بعد از تابستان

من نمی‌توانم به تو بفهمانم. نمی‌توانم به کسی بفهمانم که در من چه می‌گذرد. من حتّی نمی‌توانم آن را برای خودم توضیح دهم. ~ مسخ، فرانتس کافکا

من نمی‌توانم به تو بفهمانم. نمی‌توانم به کسی بفهمانم که در من چه می‌گذرد. من حتّی نمی‌توانم آن را برای خودم توضیح دهم. ~ مسخ، فرانتس کافکا

Foods

یک بار قبلا در اینجا گم شده‌ام. پس می‌دانم کجا هستیم.

در سیاهترین شب ها، بر بلندترین دیوارها، از سنگین‌ترین درها چه آسان میتوان گذشت… وقتی نگاه تو، مهربان باشد.

نوستالژی یک دروغ کثیفه که اصرار داره همه‌‌چی بهتر از اون چیزی که واقعا بوده بنظر برسه.

دارم چیزی را که همیشه از آن وحشت داشته‌ام تجربه می‌کنم. تنها بودن را. ~ کاش چیز نمی‌ماند جز لحظات شیرین، ویرژینی گریمالدی

خودش پیش می‌آد. روزی می‌رسه که دیگه از بقیه انتظار نداری خوشحالت کنن. ~ کاش چیز نمی‌ماند جز لحظات شیرین، ویرژینی گریمالدی

با صدا ببینید.