پوکساید

به خانه‌ی تاریکت برگشتی، و دلیلی برای روشن‌ کردن چراغ‌ها نیافتی. در تاریکی دراز کشیدی و گوش سپردی به گذشتن شب از تو. دیدی؟ باز روز رفت و تو ماندی. ای صبور ساده‌ی محزون...

به سکوت خو می‌گرفت و آن‌قدر بی‌حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند‌. انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد... • عباس معروفی

«عاشقش بود... علیرغم تمام خصوصیات دل‌آزاری که داشت. زیرا می‌دانست عاشقی، تنها دوست داشتن خوبی‌ها و فضیلت‌ها نیست. عاشقی یعنی دوست داشتنش با وجود همه ایرادات و عیوب» • ویلیام فاکنر

‌همه‌چیز در آخرین آدمی خلاصه می‌شود که در تنگنای شب به یاد می‌آورید؛ قلب شما آن‌جاست! چارلز بوکوفسکی

ده سال بعد از حال اینروزام با کافه‌های بی‌تو درگیرم... @poxide5 🦏

«حتماً توجه داری که من اصلاً از شکایت کردن لذت نمی‌برم؛ اما چه کس بهتر از تو برای اینکه درباره‌ی سرنوشت کتاب‌ها و خواندن با او درددل کنم؟ همه‌ی حرفم این است که دلم برایت تنگ شده، واقعاً تنگ شده…» • ۱۳ ژوئن۱۹۹۶/ نیویورک، نامه از سوزان سانتاگ به بورخس، برگردانِ؛ احمد اخوت

‏سراغ بگیر از من بگذار بفهمم "عزیز دلِ کسی شدن" چگونه است؟ بگذار نفس بکشم دوست داشتنت را... خودت را نگاه کن حیف تو نیست، برای من نباشی؟ #فاطمه_اندربای

‏سراغ بگیر از من بگذار بفهمم "عزیز دلِ کسی شدن" چگونه است؟ بگذار نفس بکشم دوست داشتنت را... خودت را نگاه کن حیف تو نیست، برای من نباشی؟ #فاطمه_اندربای

‏سراغ بگیر از من بگذار بفهمم "عزیز دلِ کسی شدن" چگونه است؟ بگذار نفس بکشم دوست داشتنت را... خودت را نگاه کن حیف تو نیست، برای من نباشی؟ #فاطمه_اندربای

«باید از هر خیال، اُمیدی جُست.» • نیما یوشیج