cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

Show more
Advertising posts
1 864Subscribers
No data24 hours
-37 days
+1130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

به مناست دهم اردیبهشت زاد روز رهی معیری نگاهی به رهی معیری شاعروترانه سرا ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند برحسن شورانگیز توعاشق ترازپیشم کند ## همراه خود نسیم صبا می برد مرا یارب چوبوی گل به کجا می برد مرا ## خیال انگیز وجان پرور چوبوی گل سرا پایی نداری غیراز این عیبی که می دانی که زیبایی ## عده ای این غزلهای زیبا را همیشه بخاطر دارند. رهی معیری با شعروترانه هایش طرفداران خودش را دارد. جمعی با ترانه های خزان عشق-  دیدی که رسوا شددلم  -نوای نی- به کنارم بنشین - کاروان  - من از روز ازل دیوانه بودم-- همه شب نالم چون نی که غمی دارم عشق وشیدایی را تجربه کرده اندوبا حس وحال این غزلها  زندگی کرده اند. . .رهی دراین ترانه ها عشق و شیفتگی نسلی را  بیان کرده است.که آن نسل اکنون روی به پیری نهاده اند ولی این ترانه هاشیدایی را در آنها زنده می کند. رهی عشق وشیفتگی را تجربه کرده است . ودردناکامی را با تمام وجو د چشیده است‌. وخواننده هایی چون بنان به این ترانه هاهستی و نوا بخشیده اند. هنوز هم استحکام و زیبایی و شور این ترانه ها هیجان ایجادمی کند. اگربتوانیم چندشاعررا نام ببریم که از تلفیق سبک عراقی وهندی غزلی نووبدیعی آفریده اند.. یکی ازبرجسته ترین آنها رهی معیری است. درد و شیدایی عشق او دراین غزلها وترانه هاجاری است. رهی گاهی پابه پای سعدی قدم برمی دارد گاهی ازشیوه ی خیال پردازی صایب تبریزی گلهای زیبایی می چیند. زمانی ازتوصیف وترکیب سازی عاشقانه های نظامی نوشد. گاهی لباس عرفان مولانا را برشعرش می پوشد. رهی ترانه سرایی رابه مرحله ی بالاتری رساند. بسیاری از تکرارهای نابجا که دراشعارعارف هست درترانه های رهی نیست. . درچهره رهی هم شاعری رمانتیک دیده می شودهم طنز پردازی قابل توجه . رهی اشعارطنزش را با نامهای مستعاری چون زاعچه  ،شاه پریون، گوشه گیر منتشرمی کرد. در غزل  زیر عشق وشیدایی وهجران را ببینید. یادایامی که در گلشن فغانی داشتم درمیان لاله و گل آشیانی داشتم گردآن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سروروان اشک روانی داشتم آتشم برجان ولی ازشکوه لب خاموش بود عشق را ازاشک حسرت ترجمانی داشتم چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی چون غباراز شکر سر بر آستانی داشتم درخزان با سرو و نسرینم  بهاری تازه بود درزمین با ماه وپروین آسمانی داشتم درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی  داشتم بلبل طبعم رهی !باشد زتنهایی خموش نعمه ها بودی مرا  تا هم زبانی داشتم (سایه عمر .رهی ) منابع سایه ی عمر ،رهی معیری ادبیات معاصرایران،برگزیده ی مقالات دانشنامه زبان وادب فارسی به سرپرستی اسماعیل سعادت ل،بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
Show all...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

برابرهای مصوّب فرهنگستان ایران (فرهنگستان نخست) برای اصطلاحات فوتبال آشنایی ایرانیان با ورزش فوتبال به سال‌های پایانی دورۀ قاجار یعنی پس‌از کشف نفت در مسجدسلیمان و حضور کارگران انگلیسی در این منطقه برمی‌گردد. فرهنگستان ایران که ازجمله وظایف آن «اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشته‌های زندگانی با سعی در اینکه حتی‌الامکان فارسی باشد» بود، برای اصطلاحات فوتبال، برابرهای زیر را برگزید که سال ۱۳۱۹ با امضای نخست‌وزیر وقت ابلاغ شد: هال‌بان | گل‌کیپر پیشرو | فرورد نگهبان | هاف‌بک پشتیبان | بک پیشرو مرکز | سنتر فرورد پیشرو دست راست | رایت وینگ فرورد پیشرو دست چپ | لفت وینگ فرورد پیشرو راست | رایت‌ فرورد پیشرو چپ | لفت‌ فرورد نگهبان مرکز | سنتر هاف‌بک نگهبان راست | رایت هاف‌‎بک نگهبان چپ | لفت هاف‌بک پشتیبان راست | رایت‌ بک پشتیبان چپ | لفت‌ بک هال | گل‌‌پُست هال‌ کرد | گل بیرون | آت گوشه | کرنر خطا | فول تاوان | پنالتی کنار | آف‌ساید سر | هد دست | هند رد | پس هالگاه | گل‌آریا تاوانگاه | پنالتی داور | رفری سردسته | کاپیتن دسته | تیم فوتبال | فوتبال https://t.me/amirnormohamadi1976
Show all...
🔸واژه‌بازی (1): رَِخوت/ رخاء مصدر عربی رَِخوت (a)exvat/ به معنی بیحالی، رخام، سستی، شلی، ناتوانی، نرمی، وارفتگی، وهن و برابرهای فارسی سستی، کرخی، نرمی در عربی هم چندان منصرف (زایا) نیست. رخوت کلمه‌ای است که اصل آن فعل (رخا) در زمان گذشته است. از این مصدر تنها یک هم‌خانوادۀ دیگر سراغ دارم که به نوعی در فرهنگ فارسی کاربردی یافته و آن صیغۀ الرخاء است. این صیغه را از دوران همه‌گیری و در مناجاتی با نام دعای فرج صاحب‌الزمان (عج) (دعای الهی عظم البلاء) پیش از بخش‌های مختلف خبری می‌شنویم: اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ خدایا بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کار برداشته شد وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ و امیدم نا امید شد و زمین (با همه‌ی پهناوری اش) بر ما تنگ آمد و آسمان رحمتش از ما منع گردید. وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ تنها توئی یاور و معین ما و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما. فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ ... در هر سختی و آسانی بر لطف تو است. https://t.me/amirnormohamadi1976
Show all...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

👍 1
♦️ «لاکچری و لقلقۀ زبانی» ‌ ♦️ به قلم مسعود هوشیار ‌ ♦️ واژۀ «لاکچری» از آن دسته واژه‌هایی است که بسیار سر زبان‌ها افتاده است و به شکل لقلقۀ زبانی درآمده است. پیش از آمدن این واژه، کلمۀ «لوکس» نیز به زبان فارسی راه یافته بود. با آمدن لاکچری، کلمۀ لوکس را فارسی‌زبانان آرام‌آرام پس زدند و لاکچری را به کار بردند. اکنون فارسی‌زبانان لغت لاکچری را کنار دیگر کلمه‌های زبان فارسی نشانده‌اند تااینکه این واژه بخشی از زبان فارسی شده است؛ بنابراین ما ادبیات‌چی‌ها نیز کاربرد لاکچری را پذیرفته‌ایم. ‌ ♦️ اما سخن بر سر این نکته است که لغت لاکچری هرچند در وضعیت‌های گوناگون به کار فرد می‌آید تا منظورش را برساند، بسیاری از واژه‌های جان‌دارِ زبان فارسی را پس زده است؛ درنتیجه سبب شده است تا گفتار گوینده و نوشتار نویسنده از گونه‌گونی بیفتد. برای اینکه ببینید تاچه‌اندازه می‌توانیم تنوع به زبانمان بدهیم، در زیر چندین نمونه از کاربرد این واژه را در گفتار و نوشتار امروز می‌آورم و سپس جایگزینش را پیشنهاد می‌دهم تا شما عزیزان نیز ازاین‌پس هر زمان خواستید کلمۀ لاکچری را به کار ببرید، جایگزینی به‌هدف‌خورتر داشته باشید. ‌ ♦️ نخست اینکه کنایه‌ها را دست‌کم نگیرید. کنایه‌ها کمک‌دستِ بیان اندیشۀ فرد در زبان فارسی‌اند و به بیان و قلم فارسی‌زبانان چشم‌وچراغ می‌بخشند؛ پس نخست با چند کنایۀ جایگزین می‌آغازم و سپس واژه‌های دیگر را نمونه‌ها را می‌آورم. ‌ ♦️ نمونه: به این خواستگارت به چشم یه آدم لاکچری نگاه کن تا به دلت بشینه. جایگزین: به این خواستگارت به چشم خریداری* نگاه کن تا به دلت بشینه. ‌ ♦️ نمونه: خونه‌وزندگی بابک تا دلت بخواد لاکچریه! جایگزین: خونه‌وزندگی بابک تا دلت بخواد چشم دشمن کورکنه!** ‌ ♦️ نمونه: میثم خیلی پسر لاکچری‌ای هس. جایگزین: میثم خیلی پسر دست‌به‌جیبیه / دست‌ودل‌بازیه / دست‌به‌جیب‌آشناست. ‌ ♦️ نمونه: هی پز زندگی لاکچری‌ش رو می‌ده. جایگزین: هی پُز زندگی تجملی‌ش رو می‌ده. ♦️ نمونه: زندگی‌ش خیلی لاکچریه. جایگزین: زندگی‌ش خیلی خانیه / درباریه / اشرافیه/ مجلله. ‌ ♦️ نمونه: با وعدۀ زندگی لاکچری می‌شه سرش‌و گول مالید. جایگزین: با وعدۀ زندگی لُردی می‌شه سرش‌و گول مالید. ‌ ♦️ نمونه: ماشینش لاکچریه. جایگزین: ماشین به‌روزه / گرون‌قیمته /خاصه. ♦️ نمونه: صادق رفیق‌های لاکچری‌ای داره. جایگزین: صادق رفیقای خوش‌تیپی داره / خوش‌پوشی داره. ♦️ نمونه: نسرین توی یه خونۀ لاکچری زندگی می‌کنه. جایگزین: نسرین توی یه خونۀ سلطنتی زندگی می‌کنه. ♦️ نمونه: ساعت مژده لاکچریه. جایگزین: ساعت مژده گرون‌قیمته. ♦️ نمونه: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل لاکچری‌ای کرده‌اند که شاید ده‌سال‌یک‌بار هم لازمشان نمی‌شود. جایگزین: بعضی خانوارها خودشان را گرفتار وسایل غیرضروری‌ای کرده‌اند که شاید ده‌سال‌یک‌بار هم لازمشان نمی‌شود. ♦️ نمونه: تو هم همه‌ش دنبال زندگی‌های لاکچری هستی. جایگزین و‌ کمک از لهجه‌ها: تو هم همه‌ش دنبال زندگی‌های اَتَم‌اوتومی هستی.*** ♦️ نمونه: عید امسال که رفته بودم خونۀ دختردایی‌م، زندگی لاکچری‌ش من‌و گرفت. جایگزین: عید امسال که رفته بودم خونۀ دختردایی‌م، زندگی پرزرق‌وبرقش من‌و گرفت. ‌ ♦️ نمونه: با خواسته‌های لاکچری نمی‌توانی شوهر مناسبی پیدا کنی. جایگزین: با خواسته‌های آن‌چنانی نمی‌توانی شوهر مناسبی پیدا کنی. ‌ ♦️ نمونه: از رفاقت باهاش خسته شدم. همه‌ش می‌خواد بگه خیلی من لاکچری‌ام. جایگزین: از رفاقت باهاش خسته شدم. همه‌ش دنبال خودنمایی و فخرفروشیه. ‌ ♦️ نمونه: حداد عادل برای بچه‌های خودش مدرسۀ لاکچری ساخته. جایگزین: حداد عادل برای بچه‌های خودش مدرسۀ مخصوص آقازاده‌ها ساخته. ‌ ♦️ از دیگر واژه‌های جایگزین لاکچری، بنابه کاربردش در وضعیت‌ها و موقعیت‌هایی که فرد در آن است، این کلمه‌ها را پیشنهاد می‌دهم: چشمگیر، تودل‌برو، جذاب، خیره‌کننده، فریبنده، مُخ‌زننده، بی‌نیاز، چشم‌ حسود درآر (کنایه از توجه‌برانگیز بودن)، دست به دهن رسیدن (کنایه از توانا و درآمد کافی داشتن)، دست کسی جایی بند بودن (کنایه از ارتباط با دم‌ودستگاه دولتی داشتن) ♦️ پانوشت * به چشم خریداری، کنایه از علاقه‌مندی و توجه است. ** چشم دشمن کور کن، کنایه از خیره‌کنند و تعجب‌برانگیز است. *** در این مثال، هر شهر و منطقه‌ای می‌تواند واژۀ لهجۀ خود را به‌جای لاکچری بگذارد. همچنان‌که من از لهجۀ شیرازی و واژۀ «اَتم‌اوتوم» بهره برده‌ام. https://t.me/amirnormohamadi1976
Show all...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۰ اردیبهشت سالروز درگذشت اسماعیل آشتیانی (زاده سال ۱۲۷۱ تهران -- درگذشته ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۹ تهران) نقاش و شاعر  او که از شاگردان کمال‌الملک بود، دلبستگی‌اش به نگارگری از کودکی آشکار شد. نخستین کارهای او نسخه‌برداری از نگاره‌های شاهنامه فردوسی بود و هرچه در دسترسش قرار می‌گرفت، ترسیم می‌کرد. استادان نقاشی او در دارالفنون، مصورالممالک ذوالفقاری، میرزا آقا نقاشباشی و شیخ المشایخ بودند. او سپس به‌مدرسه صنایع مستظرفه رفت و کمال‌الملک پس از دیدن نمونه کارهایش، آموزش او را پذیرفت. پشتکار و نیک اندیشی او آنچنان بود که کمال‌الملک او را به‌معلمی  مدرسه برگزید و آشتیانی در سال ۱۳۰۷ به‌ریاست مدرسه انتخاب شد. در سال‌های مدیریت او آموزش درس‌های تازه‌ای چون مینیاتور سازی، تذهیب، کالبدشناسی، تاریخ هنر، ریاضیات و قواعد مناظر و مرایا به درس‌های مدرسه افزوده شد. او در سال ۱۳۰۹ به اروپا سفر کرد و پس از بازگشت به‌تهران، در مدرسه دارالفنون، دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به‌ تدریس پرداخت. خدمات او سبب شد که در سال ۱۳۲۵ از سوی شورای عالی فرهنگ، دکترای افتخاری و نشان درجه اول هنر دریافت کرد. وی در سال ۱۳۲۶ به استادی دانشکده فنی برگزیده شد و عضو شورای عالی فرهنگ و هنرهای زیبا و انجمن ادبی فرهنگستان شد. در این دوره در کارگاه شخصی‌اش به پدید آوردن آثار تازه پرداخت که تابلویهای تک‌چهره خودش، نامه‌نویس، بهلول در خواب، پرنده‌های تیر خورده، نوازنده آکوردئون و ... از این آثار بود. او در نگارگری پیرو مکتب کمال‌الملک یعنی طبیعت‌گرا بود و بیشتر آثارش را از روی طبیعت نقاشی می‌کرد. برجسته‌ترین کارهای او رؤیای حافظ و قهوه‌خانه سر راه است. وی با تخلص "شعله" شعر نیز می‌سرود و دیوان اشعارش به‌چاپ رسیده‌ است. بقیه آثارش: سفرنامه اروپا، اختراع الفبایی بر مبنای حروف فارسی برای اصلاح خط، مناظر و مرایا، ادعیه قرآن یا احسن الادعیة، تصحیح دیوانهای منوچهری دامغانی و امیرخسرو دهلوی، نماز در اسلام،  رباعیات خیام، ترانه‌های باباطاهر، صائب، حافظ و شرح حال و تاریخ حیات کمال‌الملک است. واپسین اثر نقاشی او تک چهره همسرش است که ناتمام مانده است. از شاگردان معاصر او علی‌اشرف والی است که آثارش در موزه لوور و موزه آستان‌قدس و بسیاری نقاط دیگر جهان موجود است. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #اسماعیل_آشتیانی
Show all...
attach 📎

‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۱۰ اردیبهشت سالروز درگذشت صدیقه سامی‌نژاد (زاده ۳ تیر ۱۲۹۵ بم – درگذشته ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ تهران) بازیگر قدیمی او نخستین هنرپیشه زن، در اولین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر است. وی در سال ۱۳۰۸ به همراه همسرش دماوندی که در استودیو امپریال فیلم بمبئی به کار اشتغال داشت، به هندوستان مهاجرت کرد و پس از ۱۸ سال به ایران بازگشت. به‌دلیل استقبالی که از فیلم «دختر لر» در اکران عمومی صورت گرفت، سامی‌نژاد در فیلم «شیرین و فرهاد (۱۳۱۳)» ساخته عبدالحسین سپنتا نیز بازی کرد. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی‌اش پرستاری بود. او به‌دلیل بازی و ظاهر شدن بدون حجاب در سینما مورد انتقاد شدید خانواده‌اش قرار گرفت و مجبور شد دوران سختی را پشت سر بگذارد که در سال ۱۳۴۹ در مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» بخشی از این مصائب را شرح داد و گفت که همه‌جا همراه با محافظ میرفته تا مبادا مردم به او سنگ پرتاب کنند و به‌ تلخی گریست. وی پس از سه ازدواج ناموفق "که دومین آنها با نصرت‌اله محتشم، سینماگر برجسته بود" در حالی که فرزندی نداشت ۳۰ سال آخر زندگی را به‌ تنهایی گذراند و زمانی که درگذشت بسیاری تصور می‌کردند او سال‌ها پیش از آن درگذشته است. او یک بار هم در سال ۱۳۴۹ برای فیلم «سینمای ایران: از مشروطیت تا سپنتا» ساخته محمد تهامی‌نژاد جلوی دوربین قرارگرفت و از گذشته‌اش و چگونگی ورودش به سینما سخن گفت. آرامگاه وی در قطعه ۳۶ بهشت‌زهرا است. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ #صدیقه_سامی_نژاد
Show all...
attach 📎

‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۱۰ اردیبهشت زادروز محمداسماعیل رضوانی (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۳۰۰ بیرجند – درگذشته ۵ فروردین ۱۳۷۵ تهران) پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه تهران او سال ۱۳۶۷ در مصاحبه‌ای با مجله کیهان فرهنگی گفت: «... من درسال ۱۳۰۰ متولد شدم. زادگاهم قریه‌ای است به‌نام خراشاد در ۲۴ کیلومتری جنوب شرقی بیرجند. خراشاد گویش دیگری است از کلمه خورشید، که من آن را در الاتنبیه و الاشراف پیدا کردم. در جایی که اقالیم سبعه را تقسیم می‌کنند به‌سیارات سبعه می‌گویند: الاقلیم رابع للشمس و هو بالفارسیه خرشاد. پدرم در آنجا روحانی و بزرگ محل بود. من هم طبق معمول آن زمان به مکتب می‌رفتم..» در هشت سالگی، پدرش او را نزد یکی از اقوام در بیرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب شوکتیه که مدیریت آن با روحانی نامدار آن منطقه، شیخ محمدرضا سرچاهی بود، تحصیل کند. مدتی بعد با تأسیس مدارس به‌سبک جدید، وی به مدرسه تدین رفت و آثاری چون امثله و شرح امثله را آموخت و در همین دوران مسیر زندگی‌اش تغییر کرد و وارد مدرسه عمومی شد و علوم متداول و جدید را نیز فراگرفت. در سال ۱۳۲۲ با گرفتن دیپلم از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و بلافاصله به‌خدمت وزارت فرهنگ در آمد و تدریس در دبستان و دبیرستان را آغاز کرد و بعد به تهران منتقل شد. او ضمن تدریس توانست در سال ۱۳۲۸ تحصیل در دوره کارشناسی رشته تاریخ و جغرافی دردانشسرای عالی را آغاز کند و در سال ۱۳۳۵ مقطع کارشناسی ارشد را نیز سپری کرد و سرانجام در ۱۳۴۲ موفق به دریافت دکترای رشته تاریخ از دانشگاه تهران شد. وی مدت‌ها در دانشگاه ملی و دانشگاه تهران به‌تدریس مشغول بود و پس از آنکه به‌درخواست خود در سال ۱۳۵۸ بازنشسته شد، تا پایان زندگی به‌تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ ایران پرداخت. او ستونی محکم برای رشته تاریخ ایران محسوب می‌شد و بدین سبب پدر علم تاریخ معاصر ایران نام گرفت. از وی همچنین به‌عنوان پدر تاریخ مطبوعات ایران نام برده می‌شود. آثار: مهم‌ترین تألیفات و مقالات وی عبارتند از: زمینی که روی آن زندگی می‌کنیم، تهران: سازمان چاپ کیهان "به‌کمک مؤسسه یونسکو ۱۳۴۱. انقلاب مشروطیت ایران، تهران: مؤسسه انتشارات فرانکلین، چاپ اول ۱۳۴۵ چاپ سوم ۱۳۵۶. اعلان‌ها و اعلامیه‌های دورخ قاجار، تهران: ضمین مجله بررسی‌های تاریخی، ۱۳۴۹. تبلیغات نامه تنسر با همکاری مجتبی مینوی، تهران: خوارزمی، چاپ اول ۱۳۵۱ چاپ دوم ۱۳۵۴. تصحیح تاریخ منتظم ناصری در سه جلد، تهران: دنیای کتاب ۱۳۴۷. سفرنامه ظهیرالدوله همراه مظفرالدین شاه به فرنگستان تهران: کتابخانه مستوفی ۱۳۷۱ روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه در سفر سوم فرنگستان "با همکاری فاطمه قاصیها" در سه جلد، تهران: سازمان اسناد ملی ایران ۳–۱۳۷۱. عالم آرای عباسی، در سه جلد، تهران: دنیای کتاب ۱۳۷۷. یادداشت‌های امین‌الدوله. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #محمد_اسماعیل_رضوانی
Show all...
attach 📎

‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۰ اردیبهشت زادروز یداله ثمره (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۳۱۱ کرمان -- درگذشته ۳ اسفند ۱۳۹۷ تهران) زبانشناس او از برجسته‌ترین زبانشناسان ایرانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و اولین رئیس انجمن زبانشناسی ایران بود که تخصص‌اش در حوزه آواشناسی و واج‌شناسی است و چندین کتاب در زمینه آموزش زبان فارسی تألیف کرده‌است. یکی از برجسته‌ترین آثار او، کتاب «آواشناسی زبان فارسی» توسط مرکز نشر دانشگاهی به‌چاپ رسیده‌ است. وی همسر ایران کلباسی بود. آثار: A Course In Colloquial Farsi،              انتشارات دانشگاه تهران، ۱۹۷۷ The Arrangement Of Segmental Phonemes In Farsi، انتشارات دانشگاه تهران آموزش زبان فارسی: آزفا ۱، وزارت ارشاد، سال ۱۳۶۶. این کتاب یک دوره ۵ جلدی است که به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده و تاکنون به ۱۶ زبان ترجمه شده‌است «آواشناسی زبان فارسی: آواها و ساخت آوایی هجا» مرکز نشر دانشگاهی، سال ۱۳۶۴ دریچه‌ای به‌زبان فارسی، انتشارات الهدی، سال ۱۳۷۳ راهنمای تدریس زبان فارسی، این کتاب درآزفا و وزارت ارشاد در سال ۱۳۶۹ به‌چاپ رسیده‌است. "این کتاب تاکنون به زبانهای فرانسه، آلمانی، روسی، اسپانیایی، ترکی استانبولی، هندی و… ترجمه شده‌است" راهنمای زبان فارسی، انتشارات الهدی، سال ۱۳۷۴ این دوکتاب که برای دانشگاه‌های قزاقستان، تاجیکستان و ازبکستان نوشته شده توسط پروفسور رستم اوف به‌زبان قزاقی و خط سیریلیک برگردانده شده‌است. زبانهای خاموش (ترجمه) با همکاری بدرالزمان قریب، پژوهشگاه علوم انسانی، سال ۱۳۶۵  این کتاب، از طرف وزارت ارشاد به‌عنوان کتاب سال ایران در سال ۱۳۶۶ برگزیده شد. نظام آوایی زبان: نظریه و تحلیل (ترجمه) نوشته لاری هایمن، انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۶۸ "چاپ دوم این کتاب توسط انتشارات الهدی منتشر شده‌است". همکاری در تهیه و تدوین فرهنگ فارسی تهیه و تدوین بخشی ازحرف «هـ» لغت‌نامه دهخدا. آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #یداله_ثمره
Show all...

‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۰ اردیبهشت زادروز منوچهر نوذری (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۳۱۵ قزوین -- درگذشته ۱۶ آذر ۱۳۸۴ تهران) دوبلور، بازیگر، مجری و کارگردان او فعالیت هنری‌اش را در سال ۱۳۳۲ آغاز کرد و از اولین گویندگان تاریخ دوبله در ایران بود. از سال ۱۳۳۵ در رادیو نیز مشغول به‌کار شد و فعالیتش را در سینما از سال ۱۳۳۸ به‌عنوان دستیار فنی آغاز کرد. اولین تجربه بازیگری او در سال ۱۳۴۱ با بازی در فیلم «لاله آتشین» به کارگردانی برادرش محمود نوذری و هوشنگ لطیف‌پور بود و با ساخت فیلم «ایواله» نخستین تجربه‌اش در کارگردانی را مقابل دوربین برد. وی در دهه ۱۳۵۰ با مهاجرت به‌مصر فیلم «الو من گربه هستم» را ساخت. فعالیت هنری او پس از انقلاب عمدتاً بر تلویزیون و رادیو متمرکز شد و از مشهورترین برنامه‌هایی که در تلویزیون اجرا کرد "مسابقه هفته" "تهران ساعت بیست" و مجموعه‌های داستانی "کوچه اقاقیا" و "باجناق ها" بود. حضور او با اجرای چند نقش در برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» و کارگردانی این برنامه از دیگر فعالیت‌هایش محسوب می‌شود. در روزهای پایانی زندگی‌اش در بیمارستان اینگونه از او نقل شده: من اولین کسی بودم که در تلویزیون ایران مقابل دوربین رفتم و گفتم نام جعبه‌ای که تصویر من را در آن می‌بینید تلویزیون است. وی در مصاحبه‌ای در سال ۱۳۸۱ به‌ صورت زنده در برنامه مهر در پاسخ به‌ مجری برنامه که از او پرسید: بزرگترین دستاورد هنری شما چه بوده است، گفت خانم فائقه آتشین "گوگوش" که باعث شوکه شدن مجری معروف آن روز تلویزیون شد و بلافاصله بدون اینکه چیزی بگوید بحث را به‌طور کلی عوض کرد و درباره پسرش ایرج از او  پرسید. ‌‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #منوچهر_نوذری
Show all...

‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۰ اردیبهشت سالروز درگذشت علی‌محمد حق‌شناس (زاده ۱۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ جهرم – درگذشته ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ تهران) شاعر، مترجم و زبانشناس او استاد گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود و آثار متعددی در زمینه ادبیات، زبانشناسی، تاریخ زبانشناسی و فرهنگ‌های انگلیسی به‌فارسی و از اعضای شورای بازنگری در شیوه نگارش و خط فارسی بود. وی از دانشسرای عالی تهران در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس گرفت و از دانشگاه لندن در رشته زبانشناسی و آواشناسی همگانی دکتری دریافت کرد. در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت، نخست در دانشگاه ملی "دانشگاه شهید بهشتی" و بعد در دانشگاه تهران به‌تدریس پرداخت. او در سال ۱۳۸۵ به عنوان چهره ماندگار معرفی شد. کتاب‌شناسی تألیف: آواشناسی، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۶ فرهنگ انگلیسی به فارسی هزاره، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر ۱۳۷۹ این کتاب، در دوره بیستم انتخاب کتاب سال، از طرف وزارت ارشاد به‌عنوان کتاب سال معرفی و برگزیده شد. زبان و ادب فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۸۲ مجموعه مقالات ادبی زبانشناختی، تهران: انتشارات نیلوفر ۱۳۷۰ بازگشت دیالکتیک، تهران: انتشارات آگاه ۱۳۵۸ دستور زبان فارسی (ویژه دوره‌های کاردانی و کارشناسی پیوسته و ناپیوسته آموزش زبان و ادبیات فارسی تربیت معلم) (تألیف گروهی) علی‌محمد حق‌شناس، حسین سامعی، مهدی سمائی و علاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات مدرسه ۱۳۸۷ بودن در شعر و آینه (مجموعه شعر) زبان فارسی (۱) (۲) و (۳): سال اول، دوم و سوم دبیرستان (تألیف گروهی) به‌همراه احمد سمیعی گیلانی، حسین داوودی، محمدرضا سنگری، تقی وحیدیان کامیار و حسن ذوالفقاری. ترجمه: تاریخ مختصر زبان‌شناسی (ترجمه) نوشته آر. اچ. روبینز، نشر مرکز ۱۳۷۰ تاریخ زبان‌شناسی (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۷ مکاتب زبان‌شناسی نوین در غرب (ترجمه) نوشته پیتر سورن، انتشارات سمت ۱۳۸۸ بودا (ترجمه) نوشته مایکل کریدرز، تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۸۳ تولستوی (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۱ رمان به‌روایت رمان‌نویسان (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۰ زبان (ترجمه) اثر ادوارد ساپیر، تهران: انتشارات سروش ۱۳۷۶ زبان (ترجمه) اثر لئونارد بلومفیلد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹ سروانتس (ترجمه) تهران: انتشارات طرح نو ۱۳۷۳ وطن‌فروش (ترجمه) تهران: نشر مرکز ۱۳۷۴ ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #علی_محمد_حق_شناس
Show all...
attach 📎