اندیشه های فلسفی شهر
Show more
1 068
Subscribers
No data24 hours
+167 days
+1030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from پردیس شهرسازی کیمیا فکر
🔰انسانشناسی شهری معاصر سعی میکند با تأمل صریح بر دلالتهایی که بافت شهری بر پدیدههای اجتماعی دارند، به این پرسش بپردازد که چگونه زندگی اجتماعی درون بافتهای شهری تجربه میشود و از طریق این بافتها شکل میگیرد؛ بافتهایی که تجارب زیسته ما در شهر و از شهر را شکل میدهند.
✴️این دوره به تبیین مشخصی از ماهیت حوزه «انسانشناسی شهری» و تفاوت آن با حوزهها و رشتههای مجاور میپردازد و سپس مهمترین چشماندازهای معاصر آن را طی دو دهه اخیر موردبررسی قرار میدهد.
✅سرفصلهای اصلی دوره:
- تبیین ماهیت انسانشناسی شهری
- تاریخ انسانشناسی شهری (از پیشگامان تا معاصرین)
- روششناسی پژوهش در انسانشناسی شهری
- معرفی چشماندازهای معاصر انسانشناسی شهری( مکانهای شهری، جابهجایی شهری، جهانیشدن، اقتصاد شهری، برنامهریزی شهری، مصرف و فراغت شهری و...)
✅️ مدرس: محمدنظرپور، پژوهشگر مطالعات شهری و مولف و مترجم بیش از ۸ عنوان کتاب در حوزه شهرشناسی و طراحی شهری
🔰 کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
🆔 @pardis_kimiafekr 👈 تلگرام
☎️ 02144258801
Repost from کنجِ دنج
«بیایید با خودمان روراست باشیم. همهٔ ما،از جمله کسانی که ظاهراً به طورحرفه ای کارشان اندیشیدن است، عمدتاً- آن چنان که بوده و هست- به فقر اندیشه مبتلا هستیم؛ همهٔ ما بیش از حد [افرادی] “بی اندیشه” هستیم. “بی اندیشگی”، یک مهمان غریب است که به همه جای دنیای امروز سر می زند و سفر می کند. امروزه ما همه چیز را با سریع ترین و ارزان ترین روش می فهمیم، [و] دقیقاً با همان سرعت، فوراً فراموش می کنیم. بنابراین گردهمایی سریع و پشت سر هم برگزار می شود. جشن های بزرگداشتی که روز به روز به لحاظ اندیشه فقیرتر و فقیرتر می شوند. بزرگداشت و بی اندیشگی پهلو به پهلوی هم قرار می گیرند. اما حتی گو این که [افرادی] “بی اندیشه” هستیم، ظرفیتِ اندیشیدن خود را رها نمی کنیم. ترجیح می دهیم از این ظرفیت به طور ضمنی، ولو به شکلی عجیب استفاده کنیم: یعنی با “بی اندیشگی” می گذاریم [فکرمان] دست نخورده باقی بماند. با وجود این، تنها در صورتی می تواند دست نخورده باشد که به خودی خود زمینی برای رویِش باشد، مانند یک مزرعه. یک تندراه که در آن چیزی نمی روید، روشن است که نمی تواند یک مزرعه دست نخورده باشد. درست همان طور که می توانیم کر بشویم فقط چون زمانی می شنیدیم، درست همان طور که پیر می شویم، فقط به این دلیل که زمانی جوان بودیم؛ از این رو می توانیم با “فقر اندیشه” و یا حتی “فقدان اندیشه” بزرگ شویم فقط برای این که انسان در هستهٔ وجود خود توانایی تفکر دارد؛ دارای “روح و خرد” است و محتوم به اندیشیدن است. ما تنها می توانیم از دست بدهیم، یا به قول معروف، نسبت به آن چه که آگاهانه یا ناآگاهانه در اختیار داریم، بی خیال باشیم. بنابراین، “بی اندیشگی” رو به شد باید ناشی از برخی روال هایی باشد که مغز انسان امروزی را مثل خوره می خورد: انسان امروز در حالِ “گریز از تفکر” است. این “گریز از تفکر”، مبنای “بی اندیشگی” است. اما بخشی از این گریز است که انسان نه آن را متوجه می شود و نه می پذیرد. انسان امروز حتی این “گریز از تفکر” را بی هیچ مسامحه ای انکار می کند. او خلاف چنین ادعایی را تأیید خواهد کرد. او خواهد گفت- و کاملاً به حق- که در هیچ زمانی چنین برنامه ها و تحقیقات دست نیافتنی ای- کاوش های متعددی در بسیاری از زمینه ها- وجود نداشته است که به اندازهٔ امروزه این گونه با شور و حمیّت به انجام برسد. تردیدی در این نیست. و این جلوهٔ نبوغ و ژرف نگری، سودمندی ارزندهٔ خاص خود را دارد. چنین سگالی قصورناکردنی است. منحصربه فردیِ آن در این واقعیت نهفته است که هر زمان که ما برنامه ریزی، پژوهش و سازمان دهی می کنیم، همیشه با شرایطی که مفروض می شود می سنجیم. ما آن ها را با التفاتِ حسابگرانه در جهت اهدافی مشخص در نظر می گیریم. بنابراین می توانیم انتظار نتایج متعین آن ها را داشته باشیم. این حسابگری نشانهٔ تمام تفکری است که کارش برنامه ریزی و تحقیق است. چنین تفکری حتی اگر با اعداد سر و کار ندارد و از ماشین حساب یا حسابگرِ الکترونیک استفاده نمی کند، همچنان حسابگری محسوب می شود. تفکر حسابگرانه، [سنخیت اش] محاسبه کردن است. این نوع تفکر، هر نوع قابلیت جدید، محتمل، و در عین حال اقتصادی تر را محاسبه می کند. تفکر حسابگرانه از یک شانس موفقیت به شانس موفقیت بعدی حرکت می کند. تفکر حسابگرانه هرگز توقف نمی کند، هرگز در خود درنگ نمی کند. تفکر حسابگرانه، نه تفکر تأملی است، نه تفکری است که در معنای مسلط بر هر آن چه که هست، درون نگری کند. بنابراین، دو نوع تفکر وجود دارد که هر کدام به روش خاص خود توجیه می شوند و مورد نیاز هستند: تفکر حسابگرانه و تفکر تأملی. آنگاه که می گوییم انسانِ معاصر در “گریز از تفکر” است، آن چه مقصود ذهن ماست همان تفکر تأملی است.»
#مارتین_هایدگر
#گلاسنهایت
ترجمهٔ سامی آستان، صفحاتِ ۷۹-۷۶
@konjedenjefarhang
Repost from Urban Conferences
Photo unavailableShow in Telegram
🎓انجمن علمی شهرسازی دانشگاه سوره برگزار میکند:
🔹نشست سوم از سلسله نشستهای جمع خوانی کتاب:
📚رمزگان شهری، یکصد آموزه برای درک شهر
♦️مهمانهای نشست:
▪️مهتاب نظافت
طراح شهر و مترجم کتاب
▪️محمد نظرپور
مدرس دانشگاه سوره
♦️دبیران نشست:
-فاطمه پیلهوریانبرزکی
دانشجوی مهندسی شهرسازی دانشگاه سوره
-الهه اُلکه
دانشجوی مهندسی شهرسازی دانشگاه سوره
📍مکان:
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره
🕕زمان:
سهشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ __ ساعت ۱۶ الی ۱۸
📝برای ثبتنام، به شماره درج شده در پوستر یا به آیدی @elaheolkeh در تلگرام پیام دهید.
…
More news at @UrbConf
Repost from Urban Conferences
Photo unavailableShow in Telegram
نشست تخصصی شهرداری تهران با موضوع "TOD در کلانشهر تهران"
📆زمان برگزاری: شنبه ۱۳م اسفند ماه ۱۴۰۱
ساعت ۱۷-۱۴
📍مکان برگزاری: خانه موزه لرزاده
More news at @urbconf
روز مهندس را تبریک نمیگویم
حسین آخانی
می گویند که 5 اسفند روز مهندس است. من دوستان مهندس زیادی دارم که طبیعی است انتظار دارند امروز را به آنها تبریک بگویم. ولی من این روز را به آنها تبریک نمی گویم، حتی به نزدیک ترین دوستانم. البته چیزی که عوض داره گله نداره. از آنها نیز انتظار تبریک تولد، سال نو، روز مرد و نامرد و غیر و ذالک را ندارم.
من روز مهندس را تبریک نمی گویم، چون عدهای به نام مهندس، سد چم شیر را طراحی، تایید و ساختند.
من روز مهندس را تبریک نمی گویم، چون عده ای به نام مهندس، سد گتوند را طراحی، تایید و ساختند.
من روز مهندس را تبریک نمی گویم، چون عدهای نامردانه نقشه مرگ بقیه رودهای ایران را می کشند و برای هر رودی صرف نظر از اینکه شور است و غیر شور می خواهد سازههایی بسازند که تتمه بودجه کشور را بالا بکشند. آنها دروغ میگویند که دنبال مدیریت آباند؛ آنها دنبال مدیریت جیب مبارکشانند.
من روز مهندس را تبریک نمیگویم، به مهندس و مهندسانی که پل صدر را طراحی کرده و ساختند. اگر ذره ای منطق و خردمندی در آنها بود آن 6000 میلیارد تومان را میشد صرف بهبود زیر ساختهای حمل و نقل عمومی کنند. آنها باعث و بانی پدیدههای منحوسی چون بابک زنجانیها هستند.
من روز مهندس را به آن مهندسانی که ساختمانهایی چون متروپل را ساخته و تایید کردند، تبریک نمی گویم، درست همان هایی که آپارتمانهای الکی در ترکیه ساختند و باعث مرگ دهها هزار نفر شدند.
من روز مهندس را به شهرسازانی که بدون توجه به گسل، بدون توجه به منابع آبی، بدون توجه به فرونشست زمین، ساختمانهای انبوه می سازند و از خود نمیپرسند که آنچه من می سازم حاصل تخریب بخش اعظم این سرزمین است و عاقبتش می شود ممری برای کثافت کاریهای سوداگران مسکن.
من روز مهندس را به مهندسان شرکتهای خودرو سازی تبریک نمیگویم که ساختههای آنها سالانه جان دهها هزار نفر را گرفته و تا 200 هزار نفر را مجروح می کنند.
من روز مهندس را به مهندسانی که اتوبان و پل میسازند تبریک نمیگویم. آنها شهر را محل خودروها و حذف انسانها کردهاند.
من روز مهندس را به مهندس و مهندسانی که برج میلاد را ساختند تبریک نمی گویم. آنها آنقدر بی خرد بودند که برجی ساختند که منی که فاصلهام با آن 70 متر است امکان پیاده رفتن به آنجا را ندارم. 5 سال جنگیدیم تا این نقص را برطرف کنم آخر زورم به این انسان ستیزان نرسید.
من روز مهندس را به آنهایی که زیر گذر گیشا را طراحی کرده و ساختند تبریک نمی گویم. شرمتان باد که زیر گذری ساختید که اگر به یک بچه دبستانی میدادید حتما از شما بهتر طراحی میکرد.
من روز مهندس را به بسیاری از مهندسان معدن تبریک نمیگویم. بیشتر آنها هیچ حد و مرزی برای حیات و آینده زمین نمیشناسند. شرم باد دانشکدههایی که چنین آدمهای بی مسئولیتی تربیت کردهاند و انداخته اند به جان مملکت.
من روز مهندس را به مهندسان آبخیزداری تبریک نمی گویم. شماری زیادی از آنها تبدیل شده اند به سد سازانی که به دروغ مدعی مقابله با سیل با بندهای آبخیزداری هستند ولی در عمل یکی از عوامل و متهمان جدی خسارتهای سیل و خشک شدن تالاب ها (مانند تالاب میقان) شدند.
من روز مهندس را به آنهایی که دنیا را پر از پلاستیک کردند هرگز تبریک نمی گویم.
من روز مهندس را تبریک نمیگویم، به آن مهندس و مهندسانی که اسیر دست شرکت های بزرگی هستند که پروژهها را نه بر اساس نیاز و رفاه مردم و پایداری سرزمین ایران، که بر اساس لابیهای کثیف پشت پرده بر میدارند و آثار خطرناک آنها یک سرزمین را دچار مشکلات سنگین میکند.
از مهندسان خوب عذرخواهی می کنم که شانس کمی برای خدمت به انسانها در دنیای آلوده امروزی دارند.
جامعهای که در آن مهندسان با سرمایه داران و سیاستمداران هم پیالهاند، جای امنی نیست.
"همچنان خواهم راند،
همچنان خواهم خواند:
دور باید شد، دور.
مرد آن شهر اساطیر نداشت.
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود.
هیچ آیینه تالاری
سرخوشی ها را تکرار نکرد.
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود.
دورباید شد، دور.
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست."
سپهری در شعر "پشت دریاها" با آن لحن مهربان و نجیب و غمگنانه اش، از شهری سخن می گوید که در آن شهر، آنچه می خواهد، نمی بیند و آنچه هم می بیند، نمی خواهد. و این خصلت تمام نهادهای ناآرام و جانهای بیدار و شریف است در تکاپوی جهانی که حتی المقدور به دور از پلشتی ها و زشتی های جهان حاضر است. آنها این جهان بهتر و برترِ آرزونشان را گاه در فلسفه می جویند و گاه در زیبایی و ادبیات و موسیقی و هنر.
شرط این جُستن و نزدیک شدن، رها کردن و دور شدن است. تا از یکی رها نگردیم و دور نشویم به آن دیگری که جهان سعادت و سلامت و شادی و بهروزی آدمیان است، نزدیک نخواهیم شد.
قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.
@irajrezaie
Repost from ایرانِ پایدار
02:44
Video unavailableShow in Telegram
برنامهٔ گفتگومحور مِهستان
ایران به روایت مصطفی ملکیان
(گزیدهٔ برنامه)
✅ مصطفی ملکیان، از فیلسوفان برجستهٔ ایرانی در دهههای گذشته است. او آنگونه که خود میگوید نه دلنگران سنت است، نه دلنگران تجدد، نه دلنگران تمدن، نه دلنگران فرهنگ و نه دلنگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل؛ او دلنگران انسانهای گوشت و پوست و خونداری است که میآیند، رنج میبرند و میروند.
✅ مجموعهٔ ايرانِ پایدار با همکاری سایت فرهنگی صدانت در روز سهشنبه ۱۳ دیماه و در يکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان، ميزبان این اندیشمند ایرانی بود. گزیدهای از این برنامه در این فايل در دسترس است.
نسخهٔ صوتی برنامه در کستباکس
نسخهٔ صوتی برنامه در تلگرام
نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
#ایران_پایدار
#صدانت
https://t.me/Sedanet
#روایت_ایران
#مهستان
#مصطفی_ملکیان
⭕️ ایران پایدار بستری برای ایرانشناسی و ایرانشناسی بنیانی برای پایداریِ ایران
https://t.me/iranepaydar_official
Repost from قدحهای نهانی
نامه عباس زریاب خویی به شاهرخ مسکوب در فروردین ۱۳۶۰
۶۰/۱/۱۰
دوست گرامی
نامهای که از شهر “ولتر” و “رنان” به بلاد شیخان و حنبلیان زمان فرستاده بودید رسید. به قول خاقانی تحیّتی بود از خیرالبلاد و اطيبها الی شرّ البلاد و اوحشها. خیلی خوشحال شدم که کارتان به سامانی رسیده و مشغول شدهاید.
خوشا به حالتان که در زبده و خلاصه بلاد عالم یعنی پاریس با زبدهترین اشخاص همکاری دارید. هذا هي الجنة التی کنتم بها توعدون. به قول آن هندی: اگر فردوس بر روی زمین است، همین است و همین است و همین است.
ما هم در این دوزخ، روزگاری میگذرانیم. جسماً و روحاً در غربتیم. غربتی که نه غربی است و نه شرقی. مثل موجوداتی که جاذبهای بر آنها وارد نیست و در فضا معلق هستند. ما نیز احساس بیچارگی و بیوزنی میکنیم و به فضا نرفته فضانورد شدهایم؛ آنچه معاش است بسته به موئی است که هر دم، دمِ تیزِ شمشیر بازسازی و پاکسازی بر سرش ایستاده است.
معادی هم که امید دهنده باشد نداریم، مانند یهودی فقیر خسرالدنيا و الآخرة ذلک هو الخسران المبين. میگفتیم و به خود نوید میدادیم که در دوران تقاعد به کنجی مینشینیم و به گفته حافظ جز صراحی و کتاب، یار و ندیم نمیگیریم. اما آنچه صراحی است، شکسته است و کتابها نیز در معرض تهدید آب و آتش نشسته است.
گوشه گرفتم ز خلق و فایدهای نیست، گوشه چشمش بلای گوشهنشین است.
گاهی ندای ظریفی به گوش میرسد که چون سرآمد دولت ایام وصل بگذرد ایام هجران نیز هم. اما من ایام وصل نداشتم و همان ایام برای من مانند شبهای هجران تیره بود! به جهنّم! سرتان را چرا درد بیاورم. روزگار همین بوده است و خواهد بود. این دم را که دوستی سلام صفایی از راه وفا فرستاده خوش بدارم و خود را به یاد دوستان باخبرِ دور، از دشمنان بیخبرِ نزدیک، دور سازم.
سلام به همه آن دوستان برسان و چو با حبیب نشستی و باده پیمودی، بیاد آر حریفان باده پیما را.
ایام به کام و دوران عزت مستدام بوده باشد.
قربانت
روزها در راه، جلد دوم، ص ۶۵۴
https://t.me/qadahha/4567
قدحهای نهانی
نامه عباس زریاب خویی به شاهرخ مسکوب در فروردین ۱۳۶۰ در این نامه زریاب اندکی از وضع رنج آور خود پس از تصفیه از دانشگاه را برای مسکوب شرح داده مسکوب نامه را در کتاب روزها در راه منتشر کرده است.
Repost from گل های معرفت
امام علی(ع):
"همانا در دوزخ آسيایی هست كه همواره خُرد می كند. آيا نمی پرسيد كه چه چيزی را خرد میكند؟پرسيدند چه چيزی را خرد میکند یا اميرالمؤمنين؟ فرمود: عالمان فاجر و قاريان فاسق، زمامداران ستمكار، وزيران خيانتكار و كارشناسان دروغگو را.(اينانند كه هميشه آسياى جهنّم روى كاكل آنان میچرخد.)
میزانالحکمه، باب۶۲۰، حدیث۲۹۲۲