شعر و نوشته ادبی معاصر ✨

#شبتون_عالی اینجا شب تمامی ندارد مثل شهرهای قطبی یا به چشمهایت فکر می کنم یا به موهایت یا به روی ماهت هنا لاینتهی اللیل مثل المدن القطبیه او افکر فی عینیک او شعرک او وجهک القمر #احمددریس @sheradabemoaser

كان من المستحيل أن ينبت قمحي فوق صخرتك وكنت أعرف ذلك منذ البداية ولكنني نشرت فوقك سحبي واحتضتك كما يحتضن البحر الأفق ــــــــــــــــــــــــــــــ محال بود که گندم وجودِ من روی صخره‌ تو رویش کند.. و من این را از همان آغاز می‌دانستم... لیکن ابرِ وجودم را بالای سر تو گستراندم و همان‌طور که دریا افق را در آغوش می‌کشد، تو را در آغوش کشیدم. #غادة_السمان @sheradabemoaser

 "كأنه كُتب علينا العيش هكذا، مُعلقين في مُنتصفِ الأشياء كلها، لا نحب ما يحدث، ولا يحدث ما نحب." گویا سرنوشت ماست که اینگونه زندگی کنیم، معلق در میانه همه چیز هر آنچه اتفاق می‌افتد را دوست نداریم و هر آنچه ما دوست داریم، اتفاق نمی‌افتد. أحمد خالد توفيق ترجمه: زینب بدوی @sheradabemoaser

سلاماً على رسائل لم تُبعث خوفاً من برودة الرد! و سلاماً على احساس ظل سجين الروح لم يبُح سرّه حتى لعابري الطريق... سلام به نامه‌هایي که هرگز ارسال نشد، ااز ترسِ سردي جواب! و سلام بر احساسي در زندان روح باقي ماند، و راز دلش را به رهگذري هم نگفت... @sheradabemoaser

قارئةُ الفنجان(فالگیر) #نزار_قبانی ترجمه‌ی: حسین خسروی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زن [فالگیر] نشست، در حالی که چشمانش پر از ترس بود. با دقت به فنجانِ وارونه‌ام نگاه می‌کرد. گفت: پسرم! غمگین مباش! فرزندم! عشق، سرنوشت توست. فرزندم! هركه در راه محبوبش بمیرد، شهید است. فنجان تو دنیایی است ترسناک؛ و زندگی‌‌ات سراسر سفر است و جنگ. پسرم! بارها عاشق خواهی شد؛ و بارها خواهی مرد. به تمام زنان زمین عشق خواهی ورزید؛ و (سرانجام) همچون پادشاهی شكست‌خورده بازخواهی گشت.... #عبدالحلیم_حافظ @sheradabemoaser

‏تنام أصابع الشاعر بعد كتابة القصيدة نومة العائد من الحرب!... انگشتانِ شاعر پس از نوشتن شعر به خواب می‌رود؛ خوابِ انسانی بازگشته از جنگ...🩵 #زكي_الياس @sheradabemoaser

#محمود_درویش عید مردم دیدن مه عید ما دیدار تو @sheradabemoaser