cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

LATIBULE

لَتی بیول: یک مکان مخفی ، مکانی که حس آرامش و امنیت میدهد. https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1376128-SkwG8Mu

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
262
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-47 kunlar
+730 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

یک/ من آدم مناسبیم برای این که غصه‌ی تنهایی بقیه را بخورم. مثلا امروز توی کوه داشتم پادکستی درباره‌ی فریدون فرخ‌زاد را گوش می‌دادم، مردی که بسیار دوستش دارم. یک‌جای پادکست، گوینده درباره‌ی تنهاییش حرف می‌زد و از رهاشدن مطلق و طردشدن او می‌گفت. با خیال راحت گریستم، و بعد به فریدون فکر کردم، به زندگی و مرگ او، و صدای او. کوه برای غصه‌خوردن محل مناسبی است، مخصوصا وسط‌هفته‌های گرم تابستان. از چشم همه دوری، و رودخانه‌ی خنک درکه فکرهای سیاه تمام‌کردن همه‌چیز را می‌بلعد. دو/ در همان پادکست (شاعر نقره‌ای/راوکده) فهمیدم آهنگ ساحل غم فریدون، موزیک محبوب محمدرضا پهلوی هنگام رانندگی بوده. بعد فکر کردم در تنهایی بزرگش بعد از ترک ایران، وقتی سرطان و بازنده‌بودن کم کم او را می‌کشته، هرگز دوباره این آهنگ را شنیده؟ به تنهایی پادشاهی فکر کردم که از خانه‌اش رفت و دوستانش راهش ندادند. چه دیکتاتور غمگینی بودی محمدرضا. آخرش هم که آن‌طور مردی. یعنی تنهامردن یک پادشاه درد بیشتری از تنهامردن یک خواننده یا تنهامردن یک کارتن‌خواب دارد؟ بعد تصورش کردم که در پاناما یا قاهره جلوی تلویزیون نشسته، به تصاویر خانه‌ای که از دست داده نگاه می‌کند، و هزاران نفر یک‌صدا می‌گویند: مرگ بر شاه. چه خوب که زیاد زنده نماندی پیرمرد. سه/ بچه که بودم، بلد نبودم دوست پیدا کنم. هنوز هم بلد نیستم. هنوز پسربچه‌ی سرگردان پارک بهجت‌آبادم که ساعت‌ها تنها با توپ دولایه‌اش بازی می‌کند و بلد نیست به دخترکی که موهایش را بسته و از درخت‌ها بالا می‌رود و با همه دوست است، بگوید "با من دوست میشی؟" من همیشه ایستاده‌ام و تماشا کرده‌ام. دختر موبسته، که آن‌قدر قشنگی که آدم دلش می‌خواهد منزوی باشد و غزلی درست‌وحسابی برایت بنویسد، کاش خودت بفهمی و با من دوست شوی. آن ته پارک، یک شیب باحال بلدم که می‌توانیم رویش بخوابیم و به آسمان نگاه کنیم. می‌بینی؟ اگر دوستی داشته‌باشم کارهای باحال هم بلدم. زندگی که همه‌اش غصه و اندوه و درد نیست. آدم وقتی دوستی ندارد، جاهای باحال پارک را باید به چه کسی نشان بدهد؟ چهار/ وقتی شب به خانه می‌رسم، بچه‌گربه‌ی حیاط می‌دود سمتم. باید بنشینم و نوازشش کنم. روزها هزاربار هم بروم و بیایم، کاری ندارد. اما از سهم نوازش شب نمی‌گذرد. امشب به او گفتم بچه، خیلی خوب است که بلدی دوست پیدا کنی. امیدوارم شب بچه‌گربه وقتی بزرگ شد، مثل شب من و محمدرضا و فریدون نباشد. صداهای هیات هم تمام شد. حالا طبل‌ها می‌توانند بخوابند. گربه‌ها و کلاغ‌ها هم. من نه، من بیدارم و برای همه غصه می‌خورم. همین. #حمیدسلیمی @hamid_salimi59
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
To Kojaei.mp31.18 MB
Photo unavailableShow in Telegram
شب، بدونِ تو چگونه تمام می‌شود؟
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
@Free_RapHipHop - Mc Tes - Taadol.mp35.36 MB
Photo unavailableShow in Telegram
من با تو سرچشمه‌ای از زندگی را بازیافته‌ام که گمش کرده بودم..
Hammasini ko'rsatish...
استایل و ظاهر امروزی و مدرن یک آدم تا یه جایی می‌تونه عقاید کهنه و پوسيده‌ش رو بپوشونه. بالاخره این شخصِ خوش‌تیپ باید ریسک کنه و کمی حرف بزنه. ‌ @nabayad_m
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
تو ای رفته از چشم و ای مانده در دل! بر آفاق جان، حکم می‌رانی امشب.
Hammasini ko'rsatish...
دیوانه به حال خویش بگذار کاین مستی ما نه از شراب است
Hammasini ko'rsatish...
4_5893231227929891003.mp37.47 MB
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.