اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)
اين كانال به نوشته هاى دكتر اميد رضائى فوق تخصص انكولوژى و هماتولوژي اختصاص دارد
Show more3 462
Subscribers
No data24 hours
-87 days
-530 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 Media files | 750 | 3 | Loading... |
02 یادداشتِ روز دوشنبه، روزنامه شرق
بیمارستان؛ انسان یا ساختمان؟
سؤال اصلی این است: آیا بیمارستان گروهی پزشک هستند که در ساختمانی به معالجه بیماران میپردازند یا ساختمانی است که قرار است روزی پزشکانی در آن بیماران را معالجه کنند؟پاسخ به نظر بدیهی میرسد؛ بدون حضور پزشک و پرستار و خدمه هیچ سنگ و آجر و شیشهای ولو از بهترین مواد و کیفیت، قادر به درمان بیماران نخواهد بود. اما نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه این بدیهی هنوز جا نیفتاده است.
در هر گوشه شهر سالهاست به ساختمانهای بزرگ و غولآسایی برمیخورید که نام بیمارستان بر خود دارند، بارها و بارها مسئولان پز آنها را دادهاند اما به دلایلی آشکار هنوز افتتاح نشدهاند. ممکن است بخشهای محدودی راهاندازی شده باشند اما کلیت بیمارستان با تمام ظرفیتهایش نهتنها راهاندازی نشده، بلکه به دلایلی که موضوع این یادداشت است، چشمانداز افتتاح هم ندارد.
اخیرا رئیس یکی از دانشگاههای بزرگ ساختمانهای متعددی را که بهعنوان بیمارستان ساختهاند، بهعنوان افتخار دوران کوتاه ریاست خود به شمار آورد. این در حالی است که همین چندوقت پیش یکی از استادان جوان یکی از بیمارستانهای قدیمی این دانشگاه خودکشی کرده است. موج مهاجرت پزشکان از پزشکان جوان به استادان گسترش پیدا کرده است و بخشهای دانشگاهی پابهپای افزایش ظرفیت دستیاران یکی پس از دیگری در حال کاستن اعضای هیئتعلمیشان هستند.
بیمارستان مرکزی این دانشگاه که خاطره آموزشهایش از اذهان بسیاری از پزشکان ایرانی در اقصی نقاط دنیا پاکشدنی نیست، از داخل به دلیل مهاجرت، بازنشستگی اجباری و بازنشستگی از سر ناامیدی در حال تهیشدن است. باید پرسید راستی چه کسانی در این بیمارستانهایی که یکی از آنها با سه بال بزرگ سر به فلک کشیده است، کار خواهند کرد؟ آیا قادر خواهند بود به جای ساختمان سنگ و آجر و شیشه به انسان، طبیب و پرستار بیندیشند؟ گویا کشور به قطع کامل ارتباطات بینالمللی در کار پزشکی با همه صدماتش عادت کرده است. مسئولان عادت کردهاند احتیاجات سلامت را حتی در سنگینترین بحرانها مثل کرونا از میان نیروهایی که بالاجبار کار میکنند مثل دستیاران و پزشک طرحی مرتفع کنند. سیستم به بردهداری عادت کرده، توان پرداخت برای خدمات انسانی را از دست داده است، اما به راحتی سنگ و چوب میخرد. آیا تغییر بنیادین چنین مناسبات اقتصادیای نسبت به ساخت بیمارستان در اولویت نیست؟
یک بار برای همیشه باور کنند که دیگر حتی با افزایش ظرفیتها برای بخشهای خالی از هیئتعلمی نمیتوان این بیمارستانها را پر و نیازهای سلامت کشور را برآورده کرد. پزشکان هندی و بنگلادشی هم دیگر به ایران نخواهند آمد. طب سنتی و روغن بنفشه هم نیاز به این همه ساختمان ندارد. ما مردم از اینکه هزینه درمانمان بر عهده دولت است و بار سنگینی بر اولویتهای متعدد او به شمار میرود واقعا شرمندهایم! اما چاره دیگری نداریم. حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که قلب ما را به سنگ و خاک نکوبید و از شیشه، امید آسمان نیافرینید!
https://t.me/bzyad | 459 | 13 | Loading... |
03 Media files | 1 718 | 11 | Loading... |
04 اعتراض
برای همکارانم
به شرايط ظالمانه، فشارها و هجمه هاى روز افزون و شرم آور شغلى معترضيم و خودکشی می کنیم. حتى به اعدام جوانهای ِ معترض معترضیم و خودکشی می کنیم!
چرا يادمان رفته كه سختيها و رنجهای فراوان تر از اين روزها را در زندگيمان تحمل كرده ايم تا با اين نقطه برسيم، بله با توجه به مسیری که طی کرده ایم بسیار دردآور و یاسآور است شرایطی که بر ما تحمیل میشود، ولى حق بيمارانمان هم اين نيست كه شاهد اين باشند كه پزشكان و درمانگرانشان يكى يكى خودكشى كنند و آنها مات و مبهوت بمانند كه دكتر … هم كه تمام اميدمان به او بود و با ديدنش و درمانش حالمان بهتر مىشد، خودش را کشت!
مشکلات وحشتناک جامعه و سیاست و اقتصاد و مالیات و وزارت بهداشت و نظام پزشکی و خانواده به یک طرف ولی بیمارانمان چه؟! مگر می شود آنها را یکباره و بدون خبر رها کرد و رفت؟
مگر آخرِ هر ویزیت با دلواپسی توصیه های لازم را به آنها نمی کنیم تا ویزیت بعدی؟ پس ویزیت بعدی چه میشود؟ مگر یک پزشک میتواند بیمارش را رها کند؟!
به خاطر بیمارانمان باید زنده بمانیم،
خسته و زخمی،
“به خاطر کوزه بهسرها”*
دکتر رضا رضائی، روانپزشک، ۹ اردیبهشت ۰۳
*از فيلم پرى به كارگردانى داريوش مهرجويى
https://t.me/drrezarezaie | 1 843 | 13 | Loading... |
Repost from یادداشتهایِ دکتر بابک زمانی
یادداشتِ روز دوشنبه، روزنامه شرق
بیمارستان؛ انسان یا ساختمان؟
سؤال اصلی این است: آیا بیمارستان گروهی پزشک هستند که در ساختمانی به معالجه بیماران میپردازند یا ساختمانی است که قرار است روزی پزشکانی در آن بیماران را معالجه کنند؟پاسخ به نظر بدیهی میرسد؛ بدون حضور پزشک و پرستار و خدمه هیچ سنگ و آجر و شیشهای ولو از بهترین مواد و کیفیت، قادر به درمان بیماران نخواهد بود. اما نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه این بدیهی هنوز جا نیفتاده است.
در هر گوشه شهر سالهاست به ساختمانهای بزرگ و غولآسایی برمیخورید که نام بیمارستان بر خود دارند، بارها و بارها مسئولان پز آنها را دادهاند اما به دلایلی آشکار هنوز افتتاح نشدهاند. ممکن است بخشهای محدودی راهاندازی شده باشند اما کلیت بیمارستان با تمام ظرفیتهایش نهتنها راهاندازی نشده، بلکه به دلایلی که موضوع این یادداشت است، چشمانداز افتتاح هم ندارد.
اخیرا رئیس یکی از دانشگاههای بزرگ ساختمانهای متعددی را که بهعنوان بیمارستان ساختهاند، بهعنوان افتخار دوران کوتاه ریاست خود به شمار آورد. این در حالی است که همین چندوقت پیش یکی از استادان جوان یکی از بیمارستانهای قدیمی این دانشگاه خودکشی کرده است. موج مهاجرت پزشکان از پزشکان جوان به استادان گسترش پیدا کرده است و بخشهای دانشگاهی پابهپای افزایش ظرفیت دستیاران یکی پس از دیگری در حال کاستن اعضای هیئتعلمیشان هستند.
بیمارستان مرکزی این دانشگاه که خاطره آموزشهایش از اذهان بسیاری از پزشکان ایرانی در اقصی نقاط دنیا پاکشدنی نیست، از داخل به دلیل مهاجرت، بازنشستگی اجباری و بازنشستگی از سر ناامیدی در حال تهیشدن است. باید پرسید راستی چه کسانی در این بیمارستانهایی که یکی از آنها با سه بال بزرگ سر به فلک کشیده است، کار خواهند کرد؟ آیا قادر خواهند بود به جای ساختمان سنگ و آجر و شیشه به انسان، طبیب و پرستار بیندیشند؟ گویا کشور به قطع کامل ارتباطات بینالمللی در کار پزشکی با همه صدماتش عادت کرده است. مسئولان عادت کردهاند احتیاجات سلامت را حتی در سنگینترین بحرانها مثل کرونا از میان نیروهایی که بالاجبار کار میکنند مثل دستیاران و پزشک طرحی مرتفع کنند. سیستم به بردهداری عادت کرده، توان پرداخت برای خدمات انسانی را از دست داده است، اما به راحتی سنگ و چوب میخرد. آیا تغییر بنیادین چنین مناسبات اقتصادیای نسبت به ساخت بیمارستان در اولویت نیست؟
یک بار برای همیشه باور کنند که دیگر حتی با افزایش ظرفیتها برای بخشهای خالی از هیئتعلمی نمیتوان این بیمارستانها را پر و نیازهای سلامت کشور را برآورده کرد. پزشکان هندی و بنگلادشی هم دیگر به ایران نخواهند آمد. طب سنتی و روغن بنفشه هم نیاز به این همه ساختمان ندارد. ما مردم از اینکه هزینه درمانمان بر عهده دولت است و بار سنگینی بر اولویتهای متعدد او به شمار میرود واقعا شرمندهایم! اما چاره دیگری نداریم. حداقل کاری که میتوانید بکنید این است که قلب ما را به سنگ و خاک نکوبید و از شیشه، امید آسمان نیافرینید!
https://t.me/bzyad
یادداشتهایِ دکتر بابک زمانی
اين كانال برای بازنشرِ يادداشتهای منتشرشدهام تأسيس شده است.
اعتراض
برای همکارانم
به شرايط ظالمانه، فشارها و هجمه هاى روز افزون و شرم آور شغلى معترضيم و خودکشی می کنیم. حتى به اعدام جوانهای ِ معترض معترضیم و خودکشی می کنیم!
چرا يادمان رفته كه سختيها و رنجهای فراوان تر از اين روزها را در زندگيمان تحمل كرده ايم تا با اين نقطه برسيم، بله با توجه به مسیری که طی کرده ایم بسیار دردآور و یاسآور است شرایطی که بر ما تحمیل میشود، ولى حق بيمارانمان هم اين نيست كه شاهد اين باشند كه پزشكان و درمانگرانشان يكى يكى خودكشى كنند و آنها مات و مبهوت بمانند كه دكتر … هم كه تمام اميدمان به او بود و با ديدنش و درمانش حالمان بهتر مىشد، خودش را کشت!
مشکلات وحشتناک جامعه و سیاست و اقتصاد و مالیات و وزارت بهداشت و نظام پزشکی و خانواده به یک طرف ولی بیمارانمان چه؟! مگر می شود آنها را یکباره و بدون خبر رها کرد و رفت؟
مگر آخرِ هر ویزیت با دلواپسی توصیه های لازم را به آنها نمی کنیم تا ویزیت بعدی؟ پس ویزیت بعدی چه میشود؟ مگر یک پزشک میتواند بیمارش را رها کند؟!
به خاطر بیمارانمان باید زنده بمانیم،
خسته و زخمی،
“به خاطر کوزه بهسرها”*
دکتر رضا رضائی، روانپزشک، ۹ اردیبهشت ۰۳
*از فيلم پرى به كارگردانى داريوش مهرجويى
https://t.me/drrezarezaie
پرسه در مِه ( يادداشتهاي دكتر رضا رضائى- روانپزشك)
اين كانال اختصاص به نوشته هاي دكتر رضا رضائى متخصص اعصاب و روان دارد