The Rebel
273
Subscribers
No data24 hours
+17 days
-630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
اوووکی
بالاخره همه زورم رو جمع کردم و رفتم سر جلسه تراپی.
فاکینگ یک ساعت طول کشید!
می ارزید ولی به شدت سخت بود و حمایت کمی داشتم در طول جلسه.
🔥 5
_ Stop nagging boy!
+ OK I'll write about the most trivial details of my life.
یه گلدون پتوس تو بالکن آویزون کردم که اگه بتونه تو اون شرایط دووم بیاره، عنوان گیاه ملی رو میشه بهش تقدیم کرد.
هوای خشک و پر نوسان مشهد به علاوه آفتاب مستقیم از یه طرف قراره بهش فشار بیارن، از طرف دیگه هم روبرو کولر گازی و بالای اجاق گازه و قراره به صورت نامنظم گرمای زیاد هم بهش برسه.
👍 1
Repost from گناه فراموششدهی خالقان
تصمیم گرفتم از این به بعد هرررر رووووززز بیام یک بار بنویسم "زن معیار همه چیز است"
چیزی که نزار قبانی رو نزار میکنه، نگاه شریفیه که به زن داره. شعرش رو متهم به تنانگی و اروتیسم کردن در حالی که فقط حرف نزار درمورد زن یک پیام داره:
زن شیء نیست، یک الههی مقدس هم نیست.
هر دوی این نگاهها به زن جامعههای فاسد میسازه. ای بسا اون الههی مقدس هم نوعی شیءانگاری زنه. شیئی برای روی طاقچه یا شیئی برای لگدمال کردن و جایگزین کردن، چه فرقی داره؟
نزار با نگاه انسانی به زن نزار میشه که شعرش جهانی میشه. عشق در شعر نزار sentiment نیست، بلکه سلاح جنگیه. جنگ با تحجر. جنگ با کسایی که مثل دستههای گراز از روی کرامت و شرافت رد میشن. چه چیزی بیشتر از کرامت و انسانیت زن روی تحجری به بلندای یک تاریخ جهانی تیغ میکشه؟ هر چیزی جز این محافظهکاری و وسطبازی و به ساز هر سگی رقصیدنه.
زن معیار همه چیزه و هر روز باید یک مصداق از این قاعده رو بیارم که شرحش باشه.
آیا همهی زنان رو دارم میگم؟ آیا حماقتهای جامعه زنان رو نمیبینم؟
چرا. منتقدشون هم هستم. ولی وقتی از زن حرف میزنم، از نگاه یک جامعه به ماهیت زن حرف میزنم، نه مصداقهای زن.
👍 2
Repost from Anarchonomy
همتون یه روزی کنکور دادید. عصر اون روز یا فردای اون روز مادرتون زنگ نزد به اطرافیان که بگه «چندماه استرس امانمون رو بریده بود، راحت شدیم» یا یه چیزی با این مضامین؟ موضوع داستان کنکور شما بود، اما پدر و مادرت خودشون رو مرکز داستان میدیدند. انگار کنکور شما، با اینکه کنکور شماست، درباره اونهاست! همتون یه روزی حالتون بهم خورد یا افتادید و دستتون شکست. فرداش باباتون به اطرافیان نگفت «تا بم گفتن بچه افتاده نفهمیدم چجوری وسایلم رو جمع کردم از اداره زدم بیرون»؟ انگار سراسیمه شدن بابت شکستن پای بچه، همون اهمیتی رو داره که خود شکستن پای بچه داره! کنکور که چیزی نیست، حتی وقتی موضوع داستان یک مسئله درباره فلج شدن شما بود، خودشون رو مرکز داستان میدیدند. وقتی بمیرید هم، با اینکه موضوع داستان مرگ شماست، خودشون رو مرکزش میبینند، برای همین به وصیتتون عمل نمیکنند.
این خود رو مرکز همهچیز دیدن، و توهم اینکه «همهچیز درباره من است»، یکی از مصادیق شرکه. پدر و مادر شما خیلی صریح و واضح، مشرکند. و وضعیت اعتقادی خودتون هیچ افکتی روش نداره (مهم نیست اعتقاد دارید خدایی وجود داره یا نداره. مهم اینه که پدر و مادرتون معتقدند دوتا ازش وجود داره. یکیش اونه که دیده نمیشه، و یکیش خودشون. و هردو شانه به شانه هم در مرکز جهان ایستادهاند).
شما نمیتونید بزرگترهای خودتون رو از چاه شرک بیرون بکشید. اما میتونید چیزهایی از جهنمی که توش هستند یاد بگیرید: خودخواهی واقعی، یعنی خارج شدن از مرکز، و تبدیل شدن به موضوع. خودخواه، به معنی کسی که واقعا خودش رو دوست داره، دنبال این خواهد بود که موضوع داستان باشه، نه مرکزش. اگه گربه رو نوازش کنی، با این هدف که آدمی باشی که گربههاش ازش درامانند، یعنی خودت رو دوست داری که دلت میخواد این صفت بت تعلق بگیره. این میشه موضوعِ داستانِ نیکی به جانداران، بودن. «امروز پنج تا گربه رو نجات دادیم، از خستگی دارم بیهوش میشم» میشه مرکزِ داستانِ نیکی به جانداران بودن.
پلن کاملا واضح و روشنه: به هیچ قیمتی نباید مثل پدر و مادرتون بشید.
پیشروی بر طبق پلن، دیگه تماما به عهده خودتونه.
👍 5
Repost from توییتر فارسی
ولی معتقدم به جای هما و پلنگ و اینا، باید "یاکریم" رو جانور ملی ایران اعلام کنن. هم همه جای ایران هست، هم با این بیخیالیش که تا زیر چرخ ماشین میاد بعد میپره باید هزاربار منقرض شده باشه ولی هنوز هست، هی هم بیشتر میشه. عین خودمون. 😂😂😂😂😂😂
»بهزاد ایرانی«
@OfficialPersianTwitter
👍 2😁 1
چون مهمونی خانوادگیم و حوصلم سر رفته:
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-56452-sgZTXpm
برنامه ناشناس
بزرگترین ، قدیمیترین و مطمئنترین بات پیام ناشناس 📢 کانال رسمی و پشتیبانی 👨💻 @ChatgramSupport