اشعارِخفن وشخمی
گنجینه #شعر #عاشقانه # تنانه #طنز #هجو #هزل #ادب_پارسی از عهد دقیانوس تا عهد جدید در کانال گپ شعر هم عضو شوید واز تجارب شاعری ولذت های شعر خوانی باهم سخن بگویید
Show more476
Subscribers
-224 hours
+77 days
+5730 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو
شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
کوچه به کوچه، در به در، خانه به خانه، کو به کو
مهر تو را دلِ حزین بافته بر قماشِ جان
رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو
میرود از فراق تو، خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله، یم به یم، چشمه به چشمه، جو به جو
دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه، گل به گل، لاله به لاله، بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل
طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
در دل خویش (طاهره) گشت و نجست جز تو را
صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو
#طاهره_قرهالعین | 66 | 2 | Loading... |
02 Media files | 64 | 0 | Loading... |
03 آه ای عزیزِ بیخبر از من
امشب،
دل گرفتهی دریا
با یادگارهای کبودش،
در زیرِ گوش پنجرهام میتپد هنوز..
دریایِ مویْ سپید، به سر میزند هنوز
مشتِ هزار ماتمِ از یاد رفته را..
مهتاب مینویسد،
بر ماسههای سرد
شرحِ هزار شادیِ بر باد رفته را..
چشمِ حبابها، همه از گریهی فراق
آماس میکند..
تیغِ بنفشِ ماه،
این چشمههای گریان را
از جای میکند..
در من،
مدام باران میبارد..
زنجیرهای نازکِ از هم گسستهاش
از لابلایِ جنگل مژگانم،
در آسمانِ آیینه، پیداست!
از دور،
بادِ سرکشِ دریا
خاکستر ملایمِ نسیان را
آسانتر از سفیدیِ کفها،
از روی آتشِ دلِ من میپراکند؛
یادِ تُرا
و عشقِ مرا
زنده میکند....
#نادر نادرپور
@ashar_khafan | 62 | 0 | Loading... |
04 شما را همان رنج پیشست و ناز
زمانی نِشیب و زمانی فراز
چنینست کَردارِ گردانْسپهر
گهی دَرد پیشآرَدَت گاه مهر
بدان ای پسر کِاین سرایِ فِریب
ندارد تو را شادْمان بینِهیب
نگهدارِ تن باش و آنِ خرَد
چو خواهی که روزَت به بد نگذرد
#فردوسی
باشد که:
هم از دادِ ما گیتی آباد باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀 | 59 | 0 | Loading... |
05 Media files | 88 | 4 | Loading... |
06 Media files | 65 | 2 | Loading... |
07 رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود دل آرام جهان شد
در اول آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم همان کوره ی کوچک
شد قله ی یک آه مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد
یک حافظه کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد، به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
@ashar_khafan | 71 | 0 | Loading... |
08 Media files | 83 | 1 | Loading... |
09 چگونه میشود
به آن کسی که میرود اینسان
صبور،
سنگین،
سرگردان،
فرمانِ ایست داد
چگونه میشود به مرد گفت
که او زنده نیست،
او هیچوقت
زنده نبودهاست...
در کوچه باد میآید
کلاغهای منفردِ انزوا
در باغهای پیرِ کسالت میچرخند
و نردبام
چه ارتفاعِ حقیری دارد
آنها تمامِ سادهلوحی یک قلب را
با خود به قصرِ قصهها بردند
و اکنون
دیگر چگونه یک نفر به رقص برخواهدخاست
و گیسوانِ کودکیش را
در آبهای جاری خواهد ریخت
و سیب را
که سرانجام چیدهاست و بوییدهاست
در زیرِ پا لگد خواهد کرد؟
ای یار، ای یگانهترین یار!
چه ابرهای سیاهی
در انتظارِ روزِ میهمانی خورشیدند
انگار در مسیری از تجسمِ پرواز بود
که یک روز آن پرندهها
نمایان شدند
انگار از خطوطِ سبز تخیل بودند
آن برگهای تازه
که در شهوتِ نسیم نفس میزدند
انگار آن شعلههای بنفش
که در ذهنِ پاکِ پنجرهها میسوخت
چیزی بجز تصورِ معصومی از چراغ نبود.
در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانیست
آن روز هم که دستهای تو ویران شدند باد میآمد.
#فروغ_فرخزاد
@ashar_khafan | 81 | 1 | Loading... |
10 وقتی درخت' برگ میزند به تَبَر
وقتی کلید'سر می زند به در
وقتی که زلفِ یار فرفری است؛
دیگر چه حاجتست به خزر؟!
#ع_خاموشی
خرداد ۰۳
@barankhamooshi
روز فرفری ها مبارک | 92 | 1 | Loading... |
11 Media files | 97 | 2 | Loading... |
12 Media files | 117 | 2 | Loading... |
13 Media files | 148 | 2 | Loading... |
14 نظر به اینکه
ما ضعیفیم
برای بندگی ما
قانون ساختید.
نظر به اینکه دیگر
نمیخواهیم بنده باشیم
قانون شما در آینده باطل است.
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم.
نظر به اینکه
گرسنه خواهیم ماند
اگر زین بیش تحمل کنیم
تا که باز
غارت کنید ما را
مصممیم که زین پس
از نان شب که فاقد آنیم
کسی نیست ما را جدا نماید
جز شیشههای ویترین.
نظر به اینکه
با تفنگ و توپ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم
نظر به اینکه
خانههای بسیار
در هر کجا به پاست
ولی ما
بامی بر سر نداریم
تصمیم ما بر اینست
که در این خانهها بخوابیم
زیرا که دیگر
زاغههامان خوش نمیآید.
نظر به اینکه
ذغالها به خروار
در انبارهایتان پر است
ما بیذغال
از سردی زمستان میلرزیم
تصمیم ما بر اینست
که ذغالها را
در اختیار گیریم.
نظر به اینکه
موفق نمیشوید
ما را دستمزدی کافی دهید
خود کارگاهها را
در اختیار خواهیم گرفت.
نظر به اینکه بدون شما
ما را نان کافی خواهد بود
نظر به اینکه با توپ و تفنگ
تهدید میکنید ما را
تصمیم ما بر اینست
کز زندگانی بد
بیشتر از مرگ بترسیم.
.
نظر به اینکه
به گفتههای دولت
ایمان نداریم
زین پس مصممیم
رهبری را خود در دست گیریم
و دنیای بهتری سازیم.
نظر به اینکه
تنها زبان توپ را آشنا هستید
و به زبان دیگری تکلم نمیکنید
ناچار خواهیم بود
لولههای توپ را
به طرف شما برگردانیم.
قطعنامه
#برتولت_برشت
@ashar_khafan | 118 | 0 | Loading... |
15 #فهرست_موضوعی_اشعار
#فلسطین
https://t.me/ashar_khafan/66
https://t.me/ashar_khafan/671
https://t.me/ashar_khafan/1254
https://t.me/ashar_khafan/1538
https://t.me/ashar_khafan/1642
https://t.me/ashar_khafan/1793 | 105 | 0 | Loading... |
16 Media files | 115 | 0 | Loading... |
17 Media files | 167 | 2 | Loading... |
18 Media files | 1 | 0 | Loading... |
19 Media files | 1 | 0 | Loading... |
20 «آخر بازی»
عاشقان
سرشکسته گذشتند،
شرمسارِ ترانههای بیهنگامِ خویش.
و کوچهها
بیزمزمه ماند و صدای پا.
سربازان
شکسته گذشتند،
خسته
بر اسبانِ تشریح،
و لَتّههای بیرنگِ غروری
نگونسار
بر نیزههایشان.
تو را چه سود
فخر به فلک بَر
فروختن
هنگامی که
هر غبارِ راهِ لعنتشده نفرینَت میکند.
تو را چه سود از باغ و درخت
که با یاسها
به داس سخن گفتهای.
آنجا که قدم برنهاده باشی
گیاه
از رُستن تن میزند
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.
فغان! که سرگذشتِ ما
سرودِ بیاعتقادِ سربازانِ تو بود
که از فتحِ قلعهی روسبیان
بازمیآمدند.
باش تا نفرینِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادرانِ سیاهپوش
ــ داغدارانِ زیباترین فرزندانِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجادهها
سر برنگرفتهاند!
#احمد_شاملو
@ashar_khafan | 139 | 0 | Loading... |
21 Media files | 133 | 2 | Loading... |
22 چه کسی سکان را به دست داشت
دریای فنیقیه سرخ می نمود
ما گمشدیم؟
براستی این برهوت کشتی ما را رهبری کرد.
دریا تمام شده است.
و کشتی بر جاست.
در قفسی از گرده ها و انحنای استخوانهای نمک سود
تجارت نمی کردیم.
ابریشم رابرابر بانو بردیم .
و سیصد سال ماندیم
در خوابی که در شبی به تمامی بود.
قطب نما
مرگ را نشان می داد.
شما زیبایید.
و من می خواهم
یک بار دیگر
برای عشق جان دهم.
روی عرشه ی کشتی
که رو به خط لرزان مرگ
پا می کشد.
و امواج آرام است.
و امواج طلاگون است .
و امواج از جنس ماسه های کهنسال است.
مرگ خواهد بود
اما شما زیبا یید.
آن سوی آب ها گردش زنبق گون و اطلس رفتارتان
با آه هایی سرد
با دستمالی برای تکان دادن.
کشتی به ماسه نشسته.
قطب شما ایستاده است.
و سمت موعود همین جاست.
#نازنین_نظام_شهیدی
@ashar_khafan | 135 | 1 | Loading... |
23 Media files | 136 | 1 | Loading... |
24 Mohsen Namjoo — Ey Sareban
whatsmusicbot | 103 | 1 | Loading... |
25 آی عشق به مذبح بری ام گرچه نحیفم
من باخته ام قافیه را گرچه ردیفم!
〰〰
#ع_خاموشی
@ashar_khafan
#تک_بیت | 125 | 0 | Loading... |
26 #شعر
این روزها...
دوازده
سليطگانِ سُلطه داده شده
چنگ مياندازند بر گيسويِ بيخطا
ميكِشند بر زمينِ نفرين شده
كشان كشان
تا نفرت بپاشند
مثلِ نُقل و نبات
بر مژهها و گونه هايي
كه قرارِ ديدار دارند
با آفتاب
در نيمروزِ سرما...
زمستانمان چه طولاني شد!
ما كه چشم به راهِ بهار بوديم.
پاشنۀ پوتين بر حنجره و
ضربۀ باطوم بر استخوانِ تَرقُوه...
زبانهايي چرك
آلوده به زهر
تُفِ مچاله قورت ميدهند.
غثيان:
رونقِ سفره هايِ افطارشان.
زوزه ميكشند
با زبانِ روزه
سرِ چهارراهها و
تویِ كوچه پس كوچهها.
چرك دودههايي چَرب و چيل
بيرون خزيده از خُمرههايِ ايمان
راضي به رضايِ قاسمُ الجبّارین.
خُرناسه كشان
خيره در چشماني آرام
كه هر صبح
گشوده ميشوند
تا طلوع را تماشا كنند.
طبق طبق وقاحت
آويخته بر غبغبهاشان:
كِبِره بسته از شدّتِ گِرهِ لَچَك و چادر
و دستهايِ كثيفشان:
پنهان
پوشيده در دستكشهايي
دوخته شده از پوستِ باطراوتِ تنِ دختران.
لقمه ناني اينگونه
تِريدشده در كاسۀ خون
تا گرسنه نمانند
مترسکان و عروسكانِ تُهي مغز!
#ناصر_زراعتی
@ashar_khafan | 141 | 2 | Loading... |
27 تفسیر امروزی از اشعار دیروزی
فعلن یازده بخش ازاون منتشرشده):
یک) #سوزنی_سمرقندی و بی ادبی هاش
https://t.me/ashar_khafan/1826
دو) سعدی وگشت ارشاد
https://t.me/ashar_khafan/1847
سه) مولوی و چشم کلاپیسه در اثر ارگاسم
https://t.me/ashar_khafan/1864
چهار) #سنایی وپیش بینی حکومت جمهوري اسلامی
https://t.me/ashar_khafan/1872
پنج) #خاکشیر و جریان گوز ذوالجناح
https://t.me/ashar_khafan/1873
شیش)
مولانا وایستگاه کردن شوهر
https://t.me/ashar_khafan/1900
هفت) سعدی و..
https://t.me/ashar_khafan/1910
هشت) #نظامی و #انوشیروان دادگررر
https://t.me/ashar_khafan/2324
نهم) جنگ اون حاجی واین حاجی
https://t.me/ashar_khafan/2331
دهم) چسنالههای پیری
https://t.me/ashar_khafan/2402
یازدهم)نقش خیال
رابطهیِ #خاکشیر و #مولوی و برنامه افزایش جمعیت نظام | 126 | 0 | Loading... |
28 فلسفه در رباعیات #خیام
🔴خداناباوری خیام: بررسی دلایل خیام در دفاع از خداناباوری👇
https://youtu.be/enlivkUy0PI
🟣بدبینی فلسفی در رباعیات خیام؟👇
https://youtu.be/DElC4pqUAW0
⚪️آیا #سکس و #شراب زندگی را معنادار می کنند👇
https://youtu.be/Lf4et159nHY
⚫️ترس از مرگ در #رباعیات_خیام 👇
https://youtu.be/U-miFTI8rUE
#خیام و روشنفکران ایرانی، نقد رادیکال دین و اصلاحطلبی دینی👇
https://youtu.be/3UC-_WjIPXo
@ashar_khafan | 99 | 1 | Loading... |
29 سخنان کریستوفر هیچنز در مورد عمر خیام
🌿 @ofoghroydadd | 98 | 1 | Loading... |
30 اگر شهرْیاریّ و گر زیردست
به جز خاکِ تیره نیابی نشست
کجا آن بزرگانِ با تاج و تخت؟
کجا آن سوارانِ پیروزبخت؟
کجا آن خرَدمندْگُندآوران؟
کجا آن سراَفراز و جنگیسران؟
کجا آن گزیدهْنیاکانِ ما؟
کجا آن دلیران و پاکانِ ما؟
همه خاک دارند بالین و خشت
خُنُک آنکه جز تخمِ نیکی نکشت
#فردوسی
امید که همواره:
دل و جانِ تو خانهی سور باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺 | 98 | 1 | Loading... |
31 برای ان ها که کونشون "سم الخیاط" نیست.
اول کار بزارین عنوان نوشته رو توضیح بدم. واس اونا که عربی نمیدونن وایرج رو خوب نخوندن.
سم الخیاط. [ س َم ْ مُل ْ ] (ع اِ مرکب ) سوراخ سوزن
مثال عرفانی:
راه حق تنگ است چون سم الخیاط
ما مثال رشته یکتا می رویم.
(لاادری)
هر کجا باشد شه مارابساط
هست صحرا اگربود سم الخياط .
(مثنوي)
مثال #ايرج_ميرزا یی!:
باتو آوردن به جا امر لواط
راندن فیل است در سم الخیاط.
..
خلاصش اینه که این نوشته واس هزل دوستان گشاده، که حال حوصله جست وجو تو کانال رو ندارن و از امکانات متنوع تلگرام نظیر گزینه جست وحو(search) هم یا بی خبرن و یا بهره نمی برن.
واما بعد'
ازاول هم گفتم که این کانال جُنگی هست از شعرهایی که به نطر من خفن اومدن (وطبیعیه که ممکنه نظر من وشما' همیشه هم سو وهمراستا نباشه) پس طبیعیه که چونخودم با هزل وشوخی حال میکنم.' مطالب متنوعی (چه به نثر وچه به نظم)دراین زمینه پست کردم که طبعن در لابلای اشعار جدی واجتماعی وسیاسی وغیره* گم وگور میشه.
قصدم اینه در این نوشته (که بتدریج کامل میشه) لینک مهم ترین اون ها را گرداوری کنم ' تا کار برای طنزپرستانِ فاقد مقعدِ سم الخیاطی راحت بشه.
*
شرحی کوتاه برکتاب "تفریح المسائل " #هادی_خرسندی
https://t.me/ashar_khafan/668
تفسیر امروزی از اشعار دیروزی
فعلن ده بخش ازاون منتشرشده):
یک) #سوزنی_سمرقندی و بی ادبی هاش
https://t.me/ashar_khafan/1826
دو) سعدی وگشت ارشاد
https://t.me/ashar_khafan/1847
سه) مولوی و چشم کلاپیسه در اثر ارگاسم
https://t.me/ashar_khafan/1864
چهار) #سنایی وپیش بینی حکومت جمهوري اسلامی
https://t.me/ashar_khafan/1872
پنج) #خاکشیر و جریان گوز ذوالجناح
https://t.me/ashar_khafan/1873
شیش)
مولانا وایستگاه کردن شوهر
https://t.me/ashar_khafan/1900
هفت) سعدی و..
https://t.me/ashar_khafan/1910
هشت) #نظامی و #اتوشیروان دادگررر
https://t.me/ashar_khafan/2324
نهم) جنگ اون حاجی واین حاجی
https://t.me/ashar_khafan/2331
دهم) چسنالههای پیری
https://t.me/ashar_khafan/2402
یازدهم)نقش خیال
رابطهیِ #خاکشیر و#مولوی و برنامه افزایش جمعیت نظام
https://t.me/ashar_khafan/2412
مرور سریع شاعران هزل گو وطنز سرا
(مقدمهیِ نقايضالخيّاميّه و سايرالهزليّات
در نقيضهی ِ ترانههای ِ خيّام؛ و هزليّات ِ آزاد
سرودههایِ حضرتِ حکيم سر سنت ميتيلاتوسِ قدّيسِ کبيرِ بزرگِ اعظم (جلّ جلاله))
https://t.me/ashar_khafan/674 | 111 | 2 | Loading... |
32 Media files | 92 | 1 | Loading... |
33 مقام دختر خاله👆دوتارنوازی به سبک تربت جام(موسیقی مقامی)
استاد پیمان غمخوار احمدی👆واستاد سلیمانی(؟)👇
مقام فاطمه👇 | 104 | 1 | Loading... |
34 من صبورم اما
بی دلیل از قفس كهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همهی تیرگی رنگ غروب
و چراغی كه تو را از شب متروک دلم دور كند
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه می داند چیست ...
#حمید_مصدق
@ashar_khafan | 122 | 1 | Loading... |
35 در صفت فراق
بهار رفته بود در احوال رابعه شمعی برایم روشن کند
نخلها نوحه میخواندند
در پای هر درخت بارانِ را بگو ببارد و جنگاجرنگ باد
شب عجیبی بود
انگار تن را به غرق میزدی در کبوتران
انگار لاله میرفت بالا و شعر مینوشت
انگار دلتنگی آسان بگیرد با این صدا
سطرهای پیچک در قرمز آهسته و خدا ابرها را هِی کند
آهنگ چشمهای ما به ابتدای زمین رفت
به ساعت شکوفه برف و نمک
به گوش آسمان در قطرهها
مثل آبها داشتم با خودم راه میرفتم
مثل آبها مینشستم در برجهای فراموش
مثل آبها تا گم شدن آیین من شود
رودها تمامقد روبهرویت
پروانه در همین هوای قشنگ هزار بار مرده بود
طرحی که میکشیدیم با شعلهها
چهقدر دلم تنگ و جزایر مجنون در این حدود زنجیریاند
هی هی هی در گویی که گفت
در گفتی که گو
این جملهها از ناتمام بیصاحب و ریخته بین ما
چهقدر سر و پلههای بیدر
بربط در خوابِ سنگ دست با تلفظ ای کاش
وگرنه ای ماه
من همان دیوانهام که بود و هستم هنوز
اما در گِل نشست غروب و نیزارم
شما بیایید!
از دیشب و کجا
تا با این حروف سریانی کبود
از نو قایق نوشته باشیم در وصف کارونِ گمشده
#آزیتا_قهرمان
@ashar_khafan | 118 | 2 | Loading... |
36 Media files | 116 | 2 | Loading... |
37 Media files | 1 | 0 | Loading... |
38 پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
#شهریار
@ashar_khafan | 121 | 3 | Loading... |
39 Media files | 153 | 4 | Loading... |
40 لیلا دوباره قسمت ابنالسلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
میشد بدانم اینکه خطِ سرنوشتِ من
از دفترِ کدام شبِ بسته وام شد؟
اوّل دلم فراق تو را سرسری گرفت
وان زخم کوچک دلم آخر جذام شد
گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد، گل سرخم! تمام شد
شعر من از قبیلهٔ خون است، خون من،
فواره از دلم زد و آمد کلام شد
ما خون تازه در تنِ عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو، رمزالدوام شد
بعد از تو باز عاشقی و باز… آه نه!
این داستان به نام تو، اینجا تمام شد
#حسین_منزوی
@ashar_khafan | 126 | 1 | Loading... |
گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو
شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام
کوچه به کوچه، در به در، خانه به خانه، کو به کو
مهر تو را دلِ حزین بافته بر قماشِ جان
رشته به رشته، نخ به نخ، تار به تار، پو به پو
میرود از فراق تو، خون دل از دو دیدهام
دجله به دجله، یم به یم، چشمه به چشمه، جو به جو
دور دهان تنگ تو، عارض عنبرین خطت
غنچه به غنچه، گل به گل، لاله به لاله، بو به بو
ابرو و چشم و خال تو صید نموده مرغ دل
طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
در دل خویش (طاهره) گشت و نجست جز تو را
صفحه به صفحه، لا به لا، پرده به پرده، تو به تو
#طاهره_قرهالعین
آه ای عزیزِ بیخبر از من
امشب،
دل گرفتهی دریا
با یادگارهای کبودش،
در زیرِ گوش پنجرهام میتپد هنوز..
دریایِ مویْ سپید، به سر میزند هنوز
مشتِ هزار ماتمِ از یاد رفته را..
مهتاب مینویسد،
بر ماسههای سرد
شرحِ هزار شادیِ بر باد رفته را..
چشمِ حبابها، همه از گریهی فراق
آماس میکند..
تیغِ بنفشِ ماه،
این چشمههای گریان را
از جای میکند..
در من،
مدام باران میبارد..
زنجیرهای نازکِ از هم گسستهاش
از لابلایِ جنگل مژگانم،
در آسمانِ آیینه، پیداست!
از دور،
بادِ سرکشِ دریا
خاکستر ملایمِ نسیان را
آسانتر از سفیدیِ کفها،
از روی آتشِ دلِ من میپراکند؛
یادِ تُرا
و عشقِ مرا
زنده میکند....
#نادر نادرپور
@ashar_khafan
Repost from ادبسار
Photo unavailableShow in Telegram
شما را همان رنج پیشست و ناز
زمانی نِشیب و زمانی فراز
چنینست کَردارِ گردانْسپهر
گهی دَرد پیشآرَدَت گاه مهر
بدان ای پسر کِاین سرایِ فِریب
ندارد تو را شادْمان بینِهیب
نگهدارِ تن باش و آنِ خرَد
چو خواهی که روزَت به بد نگذرد
#فردوسی
باشد که:
هم از دادِ ما گیتی آباد باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوشنویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🍀
🍀🍀
Repost from اشعارِخفن وشخمی
01:26
Video unavailableShow in Telegram
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود دل آرام جهان شد
در اول آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم همان کوره ی کوچک
شد قله ی یک آه مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد
یک حافظه کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد، به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
@ashar_khafan
چگونه میشود
به آن کسی که میرود اینسان
صبور،
سنگین،
سرگردان،
فرمانِ ایست داد
چگونه میشود به مرد گفت
که او زنده نیست،
او هیچوقت
زنده نبودهاست...
در کوچه باد میآید
کلاغهای منفردِ انزوا
در باغهای پیرِ کسالت میچرخند
و نردبام
چه ارتفاعِ حقیری دارد
آنها تمامِ سادهلوحی یک قلب را
با خود به قصرِ قصهها بردند
و اکنون
دیگر چگونه یک نفر به رقص برخواهدخاست
و گیسوانِ کودکیش را
در آبهای جاری خواهد ریخت
و سیب را
که سرانجام چیدهاست و بوییدهاست
در زیرِ پا لگد خواهد کرد؟
ای یار، ای یگانهترین یار!
چه ابرهای سیاهی
در انتظارِ روزِ میهمانی خورشیدند
انگار در مسیری از تجسمِ پرواز بود
که یک روز آن پرندهها
نمایان شدند
انگار از خطوطِ سبز تخیل بودند
آن برگهای تازه
که در شهوتِ نسیم نفس میزدند
انگار آن شعلههای بنفش
که در ذهنِ پاکِ پنجرهها میسوخت
چیزی بجز تصورِ معصومی از چراغ نبود.
در کوچه باد میآید
این ابتدای ویرانیست
آن روز هم که دستهای تو ویران شدند باد میآمد.
#فروغ_فرخزاد
@ashar_khafan
Repost from باران نوشته های خاموشی
وقتی درخت' برگ میزند به تَبَر
وقتی کلید'سر می زند به در
وقتی که زلفِ یار فرفری است؛
دیگر چه حاجتست به خزر؟!
#ع_خاموشی
خرداد ۰۳
@barankhamooshi
روز فرفری ها مبارک