با خود حقیقی ات روبرو شو

تو مسیر زندگی مون خیلی چیزها رو تجربه میکنیم ،غم ،زخم از رفتار آدم ها از دست دادن و سوگ ،جدایی،شکست و رسیدن به نقطه صفر،کشیدن استرس هایی که ممکنه تا صبح بیدار بمونی به خاطرش،نرسیدن به خیلی از آرزوهامون و اهداف مون ،اصرار داشتن واسه داشتن خیلی چیزا،تلاش های بی اثر،درجا زدن و خشک شدن تو بعضی از موقعیت ها،ناامید شدن ،رفتن تو لاک تنهایی هامون،دلگیر شدن از آدم های زندگی مون به اخر خط رسیدن،هزار بار خودمون سرزنش کردن،درگیر هزار تا فکر منفی شدن ،به مو رسیدن و پاره نشدن دقت کردین تو همه ی تایم های زندگیمون تو هر سن و سالی هستیم هزاران بار همه این ها رو تجربه کردیم ولی هر وقت باز همون اتفاق میوفته یه جوری رفتار میکنیم که انگار بار اولی که چنین چیزی که تجربه میکنیم میدونید چرا چون باورش سخته و نمیخوام باور کنیم زندگی یعنی همین زندگی لحظه حال و لحظه ی تجربه

راستش دیشب یه بنده خدایی بهم گفت تو خیلی آدم خطرناکی هستی ، شنیدن این جمله قطعا ناراحت کننده و دردناکه ولی دیشب خوشحال شدم چون حس کردم درد زیادی کشیده از تلنگر من و ان شالله بتونه تصمیم بهتری بگیره حالا داستان از چه قرار بود چون من بهش گفتم لطفا متعهد باشه و پای زندگیش بمونه و زندگیشو بسازه و روابط خارج از زندگی عاطفیش نداشته باشه و بهش گفتم یه کم عذاب وجدان داشتن خوبه بهش گفتم از اون آدم بیرون رابطه بت نسازه چون آدم اگه آدم بود با یه آدم مناهل وارد رابطه نمیشد سر اینا خطرناک شدم و ترسناک

اینا با هم به صلح رسیدن ولی ما آدم ها نه

یه کلمه ای رو از یکی از آدم های دور اطرافم شنیدم و‌‌ برام جالب بود بهم گفت تو آدم خطرناکی هستی برام جالب بود میدونید چرا چون بهش گفتم به زندگیت متعهد باش و سر زندگیت و احساست بمون و سعی نکن آدم های بیرون از این رابطه رو امتحان کنی ،هر آدمی که با تو ارتباط میگیره آدم معیوبیه چون رابطه سالم نمیخواد حالا شما برام ترجمه کنید کجای این کلمات خطرناک بودن من رو نشون میده کجا باعث میشه که یه نفر بگه خدا ازت نگذره

یه چیزایی باید برای ما ارزش باشه تو روابط هامون این جوری رابطه به ما قدرت رشد میده قدرت بالغ شدن میده وگرنه هممون میشیم پر زخم بی اعتمادی و عدم درک شدن و ترس و حس ناکافی بودن و فرار و منزوی شدن و خیلی ویژگی های بد دیگه ولی واقعا ارزش ها و خط قرمزها تو رابطه باید چی باشه دروغ حسادت فریب زیراب زدن قضاوت منت گذاشتن مقایسه کردن تلافی کردن رازدار نبودن امن نبودن حسابگری سواستفاده گری برچسب زدن تعارض داشتن بلاتکیفی قهر کردن و طرد کردن رقابت سمی داشتن هر کدوم از اینا تعریف رفاقت و دوستی و رابطه رو تو ذهن ما یه جوری خراب میکنه که شاید یه جایی یادت بره صمیمت چیه و میتونستی صمیمی بشی

وقتی دنیاتو عوض میکنی همه چیزت عوض میشه فکرات و رفتارهات و احساسات و تصمیم گیری و انتخاب هات تفریحاتت و سبک زندگیت و حتی آدم هایی که باهاشون معاشرت میکنی انگار واقعا هرس میشی از یه سری چیزهای بدرنخور اضافی دیگه زیادی فکر نمیکنی به چیزهای پوچ و بیهوده دیگه هر رفتاری رو بدون تفکر انجام نمیدی دیگه تصمیمات هیجانی عجولانه نمیگیری دیگه اجازه نمیدی رو موج هر حسی که در تو شکل میگیره پرواز کنی دیگه معاشرت با هر آدمی خوشحالت نمیکنه دنبال آدم های پر محتوای با مغز و با فهم میگردی دیگه هر تفریحی حالتو خوب نمیکنه مگه بهت حس لذت و هیجان درست بده یهو میبینی حتی حرف زدنت هم عوض شده دیگه حراف و پر سرو صدا نیستی چون کلماتت هم وزن پیدا میکنن سبک پوششت هم عوض میشه چیزی میپوشی که توش راحتی و بهت بیاد نه اینکه شواف مارک و تو دهنی و پز باشه وای که نمیدونی چقدر این دنیا قشنگه یه مدتی دارم تجربه اش میکنم

ای کاش یه کم رو راست باشیم با خودمون و طرف مقابلمون ،اگه نسبت به کسی حسادت داریم و خوشمون نمیاد حداقل باهاش رفت و آمد نکنیم نه اینکه باهاش ارتباط داشته باشیم و قربون صدقه اش بریم و ادای دوستی در بیاریم این طوری هم به خودمون و حس مون احترام گذاشتیم و هم طرف مقابل تکلیف خودشو میدونه

یکی از دوستان گفت میخوام ازدواج کنم که فقط آرامش بدم و آرامش بگیرم بهشون گفتم اینم که میشه رابطه شرطی بهترش اینه که خودت آرامش داشتی باشی و اون شخص هم خودش مفهموم آرامش درک کرده باشه و اون وقت شماها کنار با آرامش به زندگی نگاه کنید مسایل حل کنید ،با هم همراه شین ولی اون مدلی طرف مقابل میتونه آرامش زندگی ما رو همون طور که ایجاد میکنه بهم هم بزنه

یه روزهایی از قیافه ات خوشت نمیاد از تیپت خوشت نمیاد همش از همه چی خودت داری ایراد میگیری ،اصلا اشکال نداره ولی یه جا از خودت بپرس علت این همه حال بدی نسبت به خودت چیه ؟اگه همین رفتار یکی بیرون از ما با ما انجام بده چه جوری باهاش رفتار میکنیم و واکنش نشون میدیم ؟دوست داریم آدم های مهمون تو چنین موقعیتی چه جوری ما رو آروم کنن همونا رو خودت به خودت بگو .کافیه این شلاقی که دست مون گرفتیم و داریم خودمون رو میزنیم بزاریم زمین