست؟ جز من درمانده آخر ، هيچ كس منتظرت نيست #ماهور_زائرميري
نمایش همه...
👍 2
00:39
Video unavailableShow in Telegram
ميروم تا با غمت آشتي كنم بي تو از اين حادثه دوري كنم از نديدن هاي تو ، شاعر شوم شعر نويسم با خودم آشتي كنم ميروم تا سايه ام كمتر شود يك شب شايد كه دلتنگي كنم تا به يادت قصه ات آواز شود سردهم اين شهر را عاشق كنم ميروم شايد كه از يادم نري آخر عمرم تو را پيدا كنم آخرين لحظه تو را عاشق شوم من دوباره زندگي ام را ز تو آغاز كنم #ماهور_زائرميري
نمایش همه...
👍 1
نمایش همه...
👍 1
پس از تو نبودم براي خودم كه در هستي ام مرگ ز عشقم گريخت غروب سحر را به چشم باختم تو رفتي و جانم ز اين تن گريخت پس از تو تمامم كمي زخمي است ندانم كجاست مهر آغوش يار ز عاشق شدن سخت گريزان شدم نه دل بسته ام نه شعر هست پناه من از ترس اين لحظه پيدا شدم گمان كردم كه ايستادنم منطقيست چقدر در تو من جنگيدم از عبوري كه در لحظه جان داد تنم هنوز هم نفس ميكشم ، زنده ام ز قلبي كه در اين تنم زخمي است تو رفتي و هر كه بار خنديد دلم برايت نوشتم و ز دردي كه هست #ماهور_زائرميري
نمایش همه...
رك بگويم كه در اين ديده ي من همه شهر و همه كس از تو رميد تو در كه شعر پريشان دل من جان دادي عشق ليلي دگر از سر يك شهر پريد من به روياي خود و خواب به عشق خنديدم زخم تو ،مهر تنت را ان شب مستي دريد به خودم قول شرف دادم از اين پس دگر هر چه از عشق تو اين شهر ديوانه شنيد من خودم را به خواب تن غفلت زنم قلب من باز به تو عشق و عذابت خنديد من به فردا نبرم هيچ دگر ياد تو را حس نفرت دگر در دل من از تو رسيد… #ماهور_زائرميري
نمایش همه...
👍 3
نمایش همه...
2