آنها نوشتن، ما خواندیم
1 946
Subscribers
-224 hours
-377 days
-21030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from What's about pen
حواست به چیزایی که تو مغزت میکنی باشه.
تو مغز راه برگشتی نیست.
Repost from The Dragon's Lair
گاهی از دور که به خودمون، بشریت، نگاه میکنم، میبینم واقعا موجودات عجیب و مشوّشی هستیم.
Repost from Art and death.
اکنون میخواهم کمی بیشتر بخوابم؛
نام آن را ابدیت بگذارید.
- نامهی خودکشی یرژی کوشینسکی
Repost from Annamorphin
«نیاز دارم به کسی که دروغهای بزرگ و شگفتانگیزی درمورد خودم به من بگوید... کسی که عمیقاً به من توجه کند...میخواهم حس کنم او هر حرکت مرا تماشا میکند و به من بسیار اهمیت میدهد...عشقی عميق و بیکران میخواهم.»
نامه به ووفی|کرت وانهگت
Repost from مَرد سانفرانسیسکویی
من شخصیتم رو روی دردهام بنا کردم. هر دردی که آدمها بهم اضافهکردن رو من سعی کردم با دیگران نکنم. هر دردی که دیگران از من علاجکردن رو من سعی کردم با دیگران هم تقسیم کنم.
Repost from منابع
قدرت جهانبینی چین.
تنها ۲۰۰ سال پیش از مسیح بود که در چین، علم پا گرفت و در پیشزمینهی فکری چینیها این مهم جاافتاد که هیچ فراطبیعیای نیست که امور را اداره کند. پس از آن، تمام زمینهی فکری چینی بر این چیده شد که طبیعت، مدلیست پرفکت، برای استفاده نه بخاطر اینکه در آن میشود دستهبندی کرد، شباهت پیدا کرد و الگو برداشت همانطور که ما میکنیم! بلکه طبیعت، مدل خوبیست چرا که در آن، هیچچیز شبیه به دیگری نیست. ما بدنبال یکی دو ویژگی میگردیم تا همهچیز رو همسان و در یک دسته بگذاریم اما در چین، حتی یک تفاوت کافیست تا تنوع آن، به رسمیت شناخته شود. در تفکر چینی، طبیعت و فهم جهان، چیزی نیست که بتوان آن را ریاضی و هندسی کرد چرا که تقلیلپذیر نیست.
به همین شیوه، در پزشکی چینی، هر فرد، به صورت فردی و با روشی فردی تحت نظر قرار میگیرد و شیوهی کمکی برای او تعیین میشود نه براساس مدلهای استاندارد شده.
- درسهایی از آنتروپولوژی
Repost from من چراغها را روشن میکنم.
روزی که تویِ جایگاهی که لیاقتش رو دارم ایستادم، دست و پایِ کسایی که روزایِ تاریکم کنارم بودن رو میبوسم.