7 922Subscribers
No data24 hours
+227 days
+13530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
در سال ۱۹۶۲ میلادی ریچل کارسون، زیستشناس آمریکایی متخصص در زیست دریا، کتاب مهم «بهار خاموش» را نوشت. کتابی که یکی از اولین آثار منتشره دربارهی بحران زیست محیطی محسوب میشود. کارسون در این کتاب به اثر مخرب استفاده از آفتکشها در کشاورزی پرداخت و هشدار داد که این استفادهی گسترده از آفتکش نه تنها به کیفیت مواد غذایی انسان آسیب میزند، بلکه محیط زیست - از هوایی که تنفس میکنیم تا کیفیت خاک و محیط زیست دریاها - را مختل و ویران میکند.
کارسون اولین کسی بود که دربارهی اثرات مخرب «ددت» (یکی از معروفترین آفتکشها) هشدار داد و به تفصیل توضیح داد که ددت چه اثر بدی بر محیط زیست و سلامت انسان دارد. او اولین کسی بود که از اثر احتمالی این مواد شیمیایی بر گسترش سرطانها و آسیبهای ژنتیکی در انسان گفت و مسالهی تخریب زنجیرهی غذایی انسان را توضیح داد. نکتهی مهم کتاب او این بود که کارسون کتاب را برای مخاطب عام نوشت، نه جهان خوانندگان محدود آکادمی. نثر او شاعرانه و دلنشین بود و دغدغه و توضیح علمی او را برای گروه وسیعی از مخاطبان کاملا همهفهم کرده بود.
بلافاصله بعد انتشار کتاب، ریچل کارسون با حجم وسیع و عجیبی از حملات مواجه شد. حملاتی که زنستیزانه و جنسیتزده بود و بهویژه از سوی مردان آکادمی بر سر او ریخت و از سوی دیگر به تهدیدهای شخصی و جانی هم رسید! نشریات وقت یکی بعد از دیگری مردان همرشتهی او را می آورند تا با چند جملهی جنسیتزده و تحقیرآمیز اثر او را تخریب کنند. مجلهی «تایم» در گزارشی که دربارهی کتاب نوشت، اثر او را «احساساتی و ناشی از هیستریای زنانهی نویسنده» توصیف کرد و نتیجه گرفت که کتاب ارزشی ندارد و آفتکشها و بهویژه ددت خطری بر سلامت انسان و زنجیرهی غذایی ندارد! یکی از مسئولان ادارهی فدرال مهار آفتکشها در آمریکا در مصاحبه با نشریهی دیگری به ادلهی کارسون خندید و گفت:«اون زن ترشیده را میگویید؟ ترشیده بود، مگه نه؟ ترشیده برای چی نگران ژنتیک است؟ مگه قراره بچهای داشته باشد؟»
یک سال بعد، کارسون در اثر ابتلا به سرطان پستان از دنیا رفت. اما چندی قبل از مرگاش در حین اوج بیماری، در کنگرهی آمریکا حاضر شد و بار دیگر دربارهی خطرات نظارت ناکافی و نادقیق بر آفتکشها و استفادهی گسترده از آن هشدار داد و از نمایندگان کنگره خواست نه تنها با تصویب قوانینی مانع از استفادهی بیرویه از آفتکشها و بهویژه ممنوعیت ددت شوند، بلکه در صحن علنی کنگره هشدار داد با ادامهی وضعیت فعلی شاهد «ویرانی محیطزیست خواهیم بود. آنچنان که ممکن است رودها خشک شوند، خاکها غیرقابل کشت شوند، هوایی که تنفس میکنیم آلوده و دشمن جان ما شود.»
او یکی از چندنفری است که یونسکو «روز جهانی زمین» (۲۲ آوریل) را به یاد و تقدیر از زحمات آنها به عنوان روز زمین انتخاب کرد. یونسکو اعلام کرد کتاب مهم او چه اثر شگرفی در جلب افکار عمومی به مسالهی مهم و روزمرهی حفظ زمین داشته است. در اولین سالی که در آمریکا روز جهانی زمین جشن گرفته شد، اولین درخت به مناسب این روز به نام و خاطره و تقدیر از کتابها و زحمات ریچل کارسون به دست گایلورد نلسون، سناتور ایالت ویسکانسین که از هواداران حفظ محیط زیست بود، کاشته شد.
@FarnazSeifi
ویرجینیا وولف در اثر فمینیستی معروفش - «اتاقی از آن خود»- نوشت بیایید تصور کنیم ویلیام شکسپیر، خواهری هم داشت با استعدادها و تواناییهای مشابه. این خواهر به احتمال زیاد نصیبی از زندگی جز ازدواج، بچهداری، کار سخت خانهداری نمیبرد و استعدادهایش هرز میرفت، چرا که زن بود. جنسیت، مانع بزرگ و همیشگی پیشرفت او میبود و همزمان برادرش، ویلیام، میدرخشید و هر روز موقعیت و موفقیت بهتری کسب میکرد چرا که مرد بود. نام این کانال نیز در راستا و ادای احترام به «خواهر شکسپیر» است و وولف که کلیدیترین مفهوم فمینیستی را با یک مثال ملموس، انقدر درخشان توصیف کرد.
حالا کتاب تازهای منتشر شده با عنوان «خواهران شکسپیر: زنان چطور رنسانس را نوشتند». کتابی که دربارهی چهار زن در همان دوران شکسپیر است که نویسنده بودند و با قلم خود تاثیرگذار بودند. این کتاب تحقیقی را ریمی تارگوف، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه برندایس در ماساچوست آمریکا نوشته است. این چهار زن ان کلیفورد (روزنگار نویس معروف آن دوران)، مری سیدنی (خواهر شاعر معروف سر فیلیپ است که ترجمهی او از اشعار مذهبی انجیل در دوران خود بسیار ستایش شد)، آملیا لانیر(دختر یک مهاجر ایتالیایی به انگلیس که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که به شکل رسمی خود را شاعر نامید) و الیزابت کری (شاگرد نابغهای که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که نمایشنامهای منتشر کرد.)
این کتاب تازه به هیچوجه رد صحبت و استدلال ویرجینیا وولف نیست. اتفاقا به نوعی تایید اوست که زنان در دوران شکسپیر چه موانع، مشکلات، محدودیتهای عجیبی داشتند تا به حداقلی از هنر و ادبیات بپردازند و در این میان تنها معدودی مثل این چهار زناند که موفق میشوند برای خود شهرتی به دست بیاورند. مری سیدنی اولین اشعار خود را به نام برادرش منتشر کرد، تنها وقتی اشعارش توجهها را جلب کرد و محبوب شد، توانست بگوید او سرایندهی این اشعار است. الیزابت کری نمایشنامه خود را فقط با حرف اول ناماش منتشر کرد، چون بیشم اگر اسم خود را بنویسد، کسی سر سوزنی به اثرش توجه نکرده و توهین و تمسخر و خشم هم نصیباش میشد که چرا زنی جرات کرده و نمایشنامه نوشته است. ان کلیفورد که تنها فرزند باقیماندهی پدر اشرافزادهاش بود، ۴ دهه از عمر خود را صرف دعوای حقوقی کرد تا از میراث پدرش به او چیزی برسد و همه چیز نصیب عموها و عموزادههای مذکر نشود. وقتی پادشاه وقت انگلیس قبول کرد او را برای دعوای حقوقیاش ببیند، ان در دفترچه خاطراتاش نوشت که «حالا در برابر چشم جهان، نقش تازهای را دارد و باید از پساش بربیایم.» اشاره به اینکه میرود تا از حق ارث زنان در نزد شاه دفاع کند.
در میان این چهار زن، تنها آملیا لانیر بود که در آن دوران آثارش را به اسم خود نوشت. برخلاف بسیاری از نویسندگان آن دوران، هیچ متنی در نقد و بررسی کتاب او موجود نیست یا باقی نمانده است. خود این نشانهی دیگری است که چطور عرصهی فرهنگ به کل اثر زنی را نادیده گرفت. کتاب او بعد از چاپ، دیگر تا ۳۶۰ سال بعد بازنشر نشد.
این کتاب تازه تصویر چندگانهی مهمی از زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی زنان همدورهی ویلیام شکیپیر به ما میدهد. خود او میگوید به ندرت ممکن است کسی خارج از جهان آکادمیا با تخصص تاریخ ادبیات انگلیس، اصلا اسمی از این زنان شنیده باشد. حق با ویرجینیا وولف بود، شکسپیر اگر خواهری داشت با استعدادهای مشابه، به احتمال زیاد هیچ بهره و نصیبی از زندگی فرهنگی و روشنفکری نداشت یا اگر هم موفق میشد چیزی منتشر کند، با اسم مستعار بود یا نادیده گرفته میشد.
@FarnazSeifi
از آمریکا گرفته تا ایران، کمتر تولدی بدون خواندن ترانهی معروف "Happy Birthday to You" تبریک گفته و به سر میشود. ترانهای که به زبانهای زیادی نسخهی وطنیاش تولید شده و به گوش اکثر مردم شناخته شده است. کتاب رکوردهای گینس میگوید هیچ ترانهی انگلیسی زبان دیگری به اندازهی این ترانه شنیده و پخش نشده است.
اما کمتر کسی میداند که ترانهی معروف «تولدت مبارک» را خواهران هیل - میلدرد جین و پتی اسمیت - سرودند. دو خواهری که از پیشگامان آموزش کودک محسوب میشدند. این دو خواهر در سال ۱۸۹۳ میلادی، ابتدا ترانهی "Good Morning to All" را سرودند. پتی اسمیت هیل بعدها گفت که هدف آنها خلق ترانههایی بود که به گوش یک کودک که مهارتهای درک موسیقی محدودی دارد، شیرین و شنیدنی و آسان باشد. خواهران ابتدا ترانهی «صبح همگی بخیر» را که ریتم یکسانی با ترانهی «تولدت مبارک» داشت، برای بچههای کودکستانی در لوئیسویل در ایالت کنتاکی میخواندند. اما چه شد که آن ترانه اصلی اولی به «تولدت مبارک» تبدیل شد؟
یک روایت این است که در جشن تولدی در کنتاکی که خواهران هم حضور داشتند، خواهران جای «صبح همگی بخیر»، «تولدت مبارک» را جایگزین کرده و برای متولد خواندند. از اساس یکی از ویژگیهای این ریتمی که خواهران ساختند، این بود که کودک به سادگی بتواند جملات دیگری را جایگزین جملهی اولیه کند و به این شکل، با ترانه اخت شده و از بازی با ترانه لذت ببرند.
نقش خواهران هیل در آموزش کودکان بسیار کلیدی است. پتی اسمیث هیل را عامل اصلی میدانند که کودکان امروز به مهدکودک میروند. او در زمان خود این باور پیشرو را داشت که تاثیر آموزش در اولین سالهای حیات انسان، کلیدی است و خلاقیت، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای عاطفی انسان در این سالهای نخستین شکل میگیرد. بنابراین مهم است که فضایی باشد که افرادی با تجربه و دانش، بر توسعه و آموزش این مهارتها به کودکان متمرکز شوند. در رسانههای باقیمانده از آن زمان، او بلندترین صدایی است که تمام تلاشاش را میکرد تا والدین را ترغیب و مجاب کند که بچهها را به مهدکودک بفرستند و نهادها را وادار کند تا برای تاسیس مهدکودک، هزینه کنند. او اولین رئیس «انجمن ملی آموزش کودکان» در آمریکا و استاد دانشگاه کلمبیا بود. او اسباببازی هم ساخته بود که چیزی شبیه به لگو بود که بعدها فراگیر شد، از اسباببازی ساختهی او در مهدکودکهای بسیاری استفاده میشد.
میلدرد که یک پیانیست حرفهای بود و تاریخ موسیقی محلی را جمعآوری میکرد، یکی از اولین کسانی بود که پیشبینی کرد و نوشت این زمزمهی موسیقی که سیاهان مینوازند (موسیقی که بعدها نام جز و بلوز گرفت)، نوایی است که روزی فراگیر و جهانی خواهد شد و تاکید کرده بود در ایالت کنتاکی، عمدهی تلاشها باید معطوف به حفظ، تحقیق و بررسی و اشاعه موسیقی سیاهان باشد، نه موسیقی سفیدپوستان. او بود که اهمیت نوایی ساده که به گوش کودک خردسال بنشیند و در حد درک محدود کودک از موسیقی باشد، فهمید و به دنبال خلق چنین ریتمی رفت. میلدرد در سال ۱۹۱۶ و پیش از اینکه «تولدت مبارک» فراگیر و پای اصلی بساط هر تولد شود، درگذشت.
پتی و میلدرد، دختران کشیشی با عقاید پیشرو و مدرن بودند که معتقد بود زنان نباید برای زندگی و امورات روزمره و مخارج مالی خود به مردان وابسته باشند، او که مدرسهای ویژهی دختربچهها تاسیس کرده بود از اولین کسانی بود که به دختربچهها تئوری تکامل، زمینشناسی و ستارهشناسی یاد داد.
@FarnazSeifi
«شبکههای اجتماعی مثل رانندگی بدون محدودیت سرعت است.» دکتر ویوک مورتی، رئیس عملیاتی خدمات بهداشت عمومی و عالیترین مقام سلامت و درمان عمومی در آمریکا، تمام سال گذشته از دانشگاهی به دانشگاه دیگر رفته و این جمله را تکرار میکند. مورتی از تمام دولتها خواسته تا قوانین و نظارت بیشتری برای کنترل میزان استفاده و محتوای شبکههای اجتماعی تصویب کنند و دربارهی اپیدمی تنهایی، بلد نبودن ارتباط گرفتن با جمع و مشکلات ناشی از آن در جوانان و نوجوانان هشدار میدهد.
مورتی میگوید در تمام دانشگاههایی که میرود، کلی از دانشجویان هدفون در گوش به صفحهی لپ تاپ خود خیره شده بودند! فضاهای عمومی دانشگاهها ساکت است، دانشجویان کمتر با هم معاشرتی میکنند و دیگر خبری از روزهای دانشجویی خودش نیست که دانشگاه فضایی برای معاشرت و دوستی بیشتر و گپهای طولانی بود. مورتی میگوید این جوانان سوالهایی از او میپرسیدند که خود نشان از عمق بحران بلد نبودن ارتباط داشت؛ سوالهایی از قبیل «چطور باید با یک دانشجو دیگر سر صحبت را باز کنیم؟» مورتی امیگوید «انفجار استفاده از شبکههای اجتماعی» بدترین آسیبی است که متوجه نوجوانان و جوانان شده است.
آمارهایی که اخیرا منتشر شده، گواه دیگری بر عمق بحران است. برای اولینبار از زمانی که دادهها دربارهی میزان رضایت در آمریکای شمالی جمعآوری میشود، گروه سنی بین ۱۵ تا ۲۴ سال میگویند از افراد بزرگسال دیگر گروههای سنی، کمتر احساس شادمانی و رضایت دارند. دادهها در اروپا نیز مشابه همین است. دکتر ویوک مورتی در راستای کارزار خود به لندن سفر کرد، مورتی میگوید وضعیت نوجوانان و جوانان در کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و هند نیز مشابه و نگرانکننده است.
آمار نشان میدهد که استفاده گسترده در گروهی که از شبکههای اجتماعی در آمریکا زیاد استفاده میکنند ، ۲۹٪ خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، ۳۲٪ خطر ابتلا به سکته و ۵۰٪ خطر ابتلا به فراموشی را در این گروهها بالا برده است. ویوک مورتی یکی از معدود مقامات عالیرتبه بهداشت و سلامت روان در جهان است که هشدار رسمی دربارهی خطرات گوناگون جسمی و روانی و اجتماعی استفادهی بسیار و گسترده از شبکههای اجتماعی منتشر کرده است.مورتی میگوید بین سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۲۰ میلادی، ارتباط رو در رو میان جوانان آمریکا ۷۰٪ کاهش داشته است؛ در همین حال نوجوانان به طور متوسط ۴.۸ ساعت در روز را پای شبکههای اجتماعی میگذرانند و یک سوم نوجوانان آمریکا تا نیمهشب یا ساعات دیروقت شب پای شبکهی اجتماعی نشستند.
مورتی میگوید:«وضعیت کودکان و نوجوانان در شبکههای اجتماعی مثل این است که آنها را سوار ماشینی کنیم که هیچ امکانات و خدماتی برای امنیت و جلوگیری از تصادف ندارد، بعد در اتوبانهای بدون محدودیت سرعت با سرعت بالا برانند و فقط هم بهشون بگوییم خودت میدانی چیکار کنی دیگه!» مورتی میگوید وقتی دولتها و شرکتهای بزرگ فنآوری نظارت کافی ندارند و اقدامات لازم و کافی را برای امنیت نوجوانان و جوانان لحاظ نمیکنند، عملا تمام این بار به دوش والدین میافتد که از توان و تخصص و امکانات آنها بسیار فراتر و بیشتر است.
مورتی میگوید از دیگر آسیبهای شبکه اجتماعی برای نوجوانان این بوده که بسیاری از آنها فکر میکنند باید «برند شخصی» خودشون را بسازند و از این برند شخصی در شبکه اجتماعی درآمد داشته باشند. برای گروه زیادی از آنها حالا وقت و انرژی گذاشتن بر «برند شخصی» و «اینفلوئنسر» شدن، مهمتر از درس خواندن شده است. او وضعیت شبکههای اجتماعی برای نوجوانان و جوانان را به پزشکی تشبیه میکند که به او یک بیمارستان دادند تا اداره کند، بیمارستانی که زمیناش خیس و لغزنده است، بیماران با لختگی خون و عفونت مواجهاند چون بهشون داروی لازم داده نشده و با ابزار آلوده معاینه شدند.
@FarnazSeifi
تازهترین آمار جهانی دربارهی مثلهسازی اندام جنسی زنان، نشان از افزایش این خشونت هولناک علیه اندام جنسی زن دارد. یونیسف (صندوق کودکان سازمان ملل متحد) در گزارش مفصلی اعلام کرد در ۸ سال گذشته، مثلهسازی اندام جنسی زنان ۱۵ درصد افزایش داشته است و اقدامات فعلی باید دستکم ۲۷ برابر بیشتر از این شود تا بتوان جلو این خشونت علیه زنان را گرفت.
آمار در دسترس حاکی از آن است که اندام جنسی بیش از ۲۳۰ میلیون دختر بچه در جهان مثله شده است؛ این رقم در آمارگیری جهانی قبلی که ۸ سال پیش انجام شد ۲۰۰ میلیون بود. یونیسف میگوید آمار نشان میدهد سن مثلهسازی هم کمتر شده و بسیاری از دختربچهها در سنین پایینتر و اغلب قبل از ۵ سالگی با این شکنجه و خشونت مواجه میشوند. این در حالی است که وضعیت در بسیاری از کشورهای آفریقایی که در روند امیدوارکنندهای با کاهش مثلهسازی مواجه بودند، تغییر کرده و متاسفانه آمار دوباره در این کشورها بالا رفته است.
یونیسف میگوید مثلهسازی اندام جنسی زنان در کشورهای بیشتری رایج نشده، بلکه در همان کشورهایی که سابقه و تاریخ طولانی در این اقدام دارند، افزایش داشته است. بنا به آمار یونیسف، کماکان بیشترین مثلهسازی اندام جنسی زن در سومالی رخ میدهد. تقریبا تمامی دختربچهها در سومالی این خشونت را تجربه میکنند. کشورهای گینه، جیبوتی، مالی و مصر در ردههای بعدی قرار دارند. در خاورمیانه کشورهای عراق و یمن در این فهرست قرار دارند. در گامبیا همین هفته گذشته طرحی برای ممنوعیت مثلهسازی اندام جنسی زنان در پارلمان به اسم دین و فرهنگ و عرف متوقف شد. در سیرالئون بهرغم اقدامات بسیار هنوز این خشونت قانونی است. همین هفتهی قبل ۳ دختربچه در این کشور حین این عمل خشونتبار کشته شدند.
نکته دیگر در گزارش یونیسف این است که در اکثر کشورهایی که این عمل رایج است، اکثریت زنان و مردان در نظرسنجیها میگویند خواهان توقف این اقداماند، با اینحال کماکان بسیاری اندام جنسی زن را مثله میکنند و در عملکرد آنها تغییری رخ نداده است!
در کنیا که یکی از کشورهایی بود که این خشونت علیه زنان بسیار رایج بود، بعد از تصویب قانون ممنوعیت کامل مثلهسازی اندام جنسی زن در سال ۲۰۱۱، هرسال آمار پایین آمده است. با اینحال در میان اهالی سومالی که در مناطق شمال شرقی کنیا ساکناند، این عمل افزایش داشته و حتا اندام جنسی بسیاری از زنان بالای ۳۰ سال به اسم «بازگشت به فرهنگ اصیل خود» مثله شده است. کنشگران محلی میگویند ثبت و دنبال کردن این اقدامات هم سختتر شده، چون حالا در این مناطق عمل مثلهسازی به دست پزشک و پرستار در محیطی استریل و امنتر رخ میدهد، در نتیجه آنها با تماسهای کمتری روبرو میشوند که دختربچهای درحال خونریزی و عفونت و غیره را از خانهی غیربهداشتی زنی محلی که این عمل را انجام میدهد، نجات دهند. این پزشکی شدن مثلهسازی، عملا به نفع این اقدام خشونتبار است و بس.
@FarnazSeif
نتیجه تحقیق دانشگاه منچستر میگوید دو سوم زنان هنگام دویدن در خیابانها، با آزار و اذیت مواجه شدند. این تحقیق که بر روی زنان در شهر منچستر انجام شد، نشان داد ۶۸٪ زنان به هنگام دویدن شکلی از آزار از جمله متلک شنیدن، سوت زدن و نگاه جنسی، پرتاب آشغال از سوی مردان راننده و در برخی موارد تعقیب شدن از سوی مردان را تجربه کردند. با اینحال تنها ۵ درصد زنان به پلیس رفته و این موارد آزار را گزارش کردند. زنان تنها در مواردی به سراغ پلیس رفتند که آزار و اذیت بسیار جدیتر و از جمله دستمالی شدن و شکلی از آزار جنسی بود.
تحقیق میگوید بعضی زنان صرفا به این دلیل تنها نمیدوند و ترجیح میدهند با افراد دیگری بدوند که احساس امنیت نمیکنند و به وقت تنها دویدن با آزار مواجه شدند. نتیجه این تحقیق تازهی دانشگاه منچستر با یافتههای قبلی دربارهی ناامنی زنان به وقت دویدن، همخوانی دارد. در سال ۲۰۲۱ مطالعهای بر روی ۲ هزار زن دونده نشان داد ۶۰ درصد زنان با شکلی از آزار مواجه و ۲۵ درصد زنان دونده به شکل مداوم با آزار جنسی در خیابانها مواجه شدند.
پیش از این کمپانی معروف «آدیداس» هم تحقیقی در میان بیش از ۹ هزار زن و مرد از کشورهای مختلف جهان انجام داد که نتایج آن هم مشابه بود. در تحقیق آدیداس مشخص شد ۹۲ درصد زنان دونده به وقت دویدن، احساس ناامنی دارند و نگراناند مورد آزار و اذیت، متلک و تحقیر یا حمله قرار بگیرند. این درحالی است که در تحقیق آدیداس، تنها ۲۸ درصد مردان گفتند به وقت دویدن احساس ناامنی تجربه کردند. نیمی از زنان در این تحقیق هم گفتند به وقت دویدن متلکهای جنسیتزده شنیده، نگاههای خیره و معذبکننده مردان را تجربه کردهاند. شصت و نه درصد زنان هم گفتند به وقت دویدن اقداماتی از سر احتیاط انجام میدهند، از جمله اینکه موهای خود را سفت بالای سر میبندند، هدفون در گوش خود نمیگذارند، کلید خانهشان را در مشت پنهان کرده و میدوند یا با کس دیگری برای دو میروند تا تنها نباشند. این تحقیق همچنین نشان داد اگرچه ۶۲ درصد مردان این مساله را به رسمیت میشناسند، اما فقط ۱۸ درصد مردان معتقدند مردان هم سهمی و نقشی در امنتر کردن خیابانها برای زنان دونده دارند!
زنان عملا دارند در شهرها و فضاهای عمومی میدوند که از اساس به دست مردان و برای مردان طراحی شده است و به بسیاری از نیازهای زنان برای حس امنیت بیشتر در این شهرها توجهی نشده است. کماکان در بسیاری فرهنگها، جای زن را بیش از هرچیز در خانه و چهاردیواری میدانند و اگرچه با ورزش زنان کنار آمدند، اما اکثریت جامعه فکر میکند جای ورزش زنان در چهاردیواری باشگاه و خانه است و نه در خیابان و پارک. بازاریابی و تبلیغات شرکتهای عظیم ورزشی به شکل سنتی برای مردان و چهرههای آنها مردان بوده است. این تبلیغات در شکل دادن به برساختهای اجتماعی مردم در جوامع تاثیر غیرقابل انکاری داشته و دارد. دویدن در اکثر تبلیغات کماکان مردی دونده را نشان میدهد که در گرما به راحتی تیشرت خود را هم درآورده و مطمئن و بااعتماد به نفس میدود. در بسیاری از کشورها سهم بودجه ورزش زنان و فرهنگسازی دربارهی حق ورزش زنان در فضای عمومی ناچیز یا ناموجود است.
@FarnazSeifi
نتایج تحقیق تازهای میگوید بسیاری از آزمایشها، داروهای مکمل و محصولات مرتبط با بهداشت و سلامت زنان که تبلیغ میشود، نه تنها هیچ سودی ندارد، که منجر به درمانهای نالازم و استفاده از محصولاتی شده که هیچ ضرورتی ندارد. این تحقیق که در نشریهی پزشکی «British Medical Journal» منتشر شده، میگوید شرکتهای بزرگ دارویی و سلامت، با سوءاستفاده از مفاهیم فمینیستی، شعارهای فمینیستی برای این محصولات انتخاب کرده و این خروار تولیدات به دردنخور را به اسم فمینیسم، خودمراقبتگری زنان و قدرتمند شدن زنان، به خورد مخاطب میدهند.
این تحقیق محصولاتی مثل اپلیکیشنهای دوران قاعدگی، آزمایش هورمونی Anti-Müllerian که میزان تخمکهای باقیماندهی زنان را نشان میدهد و غیره… را بررسی کردند. دکتر تسا کوپ، محقق بهداشت عمومی در دانشگاه سیدنی که یکی از دستاندرکاران این تحقیق است میگوید مشکل اصلی این است که این محصولات شمار بسیاری از زنان را هدف تبلیغات گرفته و در واقعیت این محصولات و آزمایشها و اپلیکیشنها برای بسیاری از زنان هیچ سودی و ضرورتی ندارد و آنها نیازی ندارند که از این محصولات استفاده کنند. تحقیق میگوید آزمایش Anti-Müllerian با شعارها و جملاتی مثل «دانش، قدرت است» و «کنترل باروری را در دست خودت بگیر» به خورد بسیاری از زنان داده میشود. در حالی که این تست هیچ معیاری برای این نیست که احتمال بارداری را دقیق پیشبینی کند.
تحقیق میگوید بهرغم این مساله، کماکان بسیاری از کلینیکهای زنان و زایمان و درمان ناباروری و داروخانههای زنجیرهای و …این محصولات را بیدلیل به زنان میفروشند و به شیوههای پیچیده تحمیل میکنند. محققان میگویند وظیفهی هیچ زنی نیست که به تنهایی، گسترهی وسیع و تخصصی بهداشت و سلامت زنان را بررسی و تحلیل کند و قرار هم نیست باشد. اما به جای اینکه نظام سلامت، راهنمای مسئول و درستی باشد، در عمل دارد با کارزارها و شعارهای در ظاهر فمینیستی، هزینهی مالی و روانی نا لازم را به زنان تحمیل میکند. محققان میگویند دولتها و نظام بهداشت و درمان عمومی هم به درستی عمل نمیکند. در عمل در بسیاری کشورها دست کلینیک و شرکت داروسازی و داروخانه را باز گذاشته تا هرجور میخواهند در این حوزه عمل کنند، قوانین مشخص و سختی برای تبلیغات و ارائهی بسیاری از این محصولات در دسترس نیست و دولتها اطلاعرسانی لازم و کافی را به زنان ارائه ندادند.
در اکتبر سال گذشته نیز تحقیق دیگری که از سوی «جمعیت یائسگی استرالیا»، برنامهی بهداشت و سلامت زنان در دانشگاه موناش استرالیا صورت گرفت نشان داد که تبلیغات گستردهی رسانهای در استرالیا دارد یائسگی را تبدیل به «فاجعه» در ذهن بسیاری از زنان میکند و با سوء استفاده از این وضعیت، دهها محصول و اپلیکیشن و چرندیات به آنها میفروشد که زنان در آستانه یا در حال تجربهی یائسگی نیازی به اینها ندارند. بسیاری از شرکتهای فن آوری در این حوزه، وعده و قولهای بیخودی میدهند که با استفاده از محصولات فنآوری آنها زنان میتوانند باردار شوند، مشکلات سلامت اندام جنسی زنان را پیشبینی کرده و تشخیص داده و درمان کنند و … در عمل هیچ اطلاعات کافی در دسترس نیست که این شرکتها دارند چه میکنند، از چه رویهی اثباتشدهای بهره میبرند و …
تحقیق همچنین میگوید بسیاری از مکملهای درمانی که زنان را مخاطب قرار دادند هم از این قرار است. کنترل و قواعد برای تبلیغ و فروش این مکملها و ویتامینها حتا کمتر هم هست و عملا این شرکتهای دارویی در این حوزه دستشان باز است تا تبلیغات دروغین کنند. محققان میگویند بسیاری از این شرکتها - از شرکتهای فنآوری گرفته تا دارویی- در اختیار سهامدارانی است که هدف اصلیشون سرمایه و پول است و شعارشون این که «بیشتر بفروش و بیشتر پول دربیار.» سلامت واقعی مشتریان، هدف اصلی آنها نیست و حالا شعارهایی به اسم فمینیسم را ملعبهی کسب وکار خود کردند تا جیب زنان بیشتری را خالی کنند.
@FarnazSeifi
نتایج تحقیق تازهای میگوید بسیاری از آزمایشها، داروهای مکمل و محصولات مرتبط با بهداشت و سلامت زنان که تبلیغ میشود، نه تنها هیچ سودی ندارد، که منجر به درمانهای نالازم و استفاده از محصولاتی شده که هیچ ضرورتی ندارد. این تحقیق که در نشریهی پزشکی «British Medical Journal» منتشر شده، میگوید شرکتهای بزرگ دارویی و سلامت، با سوءاستفاده از مفاهیم فمینیستی، شعارهای فمینیستی برای این محصولات انتخاب کرده و این خروار تولیدات به دردنخور را به اسم فمینیسم، خودمراقبتگری زنان و قدرتمند شدن زنان، به خورد مخاطب میدهند.
این تحقیق محصولاتی مثل اپلیکیشنهای دوران قاعدگی، آزمایش هورمونی Anti-Müllerian که میزان تخمکهای باقیماندهی زنان را نشان میدهد و غیره… را بررسی کردند. دکتر تسا کوپ، محقق بهداشت عمومی در دانشگاه سیدنی که یکی از دستاندرکاران این تحقیق است میگوید مشکل اصلی این است که این محصولات شمار بسیاری از زنان را هدف تبلیغات گرفته و در واقعیت این محصولات و آزمایشها و اپلیکیشنها برای بسیاری از زنان هیچ سودی و ضرورتی ندارد و آنها نیازی ندارند که از این محصولات استفاده کنند. تحقیق میگوید آزمایش Anti-Müllerian با شعارها و جملاتی مثل «دانش، قدرت است» و «کنترل باروری را در دست خودت بگیر» به خورد بسیاری از زنان داده میشود. در حالی که این تست هیچ معیاری برای این نیست که احتمال بارداری را دقیق پیشبینی کند.
تحقیق میگوید بهرغم این مساله، کماکان بسیاری از کلینیکهای زنان و زایمان و درمان ناباروری و داروخانههای زنجیرهای و …این محصولات را بیدلیل به زنان میفروشند و به شیوههای پیچیده تحمیل میکنند. محققان میگویند وظیفهی هیچ زنی نیست که به تنهایی، گسترهی وسیع و تخصصی بهداشت و سلامت زنان را بررسی و تحلیل کند و قرار هم نیست باشد. اما به جای اینکه نظام سلامت، راهنمای مسئول و درستی باشد، در عمل دارد با کارزارها و شعارهای در ظاهر فمینیستی، هزینهی مالی و روانی نا لازم را به زنان تحمیل میکند. محققان میگویند دولتها و نظام بهداشت و درمان عمومی هم به درستی عمل نمیکند. در عمل در بسیاری کشورها دست کلینیک و شرکت داروسازی و داروخانه را باز گذاشته تا هرجور میخواهند در این حوزه عمل کنند، قوانین مشخص و سختی برای تبلیغات و ارائهی بسیاری از این محصولات در دسترس نیست و دولتها اطلاعرسانی لازم و کافی را به زنان ارائه ندادند.
در اکتبر سال گذشته نیز تحقیق دیگری که از سوی «جمعیت یائسگی استرالیا»، برنامهی بهداشت و سلامت زنان در دانشگاه موناش استرالیا صورت گرفت نشان داد که تبلیغات گستردهی رسانهای در استرالیا دارد یائسگی را تبدیل به «فاجعه» در ذهن بسیاری از زنان میکند و با سوء استفاده از این وضعیت، دهها محصول و اپلیکیشن و چرندیات به آنها میفروشد که زنان در آستانه یا در حال تجربهی یائسگی نیازی به اینها ندارند. بسیاری از شرکتهای فن آوری در این حوزه، وعده و قولهای بیخودی میدهند که با استفاده از محصولات فنآوری آنها زنان میتوانند باردار شوند، مشکلات سلامت اندام جنسی زنان را پیشبینی کرده و تشخیص داده و درمان کنند و … در عمل هیچ اطلاعات کافی در دسترس نیست که این شرکتها دارند چه میکنند، از چه رویهی اثباتشدهای بهره میبرند و …
تحقیق همچنین میگوید بسیاری از مکملهای درمانی که زنان را مخاطب قرار دادند هم از این قرار است. کنترل و قواعد برای تبلیغ و فروش این مکملها و ویتامینها حتا کمتر هم هست و عملا این شرکتهای دارویی در این حوزه دستشان باز است تا تبلیغات دروغین کنند. محققان میگویند بسیاری از این شرکتها - از شرکتهای فنآوری گرفته تا دارویی- در اختیار سهامدارانی است که هدف اصلیشون سرمایه و پول است و شعارشون این که «بیشتر بفروش و بیشتر پول دربیار.» سلامت واقعی مشتریان، هدف اصلی آنها نیست و حالا شعارهایی به اسم فمینیسم را ملعبهی کسب وکار خود کردند تا جیب زنان بیشتری را خالی کنند.
@FarnazSeifi
در سومالی به زودی تنها شبکهی رسانهای زنان در این کشور(بیلان)، اولین تلویزیون زنان را افتتاح میکند. شبکهی تلویزیونی که گردانندگان، مجریان و برنامهسازان همگی زناند. قرار است محور برنامههای این شبکه، موضوعات تابو در حوزهی زنان و جنسیت باشد. این شبکه قرار است به مسايل مهم دیگری مثل کمبود آموزگاران زن در کشور، موانع سر راه زنان برای ورود به دنیای سیاست و محیط زیست و تغییرات اقلیمی و تاثیراتاش بر زندگی زنان نیز بپردازد.
این برنامهی تلویزیونی قرار است در ۸ مارس، روز جهانی زن، افتتاح شود. گردانندگان برنامه قرار است به مناطق مختلف کشور سفر کنند و پای صحبتهای زنان نشسته و وضعیت و دشواریهای زنان در هر منطقه جغرافیایی را ثبت کنند. دستاندرکاران این برنامه پیش از این یک برنامهی مناظره درباره عادت ماهانه زنان در مدارس برگزار کردند که اصلا سنگبنای ایجاد این برنامه تلویزیونی شد. دستاندرکاران برنامه میگویند این تجربه نشان داد کمبود آموزش و اطلاعرسانی دربارهی اتفاقی مثل عادت ماهانه زنان در مدارس و بین دختران نوجوان چه معضل جدی در کشور است. برنامهسازان میگویند خود آنها هم هرگز درباره واقعیتی مثل پریود آموزشی ندیدند و برای همهی آنها هم شروع عادت ماهانه اتفاقی ترسناک بود. معضل کمبود جدی معلمهای زن در سودان، یکی از دلایلی است که هرگونه حرف زدن دربارهی عادت ماهانه در مدارس را به امر تابو در این کشور مذهبی تبدیل کرده است.
شبکهی رسانهای «بیلان» با کمک مالی برنامهی توسعه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۲ افتتاح شد. نسرین محمد ابراهیم، یکی از معدود زنان روزنامهنگار با سابقهی فراوان در این کشور مسئول این رسانه شد و تاکنون ۶ زن روزنامهنگار دیگر را هم استخدام کرده تا در این رسانه همکار و همراه او باشند. بیلان میخواهد تا سه سال آینده دستکم ۲۰ زن روزنامهنگار دیگر را استخدام کرده و آموزش دهد و به ۱۰ زن روزنامهنگار بورسیهای برای آموزش و توسعه مهارتهای گزارشگری تحقیقی دهد.
رسانهها در سومالی کاملا در دست مردان و در احاطهی قدرت آنهاست و تمرکز اصلی تقریبا تمام رسانهها صرفا بر سیاست است و بس. زنان بیلان میگویند این خود یکی از دلایلی است که بحثهای مرتبط با وضعیت و تبعیض علیه زنان و بهداشت و سلامت زنان جایی و راهی در رسانهها ندارد. تمام زنان روزنامهنگار در بیلان میگویند در محیطهای کاری رسانهای در سودان بارها با تبعیض و تحقیر روبرو شدند و بیلان برای آنها اولین محیط کاری امن است. بیلان تاکنون به سراغ موضوعاتی رفته که کمتر رسانهای در سودان به سراغ آنها میرود: موضوعاتی مثل زندگی افراد اچآیوی مثبت در سومالی و انگ و تبعیضی که با آن مواجهاند، آزار و اذیت کودکان در خانه و مدرسه و اجتماع، افسردگی پس از زایمان در بین زنان و …
@FarnazSeifi