cookie

Мы используем файлы cookie для улучшения сервиса. Нажав кнопку «Принять все», вы соглашаетесь с использованием cookies.

avatar

𝐇🔞𝐑𝐍𝐘 𝐌𝐈𝐋𝐅 💦

ترکیب خیسی زبونش با خیسی بهشت داغت🫦🔥 🔞 رمان مخصوص بزرگسالان 🔞 • پارت‌گذاری روزانه و منظم • ژانر: #عاشقانه_طنز_کلکلی_بزرگسالان👅💦 به‌قلم: #فاطمه_س_م

Больше
Рекламные посты
12 724
Подписчики
-3424 часа
-1917 дней
-1 04130 дней

Загрузка данных...

Прирост подписчиков

Загрузка данных...

_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس .ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
Показать все...
00:02
Видео недоступно
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
Показать все...
IMG_5863.mp40.90 KB
00:01
Видео недоступно
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
Показать все...
video.mp40.37 KB
00:18
Видео недоступно
🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
Показать все...
4.10 MB
00:15
Видео недоступно
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و ..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
Показать все...
1.62 MB
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی ..صم تلمبه میزد وجک ..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
Показать все...
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
Показать все...
جنگـلـ🌴ـبان هـات🔞

جـــرخوردن واقعی اونجاس که بجای چنگ زدن ملافه؛ شاخ و برگ های روی زمین رو چنگ بزنی و از لذت زیاد جیغتو مابین درختا آزاد کنی...🔥🔞💧

🫦از تخفیف طلایی vip جا نمونید🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
Показать все...
بعد از اینکه منو برد محضر گفت برای دیدن حنا باید دوباره محرم بشیم اولین بار بود می اومد اینجا برای همین با دقت داشت دوربر و نگاه میکرد تمام حواس منم پیش عروسک دوسالم بود میخواستم بغلش کنم و اونقدر ببوسمش تا سیر بشم ولی چون منو نمیشناخت بغل باباش کِس کرده بود اومدم دستمو دراز کنم و آروم گونه اش و نوازش کنم که با دیدن لرزش دستام پشیمون شدن و عقب کشیدم _از کی اینجا زندگی میکنی؟؟   _دو.......دوماهه _اون شیشه کی شکسته اونوقت؟؟ غیرتش.....چیزی بود که همیشه عاشقش بودم و......نه دیگه نباید باشم _از اول..... با دیدن اخمش که هی بیشتر میشد حرفمو خوردم..... _نبود تازه شده......بچه ها با توپ زدن _کِی یعنی؟؟ _ولش کن مهم نیست...... لحنشو تند کرد و صداش رفت بالا _یعنی چی؟؟ نمیگی یه بی همه چیز راحت میتونه دوباره بیاد سراغت و..... _بابایی دُشنَمه از خدا خواسته زودتر از محسن من جواب دادم _گرسنته عروسک خانم.....ماکارونی.....دوست داری؟؟ سرشو تکون داد....منم هول شدم رفتم آشپزخونه بی حواس در قابلمه رو که داغ بود برداشتم که دستم سوخت و از دستم افتاد رو گاز وصدای بلندش دراومد منتظر همین جرقه بودم که بی هوا همونجا آوار شدم و دستامو گرفتم جلوی دهنم و آروم هق هقم رو تو خودم خفه کردم چند دقیقه گذشت که سایه شو دیدم سرمو بلند کردم که داشت با دلسوزی نگام میکرد خدایا چرا زندگی من به اینجا رسیده؟ رفت سمت غذا یه ذره ماکارونی ریخت توی بشقاب و رو زانو جلوم نشست _حنا ماکارونی رو با سس دوست داره ببر بده بهش اشکام و با پشت دستم پاک کردم و سرمو تکون دادم _ندارم تو خونه......الان........الان میرم براش میخرم  _نمیخواد خودم میرم تو برو پیشش بلند شد بره که صداش زدم _م...محسن......ممنون که بچم و آوردی پیشم با همون لحن جدی و صورت اخم کرده اش گفت _به خاطره تو نیست امروز میگفت من چرا مامان ندارم بقیه دارن......نمیخوام بچم حسرت بکشه راست میگه به خاطره من نیست اون ازم متنفره ولی مهم نیست مهم اینه که بچم الان پیش منه بعد از شام یه ذره یخش آب شده بود اولین بار بود که تو بغلم خوابش برده بود و من با حسرت نگاش میکردم _بدش من..... میخواد ببرتش؟؟ ملتمس گفتم _میشه بزاری امشب اینجا بمونه؟؟ زل زده بود بهم بعد از مدت ها چقدر دلم برای اینکه برم تو بغل مردونش تنگ شده..... دستشو آروم از زیر بدن حنا رد کرد و ازم گرفتش الان میره.....نا امید شدم _برو براش رختخواب بنداز فکر کردم اشتباه شنیدم و گیج نگاهش کردم _میگم جا براش بنداز الان بدخواب میشه.... خندیدنم دست خودم نبود _الان......الان میارم سمت کمد رفتم و تشک و پتویی که صاحب خونه چون دیده بود چیزی ندارم روش بخوابم بهم داده بود و پهن کردم اونم، حنا رو خوابوند و پتو رو کشید روش به صورت نازش خیره بودم.....بعد از اینکه بره تا صبح بغلش میکنم _همینه؟! فهمیدم چی رو میگه _ آره کنار هم جا میشیم _شما دوتا که کوچیکید.....من کجا بخوابم؟ چشمام گرد شد _مگه......مگه توام قراره بمونی؟ _واقعا فکر کردی دخترمو میذارم اینجا اونم با این وضع؟؟ با سر به شیشه ی شکسته اشاره کرد حق داره _خب پس شما بخوابید من باید فردا لباس تحویل بدم هنوز مونده...... رفتم سمت آشپزخونه و پشت کابینت نشستم و اروم اروم شروع کردم به گریه.... چه مرگم شده بود؟؟ الان آروم تر شده بودم خواستم دوباره برم به حنا سر بزنم که دیدم محسن جمع شده تو خودش پتو کوچیک بود اونم عادت داره حتما حتی یه ملافه رو خودش بکشه تنها چیزی که داشتم چادرم بود آروم رفتم سمتش و کشیدم روش خواستم از کنارش بلند شم که دستمو گرفت و چشماشو باز کرد _بیا بخواب...... _من.....من کار دارم _کارت گریه اس؟؟ مگه شنیده.....منکه که آروم بودم.....نکنه دیدتم _نخوابیده بودی جوابمو نداد _بخواب صبح یه فکری به حال خونه میکنم یعنی چی؟ _با تو نیستم مگه چرا نگاه میکنی؟ _آخه دستمو ول کن تو تاریکی اتاق که فقط با نور حیاط معلوم بود زل زده بود به چشمام _همینجا بخواب...... کنار خودش؟؟نمیشه.... _میرم.....اون طرف حنا.....میخوابم _همینجا.....گفتم صداش عصبانی بود و نباید باهاش بحث کنم یه نگاه به حنا انداختم که با دهن نیمه باز نصفه بالش و گرفته بود نیم وجبی ولی رو زمین میخوابم پشت کردم بهش و قبل از اینکه سرمو بذارم رو زمین نرمی یه چیزی..... دست اون بود نفسام تند شد _چیزه..... دست دیگه ش رفت رو کمرم _بخواب.... قلبم داشت از سینه ام میزد بیرون نمیدونم چقدر گذشت ولی گرمی نفساش رو گوشم حس کردم چرا انقدر نزدیک شده _چرا بهم دروغ گفتی  _چی.......چی رو؟؟ _اینکه دوماهه اومدی اینجا ولی صاحب خونت گفت دوساله اینجایی دستمو مشت کردم و لبمو محکم گاز گرفتم الان چی دارم بهش بگم؟ _من..... https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk https://t.me/+HZq8zg5fdss1NGNk
Показать все...
00:05
Видео недоступно
من آرن مقدمم... بزرگ‌ترین وارث خاندان مقدم... جراح خبره‌ی مغزواعصاب... کسی که تو آمریکا فارغ‌التحصیل شده و کل بیمارستانای کشور و خارج کشور واسه داشتنش سر و دست می‌شکونن... ولی من به خواست خودم تو آمریکا درس نخوندم... مجبور شدم برم... فرار کردم... وقتی نامزدم رو لخت و عور تو بغل رفیق از برادر عزیزترم دیدم از این ننگ فرار کردم... فرار کردم تا بخاطر مادرم قاتل نشم ولی با این فرار قاتل خودم و خانواده‌ی بعد از رفتن من از بین رفته شدم... حالا که سرد شدم، حالا که از دست خودم با عالم‌ و آدم عصبی‌ام برگشتم... بعد از سال‌ها برگشتم تو خونه‌ای که دیگه نمیشه اسمش رو خونه گذاشت... خونه‌ای که توش یه دختره ریزه میزه‌ هست... دختری که میگن پرستار مادرم و کسیه که اونا رو تو نبود من به زندگی امیدوار کرده... نمی‌دونم چطور اما یه باره دیگه دلم سُر می‌خوره و اسیر اون کوچولوی لعنتی میشه... دختری که مثل اسمش یه رویاست... رویایی که من نمی‌دونم با اون نامرد ناموس دزد... https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0 https://t.me/+HYSAnCqxv1Y3MzA0یک #عاشقانه_انتقامی فوقِ زیبا از عشقی قدیمی تا عشقی جدید و سوزان با قلمی کاربلد و کم‌نظیر
Показать все...
0.61 KB
Выберите другой тариф

Ваш текущий тарифный план позволяет посмотреть аналитику только 5 каналов. Чтобы получить больше, выберите другой план.