آشیانَوا🦄

اگر از من بپرسید، قسمت سخت بزرگسالی تا اینجای کار تصمیم‌گیری بوده. تصمیم‌گیری‌های مداوم. تصمیم‌گیری‌های بی‌وقفه. تصمیم‌گیری‌های سخت.

تازه بداهه یکی از متن‌ها رو خوندم براتون.😌 خیلی هم کیف می‌کنم با کارم. بفرمایید 👇

بچه‌های گروه هدفمندی با نوا، کتاب‌خوانی رو شروع کرده بودن و دو کتاب قبلی فرصت نشده بود کنارشون باشم. در تلاشم برای کتاب جدید منظم باهاشون پیش برم😍 فعالیت «گروه محور» همینش جذابه! یه جاهایی تو اونا رو هول میدی, یه جاهایی اونا تو رو. 😌

وقتایی که روتین پوستی رعایت میکنم، یه سطح دیگه‌ای از خود مراقبتی هست برام. حالم رو خوب می‌کنه واقعا😍

3/30⭕️ #سی_روز_ارتقا تعطیلات رو‌ حتی اگر خودت برنامه نداشته باشی، همیشه فامیل یا ...‌برنامه دارن. نشد که بشه. و فقط تونستم کمی کتاب بخونم و روتین پوستی. بقیه اش به بودن در کنار فامیل گذشت :) ببینیم فردا چی میشه. #نوا 🩵

-دلتنگی من به مردی می‌ماند، قدبلند، با گونه‌های آفتاب‌سوخته، شانه‌هایی ستبر و یک صدای گرم. ارتفاعی دارد به بلندی لنج‌های بندر، شبیه آخرین‌ باری که با تو آنجا نشستم؛ روزی که از روی ابرهای فرضیِ من همه چیز کوچک به نظر می‌رسید، همه چیز جز تو. خدای کوچکِ زمینیِ من، تو هنوز خانه‌ای داری با دیوارهای آجری، خانه‌ای با بوی ماسه و ماهی، توی قلب من؛ تا همیشه.

/چشم از «پنجره» بردار. منجی در «آینه» است./