cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

👻🔥جا‌به‌جاییfoad

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
4 445
مشترکین
-724 ساعت
-357 روز
-31330 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

ریشه یه دختر مو نارنجی با چشمای اقیانوسی رنگه که توسط بابای سخت گیر مافیاش بزرگ شده. دختری که به شدت ریسک پذیره و تا حالا سر هر میز قماری که نشسته، باخت نداده❌ اما یه شب، مرد مرموزی که روی تنش تتوهای زیادی داره، به عنوان رقیب، اون طرف میز می شینه و ریشه رو به دوئل دعوت می کنه. نتیجه ی این دوئل هم میشه باخت ریشه و شرط عجیب و ترسناک اون مرد😈💦 https://t.me/+O6qbeHeC99NZeJEA چی میشه اگه ریشه این مرد رو باز هم ببینه؟ ولی نه به عنوان رقیبش! بلکه اینبار به عنوان...
نمایش همه...
ریشه یه دختر مو نارنجی با چشمای اقیانوسی رنگه که توسط بابای سخت گیر مافیاش بزرگ شده. دختری که به شدت ریسک پذیره و تا حالا سر هر میز قماری که نشسته، باخت نداده❌ اما یه شب، مرد مرموزی که روی تنش تتوهای زیادی داره، به عنوان رقیب، اون طرف میز می شینه و ریشه رو به دوئل دعوت می کنه. نتیجه ی این دوئل هم میشه باخت ریشه و شرط عجیب و ترسناک اون مرد😈💦 https://t.me/+O6qbeHeC99NZeJEA چی میشه اگه ریشه این مرد رو باز هم ببینه؟ ولی نه به عنوان رقیبش! بلکه اینبار به عنوان...
نمایش همه...
#part218 المیرا بهت زده، متعجب، با قلبی که از ترس و اضطراب توی حلقش می زد زمزمه کرد. _من میگم ردش کردم گفتم نمی خوامش بعد تو میگی من هنوز دوستش دارم؟! مطمئنی اون مشت به سرت نخورده؟! نگاهش رو از المیرا گرفت و به روبروش داد. _اگه دوستش نداشتی اینطور باهاش صحبت نمی کردی، جوری برخورد می کردی که همون بار اول دمش رو بذار رو کولشو فرار کنه، اگه دوستش نداشتی بعد دو سه بار تهدیدیش نمی کردی که به امیر میگی، همون بار اول که اومده بود سراغت آمارشو میذاشتی کف دست امیر تا هفت جد و آبادش رو بیاره جلو چشماش. ولی ترسیدی، نخواستی که بلایی سرش بیاد، اون تهدیدت هم به خاطر این بود که دور و‌برت نچرخه تا مبادا باد به گوش امیر و بابا برسونه که نزدیکت شده، تا یه وقت اشتباهی توی کوچه نگاهشون بهش نخوره و بلایی سرش بیارن. نفس المیرا قطع شد.باورش نمیشد با دو جمله ی کوتاه اینطور دست قلبش رو برای ارغوان رو کنه. شاید هم ارغوان زیاد بلدش بود که اینطور دست و دلش رو خونده و از حفظ بیانش کرده بود. _آجی! _غریبه دونستیم بهم نگفتی؟! یا منو مانع دونستی؟ به خاطر من ردش کردی؟ به خاطر ارغوان؟! نه، اونقدر باهاش راحت بود که بخواد حرف دلش رو بزنه و می دونست که ارغوان هم کسی نیست که مانعش بشه. از اون خانواده ضربه خورده بود، چشم دیدنشون رو نداشت ولی اونقدر خاطرش رو می خواست که با نفرتش هم کنار بیاد و مانع خوشحالیش نشه. - قرار شد با خودت و خواهرت همزمان س*ک*س کنم‌‌ و بعدش واسه باباتون رضایت بدم... تن لخت بهار رو توی بغلم کشیدم و کنار گوشش خمار پچ زد: - نترس کوچولوی هورنی🔥، خودتم خوشت میاد، امشب تن داغت زیر تن من و خواهرت پیچ و تاب میخوره... پاهاشو باز کردم و خیره به #لاپای سفید و شیو شده اش، انگشتم رو روی #نقطه‌حساسش کشید که با فرورفتن زبون داغ و خیسم توی #سوراخ تنگش...🫣🍓👅 https://t.me/+RWvgcOfIvdE3OTI0 https://t.me/+RWvgcOfIvdE3OTI0 دوتا خواهر به خاطر آزادی پدرشون با طلبکار باباشون، همزمان س.ک.س میکنن و...😱🔞❌ #محــــدودیت_ســــنی🔞🔥 #فول_صحنه💦
نمایش همه...
👍 45 14
- تو وقتی خیس میشی لباس عوض میکنی؟ - نه کلا درش میارم! سمت امیر برگشت :منظور من اون خیس نبود دستش رو بند کمر دختر کرد : مگه منظور من کدوم خیس؟ - خیسی که تو میگی داغه ولی ماله من نه! صورت نیلی رو با نوک انگشت‌های مردونه‌ش نوازش کرد : از قدیم گفتن کرم از خوده درخته، راست گفتن! دختر با قد بلندی تا گردن امیر رسید، لب هایش رو نزدیک گردن مرد کرد : من مگه چیکار میکنم؟ امیر دستی به گردنش کشید و کمی فاصله گرفت : مثلا صد بار جلوم #لخت شدی! میخوای بلندتر بگم به گوش فرهاد برسه؟ نیلی نزدیک تر شد : اصلا دلم نمیخواد مچمو با نامزد الکیم بگیرن! دست روی لب‌های پر دختر کشیدو با سرگرمی بهش خیره شد : یه کاری کن دهنم بسته بمونه! نیلی دستش رو بند کمربند امیر کرد و جلوش زانو زد…. https://t.me/+si8dV7Kvn6cwMWY0 https://t.me/+si8dV7Kvn6cwMWY0
نمایش همه...
👍 1
طرفدارای جابه جایی رمان آوردم براتون حال کنین. https://t.me/+si8dV7Kvn6cwMWY0 😁😁😁😁😁😁😁😁❤️❤️❤️❤️❤️
نمایش همه...
-باید صیغه‌ام شی،جوری که وقتی جلوم می‌گردی راحت باشی؛وقتی جلوت می‌گردم راحت باشم می‌فهمی منطورم‌و دیگه! خجالت‌زده نگاهم رو بهش دوختم و در حالی که گونه‌هام گل انداخته بود لب زدم: -یعنی زنتون بشم! تو گلو خندید و لب زد: صیغه یعنی زنم میشی اما نه به طور دائم بلکه موقت! مکث کرد و گفت: -من می‌تونم دوباره زن بگیرم یا حتی صیغه کنم ولی تو فقط مال منی و مال من می‌مونی! پرتمسخر خندیدم و گفتم:اون‌وقت از کجا می‌دونی که من باید تا آخر عمر مال تو باشم؟ قدم به سمتم برداشت و نزدیکم شد و با یک حرکت در آغوشم کشید. -چون وقتی تو مال من شدی!مال منم می‌مونی!امیر رادش دارایی‌هاش‌و با هیچکس شریک نمی‌شه حتی موقت! https://t.me/+si8dV7Kvn6cwMWY0
نمایش همه...
من پسر ماجراجویی که برای مسخره بازی وارد بازی میشم که با دوستام دختر بازی کنم، ولی شبی که وارد اون گذرگاه شدم با دختری مواجه شدم، که همون بار اول با دیدنش تحریک شدم و بهش پیشنهاد پول دادم باهام بخوابه ولی اون دختر انسان نبود و... پسری کنجکاو و ماجراجو که همراه استادش دور تا دور دنیا رو می‌گرده و یک روز ناخواسته وارد روستایی عجیب و سرسبز میشه و دختر موآبی و لختی رو میبینه و عاشقش میشه، وقتی با دختر مو آبی می‌خوابه متوجه میشه که... https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 #ورود‌بچه‌ممنوع🔥#فول_صحنه
نمایش همه...
من پسر ماجراجویی که برای مسخره بازی وارد بازی میشم که با دوستام دختر بازی کنم، ولی شبی که وارد اون گذرگاه شدم با دختری مواجه شدم، که همون بار اول با دیدنش تحریک شدم و بهش پیشنهاد پول دادم باهام بخوابه ولی اون دختر انسان نبود و... پسری کنجکاو و ماجراجو که همراه استادش دور تا دور دنیا رو می‌گرده و یک روز ناخواسته وارد روستایی عجیب و سرسبز میشه و دختر موآبی و لختی رو میبینه و عاشقش میشه، وقتی با دختر مو آبی می‌خوابه متوجه میشه که... https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 #ورود‌بچه‌ممنوع🔥#فول_صحنه
نمایش همه...
Repost from N/a
_تو پارکینگ دانشگاه منتظرتم باید بیای رو دی.کم سواری کنی میخواستم بپیچونمش که دستمو گرفت _یادت نره دختر خوبی باشی وگرنه عکس و فیلم ساک زدنت بین بقیه همکلاسیامون پخش میشه دستام مشت شد که ادامه داد _الانم مثل بچه ادم مسای تو پارکینگ دانشگاه اول یه ساک پر تف تو ماشین برام میزنی بعدم میای روش سواری میکنی https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0 https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0
نمایش همه...
‌‌       غریبه ها میتونن بهترین دوستت بشن      درست به همون راحتی که بهترین دوستات      میتونن غریبه بشن...!
نمایش همه...
8👍 3🥰 1👏 1