cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

〚خدمتکار هات🔞💦〛

از قشنگیای دنیا؛ چشمای خمارت ... وقتی دارم برات میخورم🤤👅💦 . . . (پارت گذاری بصورت یک روز درمیان ) {میسنا_میم} پیـج اینستـاے مـا رو دنبـال ڪنیـد: 🆔 https://instagram.com/roman_misana_mim

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
28 400
مشترکین
-16424 ساعت
+2 3507 روز
+1 22630 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

جرخوردن دختربچه ی دزد، توسط نقاش معروف... ک‌ص و کون دختره رو یکی میکنه و بخاطر دزدی توی عمارتش نگهش میداره و هرشب ...💯🔥 بدون سانسور فول هات و سکسی🔞بچه ای نیا چون با پارتاش ک‌ص خیسی و شورت خیسی داره💯💦🔥🤤 https://t.me/+sNfIyIL_RGk5MmVk https://t.me/+sNfIyIL_RGk5MmVk س*کس داغ و آبدار نقاش معروف با دختر یکی از وزرای کشور🙊💦🍑 #ک‌صم‌خیس‌شد‌اوووففف‌‌فول‌صحنه
نمایش همه...
👍 1
جرخوردن دختربچه ی دزد، توسط نقاش معروف... ک‌ص و کون دختره رو یکی میکنه و بخاطر دزدی توی عمارتش نگهش میداره و هرشب ...💯🔥 بدون سانسور فول هات و سکسی🔞بچه ای نیا چون با پارتاش ک‌ص خیسی و شورت خیسی داره💯💦🔥🤤 https://t.me/+Mm08SDxwcYIzMWE0 https://t.me/+Mm08SDxwcYIzMWE0 س*کس داغ و آبدار نقاش معروف با دختر یکی از وزرای کشور🙊💦🍑 #ک‌صم‌خیس‌شد‌اوووففف‌‌فول‌صحنه
نمایش همه...
#part34 اینقد با #ک*صم ور رفت که آب #ک*صم رو روی انگشتش احساس میکردم که یهو بلندم کرد و درحالی که چهره اش از فشار شهوت کبود شده بود،پاهامو از هم باز کرد و خیره به چشمای خمار و لرزونم تحریک آمیز و کثیف غرید: +آماده ای روی #ک**یر ددی سواری کنی #کابوی کوچولو؟ سر #ک**یرشو با بازیگوشی به پره ابریشمی #ک*صم مالوند که ناله ای کردم و وحشی غریدم: _ آره آره ،آرههه آهههه و یهو #ک**یرش تا ته توی #کو*صم رفت و... https://t.me/+YkGKvrcMhxJlYjRh #روی‌ک*یر‌کابوی‌سواری‌میکنه...🤤🔞 #پارت‌واقعی‌رمانه‌اسکی‌ممنوع❌🔞💦
نمایش همه...
#آغوش_هوس #پارت_۱ با دیدن قطره ابی ک از موهاش روی سینه و گودی گردنش میچکه و خیلی پر پیچ و تاب تا رو نوک ممه صورتیش لیز میخوره بدنم داغ می‌کنه... هجوم خون زیادی رو از داخل بی.ضه‌هام به کلاه‌ک ک.یرم حس میکنم، بودن من اونم اینجا خیلی اشتباهه چه برسه به اینکه بخوام یه دختر رو که داخل حمومه دید بزنم... دختر با عشوه م.مه های خوش فرم و گردش رو داخل مشتاش میگیره و میماله، همینطور که اونارو چنگ میزنه آروم ناله می‌کنه... ک.یرم داشت سیخ میشد باید میرفتم موندنم اشتباه بود ولی نتونستم برم اون که منو نمی‌دید پس یکم دیگه میموندم... دختر یه دستش رو سمت لای پاش برد و ک.ص پف دارش رو لمس کرد.. خشتکم داشت جر میخورد و میدونستم الاناس که ک.یر کلفتم جر بده شلوارم رو... دختر انگشتش رو لای چاک ک.صش کشید، آخ که چقدر دلم میخواست اون ک.ص صورتیش رو با ک.یر ش.ق شدم پاره کنم و بعد زبونم رو داخل اون سوراخ تنگش ببرم... چک محکمی به ک.صش زد و بعد شروع کرد به مالیدن چ.وچ.ولش... زیپ شلوارم رو باز کردم و شورتم رو پایین کشیدم که ک.یرم مثل یه چوب سفت بیرون افتاد... انگشتام رو دورش حلقه کردم و کمی بالا پایینش کردم ، -اووووف لنتی چی میشد تمامش رو داخل دهن خوشگل اون دختر تازه وارد سکسی میکردم و برام میخورد... دختر سرش رو بالا گرفت و بعد دهنش رو باز کرد آب وارد دهنش شد و بعد ریخت... لنگاش ‌رو از هم باز کرد و با چهار انگشت ک.صش رو مالش داد و آه غلیظی کشید... تف غلیظی روی ک‌.لاهک  ک.یرم انداختم و  با فکر اینکه داخل ک.ص تنگ اون دختر تازه وارد رفته شروع به بالا پایین کردنش با دست کردم... دختر بی خبر از وجود من روی کاشی های حموم داگی شد و قمبل کرد... ک.ون کوچولو و سفیدش اومد بالا، چقدر دلم میخواست این ک.یر کلفت رو داخل اون سوراخ پلمپش کنم و بگ.امش. با دست دیگم تخمام رو گرفتم و آروم آروم مالیدمش... ک.یرم حسابییی ش.ق کرده بود دیگه نمیتونستم بیشتر از این دیدش بزنم ،چون هر لحظه ممکن بود سمتش برم و از ک.ص و ک.ون بگ.امش.. کی.رم رو داخل دستم گرفتم فوری وارد یکی از اتاق ها شدم و در رو بستم و تند تند شروع کردم به ج.ق زدن... هر لحظه تصویر اون تن و بدن سفید، م.مه‌های نوک صورتی و ک.ص تپل جلوی چشام بود... چشام رو بستم و همونطور که سرعت دستم رو بیشتر میکردم تصورم میکردم که دارم از ک.ص جرش میدم... صدای آه و نالش توی گوشم پیچید ، اووف، سگ پدر چه آه و ناله‌ای هم میکرد.... با خیس شدن دستم چشام رو باز کردم و به آب ک.یرم نگاه کردم... دستمال کاغذی برداشتم و باهاش اون مایع سفید رنگ رو پاک کردم که صدای در اومد و.... 🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞💯🔞 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 https://t.me/+PniZDjdwkUYxYjk0 👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥👅💦🔥 حنا...دختر ریز جثه ای که شب عقد از پای سفره فرار میکنه و به امامزاده ی یه روستا پناه میبره اما یه شب که تو حموم عمومی روستا مشغول حموم کردنه خادم امام زاده با دیدن تن لختش....🔞💯💦 #فول‌هات‌سکسی‌شورت‌خیس‌کن👅💦 ازازدواج فرار میکنه و گیر یه خادم جذاب و سکسی میفته که...🔞💯🔥
نمایش همه...
👍 1
#عروس‌کوچولو_90 صدای دورگه و پر از حرصش بین پامو خیس کرد _ چیکار کردی باز؟ آه تو گلویی کشیدم و زیر پتو خزیدم. _ بهش گفتم دیشب خیلی پسر خوبی بودی ...کلی نازم کردی، اونجامو مالیدی ... صدای نفس های کلافه‌ش از پشت گوشی توی گوشم پیچید: _ این حرف ها رو پیش مامانم گفتی؟ تو گلو "هوم" کردم که باز با لحن عصبی و کلافه لب زد: _ چند بار گفتم مسائل تختمون رو پیش کسی نگو گندم، ها؟ ترسیده توی جام جمع شدم. _ آخه مگه چیز بدیه؟ بعدشم فقط به مامانجون گفتم! _ برگردم خونه بعد میگم بده یا خوبه! الان دراز بکش وول نخور! لجوجانه پشت خط موندم. _ نچ ..نمخاام اونجام خیس شده مکث کوتاهی کرد و صدای به هم خوردن درب از پشت تلفن توی سرم پیچید. _ وای به حالت خودتو انگشت کنی گندم! لبم رو به جلو هدایت کردم و آروم پرسیدم: _ اگر انگشت نکنم توش پس چجوری ار‌.ضا بشم؟ سوال هایی که ازش میپرسیدم انگار باعث کلافگیش می شد که از پشت تلفن صدای شکایتش به گوش رسید. _ روشو بمال! بلد نیستی؟ چشاتو ببند خیال کن انگشت های من دارن میمالمت! _ آخه مال تو خیلی کلفت و بزرگه ...مال من کوچیکه! صدا خالی کردن نفسش توی گوشم پژواک شد‌. _ دارم میام گندم خونه یه دهنی ازت سرویس کن جون نداشته باشی تلفن دستت بگیری دختره ی خیره سر https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 گندم دختری ۱۷ ساله که عروس یه تاجر جذاب و ثروتمند میشه! پسری که خوشش از جنس زن نمیاد، اما شیرین زبونی های گندم کاری می‌کنه که پسره جذبش بشه و...🙊🔞💦 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 https://t.me/+EGm8vQyw__44YWM0 #ممنوعه_بزرگسال🔥🤤 شب زفاف دختره رو راهی بیمارستان می‌کنه🫢🥲
نمایش همه...
👍 6
#مدرسه_سکس💦👅 +چرا از ک*صت آب میچکه خانوم معلم؟ شلوار و مانتوت خیس شده! آقا مدیر ک..یر کلفتش و از پشت توی #تپلم فرو کرد: +جوووون،بازم واسم خیس کردی؟ امروز تو کلاس زیر خودم جر میخوری‌ و صدای ناله هاتودانش آموزات میشنون   دو انگشتش و تو واژن تنگ و #خیسم حرکت دادم. -خوبه هرزه کوچولو؟ با لکنت  و ناله گفت: -خیلی...خیلی...خوبه من کلفت تو میخوام آقا مدیر میخوام زیرت #جر بخورم +پاهات و کامل باز کن *صت باید شبا زیرم جر بخوره تپل صورتی تو نشونم بده تا سالارم سیخ شه وقتی ناله کردم سیلی به تپلم زد: -هر روز خودت و خیس میکنی باید به #دیلدو هم سرویس بدی سوراخات پر شه میخوام #هرزه کوچولوم جر بخوره #دیلدو تو بهشتم کرد #ابنبانش🍆 رو#سوراخم تنظیم کرد و یهو فرو کرد که یهو جیغ کشیدم -تپلت مثل یه #جنده رو ..رم تکون بده -هرمز آخ چقدر کلفتی -ناله کن جنده کوچولو ناله کن بچه ها هم صدات و بشنوه و بفهمه معلم کوچولو شو هر روز تو دفتر میگام https://t.me/+_8EUBscptghiNjE0 https://t.me/+_8EUBscptghiNjE0 https://t.me/+_8EUBscptghiNjE0 #ددی_لیتل_گرل💦  #اروتیک🔞 #هات🔥
نمایش همه...
سک.س دختر کوچولو با بادیگارد ک..ی.ر کلفت باباش🔞🔞👇🏻 اروند لبه‌های #بهــشتمو از هم باز کرد و با خماری زبونشو رو #چاکم کشید و با ترس به بابا که غرق خواب بود نگاهی انداختم و به زور ناله کردم _چه ک...ص شیرینی داری توت فرنگی من! زبونشو هل داد تو سوراخم و سی*نه‌هامو چنگ زد و روم خم شد و پاشو رو مبل گذاشت. _زود باش پاهاتو باز کن.....میخوام هلوی تنگتو گشاد کنم اروم #انگشتاشو تو دهنم فرو کرد و رو #ک...ی.رش تفی انداخت و کلاهکشو به چاک بهشتم مالوند! _تو بادیگارد بابامی اروند....این درست نیست... با لذت تفی رو سوراخم انداخت و برای بار دوم ک...یر کلفتشو تو ک...صم فرو کرد و چشمام کم کم خمار شد و کمرشو با درد چنگ زدم _اووه...سوراخت خیس و تنگه! با شهوت موهاشو چنگ زدم و لباشو زود رو لبام فرود آورد و سینه هامو تو دستش چلوند _فاک.‌‌..چه #ک**ص تنگی! پاهامو رو شونش انداخت و تمام مر*دونگیش تو سوراخم فرو رفت. _سوراخت داره #ک*ی*رمو میبلعه‌ لعنتی. از درد گریم گرفته بود که زود زبونشو رو ترقوم کشید و همزمان ضربههاشو شروع کرد و ناله ‌های خفه‌ای میکشید. _تو رو هر شب باید گای.ید توت فرنگی! سینه‌هام با هر تلمبش بالا پایین میشد و با شه.وت نوکشونو به دهن میگرفت و محکم میمکید. با وحشی تر شدن تل*نبه هاش ناله‌ی بلندی کردم که یهو تن بابا تکون خورد و با نیم خیز شدنش رو تخت.... https://t.me/+V1Sw0M3DYp43ODBk https://t.me/+V1Sw0M3DYp43ODBk https://t.me/+V1Sw0M3DYp43ODBk بادیگارد سک.سی باباش شبونه خفتش میکنه و سوراخای تنگ و وصورتیشو جر میده....🍓🔞💦💦💦 #پارت_اصلی_رمان🔥
نمایش همه...
「هــــ𝐋𝐀𝐍𝐃‌ـــــات🍑」

دلم میخواد وقتی روش بالا و پایین میشم خودتو کمر بزنی و تا ته فشار بدی توش🍓🔞 #lams_dagh🔥 #havasran💋 #کپی_ممنوع❌ ورود افراد زیر🔞سال به هیچ عنوان توصیه نمیشود‼️

👍 3
〚خدمتکار هات🔞💦〛 #پارت_۲۰۲ لپ تاپ باز کردم و شروع به بررسی ماشین ها و مشخصاتشون کردم و دلیل متوقف شدنشون... بلاخره بعد از یک ساعت چک کردن و مرتب کردن لیست و کارایی که برای معاونم توی نمایشگاه ایمیل کردم ، با پا صندلی رو عقب کشیدم و دستام رو کش و قوصی دادم و گردنم رو اروم ماساژ دادم. با بستن لپ تاپ و برداشتن گوشیم از اتاق بیرون زدم و به سمت اتاقم رفتم. هنوزم همون حالت خوابیده بود . واقعا عین بچه هایی بود که دوسنداشتی از خودت دورش کنی و حالا من فردا میرفت و پس فردا میومد. پوفی کشیدم و کنارش دراز و توی آغوشم کشیدم ماشالله اونقد خوابش سنگین بود که اصن متوجه نمیشه یکی بغلش کرد یا کنارش دراز کشید. - پاندا کوچولوی من ... چرا واسم مهم شدی وقتی نمیتونم حسی بهت داشته باشم... واقعا هم برای خودم سوال بزرگی شده بود. بیخیال فکرکردن سری تکون دادم که سرش رو روی بازم جابجا کرد . به سمتش چرخیدم و صورتم توی موهاش فرو بردم و نفس عمیقی کشیدم. تنش بوی بچه میداد و موهای نرمش بوی گل .... چشمام بستم و با استشمام بوی موهاش به خواب رفتم.... °▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪°▪ با حس کشیده شدن موهاش ، چشماش نیمه باز شد و با دید سیروانی که با ارامش غرق خواب بود، ناخواسته لبخندی زد و ارام موهایش را از زیر سرش بیرون کشید. عجیب بود که با تکان های او پسرک بیدار نشده بود، اویی که خوابش سبک بود. بی شک اولین شب پر ارامشی داشت که چنین غرق خواب بود. به سمت عسلی چرخید و با برداشتن موبایلش و دیدن ساعت‌، چشمانش گرد شد و تیز برخاست و همین حرکت یهویی او باعث تکان خوردن سیروان و نیمه باز شدن چشم هایش شد.‌... - اسم شوهر دوست تو تتو زدی روی ک.صت؟! با ترس هینی کشیدم و حوله رو دورم پیچیدم. -برای چی یهو میای تو؟! نگاهش روی بدنم پیچ و تاب میخورد. -چرا نگفته بودی انقدر خواطرخوامی سک.سی؟ عقب تر رفتم. -برو بیرون یارا میاد فکر بد میکنه! بیشتر بهم نزدیک شد، با یه حرکت بند حوله رو کشید و حولم افتاد. -اوف، تا یارا نیومده یه دور کارت‌و میسازم و اون ک.ص تو میگام! https://t.me/+C7A6HYwTXkI2Mzk8 https://t.me/+C7A6HYwTXkI2Mzk8 دختره از شوهر دوستش خوشش میاد و... 🔞💦
نمایش همه...
👍 65 17😈 3😍 2🔥 1