cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

⌊اِغـمٰـاء⌉

پشتِ هیچستانم، آدم اینجا تنهاست. http://t.me/HidenChat_Bot?start=864851695

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
1 103
Suscriptores
-424 horas
-287 días
-11730 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

خودت را ذره‌ذره از همه چیز تهی کردی تا قلبت را سبک‌تر کنی و حالا فضایی خالی در سینه‌ات سنگینی می‌کند که هرگز نمی‌توانی از آن رها شوی.
Mostrar todo...
💔 1
از ته بریدم مویی که نوازش میکردم مویی که میبافتم، شانه میکردم مویی که بخاطرش به در و دیوار میزدم حرصش را میخوردم که نریزد اما حالا ؟ بریدم رفت... N.j
Mostrar todo...
1💔 1
میلرزید نمیدانست بخاطر سرمای باد کولر است یا جو متشنج خانه، خودش را گول میزد که اتاق سرد است ناگهان اشکی چکید و خیال باطلش دودِ هوا شد. N.j
Mostrar todo...
💔 2
Photo unavailableShow in Telegram
🕊 1
.
Mostrar todo...
.
Mostrar todo...
.
Mostrar todo...
‏انگار دو نفرم! یه نفرم داره ظاهر زندگی رو حفظ میکنه، میره میاد، با آدما در ارتباطِ، رفتارش جوریه که انگار حالش خوبه. یه نفرم داره کلی تلاش میکنه، فشار و استرس رو تحمل میکنه، تا نفر اولی بتونه همه چیو عادی و آروم نشون بده...
Mostrar todo...
چشم هایش زیبا بود نه بخاطر رنگ و فرم‌شان بلکه بخاطر احساساتی که بازتاب میکردند.
Mostrar todo...
3
مگس‌های کم جان آخر فصل را توی هوا می‌گرفت و می‌برد بیرون ولشان می‌کرد. گفتم: چرا نمی‌کشی‌شان و این همه به خودت زحمت می‌دهی؟! گفت: خوشی‌مان را به رنج دیگران نمی‌خریم. _عباس معروفی
Mostrar todo...
🕊 1