cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

Achcan

لطفا با #اچكان كپی كنيد. کتابِ کفشدوزکِ آبیِ مریخی (تمام شد.) سفارش تبليغات: https://t.me/+zyFa07j4iGc2N2U8

نمایش بیشتر
إيران27 402فارسی26 317دسته بندی مشخص نشده است
پست‌های تبلیغاتی
9 724
مشترکین
+324 ساعت
+17 روز
+3630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

اونی که همیشه دیگری رو مقصرِ دعوا و مشکلات و حال بدی‌‌ها می‌دونه؛ تنها که می‌شه، می‌فهمه مقصر اصلی خودشه، اما نمی‌تونه قبول کنه چون ترسوعه! آدمی که به شعور بالایی رسیده باشه این فکرِ «مقصر دیگری‌ست.» رو کلا نداره! چون این آدم اونقدر شعور داره که اشتباهات خودش رو بتونه گردن بگیره و اعتراف کنه ‌و اونقدر جرئت داره که بتونه عذرخواهی کنه. آدم‌های ترسو، نه جرئت این رو دارن که بگن مقصر ما بودیم و نه شعور این رو دارن که عذرخواهی و یا اظهار پشیمونی کنن. همین‌طوری هم روابط مختلف رو شروع می‌کنن و به گند زدن ادامه می‌دن و همین‌طور بعد از گند زدن به رابطه، همه‌جا مظلومانه اعلام می‌کنن که مقصر طرف مقابلشون بوده. هیچ‌وقت فرد مناسب براشون پیدا نمی‌شه و حتی این هم مقصرش جامعه و کشورشونه! #اچکان
نمایش همه...
👏 19 2
حدود یک سالِ پیش یه سیگار پیچیدم، ولی روشنش نکردم. یه وقت‌هایی دلت یه چیزی رو می‌خواد که می‌دونی واست خوب نیست، برای همین فقط گذاشتمش کنار پنجره تا تماشاش کنم. دیدنش برام مثل شنیدن یه پادکستِ مفید و انگیزشی بود. بعد چند ماه خیلی دلم خواست، بَرِش داشتم، روشنش کردم و یه پُک ‌زدم؛ خشک شده بود، همون‌جا خورد توی ذوقم، انداختمش توی زیرسیگاری و لهش کردم. بعضی وقت‌ها یه چیزی رو برای یه مدت طولانی می‌خوای ولی وقتی بهش می‌رسی می‌بینی اصلا اون چیزی نیست که تموم این مدت فکرش رو می‌کردی! کلا بیخیالش شدم و از اون‌جا‌ به بعد تا هشت ماه لب به سیگار نزدم! ساده‌ست اما فکر کن «سیگار» فقط یه مثاله و تو می‌تونی جای این کلمه چیزهای دیگه‌ای بذاری. اون کلمه‌ی جایگزین برای تو چیه؟ #اچکان
نمایش همه...
9
اکثر وقت‌ها تواضع و فروتنی خوبه ولی یه وقت‌هایی هست که یارو کلا نمی‌فهمه معنی این چیزهارو! بعضی جاها برای بعضی از آدم‌ها، باید فقط قسمت کوچیکی‌ از خودت رو نشون بدی چون بیش‌تر از اون نیازی نیست! یه سری آدم‌ها هستن که می‌آن ازت تعریف می‌کنن و بعد توی خلوت خودشون ازت تقلید، بعدش چون کارِ تقلبی هیچ‌وقت به پای کارِ اصل نمی‌رسه حسادتشون شروع می‌شه. اون‌جاست که می‌فهمی تعریف و تحسینشون از اول بو می‌داده و واقعی نبوده، یه جورایی مثل خودشون! #اچکان
نمایش همه...
👏 16 7🕊 1
Repost from Achcaan team
تو همیشه شبیه یک رویا بوده‌ای. چه روزی که دیدمت و چه روزی که رفتنت را تماشا کردم. اگر کنارم بودی سخت با من مخالفت می‌کردی، داد می‌زدی و می‌گفتی من کسی بوده‌ام که اول رفته است. ولی راستش را بخواهی برای من فرقی نمی‌کند که چه کسی قدم اول را برداشته است؛ چون آن قدم همچنان به سمت رفتن بوده‌. تو مثل یک رویا بوده‌ای، یک خاطره‌ی دور افتاده، مثل خوابی که از آن پریده‌ام و با آنکه قلبم تند می‌زد، چیزی از آن را به یاد نمی‌آوردم. داشتنت باور نکردنی بود و حال رفتنت هم باعث شده به همه چیز شک کنم، به اینکه تو واقعی بوده‌ای یا فقط ساختۀ ذهن رویاپرداز من؟! مطمئن نیستم. فکر تو باعث می‌شود دنبال احساسی بگردم که می‌دانم دیگر وجود ندارد. می‌دانم تو چیزی که دنبالش هستم را نداری، اما باز هم نمی‌توانم جستجوی بی فایده‌ام را تمام کنم. انگار که جای خالی‌ات، یاد بودی از احساساتی باشد که با رفتنت از دست داده‌ام. احساساتی که نمی‌دانم از جنس واقعیت یا رویا بوده‌اند، و تنها مدرکی که از واقعی بودن این کابوس دارم جای خالی‌ای است که دیگر با هیچ چیز پر نمی‌شود. #ملیکا_خدایاری @Achcaanteam
نمایش همه...
18🕊 2
از مردمی که با یه ترند، محتویات داخل کمد لباس، نوع صحبت کردن و طرز رفتارشون عوض می‌شه، توقع نداشته باش معنای «خودت باش» رو بفهمن. #اچکان
نمایش همه...
👏 34 5
همیشه دلم می‌خواست همه‌چیز به بهترین نحو ممکن انجام بشه. دوستم می‌گفت شاید کمال‌گرام. مثلا هرکاری که می‌کردم، هزارجاش رو از هزار زاویه‌ی مختلف بررسی می‌کردم. اگه حتی یکم مشکل داشت انجامش نمی‌دادم! از این که نمی‌تونستم یه کاری رو اون‌جوری که توی ذهنمه انجام بدم حرصم می‌گرفت، بچه‌تر که بودم، حتی گریه هم می‌کردم. یادمه وقتی مشق داشتم و باید از روی چیزی می‌نوشتم، عذاب می‌کشیدم. اگه یک نقطه رو کَج می‌ذاشتم کُلِ برگه رو می‌کندم و از نو می‌نوشتم. حتی اگه آخرِ صفحه بودم، ‌پاره‌ش می‌کردم و از اول می‌نوشتم، اگه باز بد یا کثیف می‌شد دوباره پاره‌ش می‌کردم. گاهی ساعت‌ها طول می‌کشید تا یه صفحه رو تموم کنم. گاهی هم‌ با گریه دیگه ادامه نمی‌دادم. یکم بزرگ که شدم، اذیت شدنمم بزرگ شد! انگار این موضوع رفت درونم و همون‌جا ریشه کرد! رفتاری که با دفتر مشقم داشتم رو با روابطم داشتم. با یک ایراد کوچیک بیخیالِ دوستی و آدم‌ها می‌شدم! دیروز داشتم با خودم فکر می‌کردم که شاید همه‌ی این‌ها به‌خاطرِ اینه که وقتی بچه بودم فکر می‌کردم‌ اشتباه کردن غیرقابلِ قبوله، فکر می‌کردم اشتباه کردن برابره با تنبیه و دعوا! شاید چون هیچ‌وقت بهم نگفتن که آدم‌ها گاهی اشتباه می‌کنن و این اشکالی نداره! شاید چون نگفتن که انسان‌ها باید اشتباه بکنن و خیلی وقت‌ها، همون‌ اشتباهات باعثِ رشدمون می‌شه. #اچکان
نمایش همه...
👏 17 5
دائم توی گوشمون می‌خوندن که مراقب آدم‌ها باش؛ این لباس رو اون‌جا نپوش، اون لباس رو این‌جا بپوش، این‌ مکان آدم‌های خوبی نداره، بیش‌تر مراقب باش، بیش‌تر خودت رو بپوشون، کم‌تر آرایش کن، این‌جا به خودت برس، اون‌جا به خودت نرس، به‌خاطر خودت می‌گم! انگار خدا به اون‌ها عقل اضافی داده بود و ما خودمون نمی‌فهمیدیم کجا باید چیکار کنیم و نکنیم. انگار ما باید تقاصِ بد بودن آدم‌های دیگه رو می‌دادیم؛ مشکل از دیگرون بود ولی ما باید توو رویه‌ی زندگی‌مون تغییر ایجاد می‌کردیم. انقدر به‌خاطر این و اون زندگی‌مون رو تغییر دادیم که یادمون رفت چی بودیم و چی دوست داشتیم. از یه جایی به بعد دیگه یادمون نمی‌اومد چه‌ رنگ لباس و یا چه سبک لباس رو دوست داریم. هرچیزی که می‌خریدیم اول به این فکر می‌کردیم با پوشیدنش ممکنه بقیه ناراحت بشن یا دلخور؛ یعنی باید به صدتا چیز فکر می‌کردیم جز این که خودمون اون لباس رو دوست داریم یا نه. انگار برای دیگرون نفس می‌کشیدیم نه واسه زندگی. #اچکان
نمایش همه...
👏 14 8
Repost from Achcaan team
هر چیزی که ما توی ذهن‌مون داریم یه نظره و هیچ تضمینی بر اینکه اون نظر، واقعیتِ ماجرا باشه وجود نداره. همون‌طور هرچیزی که ما از هر شرایطی می‌بینیم و درک می‌کنیم فقط انعکاس دیدگاه ماست و ممکنه خود حقیقت نباشه. ما یه آینه از اتفاقاتی که تجربه می‌کنیم هستیم و گاهی آینه‌ی شکسته‌ی ما قادر به واضح دیدن حقیقت و احساسات شخص دیگه‌ای نیست، چون تصویری که ما از اون شخص و یا اون اتفاق می‌بینیم همیشه سایه‌ی تجربیات خودمون رو حمل می‌کنه. #ملیکا_خدایاری @Achcaanteam
نمایش همه...
3👏 2
بعضی‌ وقت‌ها فکر می‌کنم چی باعث شد که من بتونم ادامه بدم؛ از دیگرون که می‌پرسم همش می‌گن دلیلش خودم بودم اما می‌فهمم خیلی چیزهای دیگه هم بوده. مثلا فکر کن؛ اون آدمی که توی پونزده سالگی عاشقش بودی و الان حتی فکر کردن به این موضوع حالت رو بهم می‌زنه، توی اون زمان می‌تونه تنها دلیل ادامه دادنت به زندگی بوده باشه. اون هدفی که توی نوزده سالگی به‌خاطرش همه‌کار می‌کردی و الان حتی یادت نمی‌آد چی بود، خیلی جاها تورو برای ادامه دادن هُل داده. شاید دلایل و انگیزه‌هایی که توی اون سن داشتی در حال حاضر برات مسخره به‌نظر بیاد ولی توی اون زمان برای تو همه‌چیز بوده. رویاهایی که با فکر کردن بهشون، غم و غصه رو از ذهنت خارج می‌کرد، همون‌ها باعث شدن تا تو ادامه بدی و ادامه بدی و ادامه بدی. یادم اومد چرا وقتی بچه‌تر بودم؛ می‌گفتم: «توی رویاهات زندگی کن.» گاهی وقت‌ها زندگی کردن توی رویا، تنها راهیه که می‌شه باهاش نجات پیدا کرد. #اچکان
نمایش همه...
🕊 10 6
همه عاشق قدرت‌ن! اونیکه قدرت بدنی نداره، دنبال قدرتای ‌لفظیه، اونیم که از عهده‌ی هیچ‌کدومش برنمی‌آد، دنبال قدرتای جعلی! ولی من دیگه دلم نمی‌خواد با کسی بجنگم! اگه یارو دلش پر بود، می‌ذارم بزنه توو دهنم! می‌ذارم دلش شاد شه که از من قوی‌تره...اگه دلش خواست بهم فحش بده می‌ذارم بده! می‌ذارم به لذتی که می‌خواد برسه. حتی اگه یه روزی، یکی حس کرد چون دوسش دارم می‌تونه با حرفاش تحقیرم کنه، بهش اجازه‌ی این‌کارو می‌دم! تو نمی‌دونی که خوشحالیه آدما، با پوچ‌ترین دلایل، چقدر دیدنیه! #اچکان
نمایش همه...
19