cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

𝐇🔞𝐑𝐍𝐘 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 🫦

انقدر براش بخوری که بدنش به لرزش بیفته و آبش بپاچه تو صورتت💦🍓 • پارت‌گذاری روزانه و منظم • ژانر: #عاشقانه_طنز_کلکلی_بزرگسالان👅💦 #انتقامی_لیتل_ددی⛓️🎀 به‌قلم: #فاطمه_س_م

Больше
Рекламные посты
18 213
Подписчики
-12024 часа
-7347 дней
-1 81430 дней
Время активного постинга

Загрузка данных...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Анализ публикаций
ПостыПросмотры
Поделились
Динамика просмотров
01
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
5031Loading...
02
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس #ک.ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
4951Loading...
03
#ک🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
6872Loading...
04
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
9251Loading...
05
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
4711Loading...
06
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
5092Loading...
07
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
4120Loading...
08
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
4311Loading...
09
من آرن مقدمم... بزرگ‌ترین وارث خاندان مقدم... جراح خبره‌ی مغزواعصاب... کسی که تو آمریکا فارغ‌التحصیل شده و کل بیمارستانای کشور و خارج کشور واسه داشتنش سر و دست می‌شکونن... ولی من به خواست خودم تو آمریکا درس نخوندم... مجبور شدم برم... فرار کردم... وقتی نامزدم رو لخت و عور تو بغل رفیق از برادر عزیزترم دیدم از این ننگ فرار کردم... فرار کردم تا بخاطر مادرم قاتل نشم ولی با این فرار قاتل خودم و خانواده‌ی بعد از رفتن من از بین رفته شدم... حالا که سرد شدم، حالا که از دست خودم با عالم‌ و آدم عصبی‌ام برگشتم... بعد از سال‌ها برگشتم تو خونه‌ای که دیگه نمیشه اسمش رو خونه گذاشت... خونه‌ای که توش یه دختره ریزه میزه‌ هست... دختری که میگن پرستار مادرم و کسیه که اونا رو تو نبود من به زندگی امیدوار کرده... نمی‌دونم چطور اما یه باره دیگه دلم سُر می‌خوره و اسیر اون کوچولوی لعنتی میشه... دختری که مثل اسمش یه رویاست... رویایی که من نمی‌دونم با اون نامرد ناموس دزد... https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0 https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0 ❌یک #عاشقانه_انتقامی فوقِ زیبا از عشقی قدیمی تا عشقی جدید و سوزان با قلمی کاربلد و کم‌نظیر❌
6643Loading...
10
بعد از اینکه منو برد محضر گفت برای دیدن حنا باید دوباره محرم بشیم اولین بار بود می اومد اینجا برای همین با دقت داشت دوربر و نگاه میکرد تمام حواس منم پیش عروسک دوسالم بود میخواستم بغلش کنم و اونقدر ببوسمش تا سیر بشم ولی چون منو نمیشناخت بغل باباش کِس کرده بود اومدم دستمو دراز کنم و آروم گونه اش و نوازش کنم که با دیدن لرزش دستام پشیمون شدن و عقب کشیدم _از کی اینجا زندگی میکنی؟؟   _دو.......دوماهه _اون شیشه کی شکسته اونوقت؟؟ غیرتش.....چیزی بود که همیشه عاشقش بودم و......نه دیگه نباید باشم _از اول..... با دیدن اخمش که هی بیشتر میشد حرفمو خوردم..... _نبود تازه شده......بچه ها با توپ زدن _کِی یعنی؟؟ _ولش کن مهم نیست...... لحنشو تند کرد و صداش رفت بالا _یعنی چی؟؟ نمیگی یه بی همه چیز راحت میتونه دوباره بیاد سراغت و..... _بابایی دُشنَمه از خدا خواسته زودتر از محسن من جواب دادم _گرسنته عروسک خانم.....ماکارونی.....دوست داری؟؟ سرشو تکون داد....منم هول شدم رفتم آشپزخونه بی حواس در قابلمه رو که داغ بود برداشتم که دستم سوخت و از دستم افتاد رو گاز وصدای بلندش دراومد منتظر همین جرقه بودم که بی هوا همونجا آوار شدم و دستامو گرفتم جلوی دهنم و آروم هق هقم رو تو خودم خفه کردم چند دقیقه گذشت که سایه شو دیدم سرمو بلند کردم که داشت با دلسوزی نگام میکرد خدایا چرا زندگی من به اینجا رسیده؟ رفت سمت غذا یه ذره ماکارونی ریخت توی بشقاب و رو زانو جلوم نشست _حنا ماکارونی رو با سس دوست داره ببر بده بهش اشکام و با پشت دستم پاک کردم و سرمو تکون دادم _ندارم تو خونه......الان........الان میرم براش میخرم  _نمیخواد خودم میرم تو برو پیشش بلند شد بره که صداش زدم _م...محسن......ممنون که بچم و آوردی پیشم با همون لحن جدی و صورت اخم کرده اش گفت _به خاطره تو نیست امروز میگفت من چرا مامان ندارم بقیه دارن......نمیخوام بچم حسرت بکشه راست میگه به خاطره من نیست اون ازم متنفره ولی مهم نیست مهم اینه که بچم الان پیش منه بعد از شام یه ذره یخش آب شده بود اولین بار بود که تو بغلم خوابش برده بود و من با حسرت نگاش میکردم _بدش من..... میخواد ببرتش؟؟ ملتمس گفتم _میشه بزاری امشب اینجا بمونه؟؟ زل زده بود بهم بعد از مدت ها چقدر دلم برای اینکه برم تو بغل مردونش تنگ شده..... دستشو آروم از زیر بدن حنا رد کرد و ازم گرفتش الان میره.....نا امید شدم _برو براش رختخواب بنداز فکر کردم اشتباه شنیدم و گیج نگاهش کردم _میگم جا براش بنداز الان بدخواب میشه.... خندیدنم دست خودم نبود _الان......الان میارم سمت کمد رفتم و تشک و پتویی که صاحب خونه چون دیده بود چیزی ندارم روش بخوابم بهم داده بود و پهن کردم اونم، حنا رو خوابوند و پتو رو کشید روش به صورت نازش خیره بودم.....بعد از اینکه بره تا صبح بغلش میکنم _همینه؟! فهمیدم چی رو میگه _ آره کنار هم جا میشیم _شما دوتا که کوچیکید.....من کجا بخوابم؟ چشمام گرد شد _مگه......مگه توام قراره بمونی؟ _واقعا فکر کردی دخترمو میذارم اینجا اونم با این وضع؟؟ با سر به شیشه ی شکسته اشاره کرد حق داره _خب پس شما بخوابید من باید فردا لباس تحویل بدم هنوز مونده...... رفتم سمت آشپزخونه و پشت کابینت نشستم و اروم اروم شروع کردم به گریه.... چه مرگم شده بود؟؟ الان آروم تر شده بودم خواستم دوباره برم به حنا سر بزنم که دیدم محسن جمع شده تو خودش پتو کوچیک بود اونم عادت داره حتما حتی یه ملافه رو خودش بکشه تنها چیزی که داشتم چادرم بود آروم رفتم سمتش و کشیدم روش خواستم از کنارش بلند شم که دستمو گرفت و چشماشو باز کرد _بیا بخواب...... _من.....من کار دارم _کارت گریه اس؟؟ مگه شنیده.....منکه که آروم بودم.....نکنه دیدتم _نخوابیده بودی جوابمو نداد _بخواب صبح یه فکری به حال خونه میکنم یعنی چی؟ _با تو نیستم مگه چرا نگاه میکنی؟ _آخه دستمو ول کن تو تاریکی اتاق که فقط با نور حیاط معلوم بود زل زده بود به چشمام _همینجا بخواب...... کنار خودش؟؟نمیشه.... _میرم.....اون طرف حنا.....میخوابم _همینجا.....گفتم صداش عصبانی بود و نباید باهاش بحث کنم یه نگاه به حنا انداختم که با دهن نیمه باز نصفه بالش و گرفته بود نیم وجبی ولی رو زمین میخوابم پشت کردم بهش و قبل از اینکه سرمو بذارم رو زمین نرمی یه چیزی..... دست اون بود نفسام تند شد _چیزه..... دست دیگه ش رفت رو کمرم _بخواب.... قلبم داشت از سینه ام میزد بیرون نمیدونم چقدر گذشت ولی گرمی نفساش رو گوشم حس کردم چرا انقدر نزدیک شده _چرا بهم دروغ گفتی  _چی.......چی رو؟؟ _اینکه دوماهه اومدی اینجا ولی صاحب خونت گفت دوساله اینجایی دستمو مشت کردم و لبمو محکم گاز گرفتم الان چی دارم بهش بگم؟ _من..... https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk
6282Loading...
11
#پارت1 اشاره ای به میترا کردم و گفتم : این چرا لباس تنشه؟ لختش کن چشمی گفت و تند تند مشغول در آوردن لباسای دخترکی شد که هنوزم تقلا میکرد با دیدن تن سفیدش و لای پای صورتیش کل بدنم نبض گرفت. با پوزخندی نزدیک شدم و انگشتمو از رون پاش تا روی بهشتش کشیدم که به خودش لرزید و جیغ زد : ولم کن چیکار می‌کنی عوضی؟ کمک.... یکی به دادم برسه.... دستمو محکم روی لاپاش چنگ زدم که به گریه و التماس افتاد رو به میترا گفتم : ببند حلقشو. جیغ جیغش رو مخمه خواست دخترک رو رها کنه که گفتم : اول دست و پاشو ببند به تخت در نره خم شدم روی تنش و کمرشو گرفتم. دندونامو روی سینش کشیدم که ناله کرد میترا رو مخاطب قرار دادم و گفتم : دختر فراریه؟ طناب رو به پای دخترک گره زد و گفت : نه آقا. شوهرش دیشب توی مهمونی حراجش کرده بود. فقط در ازای صد تومن کلفتمو به بهشتش فشار دادم و گفتم : این از یه چاه نفت بیشتر می‌تونه درآمد داشته باشه. چرا صد تومن؟ دهن دختر رو با پارچه ی مشکی بست و توضیح داد : گفته این هرزه کوچولو ارضاش نمیکنه. اصلا نمیذاشته بهش دست بزنه. اونم معتاده و لنگ دوزار. چک رو بهش دادم و دختره رو گرفتم انگشتمو لای پاش کشیدم که بی صدا ناله کرد. -یعنی این الان #باکره اس؟ میترا سری به تایید تکون داد که گفتم : خودم افتتاحش میکنم. اموزششم با خودم. این گربه ی چموش باید حالا حالا ها سالارمو راضی کنه زیپ شلوارمو باز کردم و به ضرب کوبیدم بهش که با تمام وجودش جیغ خفه ای کشید. نیش خندی زدم و ادامه دادم. اونقدر تنگ بود که به کلفتم فشار میاورد و لذتمو چند برابر میکرد -سینه هاشو بمال میترا میترا دست به کار شد و گفت : از عروسک جدیدتون راضی هستین اقا؟ -اسمشو میذارم طلا... شب و روز این معدن طلا رو استخراج میکنم... خم شدم و کنار گوشش گفتم : اینجا بهشته و تو یه حوری! باید بیست و چهار ساعت لنگات واسم هوا باشه وگرنه پرتت میکنم زیر یه لشکر نگهبان گرسنه که از خداشونه انقد یه هرزه ی کوچولو رو بکنن تا جون بده. تهشم ته باغ چالش کنن و آب از آب تکون نخوره.... https://t.me/+qaAl5m-33O9hMWI0 https://t.me/+qaAl5m-33O9hMWI0 شوهر معتاد و قماربازش اونو میفروشه به یه فاحشه خونه و حالا باید سی روز تحت آموزش باشه تا بتونه توی هر پوزیشنی آدما رو ارضا کنه! 🔥آموزش جنسی در غالب رمان🔥 حاوی صحنه های باز و بدون سانسور ❌ محدودیت سنی رعایت بشه 🔞
1 0101Loading...
12
#پارت۱🔞💦 توی استخر مختلط کلیتو🍓ریسم پف کرده بود و حسابی ح*شری شده بودم... بی توجه به اینکه توی یه استخر مختلط هستم و هر آن ممکنه یکی از بچه‌های دانشگاه منو موقع مالیدن خودم ببینه، دستمو از شورتم رد کردم و انگشتامو به چو*چو*ل نبض دارم رسوندم، زیادی مشروب خورده بودم و کل تنم داغ بود، پسرای خوشگل و خوش هیکل دانشگاه اینجا بودن و دوستداشتم با ک🍆یر کلفتشون که از زیر مایوهای تنگشون حسابی برجسته و بزرگه، جرم بدن... حرکات دورانی دستمو دور وا*ژن‌م تند تر کردم و با لذت چشمامو بستم، توی ذهنم تصور میکردم چندتا ازین پسرای خوش هیکل و گولاخ دانشگاه دوره‌ام کردن و دارن با ک🍆یر سیخ و درازشون سوراخای❌ تنگ و پلمپمو جر میدن... نزدیک ار💦ضا شدن بودم که با حس نشستن چیز نرمی روی چو.چولم ترسیده و حشت زده چشمامو باز کردم.... https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk https://t.me/+GnOO7hAyRS01Mjdk ک❌ص خوری توی استخر مختلط زیر آب😈💦 پارت اولش شورتتو #خیص میکنه🫦👅
7743Loading...
13
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس #ک.ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
9531Loading...
14
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
1 0531Loading...
15
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
6331Loading...
16
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
1851Loading...
17
#ک🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
4551Loading...
18
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
1800Loading...
19
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
1883Loading...
20
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
1420Loading...
21
-حاج امیر دلت میخواد ک.ص پرستار سکسی زنتو جر بدی؟😈👅 https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk -لا اله الا الله نصف شبی زده به سرت دختر جون لخت و پتی وسط سالن چه غلطی میکنی!! میدونستم به این راحتی ها وا نمیده ولی من میخواستمش از وقتی وظیفم شده بود مراقبت از زن مریضش چشمم اون مردونگی کلفت رو گرفته بود و دلم میخواست پردمو بزنه و شبانه روز رو ک.یرش سواری کنم از افکارم آهی کشیدم که زیر لب استغفار کرد و سرشو بیشتر پایین انداخت . نزدیکش شدم و دستشو سریع چنگ زدم و زیر دامنم بردم و روی ک.ص خیسم گذاشتم که شوکه تکون محکمی خورد و خواست دستشو پس بکشه که پاهامو بهم فشار دادم و دستش زیر بهشت خیسم گیر کرد ناله ای کردم و خودمو تو بغلش پرت کردم که نوک پستون هام به سینه ی عضلانیش فشرده شد - ک.صم برات خیس کرده حاجی اگر ارضا نشم امشب خوابم نمیبره دادی سرم کشید و با شدت پسم زد که روی زمین افتادم و از درد آخی گفتم -دختره ی هرزه جل و پلاستو جمع میکنی گورتو از این خونه گم میکنی میری سمت پله ها رفت که داد زدم - حالا که خودت نمیتونی ارضام کنی مطمئنا خدمتکار های عمارتت که میتونن حاجی جون سمت در رفتم که از پشت کمرمو چنگ زد و روی نزدیک ترین مبل پرتم کرد بلافاصله روم خیمه زد -حالا کارت به جایی رسیده که میخوای به نوچه های من سرویس بدی ؟؟ کمرمو قوس دادم و دستمو توی شلوارش فرو بردم،ک.یرشو بین دستام گرفتم و مالشش دادم که ناله ی توگلویی کرد -آهه....من زیر ک.یر هیشکی الا خودت نمیخوابم حاجی جون زودباش منو بکن ...ک.یر کلفتتو تو سوراخ تنگم عقب جلو کن بی معطلی شلوارشو پایین کشید و ک.یرشو دم سوراخم گذاشت -جوری جرت بدم و شکمتو پر آب کنم که تا ۹ ماه هوس جندگی به سرت نزنه .... حرفش تموم نشده بود که یهو حجم بزرگ آلتشو یه مرتبه توم فرو کرد و...... https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk امیر اعطا صارمی،حاجی بازاری متاهلی که ک.یرش برای پرستار لوند زنش سیخ میشه و بعد از حامله کردن کرشمه اونو صیغه میکنه.....😱🔞💦
4060Loading...
22
#پارت_1 👅💦 -- اووووف ببین چقد نوک ممه هات سیخ شده واسم! نوک ممه هامو فشار داد که ک**یز بزرگش کم کم سیخ شد. خم شد روی میز و به بهشت ابدارم که حسابی خیسه خیس بود دستی کشید. - اووووم چقدر خیس شدم اوووف اروم اروم انگشتمو وارد هلوم کردم‌ و چوچو.لمو مالیدم که تو یه حرکت کاری کزد که جیغ بلندی کشیدم و....🔞💦 https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk #part6 _کیـ*ـرم تو کـ*ص تپلت دلبر اوووف این کـ*ص صورتی و خوردنی رو من با کیـ*ـرم جر میدم اومم..🔞🍑 شهوتی به کیـ*ـر سالاری نگاه کردم که چقد کلفت و شق بود و لیسی به سر کیـ*ـرش زدم... _اومم آراد بکن تو کـ*صم دیگه آههه کـ*ص صورتیمو برای تو تنگ و آبدار کردم.. در کـ*صم کوبید و با شهو.ت چوچول کـ*صمو از هم باز کرد و سریع دو انگشت کلفتشو وارد ک*صم کرد و کیـ*ـرشو تا ته توی کونم کوبید که...🔞💦 https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk ک.ی.ر کلفتش تپل تنگ دلبر ک‌.ص صورتیو جر میده..🔞🍑🙊
5801Loading...
23
‍ #part18 عمو بزرگم داشت با سینه های تازه جوونه زده ام ور میرفت و عمو کوچیکم بین پام مشغول لیس زدن ک..ص خیس از آبم بود از شدت شهوت دوست داشتم تا صبح زیر دوتا عموهام باشمو بهشون ک...ص بدم عمو کوچیکم لیسی به ک...صم زد و زبونشو لوله کرد و توی ک..صم تلمبه میزد و عمو بزرگم ک..یر بزرگ و قطورشو لای می می هام گذاشته بود و عقب و جلو میکرد.. سفیدی چشم هام رفت و همون موقع عمو کوچیکم با یه حرکت ک..یر نه چندان بزرگشو توی ک..صم فرو کرد _اههههه عمووییی یواششش اههههه دردمم اومددد عمو بزرگم وقتی دید دارم درد میکشم نیشخندی زد و ک...یر بزرگ و قطورشو توی ..ک..ونم فرو کرد.. _اهیییی یواششش اههه یواش عمو دارم زیر ک...یراتون جررر میخورمم اهییی اههه داشتم زیر ک..یر عموهام پاره پوره میشدم و سینه های کوچلوم بالا پایین میشدن که همون موقع در بازشدو زن عمو بزرگم شورتشو با یه حرکت روی تخت پرت کرد و ک..ص بزرگ و پر از موشو توی دهنم گذاشت _برایه زن عموتم لیس بزززن جنده کوچولو🔞💦 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 عموها و زن عمو های ناتنیش هرشب میان باهاش س‌کس میکنن😳👅
4331Loading...
24
🍓💦🍓💦 💦🍓💦 🍓💦 💦 #هفت_کوتوله🔞 #پارت_1 _روی شکم بخواب و باسنت رو بده بالا تا سوراخ هات باز تر بشن. یکی شون دست های سیاهش رو روی کمرم گذاشت و من رو به شکم خوابوند و اونی که دستور داده بود پشتم ایستاد و انگشتای زبرش رو به ک.صم کشید. دیگه نتونستم تحمل کنم و "آه" آرومی از بین لب هام خارج شد. اون کسی که روی تخت نشسته بود و با لختی بدنم جق میزد، بلند شد و جلوم ایستاد و دیک کوچولوش رو به لبم نزدیک کرد و غرید: _دندون نمیزنی فهمیدی؟ بیشتر مک بزن خوشم میاد! موهامو تو انگشت های کوچیک و تپلش چنگ گرفت و سرم رو به دیکش برد. کل اتاق بوی شهوت گرفته بود و من باورم نمی‌شد که بین هفت کوتوله دراز کشیده بودم و نوبتی می‌خواستن به قول خودشون منو "بگا" بدن. رئیس شون روی صندلی نشسته بود و با اون قد کوتاهش پا روی پا انداخته بود و دود پیپش رو بیرون داد و با صدای بمی دستور داد: _کی.راتون کوچیکه پس دوتایی می‌تونید تو جلوش فرو کنید و دوتا هم عقب! لبخندی بهم زد و خیره تو چشمای خمارم، ادامه داد: _میخوام تخت رو از ارگاسم سفید برفی خیس کنید! بوی ارضاش تا 3روز باید تو اتاق بمونه. قد کوتاهِ سیاه پوست چونه مو تو دستش گرفت و لب کلفتش رو روی لبم نشوند و وقتی همزمان چیز کوچیکی روی سوراخ باسن و واژنم حس کردم، آه پر از شهوتم تو دهن اون کوتوله سیاه پوست پخش شد. 6تاشون همزمان لای پاهام و باسن و سینه هام فرو رفتن و من از لذت صدای ناله هام بلند شد و به خودم پی‌چیدم و چشمای خمارم رو به رئیس‌شون دوختم که شلوار و باکسرش رو از پاش در اورد و تا چشمم به آلتش افتاد لحظه ای شوک شدم! این قد و هیکل چطوری می‌تونست همچین آلتی داشته باشه؟! https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 رَستا تو بیمارستان روانی کار میکنه و اون هرشب خواب می‌بینه با هفت کوتوله سکس های هات می‌بینه و تو خواب پرده بکارتش رو رئیس کوتوله ها زده. یه روز وقتی میره تیمارستان یه بیمار روانی رو میارن که همه ازش وحشت دارن و رَستا با دیدن اون بیمار روانی که شباهت عجیبی با رئیس کوتوله ها تو خوابش داره شوکه میشه و اون بیمار روانی هم با دیدن اندام رَستا...🔞🙈💦
9114Loading...
25
#هورنی‌‌کاپل🫦 #پارت۱۷۰ به قلم: #فاطمه_س_م کمکش کردم از روی تخت بلند شه، هر چند باهام سر سنگین بود و ازم نگاه میدزدید و یجوری دستاشو از تو دستم بیرون می‌کشید که ینی خودم میتونم کارامو انجام بدم، اما من بی توجه بهش، بعد از پرداخت هزینه بیمارستان، به بیرون از بیمارستان هدایتش کردم و نسخه اش رو گرفتم، دکتر کلی دارو تقویتی واسش نوشته بود، هردو به سمت ماشینم رفتیم، پشت رول نشستم و اونم روی صندلی شاگرد نشست، با صدای ضعیفی گفت: - منو ببر خوابگاه. عصبی پلکامو روی هم فشار دادم، میخاستم بهش بگم‌ "من راننده اسنپت که نیستم بچه" اما به سختی خودمو کنترل کردم که سکوت کنم و فقط به نشونه ی باشه سر تکون بدم. توی سکوت به خوابگاه رسوندمش، بعد از اینکه رسیدیم زیر لب خدافظی کرد و از ماشین پیاده شد. پوف کلافه ای کشیدم و ماشین رو به حرکت در اوردم، نباید باهاش اینجوری برخورد میکردم، نباید میذاشتم کارمون به اینجا بکشه... من برای یه هدفی به این جونور نزدیک شده بودم و تا وقتی که به هدفم نرسیده بودم، نباید اونو از خودم دور میکردم، الانم که دیگه غرورم بهم اجازه نمیداد برم سمتش و ازش معذرت خواهی کنم. بی هدف توی خیابونا میروندم، امیدوار بودم خودش عقلش بیاد سرجاش و بیاد خا.یمالی... من رادمانم! به خاطر تصادف و فلج شدنم زنم ولم کرد و من چاره ای جز صیغه کردن کسی ندارم. دختر یتیمی رو که خواهرش تو زندان بود رو صیغه کردم. ولی اون با من راه نمیومد و فکر میکرد کاری با لاپاش ندارم ولی کم کم که تنم جون گرفت هرشب باهاش... https://t.me/+R_rVqUgUSHlkMDM0 https://t.me/+R_rVqUgUSHlkMDM0 رادمان پسر جذابیه که زنش ولش کرده و همه فکر می کنند فلجه اما با دیدن پرستار هات و زبون درازش  که فکر می کنه بیلبیلک😂 رادمان کار نمی کنه و جلوش با تاپ و شلوارک می گرده طاقت نمیاره و جرش میده🔥 #پیشنهادی @rosalkaaa 🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓
2 18611Loading...
26
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
4082Loading...
27
دختره از حرص دوست پسره عکس #ک.ص لختشو میزاره تو اونلی فنز و......👄🔥 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 ضربه ای روی #ک.ص خیسم زد که از درد جیغ کشیدم -جوری سوراخاتو #میگ.ام که دیگه از این غلطا نکنی جنده ک.یرشو وارد سوراخ #کو.نم کرد و همزمان سه تا از انگشتاشو وارد سوراخ #ک.صم کرد که احساس کردم پاره شدم ضربه ای به سینه هام  زد و نوک پستون هامو کشید که ضعف کردم 🫦 شروع کرد با خشونت تلنبه زدن تو #ک.ص و #کو.نم و......💦 -آخخخخ...آهه گوه خوردم دارم پاره میشم .... -امشب جوری زیرم جر میخوری که دیگه اینستاگرام #پو.رن یادت بره ⛔️🍑
5503Loading...
28
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2710Loading...
29
#پارت_1 🔞 -اههههیی…خواهرتو جر بدهه…اوووم #ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ #خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات #ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی #ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر ح‌شری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  خوشبختانه کیارش فلج بود و نمیتونس ار.ضا بشه -اهههه …. #داداشییی ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..🍑🍑 https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🔞💦
850Loading...
30
- میخوام ک.یرتو بخورم جناب سرگرد... با عشوه جلوی پاش نشستم و از روی شورت لیسی به مردونگی کلفتش زدم، با شهوت غرید: - کرم نریز توله، تو خودت میدونی ک‌🍆یر من تو دهنت جا نمیشه! پاهامو باز کردم، دستی لای ک🍓ص خیسم کشیدم و نالیدم: - پس بذارش تو تپلم...💦🔥 بی طاقت به سمت ک.صم هجوم آورد و یهو... https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 دختر ح.شری داره به سرگردی که توی خونه اش کار میکنه ک🍓ص میده، که پسرش سر میرسه و...
750Loading...
31
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
3742Loading...
32
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
3112Loading...
33
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
3431Loading...
34
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
1950Loading...
35
#عروس‌کوچولو_1 _ میخوام برم به مادرجون بگم که دودول پسرش خیلی بزرگه ... متعجب منو بین بازو هاش نگه داشت. _ بری به مامانم بگی ک***ر من بزرگه که چی بشه؟ میخواد بیاد برات کوچیکش کنه؟ اشک جمع شده توی چشم هامو پس زدم. _ باید بدونه باید چیکار کنم که دردم نیاد! اصلا شاید اجازه داد برم اتاق خودش بخوابم ... خنده مردونه ای تحویلم داد و لپم رو کشید. _ اتفاقا خوشحال میشه همچین دست گل با کیفیتی زاییده ...تو هم ناشکری نکن توله ...وقتی زیرشی که حال میکنی! با جیغ ریزی پسش زدم. _ نچ؛ کی گفته من حال می کنم؟ تازه خیلی هم دردم میاد. دست روی دهنم گذاشت و با چشم های ریز نگاهم کرد. _ نیم وجبی، صدای آه و ناله‌ت کل خونه پر میکنه بعد میگی لذت نمی‌بری؟ دستش رو پس زدم و سمت درب رفتم. _ اون جیغ ها به خاطر درده، مگه نمی‌شنوی همش میگم یواش تر؟! دستم روی دستگیره نشست و تند از اتاق بیرون زدم که پشت سرم حرکت کرد. خونه انقدر ها هم بزرگ نبود که نشه زود خودمو به اتاق مادرشوهرم برسونم. تند درب زدم که درب رو باز کرد و با چشم های خواب آلود از بالا تا پایین نگاهم کرد. _ چه خبره دختر؟ نصف شبی باز که صدای جیغ و دادت خونه رو برداشته! نگاه عصبانی کوروش که از دستم حسابی شکار شده بود، از دور بهم افتاد. _ به ...به خاطر همین اومدم! مادرشوهرم که من دیگه مامان جون صداش میزدم، دقیق نگاهم کرد که دست به کمر شدم. _ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتی اونجای کوروش چقد بزرگه! مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید. _ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم! دستش رو پس زدم. _ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم. مامان جون منو طرف خودش کشید. _ بزار ببینم چی میگه این دختر؟! پسر من چشه؟ به شلوار کوروش اشاره کردم. _ اونجاش گنده‌س، دردم میگیره! باید عمل بشه. انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید. _ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنه‌ش کردیم بچه رو! کوروش صورتش قرمز شده بود ولی اهمیت نداشت. _ تازه عمل کردید انقد شده؟ خب پس من چیکار کنم؟ کوروش این بار جدی تر منو کشون کشون توی اتاق برد. _ خجالت نمیکشی؟ حق به جانب در حالی که حداقل پنجاه سانت ازش کوتاه تر بودم دست به کمر شدم. _ از چی خجالت بکشم؟ اصلا چرا منو اوردی تو اتاق، داشتم با مامانت حرف میزدم. خم شد و مقابل صورتم قرار گرفت. _ اجدادم عرب بودن، دست ننم که نبوده! شاکی ازش رو گرفتم. _ پس من باید به کی شکایت کنم؟ اصلا تا وقتی کوچیکش نکردی نیا سمت من! دست لای موهاش کشید و عصبی نفسش رو فوت کرد. _ برو بخواب کاریت ندارم! باهام قهر کرد؟ این من بودم که اول قهر کرده بودم. با دل چرکی توی تخت رفتم و زیر پتو خزیدم که عصبی برق رو خاموش کرد و اومد کنارم. _ نصف شبی علم شنگه راه انداختی، بعد مثل گربه ها زیر پتو رفتی که دعوات نکنم. پتو رو کشیدم و توی خودم جمع کردم و مغرور لب زدم: _ من با آدمای دودول گنده حرفی ندارم! https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk دودول شوهرش گنده‌س رفته پیش مادرشوهرش گله شکایت میکنه😂💦 رمان طنز و فول صحنه
5072Loading...
36
_میخوای توام عین مامانت یه بکن بکن قشنگ حس کنی!؟ با ناز قری به خودم دادم و به شاهرخ نزدیک شدم. _کیه که دلش نخواد زیر یه چیز بزرگ گا**ییده بشه ولی حیف که ادمش نیست. شاهرخ دستی زیر چونه‌ام گذاشت. _منو یادت رفته مهرا!؟ یادت رفته هرشب زیرم جر میخوردی و التماس میکردی که ولت کنم!! الان میگی من اون ادم نیستم!! خندیدم. _هوم... من عاشق سک*سم ولی تو زیادی وحشی بودی برای همین ازت جدا شدم. داداشت که مامانمو حامله کرده حتما باید خیلی اروم باشه. دارم تصورش میکنم که سک*س باهاش چه لذتی داره. شاهرخ با حرص دستش رو گذاشت رو رونمو فشار داد _اعصاب منو بهم نریز مهرا... ک*یر میخوای خودم دارم دیگه دردت چیه!؟ _دردم رمانتیک بازیه که تو بلد نیستی دستت رو بکش‌.. از جاش بلند شد منم وادار کرد که بلند شم. _پس سک*س اروم میخوای... منو چسبوند به دیوار سرش رو توی گردنم فرو کرد و بعد ریز بوسید مورمورم شد ‌. مک های اروم زد تا به بند لباسم رسید بند لباسم رو اروم پایین داد تا سینه‌های گرد خوشگلم نمایان شد ‌ قری بهشون دادم. نیشخندی زد و لیسی به بهشون زد چشم ‌هام بسته شد و دستی توی سرش فرو کردم _بخور پسر کوچولوم بخور.... همین کافی بود که از اون اروم بودن در بیاد و وحشی بشه با یه حرکت همینطور که داشت سینه‌ام رو لیس میزد بلندم کرد و رفت سمت تخت منو انداخت روی تخت روی پایین تنه‌ام نشست... زیپ شلوارش رو پایین داد سالار سیخ شده‌اش نمایان شد.. زیادی متورم بود. پاهام رو بالا داد تا خواستم بگم نه چربش کن واردم کرد که جیغی کشیدم _جوووون صدای مادر و دختر توی عمارت ما همش می‌پیچه. محکم ضربه زد و من از درد فقط ملافه رو چنگ میزدم. عین وحشی.ها ضربه میزد. _که رمانتیک میخواستی اره... درد داشتم دستم رو بردم نزدیک بهشتم و بالاش رو مالیدم. حدود ده دقیقه بی‌وقفه ضربه زد تا ابش اومد توم خالی کرد _توم خالی نکن احمق حامله میشم نیشخندی زد _منم همین رو میخوام. میخوام پابستت کنم که دیگه نتونی فرار کنی. برم گردوند. _دیگه نه شاهرخ ولم کن... _نچ باید تاوان ول کردن منو امشب بدی مهرا دیگه ول کردی در کار نیست ‌ باسنم رو بالا داد خودش رو دم سوراخم تنظیم کرد. _لااقل چربش ک... با وارد کرد یهویش جیغی زدم و از کو*ن هم قشنگ جز خوردم مامان و دختره تو یه عمارت با دوتا داداش قشنگ حال میکنند 🔞😈 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0
7050Loading...
37
ک^یر کلفت سیاه🔞 +واست خریدنت اون‌همه‌پول ندادم که بگی نمیخورم و نمیتونم و درد دارم با ترس به اون‌ک^یر سیاه بزرگ زل زدم -آخه شیخ این‌خیلی گنده ست +سرش بره تو عادت میکنی حالا لنگات و بده بالا ک^ص صورتی خوشگلت و ببینم دختر ایرانی سر ک^یرش رو که لای چاک ک^صم کشید اه بلندی کشیدم و ... پول و لای سوتینم چپوند و پاهام و باز تر کرد: -لنگات و وا کن جنده میخوام امشب یه حالی به ک^یر کلفتم بدی هیچ دختری زیرش دووم نیاورده ک^یر سیاهش رو ک از زیر پیراهنش بیرون آورد شبیه سکته ایا بهش خیره شدم: -این...این خیلی بزرگه شیخ پاره میشم...ک^صم تنگه با اون ک^یر سیاه جلو اومد و پاهام رو از هم باز کرد: -یبار آبم و بریزم تو رحمت جا باز میکنه ک^یرش رو لای چاک ک^صم کشید و یهویی... https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 مرد عربی که دختره باکره رو از عقب و جلو جر میخورن🍑
5951Loading...
38
#مهیاس_1 - فردا بعد اذان صبح بابامو اعدام می کنن اون وقت تو الان از من سکس میخوای؟ پولو بده برم، قول میدم رضایت که دادن با پای خودم بیام تو تختت. نیشخندی زد. - منو هالو فرض کردی تو؟ ببینم نکنه فکر کردی ک.صت از طلاست که یه میلیارد و ششصد میلیون بیارزه؟ با عجز نالیدم: - وقت زیادی ندارم ارباب. تو رو خدا... دستش رو به نشونه ی سکوت بالا برد و گفت: - من خدا مدا حالیم نیست. خیریه هم باز نکردم همینطوری زرتی پولو بدم دستت، تا از جنس مطمئن نشم پولی بالاش نمیدم... با چشم و ابرو به لباس های تنم اشاره کرد و ادامه داد: - لخت شو، اول باید ببینم بدنت چیزی برای راضی کردنم داره یا نه؟! با چشم های ریز شده نگاهم کرد. - شنیدم عقد پسر عموت بودی و پس فرستادنت ور دل ننه و آقات، باید مطمئن بشم عیب و ایرادی حداقل بدنت نداره! لبم رو به دندون گرفتم و نالیدم: - آخه ارباب... عصبی غرید: - یا لخت شو یا گم میشی میری بیرون. الان که کارت گیر منه هی ناز و غمزه میای از کجا معلوم پولو گرفتی فرار نکنی؟ خوب گوش کن دختر جون من تا مطمئن نشم هیکلت همونیه که میخوام و دو برابر پولی که بهت میدم سفته امضا نکنی یه ریالم نمیدم بهت. حالا دیگه خوددانی! چاره ی دیگه ای نداشتم. اول از همه شالم رو از سر برداشتم و در حالی که سعی می کردم به چشم هاش نگاه نکنم، پرسیدم: - لخت بشم کافیه دیگه؟ میدی پولو؟! سری تکون داد. - آره. آب دهنم رو قورت دادم و چشم بستم تا حداقل جایی رو نبینم و با نهایت سرعتی که داشتم قبل از پشیمونی مانتو و شلوارم رو در آوردم. صدای قدم هاش رو شنیدم، پشت سرم ایستاد و چنگی به سینه ام زد. - احمق متوجه نشدی گفتم لخت شو؟ از کی تا حالا به لباس زیر داشتن، میگن لخت شدن؟! هلم داد سمت میزش و مجبورم کرد خم بشم. - دستاتو بذار روی میز، پاهاتم کامل باز کن. نگران لب زدم: - چی کار می کنی؟ گفتی فقط لخت بشم که. پوزخندی زد. - تو واقعا احمقی یا خودتو زدی به خریت؟ باز کن پاتو ببینم. حس بدی داشتم. اونقدری که می خواستم بیخیال همه چی بشم و برم اما باید خفت رو به خاطر نجات بابا تحمل می کردم. خودش شورتم رو پایین کشید، پاهام رو از هم باز کرد. چشم هام رو بسته بودم و منتظر بودم تمومش که یهو بین پام تیر کشید و از درد جیغ بلندی زدم. انگار که یه سوزن تیز به گوشت بین پام زده باشن درد از همون نقطه سمت تمام بدنم پخش شد. دستام از درد مشت شد و نالیدم: - ولی قرارمون این نبود... توجه به حرفم نکرد. تا خون بین پام رو دید و شکه لب زد: - تو... تو باکره بودی؟ چطور ممکنه ؟! مگه شوهر نداشتی؟! ادامه رمان👇👇 https://t.me/+gIiSmh7McYthM2U0 https://t.me/+gIiSmh7McYthM2U0 مهیاس دختر روستایی که به خاطر جور کردن دیه قتلی که پدرش انجام داده، مجبور میشه خودش رو به ارباب اردلان بفروشه! مردی که حتی پشه ماده از دست هوسرانی هاش در امان نیست و فقط یه خط قرمز داره سکس با دختره باکره!
1 1991Loading...
39
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2440Loading...
40
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2371Loading...
00:02
Видео недоступно
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
Показать все...
IMG_5863.mp40.90 KB
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس .ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
Показать все...
👍 1
00:18
Видео недоступно
🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
Показать все...
4.10 MB
00:01
Видео недоступно
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
Показать все...
video.mp40.37 KB
👍 1
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
Показать все...
جنگـلـ🌴ـبان هـات🔞

جـــرخوردن واقعی اونجاس که بجای چنگ زدن ملافه؛ شاخ و برگ های روی زمین رو چنگ بزنی و از لذت زیاد جیغتو مابین درختا آزاد کنی...🔥🔞💧

00:15
Видео недоступно
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و ..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
Показать все...
1.62 MB
🫦از تخفیف طلایی vip جا نمونید🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
Показать все...
👍 1
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی ..صم تلمبه میزد وجک ..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
Показать все...
00:05
Видео недоступно
من آرن مقدمم... بزرگ‌ترین وارث خاندان مقدم... جراح خبره‌ی مغزواعصاب... کسی که تو آمریکا فارغ‌التحصیل شده و کل بیمارستانای کشور و خارج کشور واسه داشتنش سر و دست می‌شکونن... ولی من به خواست خودم تو آمریکا درس نخوندم... مجبور شدم برم... فرار کردم... وقتی نامزدم رو لخت و عور تو بغل رفیق از برادر عزیزترم دیدم از این ننگ فرار کردم... فرار کردم تا بخاطر مادرم قاتل نشم ولی با این فرار قاتل خودم و خانواده‌ی بعد از رفتن من از بین رفته شدم... حالا که سرد شدم، حالا که از دست خودم با عالم‌ و آدم عصبی‌ام برگشتم... بعد از سال‌ها برگشتم تو خونه‌ای که دیگه نمیشه اسمش رو خونه گذاشت... خونه‌ای که توش یه دختره ریزه میزه‌ هست... دختری که میگن پرستار مادرم و کسیه که اونا رو تو نبود من به زندگی امیدوار کرده... نمی‌دونم چطور اما یه باره دیگه دلم سُر می‌خوره و اسیر اون کوچولوی لعنتی میشه... دختری که مثل اسمش یه رویاست... رویایی که من نمی‌دونم با اون نامرد ناموس دزد... https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0 https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0یک #عاشقانه_انتقامی فوقِ زیبا از عشقی قدیمی تا عشقی جدید و سوزان با قلمی کاربلد و کم‌نظیر
Показать все...
0.61 KB
👍 1
بعد از اینکه منو برد محضر گفت برای دیدن حنا باید دوباره محرم بشیم اولین بار بود می اومد اینجا برای همین با دقت داشت دوربر و نگاه میکرد تمام حواس منم پیش عروسک دوسالم بود میخواستم بغلش کنم و اونقدر ببوسمش تا سیر بشم ولی چون منو نمیشناخت بغل باباش کِس کرده بود اومدم دستمو دراز کنم و آروم گونه اش و نوازش کنم که با دیدن لرزش دستام پشیمون شدن و عقب کشیدم _از کی اینجا زندگی میکنی؟؟   _دو.......دوماهه _اون شیشه کی شکسته اونوقت؟؟ غیرتش.....چیزی بود که همیشه عاشقش بودم و......نه دیگه نباید باشم _از اول..... با دیدن اخمش که هی بیشتر میشد حرفمو خوردم..... _نبود تازه شده......بچه ها با توپ زدن _کِی یعنی؟؟ _ولش کن مهم نیست...... لحنشو تند کرد و صداش رفت بالا _یعنی چی؟؟ نمیگی یه بی همه چیز راحت میتونه دوباره بیاد سراغت و..... _بابایی دُشنَمه از خدا خواسته زودتر از محسن من جواب دادم _گرسنته عروسک خانم.....ماکارونی.....دوست داری؟؟ سرشو تکون داد....منم هول شدم رفتم آشپزخونه بی حواس در قابلمه رو که داغ بود برداشتم که دستم سوخت و از دستم افتاد رو گاز وصدای بلندش دراومد منتظر همین جرقه بودم که بی هوا همونجا آوار شدم و دستامو گرفتم جلوی دهنم و آروم هق هقم رو تو خودم خفه کردم چند دقیقه گذشت که سایه شو دیدم سرمو بلند کردم که داشت با دلسوزی نگام میکرد خدایا چرا زندگی من به اینجا رسیده؟ رفت سمت غذا یه ذره ماکارونی ریخت توی بشقاب و رو زانو جلوم نشست _حنا ماکارونی رو با سس دوست داره ببر بده بهش اشکام و با پشت دستم پاک کردم و سرمو تکون دادم _ندارم تو خونه......الان........الان میرم براش میخرم  _نمیخواد خودم میرم تو برو پیشش بلند شد بره که صداش زدم _م...محسن......ممنون که بچم و آوردی پیشم با همون لحن جدی و صورت اخم کرده اش گفت _به خاطره تو نیست امروز میگفت من چرا مامان ندارم بقیه دارن......نمیخوام بچم حسرت بکشه راست میگه به خاطره من نیست اون ازم متنفره ولی مهم نیست مهم اینه که بچم الان پیش منه بعد از شام یه ذره یخش آب شده بود اولین بار بود که تو بغلم خوابش برده بود و من با حسرت نگاش میکردم _بدش من..... میخواد ببرتش؟؟ ملتمس گفتم _میشه بزاری امشب اینجا بمونه؟؟ زل زده بود بهم بعد از مدت ها چقدر دلم برای اینکه برم تو بغل مردونش تنگ شده..... دستشو آروم از زیر بدن حنا رد کرد و ازم گرفتش الان میره.....نا امید شدم _برو براش رختخواب بنداز فکر کردم اشتباه شنیدم و گیج نگاهش کردم _میگم جا براش بنداز الان بدخواب میشه.... خندیدنم دست خودم نبود _الان......الان میارم سمت کمد رفتم و تشک و پتویی که صاحب خونه چون دیده بود چیزی ندارم روش بخوابم بهم داده بود و پهن کردم اونم، حنا رو خوابوند و پتو رو کشید روش به صورت نازش خیره بودم.....بعد از اینکه بره تا صبح بغلش میکنم _همینه؟! فهمیدم چی رو میگه _ آره کنار هم جا میشیم _شما دوتا که کوچیکید.....من کجا بخوابم؟ چشمام گرد شد _مگه......مگه توام قراره بمونی؟ _واقعا فکر کردی دخترمو میذارم اینجا اونم با این وضع؟؟ با سر به شیشه ی شکسته اشاره کرد حق داره _خب پس شما بخوابید من باید فردا لباس تحویل بدم هنوز مونده...... رفتم سمت آشپزخونه و پشت کابینت نشستم و اروم اروم شروع کردم به گریه.... چه مرگم شده بود؟؟ الان آروم تر شده بودم خواستم دوباره برم به حنا سر بزنم که دیدم محسن جمع شده تو خودش پتو کوچیک بود اونم عادت داره حتما حتی یه ملافه رو خودش بکشه تنها چیزی که داشتم چادرم بود آروم رفتم سمتش و کشیدم روش خواستم از کنارش بلند شم که دستمو گرفت و چشماشو باز کرد _بیا بخواب...... _من.....من کار دارم _کارت گریه اس؟؟ مگه شنیده.....منکه که آروم بودم.....نکنه دیدتم _نخوابیده بودی جوابمو نداد _بخواب صبح یه فکری به حال خونه میکنم یعنی چی؟ _با تو نیستم مگه چرا نگاه میکنی؟ _آخه دستمو ول کن تو تاریکی اتاق که فقط با نور حیاط معلوم بود زل زده بود به چشمام _همینجا بخواب...... کنار خودش؟؟نمیشه.... _میرم.....اون طرف حنا.....میخوابم _همینجا.....گفتم صداش عصبانی بود و نباید باهاش بحث کنم یه نگاه به حنا انداختم که با دهن نیمه باز نصفه بالش و گرفته بود نیم وجبی ولی رو زمین میخوابم پشت کردم بهش و قبل از اینکه سرمو بذارم رو زمین نرمی یه چیزی..... دست اون بود نفسام تند شد _چیزه..... دست دیگه ش رفت رو کمرم _بخواب.... قلبم داشت از سینه ام میزد بیرون نمیدونم چقدر گذشت ولی گرمی نفساش رو گوشم حس کردم چرا انقدر نزدیک شده _چرا بهم دروغ گفتی  _چی.......چی رو؟؟ _اینکه دوماهه اومدی اینجا ولی صاحب خونت گفت دوساله اینجایی دستمو مشت کردم و لبمو محکم گاز گرفتم الان چی دارم بهش بگم؟ _من..... https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk
Показать все...
👍 1
Войдите и получите доступ к детальной информации

Мы откроем вам доступ после авторизации. Мы обещаем, это быстро!