cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

خواهر شکسپیر

Show more
Iran32 139Farsi31 040The category is not specified
Advertising posts
7 922Subscribers
+124 hours
+247 days
+14030 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViewsSharesViews dynamics
01
​​در سال ۱۹۶۲ میلادی ریچل کارسون، زیست‌شناس آمریکایی متخصص در زیست دریا، کتاب مهم «بهار خاموش» را نوشت. کتابی که یکی از اولین آثار منتشره درباره‌ی بحران زیست محیطی محسوب می‌شود. کارسون در این کتاب به اثر مخرب استفاده از آفت‌کش‌ها در کشاورزی پرداخت و هشدار داد که این استفاده‌ی گسترده از آفت‌کش نه تنها به کیفیت مواد غذایی انسان آسیب می‌زند، بلکه محیط زیست - از هوایی که تنفس می‌کنیم تا کیفیت خاک و محیط زیست دریاها - را مختل و ویران می‌کند. کارسون اولین کسی بود که درباره‌ی اثرات مخرب «ددت» (یکی از معروف‌ترین آفت‌کش‌ها) هشدار داد و به تفصیل توضیح داد که ددت چه اثر بدی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. او اولین کسی بود که از اثر احتمالی این مواد شیمیایی بر گسترش سرطان‌ها و آسیب‌های ژنتیکی در انسان گفت و مساله‌ی تخریب زنجیره‌ی غذایی انسان را توضیح داد. نکته‌ی مهم کتاب او این بود که کارسون کتاب را برای مخاطب عام نوشت، نه جهان خوانندگان محدود آکادمی. نثر او شاعرانه و دلنشین بود و دغدغه و توضیح علمی او را برای گروه وسیعی از مخاطبان کاملا همه‌فهم کرده بود. بلافاصله بعد انتشار کتاب، ریچل کارسون با حجم وسیع و عجیبی از حملات مواجه شد. حملاتی که زن‌ستیزانه و جنسیت‌زده بود و به‌ویژه از سوی مردان آکادمی بر سر او ریخت و از سوی دیگر به تهدیدهای شخصی و جانی هم رسید! نشریات وقت یکی بعد از دیگری مردان هم‌رشته‌ی او را می آورند تا با چند جمله‌ی جنسیت‌زده و تحقیرآمیز اثر او را تخریب کنند. مجله‌ی «تایم» در گزارشی که درباره‌ی کتاب نوشت، اثر او را «احساساتی و ناشی از هیستریای زنانه‌ی نویسنده» توصیف کرد و نتیجه گرفت که کتاب ارزشی ندارد و آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ددت خطری بر سلامت انسان و زنجیره‌ی غذایی ندارد! یکی از مسئولان اداره‌ی فدرال مهار آفت‌کش‌ها در آمریکا در مصاحبه با نشریه‌ی دیگری به ادله‌ی کارسون خندید و گفت:«اون زن ترشیده را می‌گویید؟ ترشیده بود، مگه نه؟ ترشیده برای چی نگران ژنتیک است؟ مگه قراره بچه‌ای داشته باشد؟» یک سال بعد، کارسون در اثر ابتلا به سرطان پستان از دنیا رفت. اما چندی قبل از مرگ‌اش در حین اوج بیماری، در کنگره‌ی آمریکا حاضر شد و بار دیگر درباره‌ی خطرات نظارت ناکافی و نادقیق بر آفت‌کش‌ها و استفاده‌ی گسترده از آن هشدار داد و از نمایندگان کنگره خواست نه تنها با تصویب قوانینی مانع از استفاده‌ی بی‌رویه از آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ممنوعیت ددت شوند، بلکه در صحن علنی کنگره هشدار داد با ادامه‌ی وضعیت فعلی شاهد «ویرانی محیط‌زیست خواهیم بود. آن‌چنان که ممکن است رودها خشک شوند، خاک‌ها غیرقابل کشت شوند، هوایی که تنفس می‌کنیم آلوده و دشمن جان ما شود.» او یکی از چندنفری است که یونسکو «روز جهانی زمین» (۲۲ آوریل) را به یاد و تقدیر از زحمات آن‌ها به عنوان روز زمین انتخاب کرد. یونسکو اعلام کرد کتاب مهم او چه اثر شگرفی در جلب افکار عمومی به مساله‌ی مهم و روزمره‌ی حفظ زمین داشته است. در اولین سالی که در آمریکا روز جهانی زمین جشن گرفته شد، اولین درخت به مناسب این روز به نام و خاطره و تقدیر از کتاب‌ها و زحمات ریچل کارسون به دست گای‌لورد نلسون، سناتور ایالت ویسکانسین که از هواداران حفظ محیط زیست بود، کاشته شد. @FarnazSeifi
2 87099Loading...
02
Media files
10Loading...
03
​​ویرجینیا وولف در اثر فمینیستی معروفش - «اتاقی از آن خود»- نوشت بیایید تصور کنیم ویلیام شکسپیر، خواهری هم داشت با استعدادها و توانایی‌های مشابه. این خواهر به احتمال زیاد نصیبی از زندگی جز ازدواج، بچه‌داری، کار سخت خانه‌داری نمی‌برد و استعدادهایش هرز می‌رفت، چرا که زن بود. جنسیت، مانع بزرگ و همیشگی پیشرفت او می‌بود و همزمان برادرش، ویلیام، می‌درخشید و هر روز موقعیت و موفقیت بهتری کسب می‌کرد چرا که مرد بود. نام این کانال نیز در راستا و ادای احترام به «خواهر شکسپیر» است و وولف که کلیدی‌ترین مفهوم فمینیستی را با یک مثال ملموس، انقدر درخشان توصیف کرد. حالا کتاب تازه‌ای منتشر شده با عنوان «خواهران شکسپیر: زنان چطور رنسانس را نوشتند». کتابی که درباره‌ی چهار زن در همان دوران شکسپیر است که نویسنده بودند و با قلم خود تاثیرگذار بودند. این کتاب تحقیقی را ریمی تارگوف، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه برندایس در ماساچوست آمریکا نوشته است. این چهار زن ان کلیفورد (روزنگار نویس معروف آن دوران)، مری سیدنی (خواهر شاعر معروف سر فیلیپ است که ترجمه‌ی او از اشعار مذهبی انجیل در دوران خود بسیار ستایش شد)، آملیا لانیر(دختر یک مهاجر ایتالیایی به انگلیس که اولین زن در جهان انگلیسی ‌زبان بود که به شکل رسمی خود را شاعر نامید) و الیزابت کری (شاگرد نابغه‌ای که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که نمایشنامه‌ای منتشر کرد.) این کتاب تازه به هیچ‌وجه رد صحبت و استدلال ویرجینیا وولف نیست. اتفاقا به نوعی تایید اوست که زنان در دوران شکسپیر چه موانع، مشکلات، محدودیت‌های عجیبی داشتند تا به حداقلی از هنر و ادبیات بپردازند و در این میان تنها معدودی مثل این چهار زن‌اند که موفق می‌شوند برای خود شهرتی به دست بیاورند. مری سیدنی اولین اشعار خود را به نام برادرش منتشر کرد، تنها وقتی اشعارش توجه‌ها را جلب کرد و محبوب شد، توانست بگوید او سراینده‌ی این اشعار است. الیزابت کری نمایشنامه خود را فقط با حرف اول نام‌اش منتشر کرد، چون بی‌شم اگر اسم خود را بنویسد، کسی سر سوزنی به اثرش توجه نکرده و توهین و تمسخر و خشم هم نصیب‌اش می‌شد که چرا زنی جرات کرده و نمایشنامه نوشته است. ان کلیفورد که تنها فرزند باقی‌مانده‌ی پدر اشراف‌زاده‌اش بود، ۴ دهه از عمر خود را صرف دعوای حقوقی کرد تا از میراث پدرش به او چیزی برسد و همه چیز نصیب عموها و عموزاده‌های مذکر نشود. وقتی پادشاه وقت انگلیس قبول کرد او را برای دعوای حقوقی‌اش ببیند، ان در دفترچه خاطرات‌اش نوشت که «حالا در برابر چشم جهان، نقش تازه‌ای را دارد و باید از پس‌اش بربیایم.» اشاره به این‌که می‌رود تا از حق ارث زنان در نزد شاه دفاع کند. در میان این چهار زن، تنها آملیا لانیر بود که در آن دوران آثارش را به اسم خود نوشت. برخلاف بسیاری از نویسندگان آن دوران، هیچ متنی در نقد و بررسی کتاب او موجود نیست یا باقی نمانده است. خود این نشانه‌ی دیگری است که چطور عرصه‌ی فرهنگ به کل اثر زنی را نادیده گرفت. کتاب او بعد از چاپ، دیگر تا ۳۶۰ سال بعد بازنشر نشد. این کتاب تازه تصویر چندگانه‌ی مهمی از زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی زنان همدوره‌ی ویلیام شکیپیر به ما می‌دهد. خود او می‌گوید به ندرت ممکن است کسی خارج از جهان آکادمیا با تخصص تاریخ ادبیات انگلیس، اصلا اسمی از این زنان شنیده باشد. حق با ویرجینیا وولف بود، شکسپیر اگر خواهری داشت با استعدادهای مشابه، به احتمال زیاد هیچ بهره و نصیبی از زندگی فرهنگی و روشن‌فکری نداشت یا اگر هم موفق می‌شد چیزی منتشر کند، با اسم مستعار بود یا نادیده گرفته می‌شد. @FarnazSeifi
8 221272Loading...
04
​​از آمریکا گرفته تا ایران، کمتر تولدی بدون خواندن ترانه‌ی معروف "Happy Birthday to You" تبریک گفته و به سر می‌شود. ترانه‌ای که به زبان‌های زیادی نسخه‌ی وطنی‌اش تولید شده و به گوش اکثر مردم شناخته شده است. کتاب رکوردهای گینس می‌گوید هیچ ترانه‌ی انگلیسی زبان دیگری به اندازه‌ی این ترانه شنیده و پخش نشده است. اما کمتر کسی می‌داند که ترانه‌ی معروف «تولدت مبارک» را خواهران هیل - میلدرد جین و پتی اسمیت - سرودند. دو خواهری که از پیشگامان آموزش کودک محسوب می‌شدند. این دو خواهر در سال ۱۸۹۳ میلادی، ابتدا ترانه‌ی "Good Morning to All" را سرودند. پتی اسمیت هیل بعدها گفت که هدف آن‌ها خلق ترانه‌هایی بود که به گوش یک کودک که مهارت‌های درک موسیقی محدودی دارد، شیرین و شنیدنی و آسان باشد. خواهران ابتدا ترانه‌ی «صبح همگی بخیر» را که ریتم یکسانی با ترانه‌ی «تولدت مبارک» داشت، برای بچه‌های کودکستانی در لوئیس‌ویل در ایالت کنتاکی می‌خواندند. اما چه شد که آن ترانه اصلی اولی به «تولدت مبارک» تبدیل شد؟ یک روایت این است که در جشن تولدی در کنتاکی که خواهران هم حضور داشتند، خواهران جای «صبح همگی بخیر»، «تولدت مبارک» را جایگزین کرده و برای متولد خواندند. از اساس یکی از ویژگی‌های این ریتمی که خواهران ساختند، این بود که کودک به سادگی بتواند جملات دیگری را جایگزین جمله‌ی اولیه کند و به این شکل، با ترانه اخت شده و از بازی با ترانه لذت ببرند. نقش خواهران هیل در آموزش کودکان بسیار کلیدی است. پتی اسمیث هیل را عامل اصلی می‌دانند که کودکان امروز به مهدکودک می‌روند. او در زمان خود این باور پیشرو را داشت که تاثیر آموزش در اولین سال‌های حیات انسان، کلیدی است و خلاقیت، مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌های عاطفی انسان در این سال‌های نخستین شکل می‌گیرد. بنابراین مهم است که فضایی باشد که افرادی با تجربه و دانش، بر توسعه و آموزش این مهارت‌ها به کودکان متمرکز شوند. در رسانه‌های باقی‌مانده از آن زمان، او بلندترین صدایی است که تمام تلاش‌اش را می‌کرد تا والدین را ترغیب و مجاب کند که بچه‌ها را به مهدکودک بفرستند و نهادها را وادار کند تا برای تاسیس مهدکودک، هزینه کنند. او اولین رئیس «انجمن ملی آموزش کودکان» در آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا بود. او اسباب‌بازی هم ساخته بود که چیزی شبیه به لگو بود که بعدها فراگیر شد، از اسباب‌بازی ساخته‌ی او در مهدکودک‌های بسیاری استفاده می‌شد. میلدرد که یک پیانیست حرفه‌ای بود و تاریخ موسیقی محلی را جمع‌آوری می‌کرد، یکی از اولین کسانی بود که پیش‌بینی کرد و نوشت این زمزمه‌ی موسیقی که سیاهان می‌نوازند (موسیقی که بعدها نام جز و بلوز گرفت)، نوایی است که روزی فراگیر و جهانی خواهد شد و تاکید کرده بود در ایالت کنتاکی، عمده‌ی تلاش‌ها باید معطوف به حفظ، تحقیق و بررسی و اشاعه موسیقی سیاهان باشد، نه موسیقی سفیدپوستان. او بود که اهمیت نوایی ساده که به گوش کودک خردسال بنشیند و در حد درک محدود کودک از موسیقی باشد، فهمید و به دنبال خلق چنین ریتمی رفت. میلدرد در سال ۱۹۱۶ و پیش از این‌که «تولدت مبارک» فراگیر و پای اصلی بساط هر تولد شود، درگذشت. پتی و میلدرد، دختران کشیشی با عقاید پیشرو و مدرن بودند که معتقد بود زنان نباید برای زندگی و امورات روزمره و مخارج مالی خود به مردان وابسته باشند، او که مدرسه‌ای ویژه‌ی دختربچه‌ها تاسیس کرده بود از اولین کسانی بود که به دختربچه‌ها تئوری تکامل، زمین‌شناسی و ستاره‌شناسی یاد داد. @FarnazSeifi
6 078116Loading...
​​در سال ۱۹۶۲ میلادی ریچل کارسون، زیست‌شناس آمریکایی متخصص در زیست دریا، کتاب مهم «بهار خاموش» را نوشت. کتابی که یکی از اولین آثار منتشره درباره‌ی بحران زیست محیطی محسوب می‌شود. کارسون در این کتاب به اثر مخرب استفاده از آفت‌کش‌ها در کشاورزی پرداخت و هشدار داد که این استفاده‌ی گسترده از آفت‌کش نه تنها به کیفیت مواد غذایی انسان آسیب می‌زند، بلکه محیط زیست - از هوایی که تنفس می‌کنیم تا کیفیت خاک و محیط زیست دریاها - را مختل و ویران می‌کند. کارسون اولین کسی بود که درباره‌ی اثرات مخرب «ددت» (یکی از معروف‌ترین آفت‌کش‌ها) هشدار داد و به تفصیل توضیح داد که ددت چه اثر بدی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. او اولین کسی بود که از اثر احتمالی این مواد شیمیایی بر گسترش سرطان‌ها و آسیب‌های ژنتیکی در انسان گفت و مساله‌ی تخریب زنجیره‌ی غذایی انسان را توضیح داد. نکته‌ی مهم کتاب او این بود که کارسون کتاب را برای مخاطب عام نوشت، نه جهان خوانندگان محدود آکادمی. نثر او شاعرانه و دلنشین بود و دغدغه و توضیح علمی او را برای گروه وسیعی از مخاطبان کاملا همه‌فهم کرده بود. بلافاصله بعد انتشار کتاب، ریچل کارسون با حجم وسیع و عجیبی از حملات مواجه شد. حملاتی که زن‌ستیزانه و جنسیت‌زده بود و به‌ویژه از سوی مردان آکادمی بر سر او ریخت و از سوی دیگر به تهدیدهای شخصی و جانی هم رسید! نشریات وقت یکی بعد از دیگری مردان هم‌رشته‌ی او را می آورند تا با چند جمله‌ی جنسیت‌زده و تحقیرآمیز اثر او را تخریب کنند. مجله‌ی «تایم» در گزارشی که درباره‌ی کتاب نوشت، اثر او را «احساساتی و ناشی از هیستریای زنانه‌ی نویسنده» توصیف کرد و نتیجه گرفت که کتاب ارزشی ندارد و آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ددت خطری بر سلامت انسان و زنجیره‌ی غذایی ندارد! یکی از مسئولان اداره‌ی فدرال مهار آفت‌کش‌ها در آمریکا در مصاحبه با نشریه‌ی دیگری به ادله‌ی کارسون خندید و گفت:«اون زن ترشیده را می‌گویید؟ ترشیده بود، مگه نه؟ ترشیده برای چی نگران ژنتیک است؟ مگه قراره بچه‌ای داشته باشد؟» یک سال بعد، کارسون در اثر ابتلا به سرطان پستان از دنیا رفت. اما چندی قبل از مرگ‌اش در حین اوج بیماری، در کنگره‌ی آمریکا حاضر شد و بار دیگر درباره‌ی خطرات نظارت ناکافی و نادقیق بر آفت‌کش‌ها و استفاده‌ی گسترده از آن هشدار داد و از نمایندگان کنگره خواست نه تنها با تصویب قوانینی مانع از استفاده‌ی بی‌رویه از آفت‌کش‌ها و به‌ویژه ممنوعیت ددت شوند، بلکه در صحن علنی کنگره هشدار داد با ادامه‌ی وضعیت فعلی شاهد «ویرانی محیط‌زیست خواهیم بود. آن‌چنان که ممکن است رودها خشک شوند، خاک‌ها غیرقابل کشت شوند، هوایی که تنفس می‌کنیم آلوده و دشمن جان ما شود.» او یکی از چندنفری است که یونسکو «روز جهانی زمین» (۲۲ آوریل) را به یاد و تقدیر از زحمات آن‌ها به عنوان روز زمین انتخاب کرد. یونسکو اعلام کرد کتاب مهم او چه اثر شگرفی در جلب افکار عمومی به مساله‌ی مهم و روزمره‌ی حفظ زمین داشته است. در اولین سالی که در آمریکا روز جهانی زمین جشن گرفته شد، اولین درخت به مناسب این روز به نام و خاطره و تقدیر از کتاب‌ها و زحمات ریچل کارسون به دست گای‌لورد نلسون، سناتور ایالت ویسکانسین که از هواداران حفظ محیط زیست بود، کاشته شد. @FarnazSeifi
Show all...

​​ویرجینیا وولف در اثر فمینیستی معروفش - «اتاقی از آن خود»- نوشت بیایید تصور کنیم ویلیام شکسپیر، خواهری هم داشت با استعدادها و توانایی‌های مشابه. این خواهر به احتمال زیاد نصیبی از زندگی جز ازدواج، بچه‌داری، کار سخت خانه‌داری نمی‌برد و استعدادهایش هرز می‌رفت، چرا که زن بود. جنسیت، مانع بزرگ و همیشگی پیشرفت او می‌بود و همزمان برادرش، ویلیام، می‌درخشید و هر روز موقعیت و موفقیت بهتری کسب می‌کرد چرا که مرد بود. نام این کانال نیز در راستا و ادای احترام به «خواهر شکسپیر» است و وولف که کلیدی‌ترین مفهوم فمینیستی را با یک مثال ملموس، انقدر درخشان توصیف کرد. حالا کتاب تازه‌ای منتشر شده با عنوان «خواهران شکسپیر: زنان چطور رنسانس را نوشتند». کتابی که درباره‌ی چهار زن در همان دوران شکسپیر است که نویسنده بودند و با قلم خود تاثیرگذار بودند. این کتاب تحقیقی را ریمی تارگوف، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه برندایس در ماساچوست آمریکا نوشته است. این چهار زن ان کلیفورد (روزنگار نویس معروف آن دوران)، مری سیدنی (خواهر شاعر معروف سر فیلیپ است که ترجمه‌ی او از اشعار مذهبی انجیل در دوران خود بسیار ستایش شد)، آملیا لانیر(دختر یک مهاجر ایتالیایی به انگلیس که اولین زن در جهان انگلیسی ‌زبان بود که به شکل رسمی خود را شاعر نامید) و الیزابت کری (شاگرد نابغه‌ای که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که نمایشنامه‌ای منتشر کرد.) این کتاب تازه به هیچ‌وجه رد صحبت و استدلال ویرجینیا وولف نیست. اتفاقا به نوعی تایید اوست که زنان در دوران شکسپیر چه موانع، مشکلات، محدودیت‌های عجیبی داشتند تا به حداقلی از هنر و ادبیات بپردازند و در این میان تنها معدودی مثل این چهار زن‌اند که موفق می‌شوند برای خود شهرتی به دست بیاورند. مری سیدنی اولین اشعار خود را به نام برادرش منتشر کرد، تنها وقتی اشعارش توجه‌ها را جلب کرد و محبوب شد، توانست بگوید او سراینده‌ی این اشعار است. الیزابت کری نمایشنامه خود را فقط با حرف اول نام‌اش منتشر کرد، چون بی‌شم اگر اسم خود را بنویسد، کسی سر سوزنی به اثرش توجه نکرده و توهین و تمسخر و خشم هم نصیب‌اش می‌شد که چرا زنی جرات کرده و نمایشنامه نوشته است. ان کلیفورد که تنها فرزند باقی‌مانده‌ی پدر اشراف‌زاده‌اش بود، ۴ دهه از عمر خود را صرف دعوای حقوقی کرد تا از میراث پدرش به او چیزی برسد و همه چیز نصیب عموها و عموزاده‌های مذکر نشود. وقتی پادشاه وقت انگلیس قبول کرد او را برای دعوای حقوقی‌اش ببیند، ان در دفترچه خاطرات‌اش نوشت که «حالا در برابر چشم جهان، نقش تازه‌ای را دارد و باید از پس‌اش بربیایم.» اشاره به این‌که می‌رود تا از حق ارث زنان در نزد شاه دفاع کند. در میان این چهار زن، تنها آملیا لانیر بود که در آن دوران آثارش را به اسم خود نوشت. برخلاف بسیاری از نویسندگان آن دوران، هیچ متنی در نقد و بررسی کتاب او موجود نیست یا باقی نمانده است. خود این نشانه‌ی دیگری است که چطور عرصه‌ی فرهنگ به کل اثر زنی را نادیده گرفت. کتاب او بعد از چاپ، دیگر تا ۳۶۰ سال بعد بازنشر نشد. این کتاب تازه تصویر چندگانه‌ی مهمی از زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی زنان همدوره‌ی ویلیام شکیپیر به ما می‌دهد. خود او می‌گوید به ندرت ممکن است کسی خارج از جهان آکادمیا با تخصص تاریخ ادبیات انگلیس، اصلا اسمی از این زنان شنیده باشد. حق با ویرجینیا وولف بود، شکسپیر اگر خواهری داشت با استعدادهای مشابه، به احتمال زیاد هیچ بهره و نصیبی از زندگی فرهنگی و روشن‌فکری نداشت یا اگر هم موفق می‌شد چیزی منتشر کند، با اسم مستعار بود یا نادیده گرفته می‌شد. @FarnazSeifi
Show all...

​​از آمریکا گرفته تا ایران، کمتر تولدی بدون خواندن ترانه‌ی معروف "Happy Birthday to You" تبریک گفته و به سر می‌شود. ترانه‌ای که به زبان‌های زیادی نسخه‌ی وطنی‌اش تولید شده و به گوش اکثر مردم شناخته شده است. کتاب رکوردهای گینس می‌گوید هیچ ترانه‌ی انگلیسی زبان دیگری به اندازه‌ی این ترانه شنیده و پخش نشده است. اما کمتر کسی می‌داند که ترانه‌ی معروف «تولدت مبارک» را خواهران هیل - میلدرد جین و پتی اسمیت - سرودند. دو خواهری که از پیشگامان آموزش کودک محسوب می‌شدند. این دو خواهر در سال ۱۸۹۳ میلادی، ابتدا ترانه‌ی "Good Morning to All" را سرودند. پتی اسمیت هیل بعدها گفت که هدف آن‌ها خلق ترانه‌هایی بود که به گوش یک کودک که مهارت‌های درک موسیقی محدودی دارد، شیرین و شنیدنی و آسان باشد. خواهران ابتدا ترانه‌ی «صبح همگی بخیر» را که ریتم یکسانی با ترانه‌ی «تولدت مبارک» داشت، برای بچه‌های کودکستانی در لوئیس‌ویل در ایالت کنتاکی می‌خواندند. اما چه شد که آن ترانه اصلی اولی به «تولدت مبارک» تبدیل شد؟ یک روایت این است که در جشن تولدی در کنتاکی که خواهران هم حضور داشتند، خواهران جای «صبح همگی بخیر»، «تولدت مبارک» را جایگزین کرده و برای متولد خواندند. از اساس یکی از ویژگی‌های این ریتمی که خواهران ساختند، این بود که کودک به سادگی بتواند جملات دیگری را جایگزین جمله‌ی اولیه کند و به این شکل، با ترانه اخت شده و از بازی با ترانه لذت ببرند. نقش خواهران هیل در آموزش کودکان بسیار کلیدی است. پتی اسمیث هیل را عامل اصلی می‌دانند که کودکان امروز به مهدکودک می‌روند. او در زمان خود این باور پیشرو را داشت که تاثیر آموزش در اولین سال‌های حیات انسان، کلیدی است و خلاقیت، مهارت‌های اجتماعی و مهارت‌های عاطفی انسان در این سال‌های نخستین شکل می‌گیرد. بنابراین مهم است که فضایی باشد که افرادی با تجربه و دانش، بر توسعه و آموزش این مهارت‌ها به کودکان متمرکز شوند. در رسانه‌های باقی‌مانده از آن زمان، او بلندترین صدایی است که تمام تلاش‌اش را می‌کرد تا والدین را ترغیب و مجاب کند که بچه‌ها را به مهدکودک بفرستند و نهادها را وادار کند تا برای تاسیس مهدکودک، هزینه کنند. او اولین رئیس «انجمن ملی آموزش کودکان» در آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا بود. او اسباب‌بازی هم ساخته بود که چیزی شبیه به لگو بود که بعدها فراگیر شد، از اسباب‌بازی ساخته‌ی او در مهدکودک‌های بسیاری استفاده می‌شد. میلدرد که یک پیانیست حرفه‌ای بود و تاریخ موسیقی محلی را جمع‌آوری می‌کرد، یکی از اولین کسانی بود که پیش‌بینی کرد و نوشت این زمزمه‌ی موسیقی که سیاهان می‌نوازند (موسیقی که بعدها نام جز و بلوز گرفت)، نوایی است که روزی فراگیر و جهانی خواهد شد و تاکید کرده بود در ایالت کنتاکی، عمده‌ی تلاش‌ها باید معطوف به حفظ، تحقیق و بررسی و اشاعه موسیقی سیاهان باشد، نه موسیقی سفیدپوستان. او بود که اهمیت نوایی ساده که به گوش کودک خردسال بنشیند و در حد درک محدود کودک از موسیقی باشد، فهمید و به دنبال خلق چنین ریتمی رفت. میلدرد در سال ۱۹۱۶ و پیش از این‌که «تولدت مبارک» فراگیر و پای اصلی بساط هر تولد شود، درگذشت. پتی و میلدرد، دختران کشیشی با عقاید پیشرو و مدرن بودند که معتقد بود زنان نباید برای زندگی و امورات روزمره و مخارج مالی خود به مردان وابسته باشند، او که مدرسه‌ای ویژه‌ی دختربچه‌ها تاسیس کرده بود از اولین کسانی بود که به دختربچه‌ها تئوری تکامل، زمین‌شناسی و ستاره‌شناسی یاد داد. @FarnazSeifi
Show all...

Go to the archive of posts