حکایت و داستان های آموزنده

مادران را دریابید؛ که اگر دیر شود، می‌میرند و بخشی از ما را با خود به زیر گِل می‌برند...! 🍃 @infostorie 🍃

در رحم مادر خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند، و خداوند روزیِ جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او می‌رساند. پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند از غذای جنین چیزی کم نمیشود. بخاطر وجود غده هایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوان مادر غذای جنین را تأمین میکند و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر می‌شود. اگر آدمها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند! خداوندا از تو بهشتی میخواهم برای کسی که مرا به دنیا آورد. 🍃 @infostorie 🍃

کد دریافت 100 میلیون سکه همستر am۵ چجوری سکه های همستر رو تبدیل به دلار کنیم ؟

🚩#تب لینک قسمت اول https://t.me/c/1007951218/175890 #قسمت_ششصدودوازده بهت و حیرتم بیشاز پیششد و حسکردم قلبم از شدت شوق و اضطرابی شیرین برای لحظه ای نکوبید.آب دهانم را قورت دادم و مات نگاهشسرم را به دو طرف به نشانه منفی تکان دادم. لبخند محوی زد و پساز گشتی روی جز به جز صورتم با نگاهش، صدای گرفته اشدوباره در گوش های داغ شده ام پیچید: _ "فتبارکللهاحسن الخالقین" رو خدا مخصوص شما گذاشته تو قرآنشیحتمل. نفسم برای چند ثانیه بند آمد. سپسپر صدا از عمق جانم روی صورتشرها شد.قلبم حالا آنقدر پر تپش می کوبید که حس میکردم هر آن از سینه ام بیرون بزند. نگاهشهمچنان با همان لبخند محو در کمترین فاصله روی تک تک اعضای صورتم می چرخید.وقتی روی لبم که بی اختیار نیمه باز شده بود توقف کرد، ریتم نفسهایم نیز بهم خورد. احساس می کردم صورتشرفته رفته در حال نزدیک شدن است.و من بی شرمانه در دلم اعتراف کردم بیشاز هر وقت دیگری تلاقی لب هایمان را می خواهم. به یک سانتی لبانم که رسید با نگاهی که یک جور شیفتگی عجیبی در آن موج می زد، پچ زد: _ رژت خیلی پررنگ نیست خانم؟ کمرنگشکنیم؟ سپسبی درنگ همان فاصله را هم از بین برد و به آرامی بوسیدنم را آغاز کرد و دل بی تاب من برای هم آغوشی لب هایمان جان داد! بوسه اش چنان سریع و ناگهانی بود که اصلا نرسیدم بگویم رژ کالباسی و محوی که زدم به هیچ وجه پررنگ نبود...اصلا نبود. خیلی طول نکشید که دستانم خارج از کنترل خودم دور گردنش حلقه شدند و بی طاقت همراهی اش کردم.کم کم آن آرامشاولیه از بین رفت و بوسه هایشعمیق تر و بیقرار تر شدند. کمی که گذشت دست دور کمرم پیچاند و بالا کشیدم و حرکت کرد. گویی هردو جای سیراب شدن تشنه تر می شدیم که هیچ کداممان با وجود نفسهایی که تا مرز بند آمدن رسیده بودند خیال عقب کشیدن نداشتیم. با فرود آمدن روی تختشدلم فرو ریخت و لبانم از حرکت ایستاد.یک دستم از دور گردنش باز و ناخودآگاه به بازوی بزرگ و عریانش چنگ انداختم. خیره به صورت ملتهبشنفس نفسمی زدم و او همانطور که روی تن نیمه خوابیده ام خمیه زده بود سرشرا در گردنم فرو برد و پساز بوسه ای روی رگ گردن نبضگرفته ام آهی کشید: _تو تو باید هرروز، هر ساعت و هر لحظه بوسیده بشی محیا! حوله افتاده بود و از پس بالاتنه عریانش تپش تند قلبشرا حسمی کردم. چنگی به روتختی زدم و صدایم لرزید: _پس چرا هر لحظه نمی بوسیم؟ کمی مکث کرد و بعد با چشمان بسته پیشانی به پیشانی ام فشار داد. _تو خیلی حیفی محیا..برای منی که تو مسیر عشق ته صَفَّم خیلی حیفی. دستانم را دو طرف صورتشگذاشتم: _آخه چرا اینطوری فکر می کنی؟از وقتی عقد کردیم انقدر حس خوب بهم دادی که نمی تونم ح المو وصف کنم برات. آهشروی صورتم پخششد. _تو برای من خیلی خوبی دختر. _تو هم برای من خیلی خوبی. همزمان با لبخند محوی نفسشرا بیرون فرستاد: _من هیچوقت از پسزبونت برنمیام. ❌ به دلیل صحنه های باز کلامی فقط +21 سال بخوانند ❌ عاشق بهرام بودم برای همین با درخواست سارا (دوستم) موافقت کردم...سارا نازا بود و از من خواسته بود یه مدت #صیغه همسرش باشم و بچه ای براشون بیارم... ولی برام یه شرط گذاشت... شرطی که باورش سخت بود... قرار بود در زمان #رابطه سارا هم حضور داشته باشه.. به خاطر علاقه این شرط رو هم قبول کردم اما نمیدونستم سارا چه نقشه ای داره... من رو #تخت نشسته بودم و سارا رو صندلی کنار تخت که بهرام وارد شد وقتی بدن ورزیده و ورزشکاری بهرام رو دیدم دیگه توجهی نکردم که سارا هست و شروع کردم به... ❌ برای خواندن ادامه داستان بالا وارد لینک زیر شوید👌👆 https://t.me/+RVrV5Aw7pbcNEWVl

👙اگر متاهلی این لباس زیر ها حتما تو کشوت باشه ♥️ انواع ست‌هاي فانتزي، بادی، کاستوم، بیکنی. ترك‌ و اروپايي با مناسب ترين قيمت  و گارانتی تعویض👇 https://t.me/+lw0oDG6VOno0NGVk https://t.me/+lw0oDG6VOno0NGVk ✅جشنواره پر تخفیف آدا با ۶۰درصد آفر شروع شد! 🅾 دلبری کن

🔴 کمترین قیمت یه تور مسافرتی رو چطور پیدا کنیم؟ همه تورهای مسافرتی خارجی و داخلی، توی سایت لست‌سکند موجوده. می‌تونین بهترین قیمت‌ یک تور، بهترین خدمات، آژانس‌های معتبر و برگزارکننده اصلی رو در لست‌سکند پیدا کنین 🔴بهترین آفرها و قیمت‌ها رو ببینین 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - استانبول👇 https://last.ir/47e7b 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - دبی👇 https://last.ir/faa1d 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - آنتالیا👇 https://last.ir/35281 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - ارمنستان (ویژه جشن آب)👇 https://last.ir/41afe 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - وان👇 https://last.ir/d696e 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - گرجستان👇 https://last.ir/17691 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - کیش👇 https://last.ir/5481e 👈 تورهای 3 تا 5 ستاره - مشهد👇 https://last.ir/f0931 👈 تورهای ویژه ایران‌گردی - طبیعت‌گردی👇 https://last.ir/5b4a5 🟣 پیدا کردن بهترین قیمت تورها از بین ۶۰۰ تور و ۷۰ آژانس معتبر👇 https://last.ir/870ae

خدارو چه دیدی،شاید عمیق ترین خواسته قلبت همین امروز برآورده شد... روزت بخیر♥️ 🍃 @infostorie 🍃

🎥 انتشار برای اولین بار | مستند #زالو، روایتی از تَکرارهای خائنانه! ▪️نمی‌گذاریم دوباره سر مردم کلاه برود... 🖥️ تماشای باکیفیت #کرسنت #SFO #راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷 #پاک_باش_و_خدمتگزار 🇮🇷 @Drzakani1

🔴 به کدام کاندیدای ریاست جمهوری رای میدهید ؟! ۱- سعید جلیلی ۲- مسعود پزشکیان ۳- محمدباقر قالیباف