ادبیات در وضعیت پستمدرن
395
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
.
املاح قلبی چشمانت
تفاوت آنجا بود
در نوری که درونیترت مینمود
تقابلی نیست
با نور
نه توان گریزی
اسلحه را زمین بگذار
دست شستهام از جان و
به آغوش کشیدهام تندیس را
وقتی نفسهایت در چرخش صبحدم
بیداری را مسحور میکند
جهان در ترانهای مهآلود به خواب رفته است
همواره چنین میکنی
بهشت را در بودنت
و جهنم در رفتنت جای پایی سفت کرده است
آسمان پابند نگاهت شد
جایی که هوسها موکول زمانی دستکشیده هستند
چه کسی ستارهها را سعادتمند میکند
جز فانوس چشمانت
تمام ایمانها مردهاند
اکنون ازل
در چشمهای کیمیاگرت چرخشی دوباره میگیرد
همه چیز در ابدیت به خواب رفته
جز برکت چهرهات که زندگی را به جریان میاندازد
ماه در روزگارت چگونه صبوری کند
سبزینهی رازها رازناکتر میرویند
تراکم نور در مسیر خویش عصیانگر
و نوازشهای متقن رستگار شد با خوشههای انگور دهانت
کلمات معنوی احیای ملاح میکنند
و ستارهی سعدت همراه جوارح طلوع میکند
جان در قدمتش آویزان ماند
و عاقبت پرچم پیروزی به تن کرد
عاقبت عاقبتبخیر شد
برگی از مهر ورق خورد و
از سیمهای آسمان افتاد
روحی که جان تو را به تن میکرد
فقدان را کنار زد
و در لایتناهی زلال آبها تحلیل رفت
صدای متعالیِ ربطدادن برق انداخته
آینهوارِ تو را
که رغبت کردهای به التیام فلزات
انگشتانت در گمانهای پیچیده میشود
که بخشش قلبی را ساده کند
و صیقلی از حیات را.
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#طاهره_صالحپور
@postmodernliterature
📕🍂
بازی رهایی
آهنگی از میان خاطرات برمیخیزد
نفحات انس از راه میرسد
و تو در متصلترین امواج نوریات
لبخند میزنی
در فصلی که گرما و سرمایش
از معنا افتادهاند
فصلی که همهی فصول را
کوتاه نموده است
از تاریکی بیرون میزنی
پشت میز
عصری بیهوده دست و پا میزند
و سکوت به صدایت حسادت میورزد
صدایت قطعهای شیرینیست
که زندگی را پشت و رو کرده است
پنجره بیاعتنا به ما
در هوای آرام انتهای روز فرو میرود
تو با فنجان قهوه
بازی کوتاهی را
بیسرانجام رها کردهای
و شعبدهی دستانت
خلائی بیپایان را
با من مهربان میکند.
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#طاهره_صالحپور
@postmodernliterature
📕🍂🍃
تاریخِ خاموششده
یک پنجره مسکوت برف رازواریست
تاریخ خاموش انتظار شهریاریست
جولان ماه سرزده در غربتی تلخ
این ماه هم همچون غم سنگ مزاریست
سنگی به روی قلب ممهورم نشسته
سرد است گرمای تو و این درد کاریست
ظهر جهنم سوخت صبح سبز جنّت
این عاقبت بیهودهتر از سنگ خاریست
پوشیده شولای جنون بر بخت مجنون
خون جوانش آتشی جوشان به داریست
سنگی بزن بر هر چه جوّ اقتضاء است
رنگی بزن بر روی تزویری که جاریست
تصویرها از تلخی شب شکوه دارند
ایام معهود من اینک زهرماریست
برفی که یخ زد روی رؤیای شبانه
کاهندهتر از رنجهای هوشیاریست
اکنون جهانی خسته و منگ و مذبذب
در را به روی خویشتن بست و فراریست
آنجا که بار زیستن زد صد شبیخون
تلخای مردن پیش او درد قصاریست
طاهره(تارا) صالحپور
#غزل_معاصر
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#سوفیا_صالحپور
@postmodernliterature
📙🍂
ریاضیات مشوش خانقاه
به خطا رفت زندگى
که در خيابانهاى باريدن
گذشتهام را تسکين مىداد
و عشق در سوانح موروثیاش
ریاضیات عقلم را مشوّش نمود
هستیام پرید
و لذت مستی تا ابد در سرم طغیان نمود
چهرهی آتشم سرى خيره داشت
در عمرىکه
مرا يافت شباهت آغوشت به خانقه آشفتگان
شهر سماع خون من است
در عشقى که موروثى مینمود
درآ و هستىام بر دار گير
بهشت در راه پلهها گرفتار مانده است
سينه پهلو مىگيرد در روشنائى تو
و خونم در زير ميکروسکوپ
دى ان اى ناخلفى را نشان مىدهد.
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#سوفیا_صالحپور
@postmodernliterature
Repost from ادبیات در وضعیت پستمدرن
📕🖊
قانون پایستگی نور
رها کردهام هرچه را که دستاویز بودن است
صبح در ابر خویش ملهوف است
همچون پوشیدن نور بر مفهوم رقیق باران
در سمتی که قانون پایستگیات متهوّر میشود
قرون بودنت را گم کردهام
و میان تاریخ شکافی عمیق افتاده است
روحم را سیلابی مهیب برده است
و زمان مفهوم تهی بودن را منتشر میکند
نگاه زهرآلود گاهشمار
احاطهام میکند
ماه سنگین شده بر طاقچهٔ آسمان
شب را پارو میکند در ابعاد تمام نشدنیاش
شبی که گوهری درخشان را در تاریکی چال کرده است
نور در چشمهایت ریشه کرده
و فراموشی دستپرودهٔ اوست
موسیقی پس زمینهٔ عطش را رو میکند
معیار بودنت جهان تهمانده را دور انداخته است
تاریکی بخیلتر از آن است که درخشندگیات را به یاد آورد.
(قسمتی از شعر)
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#طاهره_صالحپور
@postmodernliterature
Repost from ادبیات در وضعیت پستمدرن
📕🖊
تاریخ نور
نشانی شبگیران در آینه حل شده است
و انعکاس نورِ تصعید شده
در تاریخنای چشمانت
شکسته است دیوار زمان را
هیبت درهم ستمی متخلخل
رگها را میسوزاند
و در اندرونی پنهان دلم فراگیر میشود
شب را اینگونه به انگشتان خویش آغشتهای
که غلظت رفتارش را
در ستارههایی دیگر فرو مینشاند
بارانی که سببش از شیروانیها پایین میآید
روی چمنهای مکتوب دهر راه میرود
و بازگشتش عادتی ندارد
چگونه جلالت صدا
در تجلیات محزون شد
و کثرتت تغییر جهت داد؟
قلّت جهان تأثیر میگذارد
و ابعاد رستگاری از سماوات غایب میشود
چرخش پرگار نیز تفاهم ندارد
ثبوت متغیرت
گاه که امهال جهان را در اندازههای خوشطینت
طرح میریزد
در بر پاشنهی شب پراکنده میشود
و رؤیایت نقش بر آب میکند
گلهای ماه عصیانگر نیز.
طاهره(تارا) صالحپور
#شعر_آزاد
#ادبیات_در_وضعیت_پستمدرن
#طاهره_صالحپور
@postmodernliterature
تبریک به نرگس محمدی عزیز و به امید آزادی هر چه زودتر تو از زندان
نرگس محمدی آنقدر انسانوار زیست و برایش هزینه داد که نوبل هم در برابر بزرگیاش کوچک و شرمنده است. اهدا نوبل به فردی که در زندان با اعمال شاقه است آتش نمرود و گلستان ابراهیم را تداعیگر میشود: و قلنا یا نار کونی بردا . سلاما.
و جالب اینکه پهلویچیها و تندروهای حکومتی مشترکا به تمسخر و فحاشی نسبت به ایشان مشغولند.
@postmodernliterature
✍️
برخی از دلایل مخالفت جامعهی ادبا و شعرا با نامگذاری سالگرد درگذشت استاد شهریار به عنوان روز شعر و ادب فارسی بدین قرار است:
۱. شهریار شاعر ملی محسوب نمیشود چرا که هم در مدح فرح پهلوی و شاه شعر سروده است و هم در مدح حاکمان انقلاب اسلامی. شاعر ملی حب و بغض شخصی را دستمایهی آثارش قرار نمیدهد و شعرش را ابزاری برای فروکوفتن مردم شهر و دیاری خاص نمیکند. حال آنکه شهریار در شعرش برخی اقوام را فروکوفته است.
شاعر ملی کسیست که: الف) شعرش نفوذ بسیار در تمام طبقات اجتماعی اعم از امی و روشنفکر یافته باشد. ب) حجم عمدهی آثارش به مفهوم ملت و ملیت و رنج توده اختصاص یافته باشد.
و میدانیم که طبقه روشنفکر شعر مثلا اخوان یا شاملو یا فروغ را بیش از شهریار گرامی میدارند و حجم عمده شعر شهریار نیز در مورد ملیت و رنج توده نیست. ازین بابت شاعری متوسط مانند عارف مثلا، ملیتر است.
۲. از نظر فنی شهریار شاعریست رمانتیک که ضعف و خلل بسیاری در شعرش وجود دارد. از ایرادهای بدیهی وزن بگیرید تا ضعف دستوری و زبانی و کاربرد کلمات ناهمگون با بافتار متن. در میان معاصرین حتی شاعران دیگری هستند که ازین نظر امتیاز بیشتری از او میگیرند. ابتهاج مثلا شعر یکدستتری دارد. یا منزوی از شعریت بیشتری برخوردار است و ایرادهای عمدهی زبانی و بلاغی شهریار را نیز ندارد.
۳. از نظر نزدیکی به شعر شاعران فحل، دیگرانی چون رهی معیری و ابتهاج شباهت بیشتری دارند که البته این شباهت برتری محسوب نمیشود.
۴. از نظر نوآوری و جریانسازی، شهریار نوآور نیست و کسانی چون نیما و فروغ از او به مراتب نوآورترند.
۵. اگر بنا بر اشتهار جهانی باشد، خیام و مولوی و حافظ شایسته ترند.
۶. اگر بنا بر خدمترسانی به زبان و ادب فارسی باشد، فردوسی با فاصله از همگان پیش است.
۷. اگر بنا بر ملاحت و ادبیت و رعایت جمیع نکات فنی و بلاغی و تسلط بر زمینههای گونهگون ادبی اعم از نظم و نثر و مدح و ذم و غنا و حکمت و غزل و ... باشد سعدی مستحقتر است.
۸. اساسا زادروز کسی را برمیگزینند برای چنین ایامی نه سالمرگ.
پ.ن: اگر آقای علیاصغر شعردوست، سال ۸۱، عِرق زادگاه خود را کنار میگذاشت و یا به جای او، نمایندهای از شهری دیگر، پیشنهاد فرد دیگری را مطرح میکرد، اکنون ۲۷ شهریور روز شعر و ادب نام نمیگرفت. در واقع این نامگذاری پیشنهاد فردی ذینفوذ بوده است و حاصل جمیع نظرات اصحاب فضل نبوده است.
شما نیز نظرات خویش را به دور از حب و بغض ارائه فرمایید.
شهریار برای بنده نیز عزیز است.
ارادتمند: علیرضا بدیع
#شهریار
#روز_شعر_و_ادب_پارسی
#فردوسی
@postmodernliterature
Repost from Alirezabadie
✍️
برخی از دلایل مخالفت جامعهی ادبا و شعرا با نامگذاری سالگرد درگذشت استاد شهریار به عنوان روز شعر و ادب فارسی بدین قرار است:
۱. شهریار شاعر ملی محسوب نمیشود چرا که هم در مدح فرح پهلوی و شاه شعر سروده است و هم در مدح حاکمان انقلاب اسلامی. شاعر ملی حب و بغض شخصی را دستمایهی آثارش قرار نمیدهد و شعرش را ابزاری برای فروکوفتن مردم شهر و دیاری خاص نمیکند. حال آنکه شهریار در شعرش برخی اقوام را فروکوفته است.
شاعر ملی کسیست که: الف) شعرش نفوذ بسیار در تمام طبقات اجتماعی اعم از امی و روشنفکر یافته باشد. ب) حجم عمدهی آثارش به مفهوم ملت و ملیت و رنج توده اختصاص یافته باشد.
و میدانیم که طبقه روشنفکر شعر مثلا اخوان یا شاملو یا فروغ را بیش از شهریار گرامی میدارند و حجم عمده شعر شهریار نیز در مورد ملیت و رنج توده نیست. ازین بابت شاعری متوسط مانند عارف مثلا، ملیتر است.
۲. از نظر فنی شهریار شاعریست رمانتیک که ضعف و خلل بسیاری در شعرش وجود دارد. از ایرادهای بدیهی وزن بگیرید تا ضعف دستوری و زبانی و کاربرد کلمات ناهمگون با بافتار متن. در میان معاصرین حتی شاعران دیگری هستند که ازین نظر امتیاز بیشتری از او میگیرند. ابتهاج مثلا شعر یکدستتری دارد. یا منزوی از شعریت بیشتری برخوردار است و ایرادهای عمدهی زبانی و بلاغی شهریار را نیز ندارد.
۳. از نظر نزدیکی به شعر شاعران فحل، دیگرانی چون رهی معیری و ابتهاج شباهت بیشتری دارند که البته این شباهت برتری محسوب نمیشود.
۴. از نظر نوآوری و جریانسازی، شهریار نوآور نیست و کسانی چون نیما و فروغ از او به مراتب نوآورترند.
۵. اگر بنا بر اشتهار جهانی باشد، خیام و مولوی و حافظ شایسته ترند.
۶. اگر بنا بر خدمترسانی به زبان و ادب فارسی باشد، فردوسی با فاصله از همگان پیش است.
۷. اگر بنا بر ملاحت و ادبیت و رعایت جمیع نکات فنی و بلاغی و تسلط بر زمینههای گونهگون ادبی اعم از نظم و نثر و مدح و ذم و غنا و حکمت و غزل و ... باشد سعدی مستحقتر است.
۸. اساسا زادروز کسی را برمیگزینند برای چنین ایامی نه سالمرگ.
پ.ن: اگر آقای علیاصغر شعردوست، سال ۸۱، عِرق زادگاه خود را کنار میگذاشت و یا به جای او، نمایندهای از شهری دیگر، پیشنهاد فرد دیگری را مطرح میکرد، اکنون ۲۷ شهریور روز شعر و ادب نام نمیگرفت. در واقع این نامگذاری پیشنهاد فردی ذینفوذ بوده است و حاصل جمیع نظرات اصحاب فضل نبوده است.
شما نیز نظرات خویش را به دور از حب و بغض ارائه فرمایید.
شهریار برای بنده نیز عزیز است.
ارادتمند: علیرضا بدیع
#شهریار
#روز_شعر_و_ادب_پارسی
#فردوسی
Repost from علوم وفنون ادبی
〇🍂
شمس آقاجانی درگذشت
🔺شمس آقاجانی (زادهی سال ۱۳۴۷) شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و از شاگردانِ کارگاه رضا براهنی در دههی هفتاد، روز جمعه (۱۷ شهریورماه) بهدلیلِ عوارض کرونا از دنیا رفت.
🔺«سخن رمز دهان»، «مخاطب اجباری»، «درسهای ادبی»، «چرا آخرین درنا باز میگردد»، «راوی دوم شخص»، «گزارش ناگزیری» از آثار این شاعر و منتقد ادبی است.
🌹نام و یادش گرامی باد🌹