_lettersto_

‏«دیوانه شدم. اما دیوانگی‌ام بی‌شاهد ماند، سرگردانی‌ام ظاهر نمی‌شد، فقط باطن‌ام دیوانه بود. به من می‌گفتند: چرا این‌قدر آرام‌اید؟ حال آن‌که از سر تا به پا سوخته بودم. شب در کوچه‌ها می‌دویدم، نعره می‌کشیدم، روز به آرامی کار می‌کردم.» • جنون روز / موریس بلانشو @letterssto

«من موهای منیژ را بیشتر از هر چیزی توی این دنیا دوست دارم یعنی اول موهای منیژ را دوست دارم، بعد مادرم را، بعد...نه، اول مادرم را دوست دارم، بعد موهای منیژ را، بعد خود منیژ را، بعد ستاره‌ها را.» • مصطفی مستور / تهران در بعد از ظهر @letterssto

برای منیژ که این ترانه را با اشتیاق می‌خواند برای منیژ که تولدش است تولدش از جایی دورتر؛ از آسمان‌ها. @letterssto

«عمری که صرفِ عشق نگردد بطالت است.» • فروغی بسطامی @letterssto

«کاش کودکان نمی‌مردند ای کاش موقتاً به آسمان‌ها برده می‌شدند تا جنگ تمام شود، سپس با خیال راحت به خانه‌شان برمی‌گشتند، و وقتی والدین با حیرت از آنها بپرسند کجا بودید؟ با خوشحالی بگویند: «داشتیم با ستاره‌ها بازی می‌کردیم!» • غسان كنفاني / برگردانِ محمد حمادی @letterssto

دوره‌ی جدید نامه‌نگاری امشب ساعت ۲۱ شروع می‌شه و ما یک نفر جای خالی داریم. اگه دوست دارید کنار ما باشید برای ثبت‌نام در تلگرام پیام بدید: @letterstoadmin

خودتان بهتر میدانید که «تنهایی» وقتی ناگهانی باشد، چه تجربه‌ی تلخی است. • فرانسوا تروفو / نامه به هلن؛ برگردانِ محسن آزرم. @letterssto

«در تاریکی بدبختی‌ها سایه‌ی نوری هم پیداست.» • فرانسوا تروفو / نامه به روبر؛ برگردانِ محسن آزرم. @letterssto

«آن گلِ سرخی که دادی در سکوتِ خانه پژمرد»‌ @letterssto

«بگو ببینم کجا هم‌دیگر را ببینیم؟ من فقط می‌خواهم مال تو باشم. برایت پر دردسر است که به دورها برویم؟» • اولگا کنیپر / نامه به آنتوان چخوف @letterssto