پرسه در مِه ( يادداشتهاي دكتر رضا رضائى- روانپزشك)
اين كانال اختصاص به نوشته هاي دكتر رضا رضائى متخصص اعصاب و روان دارد
Show more1 058
Subscribers
+124 hours
+57 days
+2330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
محاكمه در خيابان
در شبى كه همه پيگير خبر سقوط بالگرد رياست جمهورى بودند اتفاقى هولناك در يكى از خيابانهاى تهران رخ داد و فردايش خبر اين بود؛
كشته شدن ٣ مامور پليس طى درگيرى خيابانى توسط "شرور" مسلح ٢٥ ساله!
كلمه به كلمه اين خبر هشدار دهنده و بسيار نگران كننده است. در سالهاى اخير روز به روز بيشتر با اخبار حوادث وحشت زايى مواجه مى شويم كه نقش اول آنها را "اراذل"،"اوباش" و "اشرار" رقم زده اند.
سوال اين است : اين افراد از كجا آمده اند؟ وارداتى از كشورهاى دوست و دشمن هستند؟ يا محصولات خودمان ؟
اين جوان ٢٥ ساله چه مسيرى را از كودكى طى كرده تا رسيده به آن لحظه كه با اسلحه گرم! رو به پليس شليك كرده.
"با برچسب اراذل و اوباش و اشرار" خودمان را مبرا و راحت كرده ايم و آنها را موجوداتى از مريخ آمده فرض كرده ايم! ولى در قدم اول بايد بپذيريم آنها محصول خانواده هاى معيوب، فرهنگ فراموش شده، اقتصاد رو به موت و دلال پرور، دسترسی راحت به مواد و جامعه پرخاشگر و ملتهب هستند.
اینکه الان باید با این افراد و بیماران (كه عمدتا اختلال شخصیتهای ضد اجتماعی هستند) چه کرد یک بحث است ولى مسئله مهمتر اين است كه چه كنيم تا فرزندانمان در چنين مسير دهشتناك و ويرانگرى روزى تفنگ به دست مقابلمان قرار نگيرند؟
دكتر رضا رضائى، روانپزشك،يك خرداد ٠٣
Repost from موزه سینمای ایران
06:53
Video unavailableShow in Telegram
بخشی از جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی «آبادانی ها» در موزه سینما
#موزه_سینمای_ایران
Photo unavailableShow in Telegram
📣 در نشست نقد و بررسی «آبادانیها» مطرح شد:
🔹نقش عیاری در زبان سینمایی و تحول آن بسیار موثر است
🔸«آبادانیها» یک سند تاریخی و اثری انسانی است
🔹«آبادانیها» عدالت اجتماعی را وارد سینما کرد
باحضور كيانوش عيارى، فريدون جيرانى، محمود گبرلو، دكتر رضا رضائى و دكتر اميد رضائى
متن کامل در لینک زیر
cinemamuseum.ir/cinemamuseum/show/4451
#آبادانیها
#کیانوش_عیاری
#موزه_سینمای_ایران
@museumcinema
Repost from موزه سینمای ایران
Photo unavailableShow in Telegram
📣نقد و بررسی «آبادانیها» در موزه سینما
🔹موزه سینما با همکاری فیلمخانه ملی ایران نسخه اصلاح و مرمت شده فیلم سینمایی «آبادانیها» ساخته کیانوش عیاری را نمایش میدهد.
🔸ساعت ۱۷ سالن فردوس
🔺با حضور: فریدون جیرانی، امید روحانی ، دکتر رضا رضایی، دکتر امید رضایی برگزار میشود.
🔸در نمایش و جلسه نقد و بررسی این فیلم «کیانوش عیاری» در کنار علاقمندان حضور خواهد داشت.
🔸مدیریت نشست بر عهده محمود گبرلو منتقد شناخته شده سینما است.
📌متن کامل در لینک زیر
https://cinemamuseum.ir/cinemamuseum/show/4410/
#کیانوش_عیاری
#فیلمخانه
#موزه_سینمای_ایران
@museumcinema
Photo unavailableShow in Telegram
امروز با دعوت و لطفِ بىكران استاد کیانوش عیاری عزیز ، در فرصتى استثنايى به همراه ایشان فیلم توقيفى "كاناپه" را ديديم؛ فیلم در عین سادگی با ظرافتِ هنرمندانه مختص خالقش، عمق ِفرهنگى غلط -و در مواقعى تحسين شده- را به درستى نشانه رفته؛
آبرو دارى!
کاناپه (که یکی از فکر شده ترین و بهترين آثار استاد عیاری است) مطمئنا چون خانه پدرى روزى ديده خواهد و اثرش را بر فرهنگِ مخاطبش خواهد گذاشت و آن زمان درباره ارزشهاى سينمايى اش بسیار صحبت خواهد شد از جمله شاخص ترين كاربرد شئ در سينماى ما ؛ كاناپه.
اعتراض
برای همکارانم
به شرايط ظالمانه، فشارها و هجمه هاى روز افزون و شرم آور شغلى معترضيم و خودکشی می کنیم. حتى به اعدام جوانهای ِ معترض معترضیم و خودکشی می کنیم!
چرا يادمان رفته كه سختيها و رنجهای فراوان تر از اين روزها را در زندگيمان تحمل كرده ايم تا با اين نقطه برسيم، بله با توجه به مسیری که طی کرده ایم بسیار دردآور و یاس آور است شرایطی که بر ما تحمیل میشود، ولى حق بيمارانمان هم اين نيست كه شاهد اين باشند كه پزشكان و درمانگرانشان يكى يكى خودكشى كنند و آنها مات و مبهوت بمانند كه دكتر … هم كه تمام اميدمان به او بود و با ديدنش و درمانش حالمان بهتر مىشد، خودش را کشت!
مشکلات وحشتناک جامعه و سیاست و اقتصاد و مالیات و نظام پزشکی و خانواده به یک طرف ولی بیمارانمان چه؟! مگر می شود آنها را یکباره و بدون خبر رها کرد و رفت؟
مگر آخرِ هر ویزیت با دلواپسی توصیه های لازم را به آنها نمی کنیم تا ویزیت بعدی؟ پس ویزیت بعدی چه می شود؟ مگر یک پزشک میتواند بیمارش را رها کند؟!
به خاطر بیمارانمان باید زنده بمانیم،
خسته و زخمی،
“به خاطر کوزه بهسرها”*
دکتر رضا رضائی، روانپزشک ، ۹ اردیبهشت ۰۳
*ديالوگ فيلم پرى به كارگردانى داريوش مهرجويى
Repost from اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)
Photo unavailableShow in Telegram
تقاطع
هر صبح، که بیدار میشویم، شاید تا انتهای شب، با انتخابی کوچک، که فقط و فقط در این سرزمین رخ میدهد، تا همیشه مسیرمان تغییر کند و به آغوش پایدار مردم بغلتیم یا تا انتهای دنیا فراموش شویم. فرقی نمیکند ما شیرفروشی گمنام باشیم در مشهد با نزاعی در مغازهمان، یا خوانندهی محبوب نیلوفرانه که به دیداری ساده میرود، یا دروازهبانی خوشحال در انتهای بردی که جیمیجامپی در هیاهو به سمتش میآید. در این نقطهی داغ جهان، همان تصمیم آنی، همان حس مبهم که در ثانیهای قوس عصبیات را وادار به واکنش میکند، تا انتهای عمرت تو را به عرش و آغوش گرم مردم خواهد برد یا گرد فراموشی بر تنت خواهد پاشید.
در این خاک تبدار، هر صبح که به خیابان میروی، شاید تا انتهای شب، انتخابی مهم، پیش چشمت سبز شود و تو را صدا کند.
امید رضائی
نویسنده و انکولوژیست
https://t.me/omidrezaie55
تقاطع
هر صبح، که بیدار میشویم، شاید تا انتهای شب، با انتخابی کوچک، که فقط و فقط در این سرزمین رخ میدهد، تا همیشه مسیرمان تغییر کند و به آغوش پایدار مردم بغلتیم یا تا انتهای دنیا فراموش شویم. فرقی نمیکند ما شیرفروشی گمنام باشیم در مشهد با نزاعی در مغازهمان، یا خوانندهی محبوب نیلوفرانه که به دیداری ساده میرود، یا دروازهبانی خوشحال در انتهای بردی که جیمیجامپی در هیاهو به سمتش میآید. در این نقطهی داغ جهان، همان تصمیم آنی، همان حس مبهم که در ثانیهای قوس عصبیات را وادار به واکنش میکند، تا انتهای عمرت تو را به عرش و آغوش گرم مردم خواهد برد یا گرد فراموشی بر تنت خواهد پاشید.
در این خاک تبدار، هر صبح که به خیابان میروی، شاید تا انتهای شب، انتخابی مهم، پیش چشمت سبز شود و تو را صدا کند.
امید رضائی
نویسنده و انکولوژیست
https://t.me/omidrezaie55
اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)
اين كانال به نوشته هاى دكتر اميد رضائى فوق تخصص انكولوژى و هماتولوژي اختصاص دارد
از شکلات شما متشکرم
پسرک مثل دفعات قبل در اواخر ويزيتِ خواهرش با مادر وارد اتاق مىشود، بی هیچ کلامی با برقى در چشمانش سريع ظرف شكلات را نشانه مىگيرد، ظرف را جلويش مىگذارم، چون قبل با هيجان چند شكلات بر مىدارد و در آغوش خواهرش آرام میگیرد، تابلویی زیبا برایم ترسیم میشود. شکلات در دهانش با شوقی وصف ناشدنی آب میشود و غم انباشته در اتاق را در خود حل می کند. رو به خواهرش میگویم:
از شکلاتهای زندگیمان لذت ببریم…
كودكان؛ همچنان، با قدرت-بدون كوچكترين اعتنايى به اين جهان پرآشوب -به ما لذت بردن از زندگى را يادآورى میکنند.
چه خوب كه هستند.
دکتر رضا رضائی،روانپزشک، بهار ۰۳
زندگى شيرين La Dolce vita
"آقاى دكتر به من يه دارو بدين سيبزمينى بشم!"
اين تقاضاى صريح ،ساده و البته كنايه آميزِ يكى از بيمارانم مرا سخت به فكر واداشته. مگر يك انسان چقدر تحمل دارد تا با اينهمه فشار و معضل فلسفى، جهانى، منطقه اى، كشورى، شغلى، اقتصادى و خانوادگى مقابله كند؟ شايد بى رگ و بى احساس شدن و در يك كلام "سيب زمينى شدن" راه کنار آمدن باشد…
شب سال تحويل است ، "خسته ام خسته خسته ..." اين صداى تك تك سلولهايم هست كه با من درد و دل مى كنند، با خود مى گويم اگر سيبزمينى مى شدم الان سلولهايم "حال" بهترى نداشتند؟ تصميم مى گيرم اينبار مراسم شروع سال نو مثل هميشه برایم نباشد، برای اولین بار در عمرم سفره هفت سين را خودم مىچينم ؛ آنهم با هفت عدد سيبزمينى!
نه به ماهی شب عید ، اینبار سیب زمینی سرخ کرده میخورم . ساعت سال تحویل را دوست ندارم، من آدمِ صبح زود نیستم، اینهمه سال هنگام تحویل سال بیدار بودم ، متحول شدم؟ امسال میخواهم سال تحویل خواب باشم ، اصلا انقدر خسته ام كه میخواهم کل تعطیلات را خواب باشم، موبایلم را برای صبح ۱۴ فروردین زنگ می گذارم، قرص خوابهایی انتخاب می کنم که دوهفته مرا بخواباند! وسط غذا خوابم میبرد.
در این خواب دو هفته ای دربه در دنبال كشف فرمول " داروى تبديل به سيبزمینی"هستم ، از طريق طب گياهى، طب سنتى …
صبح چهاردهم فروردين سرحال بيدار مى شوم، صفى طولانى از كوچه مطبم بيرون زده، بيمارانم و چهره هاى جديد را در صف مى بينم ، زير تابلوى مطبم جمله اى اضافه شده؛ فوق تخصص تبديل به سيبزمینی!
به سختی راهم را تا اتاقم باز می کنم، به منشی می گویم در ازای حق ویزیت فقط از بیماران سیب زمینی دریافت کند!
چپ و راست “داروی تبدیل به سیب زمینی “ نسخه میکنم. کیلو کیلو سیب زمینی به عنوان حق ویزیت به مطب آورده میشود، چیزی نمی گذرد که زیر خروارها سیب زمینی در مطبم دفن می شوم. میمیرم؛ حالا چون "حميد هامون "خود را جلوى حجلهام مىيابم، با تعجب نگاه مىكنم عكس روى حجله يك سيبزمینی است!
ناگهان دستی قدرتمند و فرا انسانی "سقف را میشکافد و توری نو در مىاندازد"، دست، مرا كه در تور افتاده ام از اعماق سيبزمينى ها به بالا مىكشد، ضربه اى بسیار محکم به پشتم میزند، با سرفه ای شدید یک تکه سیبزمینی سرخ شده از حلقم بیرون میپرد، نفس میکشم، خانواده ام بالای سرم از خوشحالی اشک میریزند، حیران به سفره هفتسین نگاه میکنم، ۷ سیب زمینی دور سفره هفتسین رقص و پایکوبی میکنند.
دکتر رضا رضائی، روانپزشک، آخرین ساعات زمستان ۰۲
https://t.me/drrezarezaie
پرسه در مِه ( يادداشتهاي دكتر رضا رضائى- روانپزشك)
اين كانال اختصاص به نوشته هاي دكتر رضا رضائى متخصص اعصاب و روان دارد