cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

sumer-türk bağı سومر-تورک باغی @sumerturkbagi

کانال "سومر-تورک باغی"رابطۀ لغوی دو زبان همریشۀ التصاقی ترک-سومری را با مقایسۀ لغات بر رسی میکند. تعدادی از لغات سومری-ترکی هم که در نتیجۀ التقاط با زبان و فرهنگهای بومیان التصاقی زبان ایران ماقبل هخامنشی و یا آرامی به فارسی راه یافته بررسی میشود.@sumertu

Show more
Advertising posts
725
Subscribers
-124 hours
+77 days
+2330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

پهلوان ، بهلوان (عربی) = البهلوان [عمومی]ليوان، معلق زن، بازيگر شيرين کار منبع لغتنامه المعانی پهلوان در زبان عربی (آرامی) به معنی "معلق زن"، بازیگر شیرین کار در واقع پهلوان ها هم همین کار را انجام می دهند و نمایش می دهند ... در واقع این کلمه از آرامی وارد زبان دری شده است و هرگونه ریشه شناسی جعلی برای آن غیر علمی است و باز لغات در ارتباط با پهلوان در عربی: الطيران البهلواني [عمومی]پرواز آکروباتیک ا لرقص البَهْلوانيّ [عمومی]رقص آکروباتیک
Show all...
قارا در ترکی: مصیبت، فلاکت قاراش در سومری: مصیبت، فلاکت garaš [CATASTROPHE] wr. garaš2 "catastrophe" منبع: لغتنامه سومری دانشگاه پنسیلوانیا 🆔 @SumerTurk_Dic
Show all...
‍ ‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت پنجم): در این قسمت به بررسی اسم پدر تارگیتای (جد ساکاها) یعنی Papay می پردازیم. هرودوت این پاپای را با زئوس یونانیان معادل می داند. 📚Herodotus, IV, 59 گراکوف بر اساس زبانهای ایرانی این اسم را به معنی "پدر" تحلیل می کند. 📚Grakov, Skify, 85. ایرانشناسان بیان می کنند که پاپای معادل اهورامزدا در بین زرتشتی ها هست.  📚Safaee, 2020 اما جواب مناسبی برای اینکه چرا در کتیبه های بیستون خود پارسیان گفته اند که ساکاها اهورامزدا را نمی پرستید را نمی توانند تشریح کنند:
"اینکه ساکاها اهورامزدا را نمی پرستند درست نیست زیرا علل سیاسی داشته و بخاطر دشمنی امپراطوری پارسی با ساکاها می باشد."
📚Safaee, 2020 که به هیچ عنوان جوابی قانع کننده و منطقی نمی باشد. زئوس ایزد "آسمان درخشان" و نیز طوفان به‌ شمار می‌رفت و به همین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب می‌کرده‌ است. ایرانشناسان طبق اساطیر هند-ایرانی، ازدواج پاپای و آپی را به عنوان نماد آسمان(اهورا مزدا) و زمین( آرماتی) مطرح می کنند که دنیای میانی از ازدواج آنها حاصل می شود. 📚Raevskiy 1993, 19-20 دقت کنید که بابا مختص زبانهای هند-اروپایی نیست و در بسیاری از زبانها دیده می شود به ویژه در تورکی بسیار پر رنگتر بوده و در ۱۳ زبان اصلی تورکی دیده می شود. 📚G.Dremin, SCYTHIAN VOCABULARY پاپای تمثیلگر دنیای فوقانی می باشد و برای همین در زبانهای تورکی در معنی "پدر بزرگ" محافظت شده است بطوریکه این لغت بصورت Babani به معنی "کوه" وارد زبان اورارتویی هم شده است. استعمال این اسم توسط تورکان آزر برای پیر-اجاق ها به وضوح نشانگر این هست که اسم پاپای در انوماستیکای قدیم تورک اصطلاحی مقدس بوده که اشاره به "بلندی" داشته است بطوریکه هرودوت آن را با رئیس خدایان کوه المپ مقایسه می کند. 📚F. Ağasıoğlu, III Bitik, Bakı-2014, 325 طبق اعتقادات تورکان باستان، انسانها بر روی دنیا که در طبقه میانی جهان خلق شده است قرار دارند و آنها حاصل ازدواج آسمان به عنوان نماد بالا و زمین به عنوان نماد پایین هستند. (به شکل ضمیمه شده برای این پست دقت کنید). در دوران گوک تورک نیز این تفکر با تغییر بسیار جزئی پس از هزار سال حفظ شده بود بطوریکه کولت baba-api بصورت ecü-api در آمده بود:
"موقع آفرینش، خدای آسمان(گوک-تنگری) در بالا و یاغئز یئر در پایین، در بینشان (وسط آنها) بنی آدم خلق شد، روی بنی آدم(نیز) اِجوم-آپام."
📚KT, D1 در فولکلور تورکان باشقورد عبارت "یئر آنادیر، گوی آتا" وجود دارد (زمین مادر است و آسمان پدر) در بین تورکان آزر به زمین و خاک، "آنا تورپاق" (خاک مادر) گفته می شود. در بین تورکان قدیم اییه زمین-خاک، ulu-ana (مادرِ بزرگ) نام داشت.[ که در ارتباط با Api هستند] در تورکی چوواشی papay با مفهوم "بابا تانری" (خدای بابا) به کار می رود. 📚F. Ağasıoğlu, V Bitik, Istanbul-2019, 103, 204 📚Aşmarin, IX t. 95 تورکولوگ برجسته L.A.Pokrovskaya که در زبانهای تورکی واژگان خویشاوندی را مورد تحقیق قرار داده است بیان میکند باشقوردها لغاتی که به همراه فرم y- و ay- (که برای احترام به بزرگتر ها استفاده می شود) می باشند را دیگر بصورت لغتی واحد قبول کرده اند(babay, atay, ağay, abıy, apa, əsəy) 📚Pokrovskaya, 1961, 80 در تورکی بابا به معنی "پدر"، "جد" و "رئیس قبیله هم هست. 📚Etimologiçeskiy SlovarTyurkskih Yazıkov, II, 1978, 10-11 در بین تورکان کاراچای-بالکار، رب النوع رئد و برق و غرش آسمان "بابای" نام دارد. 📚K. T. Laypanov / İ.Miziev, İstanbul - 2008, 86 همگان می دانند که در تورکی آزربایجانی، بابا به معنی پدر و پدربزرگ هست و قبلا گفتیم که Api (مادر تارگیتای) در تورکی به معنی مادر و مادر بزرگ هست. این یعنی یک تحلیل بسیار قوی تر از تحلیل هند اروپایی در زبانهای تورکی در رابطه با api-papay. علاوه بر نقش آسمان درخشان، زئوس( هرودوت وی را با پاپای ساکاها یکی می داند) نقش گاو نر را نیز دارد. این نقش وی نیز بین تورکان حفظ شده است. در اساطیر اغوز، اولین جد یعنی گاو نر(گاونر-خاکستری) به انسانهایی که از پوست درخت خلق شده اند جان داده و برای مدت طولانی زندگی آنها را تامین می کند. گاونر خاکستری اسم اولین مردی که بدو جان بخشیده را اغوز و اسم اولین زن را هم فاتی(پاتی) می گذارد. 📚Basilov V. N. Burkut-baba. — MNM. #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Show all...

Repost from تاریخیمیز
‼️🎯 آبادی های آلار نام در سرزمین آذربایجان اشاره به چه کسانی دارد؟ آلارها چه کسانی هستند؟ آلارها (الارها) در لشکرکشی های مغولان قرن سیزدهم شرکت کردند، شاخه ای از قبایل اویرات با منشاء تورکی-مغولی بودند و در همان قرن به سرزمین آذربایجان وارد شدند. در قرن نوزدهم آلارها وارد قبایل جانشاهلی (جهانشاهلی) شدند. بلال آلارلی، دکترای فیلولوژی، بر اساس تحقیقات خود مشخص کرد که آلارها در حال حاضر در چین بین رودخانه‌های آکسو و تاریم، در کرانه‌های رودخانه کوبدو در مغولستان، در منطقه ایرکوتسک و کشور آلتای فدراسیون روسیه وجود دارند. در شرق دریاچه ایسیک گول در قرقیزستان، در آمودریا در ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان به طور متراکم در مصب رودخانه های سیر دریا و همچنین در خاک افغانستان، ایران، ترکیه، سوریه و آذربایجان زندگی می کنند. جیبولایف با اشاره به مطالب آرشیوی نشان می دهد که قبیله جانشالی (جهانشاهلو) آلار نام داشته و در منطقه لنکران آذربایجان زندگی می کرده اند. در قرن شانزدهم که به عنوان یک نسل شناخته می‌شوند، آلارها که توسط شاه عباس اول زمینی به آنها داده شد، یکی از طوایف تورک زبان بوده اند که خود را حامی قیزلباش شاه اسماعیل می‌دانستند. تورکان آزار در این زمینه ضرب المثلی دارند که می گوید: «قیزلباش اصل ماست، شاهسون از نسل ماست». در «حماسه آلار» محقق آلارلی اطلاعات گسترده ای در مورد این نام نامیده می شود. کلمه Alar در تورکی از اجزای al - و ar / er تشکیل شده و به معنی آلار/ قرمز رنگ است. علاوه بر این آلار در زبان های تورکی به معنای «محل بلند» است. در حماسه های «کتابی ده ده قورقود» واژه های آلار و آلان نیز در این معانی به کار رفته است.برای مقایسه بگوییم که کلمه آلتای در منابع به صورت آلاتائو به معنای کوه بلند آمده است. اما این ایده که این نام یک نماد قومی است قانع کننده تر است. مردم روستای آلار یاردیملی، قبیله ی اوراتدی در ناحیه لریک جمهوری آذربایجان را نزدیک ترین خویشاوندان خود می دانند. بیخود نیست که به اهالی این روستا «اوراتدی» می گویند. اورات نام تغییر آوایی قبیله باستانی اویروت است. @Ttariximiz در مناطق زندگی شما جغرافیاهایی با نام های الار وجود دارند؟؟؟؟
Show all...
‍ 《بررسی تئونیمهای تورکان ساکایی》 (قسمت چهارم): در اینجا به بررسی نام مادر تارگیتای یعنی Api می پردازیم. هرودوت Api را با Geya(الهه خاک-زمین در بین یونانیان) که همسر زئوس هست معادل می داند. 📚Herodotus, IV, 59 ایرانشناسان تلاش کرده اند که این اسم را هم به "آب" در زبانهای ایرانی و Api در اوستایی ربط دهند. 📚Parzinger 2004, 78. و چون الهه زمین در ارتباط با زایش و باروری هست ادعا کرده اند که آب و خاک اجزا جدانشدنی از یک عنصر واحد در اساطیر ایرانی هستند که در ارتباط با زایش می باشد. و بدین ترتیب از "آب" رسیدند به نام مادر تارگیتای (جد تورکان ساکا). در این جا با ارائه تحلیل تورکی از Api خواهیم دید که اتیمولوژی ایرانیک این اسم در مقابل اتیمولوژی تورکی حرفی برای گفتن ندارد. بین اقوام تورک Api در مفهوم "ننه" از طرف پدری (در زبان چوواشی Abi) و تصوری از زن مقدس( در فولکلور باشقوردها əbeyxan/abi-xan ata) را دارد. آنگونه که از اثر "قوتادغو بیلیگ" هم دیده می شود، نام Api حتی تا قرن یازدهم نیز مفهوم اولین زن (حوا-آنا) را حفظ کرده بود:
Apa yazdı ersə Bayat qınadı
حوا(آپا) اشتباه کرد، خداوند (بایات) او را سرزنش کرد. 📚KB, 1991, 353 📚F. Ağasıoğlu, III Bitik, Bakı-2014, 325 آپا در چوواشی به معنی مادر بزرگ هست. 📚Çuvaşça Rusça sözlük, M., 1956, 35-36 آپی در تورکی به معنی "ننه" و "مادربزرگ" هست. 📚Etimologiçeskiy SlovarTyurkskih Yazıkov, I, 220-221 آپی در کتیبه های تورکی به معنی جد و پدر بزرگ هم آمده است اما معانی "مادر"، "مادربزرگ"، و "خواهر بزرگتر" بسیار رایج تر هستند. 📚Clauson, An Etymological Dictionary, 5. زائور حسنوف Api را هم از لحاظ زبانی و هم از لحاظ نقش با رب النوع اومای که اییه زایش و باروری بین تورکان قدیم بود مقایسه می کند.( api~uma-y) چون تغییر m~p در تورکی نرمال هست. 📚Z. Həsənov, Çar skiflər, 316-317 ▪︎وقتی که Api نام مادر تارگیتای( جد ساکاها) به همان صورت در زبانهای تورکی هست و معنی جد مادری را تا قرن ۱۱ در کتاب قوتادغوبیلیگ نیز حفظ کرده است چه نیازی هست که این اسم را با "آب" در زبانهای ایرانی مرتبط کنیم؟؟ اتیمولوژیها و تحلیلهای ایرانشناسان و غربی ها به گونه ای هست که اول ساکاها را ایرانی دانسته اند بعد در همان چهارچوب سعی کرده اند که اسامی ساکایی را تحلیل کنند. در حالی که روند منطقی کاملا برعکس هست، ابتدا باید منابع بررسی شود تا به یک نتیجه ای برسیم. #ترکان_سکایی #ساکاها_ایرانی_نبودند ϜϓſϞ ‍ ☪‍ @AZ_SESI
Show all...

Photo unavailableShow in Telegram
3,700-year-old ancient clay tablet containing applied geometry. A millennia before the birth of Pythagoras.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
Rare leaf-shaped Quran manuscript of the XVI century written in Agra (India) of the Great Mughals. Stored in an American auction house "Sotbins" (New York).
Show all...
821 years old ), Severus Stone, Terkhinsky Stela (ok. 753 g ) and the Teine Ceiling (ok. 762 years ), as well as the famous Runic alphabet manuscript on the paper "Fortune Book" (Yrq bitig) and some other fragments from East Turkestan. Of the listed monuments, only one - Karabalasagunsky - represents co- battle trilingual inscription containing Chinese, Sogdian and Turkic letters. By their content, most of the inscriptions on the stones represent epi-tafia to the rulers and contain important information on the history of the Uyghur khaganate, which should be attributed to the continuation of the "Turkish" tradition of creating written monuments. The term "Turk-Turk" should be stopped here. The first mention of the Turks as branches of the Hunnu is found in Chinese chronology of the III century. It is quite likely that one of the smaller families of Ashin, who later her, was mentioned in the late V-early VI century. , becomes the head of a large association of tribes called "Turks" [14, p. 160]. According to Chinese sources, part of the Gunn tribes are in late III - early IV century. moved to northwestern China, was evicted- *The material was prepared with the financial support of the Russian Humanitarian Scientific Foundation. Grant No. 08-03-12129b, project "Creating a scientific and educational information resource "Modern in-stock education" and a network of distance learning for Eastern languages and disciplines of Eastern education" (2008- 2010). © N. N. Telitsin, 2010 Literature 1. State W. Fragments of a Nestorian Georgian Passion // Le Muséon. Vol. 39. S. 41-75. 2. Home G. The turfan texts and their research // The antiquity. 1974. Bd 20. S. 230-236. 3. Laufer B. Zur Buddhistischen literature der Uiguren// Toung Pao. 1907. Serie 2. Vol. 8. S. 391-409. 4. Le Coq A. Handschriftliche uigurische Urkunden aus Turfan // Turan. 1918. S. 449-460. 5. Le Coq A. Türkische Manichäica aus Choschto. 3. Abhandlungen der Preussischen Akademie der Wissenschaften. 1922. N 2. S. 3-49. 6. Müller W.F.K. Uigurica I. Abhandlungen der Berliner Akademie der Wissenschaften. Bd I. Berlin, 1908, 90s. 7. Radloff W. Chuastuanit, das Bussgebet der Manichaer. Hrsg. und ubersetzt von W. Radloff, St.- Pbg., 1909. III-IV, 160 s.
Show all...
"Kutadgu bilig" - Gracious knowledge is not only recognized as a political tract, but is also perceived as a collection of knowledge in various fields of science and culture of that era, here the worldview problems of the meaning of life, the destiny of man, his place and roles in society and nature are considered. The appearance of "Kutadgu bilig" marks the end of the ancient Uyghur period of co-development of the Uyghur alphabet, since at this time the formation of the new written language - Karluko-Uyghur written language ends. He had a great influence on the language of the Turkic peoples living in Central Asia and East Tukestan. The Uyghur alphabet existed among the Turks until the 15th century. It was during this period that the gradual replacement of Arabic Uyghur graphics, which was brought into the Turkic world together with Islam. A vivid example of the gradual transition from Uy-Gur graphics to Arabic can be called the inscription on a stone slab carved by the order of the "Supreme Ruler in Samarkand Timur (1370-1405)" and dated 1391. The first researcher to study the inscription was the Russian orientalist N. N. Pop-pe, who determined that the inscription consisted of three lines written in Arabic alphabet-mi, and eight Uyghur characters. The start line was confidently interpreted as an Arabic Koranic formula. Concerning the two remaining Arabic lines N. N. Poppe was made an excuse about the impossibility of their interpreting. However, a different point of view was expressed later, allowing it to be read. Of particular interest are the lines written in Uyghur, which were initially considered not to be written in Uygur language, but in the "Central Asian-Turkish alphabet - tour language", which was followed in the 15th-XVI centuries. the name "Chagatai" [11, p. 4]. It should be noted that the Uyghur inscription is self-sufficient and made by a qualified stone carver, who knew this type of letter very well. This cannot be said of the Arabic part, which presents itself as "additional", and done on a less uneven surface of the stone. Apart from that, the absence diacritics of Arabic text speak of poor knowledge of Arabic graphics cutter. All of this can be recognized as a fact confirming the time of the transition from Uyghur graphics to Arabic. If the stone itself dates back to 1391. , then the end of XIV is the beginning of the XV century. it can be called a period of simultaneous existence of two types of letter with foam displacement of Uyghur. N. N. Telecine ETHNOCULTURAL CONDITIONS FOR THE ORIGINATION AND DEVELOPMENT OF THE UYGUR LETTER When describing the writing of ancient Turkic peoples, especially their ethnoconfessional characteristics should be taken into account, which in many cases were the main reasons for the development of written culture in one way or another. In this regard, it should be mentioned about the history of Turkish statehood, which can shed light, including on the origin and formation of one or another type of letter by Turks and, respectively, Uyghurs. The first type of Turkic alphabet is the ancient Turkic runic alphabet, which originated not before the second half of the VII century. This letter was distributed across a vast territory from the Caspian Sea to Northern Mongolia and was presented by mint mint dating back to the VII-IX centuries. According to many researchers, the language of Runiche monuments is the "supradialect" literary language of Turkic peoples who entered or came in contact with the large unions of Turkic tribes (on oq bodun) and Turkic states (Turk Kaganat (VI-VIII centuries). n. e. ), Uyghur Khaganate (VIII-IX centuries. n. e. ), Uyghur state in East Turkestan (IX-XIII centuries. n. e. ) [16, p. 23]. When describing the Uyghur language, it should be noted that the earliest Uy-Gur monuments were written in Runic alphabet during the Uy-Gurd khaganate (740-840). ). Traditionally, they include inscriptions on stones (Selenium - Gin stone, or monument to Moyun-churu (OK). 760 g ) Karabalasagun inscription (ok.
Show all...
😁😁😁رضا پهلوی هم بعد از اینکه به علت تنبلی نتوانست در هیچ دانشگاهی تحصیل کند پس با یک مدرک تحصیلی الکی از دانشگاه پیام نور آمریکایی بصورت مکاتبه ایی (یکی دیگه برای اش می نوشت) گرفت😂😂😂. و حال ببینیم ویکی پدیای فارسی چی برای او می نویسد: <<<"پهلوی در سپتامبر ۱۹۷۹/شهریور ۱۳۵۸ تحصیلات دانشگاهی خود را با ورود به کالج ویلیامز واقع در ویلیامزتاون، ماساچوست، آمریکا آغاز کرد. خانواده او نیز در همین منطقه غرب ماساچوست و جنوب ورمانت ساکن شدند و شروع به تحصیل کردند.[۲۹] در این زمان پدرش در تبعید و بیمار بود. پهلوی در زمان وفات پدرش همراه او بود و او در تحصیلاتش وقفه انداخت تا تصمیمات سیاسی بگیرد. پس از درگذشت محمدرضا پهلوی،[۳۰] در سال ۱۹۸۰ رضا پهلوی از کالج ویلیامز ترک تحصیل کرد،[۳۱] و در دانشگاه آمریکایی قاهره به عنوان دانشجوی علوم سیاسی ثبت نام کرد، اما حضور او در دانشگاه با بادی‌گاردها نامنظم بود.[۳۲] او به تنهایی به مراکش نقل مکان کرد و به‌طور مکاتبه‌ای[۳۰] در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در آمریکا، به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۸۵ مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی دریافت کرد.[۳۳][۳۴]">>> *** این خانواده کلا کند ذهن است با آن همه پولشان بجای تحصیلات در دانشگاه‌های کمبریج، اکسفورد، هاروارد و ام آی تی ... این کند ذهن بصورت مکاتبه ایی یک مدرک الکی از دانشگاهی در آمریکا گرفته ... آن هم بعد از اینکه از سه دانشگاه در امریکا، مصر و مراکش به علت تنبلی اخراج اش کرده اند😁😁😁
Show all...