" تبادل شبانه "🎀
330
Obunachilar
+624 soatlar
+147 kunlar
+1730 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
00:03
Video unavailableShow in Telegram
شورتشو پایین میکشم و سرشو بیشتر به دیوار فشار میدم
با دست لای کپلای سفیدشو از هم باز میکنم و دو انگشتمو وارد سوراخ تنگش میکنم
داخلش تلمبه میزنم که از درد پاهاش سست میشه ولی وحشیانه کی*ر کلفتمو وارد سوراخش میکنم که صدای جیغش بلند میشه
_تا صبح انقدر زیر دستام گایی*ده میشی و ار*ضا میشی که از حال بری و همه بفهمن مالک این امگا کوچولو منم
پاهاشو بیشتر باز میکنم و همزمان با بوسیدن گردنش تا ته خودمو داخلش میبرم و بی توجه به گرمای خون...🍑🔞🔥
https://t.me/+fnKhPYVKaeI3OGJk
https://t.me/+fnKhPYVKaeI3OGJk
امگا کوچولویی که توسط یه آلفا وحشی برای شکسته شدن طلسمش بهش تجاوز میشه تا اینکه...
Photo unavailableShow in Telegram
#ددی_لیتلبوی🍭🍼
#تریسام😈🩵
صدرا و امیر یک کاپل هستند که هردو پزشک و عاشق همدیگه ان، در کنار هم زندگی میکنند که با ورود معراج به زندگیشون حس های پدرانشون قلقلک داده میشه و ....😬🩵
https://t.me/+bhP4UplDWcZhYzQ0
https://t.me/+bhP4UplDWcZhYzQ0
00:03
Video unavailableShow in Telegram
داستان عشق ممنوعه ی دوتا استاد دانشگاه که عاشق همن🔥🔞
#گـــــــی🏳🌈 #عاشقانه🔞
#دانشگاهی📖#ممنوعه♨️
از ترس مثل #بید می لرزیدم.. توی بد موقعیتی منو دیده بود..👁
آستینای #پیرهن مشکی رنگشو بالا داد ...
+حالا دیگه واسه من تو دانشگاه لباس جذب می پوشی..اره...؟!👿
با صدای #فریاد آخرش یکه خوردم..
_نه..به خدا..من
بهم اجازه ی حرف زدن نداد و محکم #تنمو به دیوار کوبید.
_اخ..😖
+خفه شو ..میخوای واسه کی #دلبری کنییی..هان..بگو بهم.. #چشمت کیو گرفته..!؟از #دانشجو هاست.؟!
_نه..به خدا🫣
+پس کیه.؟! #حرف بزن...😒
بدون هیچ حرفی بهش نگاه کردم..واقعا دیونه شده بود..
دوباره #داد زد..
+حرف نمی زنی...نه...!؟!😤😡
#کمربند مشکی رنگشو از شلوارش بیرون آورد. و به حالت نوازش روی #سینه ام کشید...
_..چی کار می کنی..!!🥵
+میخوام تموم این تن و بدنتو #کبود کنم که دیگه نتونی این لباس بپوشی ...!!😏🍆
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞
https://t.me/+_19pQpraXUcxOGE0
https://t.me/+_19pQpraXUcxOGE0
https://t.me/+_19pQpraXUcxOGE0
Photo unavailableShow in Telegram
#ددی_لیتلبوی🍭🍼
#تریسام😈🩵
صدرا و امیر یک کاپل هستند که هردو پزشک و عاشق همدیگه ان، در کنار هم زندگی میکنند که با ورود معراج به زندگیشون حس های پدرانشون قلقلک داده میشه و ....😬🩵
https://t.me/+Lut4b9QEx2UzMzQ8