cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

📚 کافه رمان 📚

♡درخواست رمان های،ناب، عاشقانه، تخیلی، بی‌دی‌اس‌ام♡ چنل درخواستی فیلم و آهنگ https://t.me/CaffeFiilm https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1152350-elMdMhm

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
12 067
Obunachilar
-2424 soatlar
-1737 kunlar
-42530 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

📚رمان: #همسفر_گریز 👆 💫ژانر : #عاشقانه‌ #غمگین #واقعی ✍نویسنده : #نغمه_نائینی 📄خلاصه : این داستان ، داستانِ تکراریِ نگفتن هاست . هر کس توی دنیای درونش ، با خودش ، با خیلی ها ، حرفهایی داره ، فکر هایی داره . گاه خجالت میکشیم بگیم ، گاه مصلحت نمی بینیم بیان کنیم و گاه “زمان” فرصتِ گفتن رو ازمون می گیره … همسفر گریز رو قبل از زمین نوشتم ؛ مثل زمین ، با آدمهاش یکی دو سال زندگی کردم و دوستشون دارم . آدمهایی که همچنان اسطوره نیستند . و حتا از آدمهای زمین ، واقعی ترند . موضوع اصلی داستان ، واقعیه . و همینطور اکثر آدمهاش ، ما به ازای حقیقی دارند . یک عاشقانه ی آرامِ دیگه ! شاید زیادی آرام ! به آرامشِ بال زدنِ یک پروانه که شاید گاهی سببِ ” اثر پروانه ای” میشه ! پایان خوش ♡ https://t.me/cafferoman2
Hammasini ko'rsatish...
1
سک‌س دوتا دختر دبیرستانی توی مدرسه🔞💦🏳‍🌈 کارا روم خیمه زد و مجبورم کرد پاهامو باز کنم. پوزخندی به آبشاری که از #واژنم راه افتاده بود زد. چشمامو از خجالت بستم و مثل بچه ها دست روی چشمام گذاشتم انگار که اینطوری نمیبینتم. دست گرم و پر از حرارتش رو لای شیارهای پام کشید و بدنم از شدت لذت #داغ کرد🔥 -پس میگفتی لزبین نیستی و استریتی؟! یه استریت نسبت به دست زدن یه زن اینقدر واکنش نشون میده؟! با صدایی که از شدت شهوت #خمار بود لب زدم: -تاحالا با لمس کسی همچین حسی نداشتم! ابرویی بالا انداخت و دم گوشم پچ زد: -میخوای لذت همخوابی با همجنست رو بکشی؟!🔞 سکس دو دختر دبیرستانی توی مدرسه مشاهده رمان گناه بوسه 🔞💦 https://t.me/+W1yNoAjR4qRkNTY0 https://t.me/+W1yNoAjR4qRkNTY0 من لیلیم!🔥 دختری که فکر میکرد استریت باشه اما با ورودش به آکادمی‌ لزبین... همه‌چیز تغییر کرد💦🏳‍🌈 #لزبین #تابوشکنی #عاشقانه #اجتماعی
Hammasini ko'rsatish...
ليتلِ پزشك و بيناجنسى كه مامور ميشه تا تو يه جزيره پرستارِ دوتا ددى س.ك.سى و هات بشه ولى…🔞💦 خواستم از در خونه برم بيرون كه ماهان بازومو گرفت و منو كشيد توى #بغلش لباشو گذاشت روى لبهام و شلوار شورتم كشيد پايين كه ايليا از پشت چنگى به باسن #قلمبه ام زد🧸🍼 انگشت فاكشو روى سوراخ كونم كشيد و واردم كرد كه همون لحظه ماهان دوتا از انگشتاشو وارد نازم كرد بدنم لرزيد #اشكام سرازير شدن كه ماهان از لبهام جدا شد كنار گوشم پچ زد _كوچولوى بيناجنسم خيلى خودتو خسته نكن چون ميخوايم سرپا جلو و عقبتو يكى كنيم🍌🍑🍆 وقتى اينو گفت پستونكى از توى جيبش در اورد گذاشت رو لبهام و بزور شروع كردم به #ميك زدن _تا اخرين لحظه #پستونك بهتره تو دهنت بمونه انگشتاشونو از توى ك...ـ.ـ..ص و كونم كشيدن بيرون هردوشون ك.ى.ر هاى #كلفتشونو روى سوراخ عقب جلوم تنظيم كردن و….🙇🏻‍♂️❌ https://t.me/+ZdbkHvBb26w5YzZk https://t.me/+ZdbkHvBb26w5YzZk دوتا مافياى وحشى بزور دكتريو ميكشونن توى يه جزيره و توى ويلاشون باهم…🤭🔥
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
گی‌خشن😈❤️‍🩹 تجاوزی عاشقانه خلافکار دوقطبی که عاشق دانشجوش می شه ویه شب حین تدریس بهش تجاوز می کنه ! ویهانی که بخاطر کار عرشیا از همه فرار می کنه و می فهمه بارور شده ... تصمیم به خود کشی میگیره اما بخاطر بچه منصرف می شه و پنج سال بعد عرشیا معلم دختری می شه که شباهت زیادی بهش داره ... دختری که به ویهان میگه بابا😭... https://t.me/+jrj5zO35whwwNmFk https://t.me/+jrj5zO35whwwNmFk #دوقطبی ۸ صبح پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
دست تقدیر منو به عمارت مرد خلافکاری رسوند. باهم یه معامله کردیم؛ سه ماه توی خونه‌اش زندگی کنم و بعد سه ماه، منو میکشه و از جون اعضای خانواده‌ام می‌گذره. پس چند ماه فرصت زندگی داشتم و می‌خواستم قبل از مردن یه سری چیزها رو تجربه کنم. همین هم باعث شد خیلی از اولین‌هامو تقدیم کسی کنم که اسیرم کرده و ناخواسته دلبسته‌اش بشم. https://t.me/+JJMPHqjutok5Yjk0 https://t.me/+JJMPHqjutok5Yjk0 #گی🫂 #اروتیک🔥 #مافیا⛓ ۸ صبح پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
_اینو‌ میکنی تو سوراخ بهشتت میای تو جلسه شوکه نگاهم کرد _چرا دست از سرم بر نمیداری؟ پوزخندی زدم و انگشتمو اروم روی بهشتش کشیدم و‌چاک بهشتشو لمس کردم _چون همه جا باید هوس کیر رئیستو کنی کوچولو نیشخندی زدم و خم شدم و زبونمو روی چاک بهشتش کشیدم _همیشه همینطوری لخت منتظرم باش کوچولو _من برده ت نیستم _اره ولی تو شرکت کارمندمی هرچی رئیست بگه باید گوش بدی ویبراتورو روی لباش کشیدم و‌مجبورش کردم لیسش بزنه اروم وارد بهشتش کردم و‌کنترلش رو برداشتم و ... https://t.me/+HqO0BinZRwNlNzQ0
Hammasini ko'rsatish...
امیرحافظ سپهبد، مافیای جذاب و هیکلی ۳۷ ساله ای که هربار چند فاحشه خریداری میکنه و اونارو به عمارتش میبره برای رفع نیازش اما اینبار با دیدن دختری قلبش میلرزه و... https://t.me/+tQZGolpJ94U2NjBk https://t.me/+tQZGolpJ94U2NjBk ازبین فاحشه ها دختر۲۰ ساله ای رو که زمانی نامزدش بود رو میخره وبه عمارت تاریک خودش میبره و...
Hammasini ko'rsatish...
-نود لای پاهاتو میخوام! با تعجب نوشتم: -چی رئیس؟ متوجه نمیشم.. بعد از چند دقیقهوبرام نوشت: -نفهم میگم از لای پاهات عکس بگیر بفرست برام ، سریع تر! مجبور بودم برای پول عملم هر کاری بکنم پاهامو از هم باز کردم و دوربینو سمت لای پام گرفتم. رئیس با دیدن نود... https://t.me/+tQZGolpJ94U2NjBk رئیس مافیا نامزد سابقشو تو شرکتش استخدام میکنه و هر شب باهاش سکس چت میکنه💦🔞
Hammasini ko'rsatish...
𝗛𝗢𝗧 𝗕𝗔𝗕𝗬🔞

تو همونی که با ویسات تو چتامون شورتم خیس میشه!💦🍼💗 -رمان آنلاین ، ممنوعه ، بزرگسال🔞 تبلیغات: @roman_mah_ads

•سـکـ🍓ــس چـــت• #Part_1 -چی تنته؟! لبام محکم رو هم فشردم و روی عکس پروفایلش کلیک کردم. لعنتی خیلی جذاب بود.. براش نوشتم: -یه تاپ بندی صورتی ، با شورتک هم رنگش. پیام رو سند کردم و دوباره روی پروفایلش کلیک کردم.. اولین چیزی که چشمم بهش خورد سینه‌ی ستبر و بی موش بود. معلوم بود ورزشکاره و پولدار! توی هاله ای از نور نشسته بود و دکمه های پیراهن سفیدش رو باز گذاشته بود. گردن خوش فرمش تحریک کننده بود! دلم میخواست لبامو بذارم روی گردنش و تا میتونم خودمو روی ک.یر کلفتش بمالونم. https://t.me/+tQZGolpJ94U2NjBk
Hammasini ko'rsatish...