در هوای حق و آزادی (عدالت)
1 344
Subscribers
-324 hours
+177 days
+5130 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
🖊گفتگو زندگینامهای با محمود سریعالقلم
📚پیوستگی اقتصاد و سیاست
🖇من همه تحصیلاتم را خارج از کشور بودهام و همه دورهها هم در علوم سیاسی-روابط بینالملل کار کردهام. تفاوتی که آمریکا با اروپا در این دو رشته دارد این است که حداقل 30 درصد علوم سیاسی-روابط بینالملل آمریکا بحث اقتصاد است. من سال 1355 دانشجوی سال اول دانشگاه بودم و در سال 1366 هم دکترایم را گرفتم و در این سالها به وضوح تجربه کردم که 30 درصد متون در رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل اقتصادی، اقتصاد سیاسی است.
🖇تقریبا یک سوم اساتید در دانشکدهای که من در آن درس خواندم اقتصاددان بودند؛ یعنی در مسایل تجارت، اقتصاد بینالملل، اقتصاد سیاسی بینالملل، مسایل مالی جهانی و امور بانکداری تخصص داشتند. این حوزهها در دانشکده روابط بینالملل، جزو متون سیاسی محسوب میشدند. این امر به طور طبیعی بر دانشجویی که در آمریکا درس میخواند اثر میگذارد.
🖇 بخشی از تحصیلات چنین دانشجویی متون اقتصادی است که علاقه من به موضوع توسعه نیز از اینجا ناشی میشود. من در دانشکدهها و دانشگاههایی درس خواندهام که نیمی از متون درسی آنها در رابطه با مسایل اقتصاد سیاسی توسعه در جهان بوده است، حتی تاریخ آن، ادبیات آن و نظریهپردازیهای آن به عنوان مثال، من در دوران تحصیل 8 واحد تاریخ توسعه اروپا خواندم؛ ضمن اینکه 8 واحد هم تاریخ روابط آمریکا-شوروی را در دوره دکترا گذراندم.
🖇در دوره دکترا، شما از ابتدا باید از یک زاویه بسیار تخصصی بر موضوعی کار کنید، ضمن اینکه دو سه زیرمجموعه را هم باید مورد توجه قرار دهید. من آن شاخه اصلی کارم اقتصاد سیاسی توسعه و بعد نظریههای روابط بینالملل بود. به تمام اینها از آن رو اشاره کردم که به موضوع دیگری برسم. آن مورد دیگر در رابطه با نظام آموزشی آمریکا است، در آمریکا تاکید بسیار جدیای بر این است که دانشجو باید از مراکز فکر و تصمیمگیری و شکلگیری سیاست آگاهی داشته باشد و در مباحث انتزاعی صرف مغروق نگردد.
🖇آمریکاییها میگویند یک استاد دانشگاه خوب کسی است که با حوزه عمل ارتباط داشته باشد. مثلا بارها میشد که وقتی در اتاق استادم، جیمز روزِنا، نشسته بودم و با ایشان صحبت میکردم؛ وزیرخارجه آمریکا به ایشان زنگ میزد و با ایشان صحبت و از ایشان سوال میکرد.
🖇خاطرم است سالها پیش که در کنفرانسی شرکت کرده بودم، دبیر کنفرانس که آلمانی بود به من گفت که هنری کیسینجر هم در این کنفرانس است و میخواهد نظر یک دانشگاهی ایرانی را در رابطه با مسایل منطقهای و بینالمللی بداند که سه ساعت صحبت کردیم.
🖇 من طی ربع قرن که در رابطه با مسایل ژئوپلیتیک جهانی مطالعه و تحقیق میکنم مراودات بسیار خوبی با سیاستمداران و دانشگاهیان غیرایرانی داشتهام و بسیار آموختهام. اما به جز چند نفر محدود، به خاطر ندارم در ایران با افرادی که در دستگاههای اجرایی هستند تبادل اندیشهای داشته باشم. البته این یک مسئلة فرهنگی است. به ندرت کسی سئوال دارد. به ندرت کسی میخواهد مورد چالش قرار گیرد. به ندرت کسی تحمل نقد شدن را دارد. درحالیکه میان افراد اجرایی و دانشگاهی در کشورهای صنعتی، یادگیری، بهتر فهمیدن و دقیق فهمیدن، اصل است. در آن نظام آموزشی، فرد مهم نیست. استدلال و قدرت آنالیز و دقیق صحبت کردن مهم است.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره دوم و سوم سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
https://t.me/aliakbargorji2
در هوای حق و آزادی (عدالت)
علی اکبر گرجی اَزَندَریانی
👍 1
Repost from مجلّه سياستنامه
🖊نقدِ فلسفه سیاسی رابرت نوزیک
📚لیبرتارینیسم بیبنیان
📥تامس نیگل/ میلاد ربیعی
🖇رابرت نوزیک در آنارشی، دولت و آرمانشهر، تلاش میکند دیدگاه لیبرال را طوری مطرح کند که برخی از مخالفان این دیدگاه را متقاعد کند. صرفنظر از ابتکاری که در جزئیات بهخرج داده، تلاشش برای قانع کردن مخاطبانبینتیجه است و بدتر از آن، تلاشش برای توضیح دلایل موافقانِ لیبرالیسم به مخالفان آن. این کتاب ممکن است منبع رسمی نظریۀ سیاسی لیبرتارین تلقی شود، اما بعید است بتوان آن را در زمرۀ حامیان این دیدگاه بهشمار آورد، مگر اینکه عقیدۀ اندکی از فیلسوفان آنارشیست ناآگاه را تغییر دهد و آنها را متقاعد کند که وضع حداقلی نباید از الزامات سخت اخلاقی آنها تخطی کند.
🖇نوزیک از مقدمهای انکارناپذیر شروع میکند: افراد حقوق مشخص نقضناشدنی دارند که سایرین یا دولت، با هیچ هدفی نمیتوانند ازعمد آنها را پایمال کنند. این حقوق عبارتاند از: اگر کسی به دیگران آسیب نرساند، نباید او را کشت یا به او صدمه زد، نباید او را بهزور، وادار به انجام کاری یا زندانی کرد، نباید داراییاش را از او گرفت یا تخریب کرد و نباید او را در استفاده از داراییاش محدود کرد، مادامیکه حقوق دیگران را نقض نکند. او نتیجه میگیرد که تنها دولت اخلاقمدار مشروع، دولت حداقلی نگهبان شب است. وظایف این دولت، به حفاظت از مردم دربرابر قتل، تجاوز، دزدی، کلاهبرداری و نقض قراردادمحدود است. استدلال او استدلالی نیست که از مقدمههای موجه، نتیجۀ شگفتانگیزی بگیرد. کسی که از قبل نتیجه را نپذیرفته باشد، مقدمهها را تأیید نمیکند و ناموجه بودن هریک، او را مطمئن میکند که دیگری ناموجه است.
🖇هر مخالفتی با قدرت دولتها، خودبهخود با اقبالی ازسویناظران صحنۀ معاصر مواجه میشود و نوزیک بر رابطۀ دیدگاهش با مخالفت علیه کنترل قانونی رفتار جنسی، مصرف مواد مخدر و سبک زندگی فردی تأکید میکند. با بررسی میزان برخورداری دولتها از قدرت، بهآسانی میتوان نفرت از قدرت دولت را گسترش داد. فعالیتهای دولتها اغلب شامل قتل، شکنجه، بازداشتهای سیاسی، سانسور، احضار به خدمتبرای جنگهای تجاوزکارانه و براندازی دولتهای سایر کشورها است؛ بگذریم که تماسهای تلفنی راشنود میکنند، رایانامهها را میخوانند و رفتار جنسی شهروندانشان را کنترل میکنند.
🖇اعتراض به این سوءاستفادهها، متوجه اصل قدرت دولت نیست، بلکه به این دلیل است که از این قدرت برای کارهای زیانبار استفاده میشود، نه کارهای مفید. مخالفت با این کارهای زیانبار را نمیتوان مخالفت با رفاه، آموزش و پروش عمومی یا مالیات بر درآمد تصاعدیتلقی کرد. استدلال قانعکننده برای کاهش قدرت دولتها ممکن است بر نتایج اسفبار آن قدرتمبتنی باشد؛ اما بعید است دولتی که به کارکردهای پلیسی، قضایی و دفاع ملی محدود شدهاست، بیخطر یا مدافعویژۀ حقوق فردی باشد. بههمیندلیل کسانی که آزادی فردی برایشان مهم است، معمولاً مخالف دولت قدرتمندی نیستند کهاز اهداف مفید حمایت میکند، مادامیکه اِعمال آن قدرت، با تدابیر شدید محدود شده باشد. دولتها باید ازکارهای مفید حمایت کنند و مانع کارهای زیانبار شوند،مانند حمایت از حقوق. ممکن است کسی با این نظر مخالف باشد؟ اگر پاسخی به این پرسش یافت شود، باید برگرفته از بنیان اخلاقیِ نظریۀ سیاسی باشد.
🔹متن کامل این مقاله را میتوانید در شماره اول سیاستنامه مطالعه کنید.
@goftemaann🦉
👍 1
متن کامل نامهی حسن روحانی، رییس جمهور سابق که صلاحیت او برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری، توسط ناظر استصوایی رد شد.
نظارت استصوابی مغایر با مبانی جمهوریت و حتی اسلامیت است و هیچ ربطی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ندارد.
این نظارت که اکنون به دیگر عرصههای حکمرانی هم تسری یافته، با آزادی انتخاب، آزادی رقابت، آزادی مشارکت و با کرامت انسانی مغایر است.
با قاطعیت تمام اعلام میکنم که در هیچ کشور مردمسالار نظارت استصوابی سیاسی و ایدئولوژیک در عرصه انتخابات اعمال نمیشود.
Show all...
این دفاعیه شخصی من نیست، دفاع از جمهوریت است/ نامه شورای نگهبان کیفرخواستی علیه نهاد ریاستجمهوری بود/ رؤسایجمهور آینده با این کیفرخواست دیگر آزادی سیاسی ندارند/ در برابر این ظلم سکوت نخواهم کرد/ شورای نگهبان انتخابات را دومرحلهای کرده است
👍 2👎 1
Repost from علم سیاست
42:56
Video unavailableShow in Telegram
🔴داستان توسعه ژاپن
#توسعه
🔴کانال علم سیاست:
🆔 @PoliticalScience_ir
👍 3
آذربایجانیها و زبان فارسی
✍سعید معدنی
دکتر ژاله آموزگار در مراسم بزرگداشت دکتر انوری استاد مسلم ادبیات طی سخنانی گفته است من گاهی با انوری بر خورد میکنم به شوخی میگویم: "اگر ما آذربایجانیها نبودیم چه کسی از زبان فارسی دفاع میکرد؟" بی شک در جای جای این سرزمین مردمان زیادی برای زبان فارسی زحمت کشیدهاند اما به بهانه گفتهی دکتر آموزگار، کوتاه و گذرا به چند آذری زبان که به ادبیات فارسی کمک ماندگاری کردهاند، اشاره میکنیم.
دکتر حسن انوری (متولد ۱۳۱۲) اهل تکاب در آذربایجان غربی است. وی لیسانس ادبیات فارسی را در دانشگاه تبریز و فوق لیسانس و دکترا را در همین رشته در دانشگاه تهران گذرانده است. او یکی از چهره های مهم و متخصص در ادبیات فارسی در دنیای امروز ماست.
وی استاد بازنشستهی دانشگاه تربیت معلم تهران، سرپرست تألیف فرهنگ بزرگ سخن، مصحح گلستان سعدی و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. همچنین، بخشی از پژوهشهای او به حافظپژوهی اختصاص دارد. انوری برخی از حروف (مجلدات) لغتنامه دهخدا را نیز تدوین کردهاست. ایشان همچنین عضو هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است.
دکتر ژاله آموزگار یگانه (متولد ۱۳۱۸) که این یادداشت به بهانه سخن ایشان نوشته شده، در شهر خوی در آذربایجان غربی به دنیا آمده. او پژوهشگر و متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی است که دکترای زبانهای باستانی، بهطور دقیقتر، زبانهای ایرانی و ادبیات مزدیسنی را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرده و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است. ژاله آموزگار عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، عضو هیئت تحریریه چند مجله ایرانشناسی مانند مجلۀ پرسیکا آنتیکوا، پژوهشنامه ایران باستان، و همچنین دارندهی نشان لژیون دونور از دولت فرانسه است.
نیما یوشیج شاعر نوپرداز ایرانی حدود ۸۰ سال پیش در قطعه شعری می گوید بعضی افراد هستند که وجودشان گرما بخش سرای ایران کهن است و وقت دلتنگی امیدوارش میکنند:
یاد بعضی نفرات، روشنم میدارد
اعتصام یوسف
حسن رشدیه
قوتم میبخشد
راه میاندازد، و اجاق کهن سرد سرایم
گرم میآید
از گرمی عالی دمشان
یاد بعضی نفرات
رزق روحم شدهاست....
یوسف اعتصامی(۱۳۱۶ - ۱۲۵۴) پدر شاعر پر آوازه پروین اعتصامی است که نیما از وی اعتصام یوسف نام میبرد، پدر یوسف از ملاکان آشتیان بوده به تبریز میرود، آنجا ازدواج می کند و برای همیشه در تبریز میماند. اعتصامی موسس اولین چاپخانه حروفی در تبریز است. او انسانی بسیار کوشا بوده ضمن نمایندگی مجلس و داشتن پست های دولتی «ماهنامه بهار» را در تبریز چاپ میکند که به باور ادوارد براون لحن بسیار معاصر و اروپایی[مدرن] دارد. آنچه که در شرح زندگی ایشان آمده وی ۴۰ جلد کتاب از متون اروپایی ترجمه کرده است.
نفر دومی که نیمایوشیج مشخصاً در شعرش از وی نام میبرد میرزا حسن تبریزی معروف به رُشدیه است. حسن رُشدیه(۱۳۲۳- ۱۲۳۹) از پیشگامان جنبش فرهنگی ایران و بنیانگذار مدارس نوین در تبریز، مشهد و تهران (پس از دارالفنون) است. وی جوان مستعد و با هوشی بود که در ۲۲ سالگی درس حوزوی را تمام میکند و پدرش را راضی میکند به جای رفتن به حوزه علمیه نجف به استانبول و بیروت برود تا شیوهی آموزش مدارس نوین را یاد بگیرد. وی در تفلیس با شیوه جدید تدریس زبان ترکی و فارسی را ابداع می کند و به ایران بر می گردد. در تلاش برای ایجاد مدارس نوین از دست مذهبی های قشری رنج فراوان میبرد اما ناامید نمیشود. وی همت بلندی برای سرفرازی ایران داشت. در شرح مدرسه سازی در ایران علیرغم همه مخالفتها و سنگ اندازیها، او ابتدا در تبریز چند مدرسه ایجاد کرد و خراب کردند. سپس در مشهد و تهران چندین و چند بار مدرسه میسازد و تهدید جانی میشود و باز هم مدرسه هایش تخریب میشود اما او خسته نمیشود. نهال تعلیم و تربیتی که او در محله ششگلان تبریز میکارد بعدها به درختان تنومندی تبدیل میشوند که هنوز نسل های پیاپی میوه آن را میچیند.
سرانجام اینکه اولین مجله ایرانی که در خارج از ایران -آلمان- به زبان فارسی با نام کاوه منتشر شد به سردبیری یک آذربایجانی یعنی سیدحسن تقیزاده است. اهمیت این مجله که هشت سال قبل از به تخت نشستن رضاشاه در سال ۱۲۹۴ منتشر شد این بود که همت خود را برای معرفی فرهنگ ایران باستان گذاشت. این مجله را اولین منبع گرداوری و تدوین مباحث باستانگرایی ایرانی می دانند. کسانی مثل محمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی، رضا تربیت ،اسماعیل سحرخیزی، حسین کاظم زاده ایرانشهر، و ابوالحسن حکیمی در آن قلم میزدند.
بیشک به این لیست میتوان صدها و هزاران هموطن آذربایجانی را افزود که در کنار سایر ایرانیان در جایجای این سرزمین کهن برای زبان فارسی زحمت کشیده اند. ما قدردان همگیشان هستیم.
● ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان فارسی است.
@Saeed_Maadani
👍 7👎 1
Show all...
در هوای حق و آزادی (عدالت)
علی اکبر گرجی اَزَندَریانی
#یک_کتاب_یک_استاد
توصیه به خواندن از جانب: دکتر علیاکبر گرجی
عنوان کتاب: در هوای حق و عدالت
نویسنده: محمدعلی موحد
"در هوای حق و عدالت" سفرنامهی عشق است. سیاحتنامهی عدالت و آزادی است که با خواندن آن، آرامش سراسر وجود آدمی را پر میکند.
استاد موحد، خود، در صفحه اهدای کتاب چنین میگوید:
"در هوای حق و عدالت فراخوانی، به زبان فارسی شیوا و چندفرهنگی و اذکار و امثله وطنی، برای سیر و سیاحت در جهان انسانیت، فردیت و جمعیت است."کتاب در هوای حق و عدالت سیاحتی معنوی است که دهمنزل(فصل) دارد و آدمی را یاد دهفرمان موسی(ع) میاندازد. هر فصل آن شیرینتر از فصل دیگر است. حق، قانون، دولت، عدالت، انصاف، برخورد سیاست با دیانت، حقوق طبیعی و حقوق بشر(سیصد سال پر ماجرا)، عالمی نو و آدمی نو، رویکردهای تازه در حق و قانون و عدالت، سوء استفاده از حق، و سه پیروزی بزرگ از عناوین این سیاحتنامه است. کتاب استاد موحد با هنر شعر، آن هم از زبان، شمشالشعرا، لسانالغیب، آغاز میشود:
آتش فکند در دل مرغان نسیم باغ زان داغ سر به مهر که بر جان لاله بودو با تصویرپردازی هنرمند گرانمایه اردشیر رستمی پایان مییابد. پس، شاید بتوان از این دو، یک الهام گرفت و کتاب "در هوای حق و عدالت" را یک اثر هنرمندانه در ارایه تصویری روشن از حق، حقوق، عدالت، حقوق بشر و فلسفه حقوق دانست باری، خود استاد موحد "در هوای حق و عدالت" را نه کتاب فلسفه، نه حقوق، نه فلسفه حقوق میداند، بلکه آن را گشت و گذاری در همه این عوالم میداند، آن هم بیهیچادعایی در هیچ قلمرو خاص. آنچه برای من ارزشمندتر بود، تقید استاد به نگاه ایرانی-اسلامی به همه این عوالم بود. او هرگاه به سیر و سیاحت در بوستانهای معرفت غربی میرود، بیدرنگ به سمت لالهزارها و گلستانهای ایران و اسلام میشتابد و گلی از آن دیار را به خواننده تقدیم میکند. اینکه برخی از ناقدین میگویند، تکلیف دکتر موحد در نسبتشناسی با حقوق طبیعی و موضوعهی غربی روشن نیست، سخن دقیقی نیست. او خود در صفحه ۳۲ کتاب پاسخ این نقد را میدهد:
"گروهی چنین میپندارند که نیاکان ما در هر زمینه حرف آخر را زدهاند و کلید حل همهی مسائل را در دست داشتهاند و چیز زیادی برای آیندگان باقی نگذاشتهاند. گروهی دیگر غرب را آفریدگاری میدانند که جهان را از نیست مطلق هست کرده است. هر کجا نوری و شعوری هست پرتوی از خرد غربی است و هر چه جز آن است تاریکی و بربریت و نادانی است. هر دو گروه در سطحینگری و سادهانگاری همساناند. رگههایی روشن از برخی اندیشههای باب امروز را در بحثهای گذشتگان خود داریم که متاسفانه کمتر مورد نقد و ارزیابی بیطرفانه و جدی و عالمانه قرار گرفته است."به هر روی، خواندن این کتاب برای کسانی که معرفت غربی را ارج مینهند، اما دل در گرو ارزشها و اندیشههای بومی دارند، بسیار شیرین و آموزنده خواهد بود. تلگرام| لینکدین| بله
👍 6
در سوگ حقوقدان بیمانند ایراندوست
دیشب از دیدن خبر از درگذشت دکتر محمدرضا خوبروی پاک در کانالی تلگرامی بسیار اندوهگین شدم. پس از آن به جستجوی خبر بیشتر درباره این فقدان ناگوار پرداختم اما با کمال شگفتی دیدم که این حقوقدان بیمانند ایراندوست حدود دو ماه پیش و در آخرین روزهای اسفندماه درگذشته است و متاسفانه تقارن این فقدان با ایام آخر سال و اطلاعرسانی ناکافی موجب شده که بسیاری از ارادتمندان ایشان مانند من کمترین تا دو ماه از فقدان ایشان مطلع نشده باشیم! وضعیتی که تلخی فقدان این شخص بزرگ را دو چندان میکند. چه آنکه شاید کمتر کسی را بتوان همرده دکتر خوبروی پاک در پاسداشت قلمی کیان ملی و آزادیهای بنیادین ایران و ایرانی سراغ گرفت اما متاسفانه کمتر ایرانی هم از مرگ ایشان آگاه گردید!
متن کامل در فرسته پسین⬇️
@Tirdadbonakdar
https://t.me/aliakbargorji2
👍 2