285
مشترکین
+124 ساعت
+37 روز
+330 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
هم برای آبادی قطرهای نمیباریم
هم نگه نمیداریم حرمت خرابی را!
👍 2
«چطور کسی میتواند ناگهان وسط خیابان بایستد و از خود بپرسد: این آیا سرنوشت من است؟»
- جورجو آگامبن
4_432807578154565856.mp31.87 MB
👍 2
ما را دیگر نه ایمانی به سخنانِ شماست
و نه به آن سخنان که زمانی گرامیشان میداشتیم.
قلبهامان را گرسنگی تکهپاره کرده
و خونهامان را سرنیزهها نوشیدهاند.
دیگر به شادیها و دردهایی
که تنها از آن ما بودند و عبث،
باورمان نیست.
زندگی ما در دستِ برادرانِ ماست
و امیدمان، به آن که بتوانیم دوستاش بداریم.
ما را دیگر به خدایان دوردست،
اصنام و اشباحی که اینجا ساکناند
ایمانی نیست.
باور ما به چلیپای زمینیست؛
آنجا که فرزندِ انسان مصلوب شد.
■شاعر: فرانکو_فورتینی [ Franco Fortini / ایتالیا، ۱۹۹۴-۱۹۱۷ ]
■برگردان: ماریا_عباسیان
❤ 5👍 1
Repost from هـ
و گفت: «من به هر که هوای تعلّقِ مرا دارد نزدیکم و ماسویٰ همه از من دورند؛ پس چگونه ممکن است بیش از آنکه به نزدیکتر تعلّق داشته باشم، دل به دورتر بسپارم؟!»
محمّدبن عبدالجبار نِفَّری؛ مواقف و مخاطبات.
❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
انسان چه خواستنیتر بود اگر چشمهای شیله را برای دیدنش داشتم؛ انسانی بینقاب، همانقدر نزدیک، که رنگ اضطرابش بپاشد بر تنش، همانقدر مرتعش و بیاعتماد، همانقدر عریان و بیپناه که اینگونه مرگ را هم در آغوشش بفشارد.
Death and the Maiden {1915} Oil Painting
@oublierr
❤ 6🐳 1
آموزگار:
كدام دختر است
كه به باد شو مىكند؟
كودك:
دختر همهى هوسها.
آموزگار:
باد، بهاش
چشم روشنى چه مىدهد؟
كودك:
دستهى ورقهاى بازى
و گردبادهاى طلايى را.
آموزگار:
دختر در عوض
به او چه مىدهد؟
كودك:
دلك ِ بىشيله پيلهاش را.
آموزگار:
دخترك
اسمش چيست؟
كودك:
اسمش ديگر از اسرار است!
[پنجرهى مدرسه، پردهيى از ستارهها دارد.]
👍 4
برای شبی که بارِ هستی بر شانههایم سنگینی میکرد.✨
@Oublierr
Royaye Hasty-Doholchi.com.mp38.77 MB
❤ 5