cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

❌متفاوت❌FOAD

❌کپی ممنوع لینک چنل محافظ https://t.me/foadnovels

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
15 656
مشترکین
-3624 ساعت
-2537 روز
-29230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

من پسر ماجراجویی که برای مسخره بازی وارد بازی میشم که با دوستام دختر بازی کنم، ولی شبی که وارد اون گذرگاه شدم با دختری مواجه شدم، که همون بار اول با دیدنش تحریک شدم و بهش پیشنهاد پول دادم باهام بخوابه ولی اون دختر انسان نبود و... پسری کنجکاو و ماجراجو که همراه استادش دور تا دور دنیا رو می‌گرده و یک روز ناخواسته وارد روستایی عجیب و سرسبز میشه و دختر موآبی و لختی رو میبینه و عاشقش میشه، وقتی با دختر مو آبی می‌خوابه متوجه میشه که... https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 https://t.me/+1KGnQA-INy0xOWU0 #ورود‌بچه‌ممنوع🔥#فول_صحنه
نمایش همه...
Repost from N/a
_تو پارکینگ دانشگاه منتظرتم باید بیای رو دی.کم سواری کنی میخواستم بپیچونمش که دستمو گرفت _یادت نره دختر خوبی باشی وگرنه عکس و فیلم ساک زدنت بین بقیه همکلاسیامون پخش میشه دستام مشت شد که ادامه داد _الانم مثل بچه ادم مسای تو پارکینگ دانشگاه اول یه ساک پر تف تو ماشین برام میزنی بعدم میای روش سواری میکنی https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0 https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0
نمایش همه...
‌‌       غریبه ها میتونن بهترین دوستت بشن      درست به همون راحتی که بهترین دوستات      میتونن غریبه بشن...!
نمایش همه...
دستاشو دوطرفم گزاشت و همون جور كه #مودونگيش 🍆داخلم بود از روي مبل بلند شد جيغ كوتاهي كشيدم و دستامو دور گردنش حلقه كردم گفتم: _چيكار ميكني بزارم زمين الان ميفتم دستاشو زير #بـاسـنم گره كرد و دو بار بالا پايينم كرد كه باعث شد #الـتـش تا انتها واردم بشه اخي گفتم كه گفت: _نميفتي نترس ...بهت بدنميگزره.. و شروع به قدم برداشتن به سمت پله ها كرد هر پله ايي كه بالا ميرفت تو بغلش بالا پايين ميشدم و با شدت #الـتـش داخل #بـهـشـتم فرو ميرفت ....و باعث ميشد لحظه ايي اه و #نالم قط نشه..كه.. 🔞🔞😱💦 #سکس‌ی ممنوعه💦🥵🔞 https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk 🔞💦
نمایش همه...
-از رسم ما میدونی دختر جون؟ با ترس نه آرومی گفتم - ما رسم داریم ارباب شب #زفاف جلوی بزرگای خاندان پرده #عروسش رو بزنه و اگه دختری #با_کره نباشه تا صبح زیر مردان خاندان میره و بعدشم برده #جنسیشون میشه. نفسم تو #سیـ_نه حبس شد خانم بزرگ دستم رو #محکم تر کشید و وارد اتاق حجله شد. دور تا دور اتاق تمام #مردهای فامیل ارباب نشسته بودن و وسطشون #حجله رو گذاشته بودن و تور نازکی دورتادورش بود. خانم بزرگ توی حجله درازم کرد و بیرون رفت.ارباب وارد #حجله شد و تند لباس هام رو دراورد. -هیس نترس عزیزم خون #بکا_رتتو ببین بیرون میرن. از ترس لرزیدم ... چرا خانواده ام به ارباب نگفته بودن من وقتی بچه بودم و #تصادف کردم پرده بکارتم رو از دست دادم؟ #مردو_نگی کلفتش رو آروم به #بهشـ_تم مالید و کنار گوشم زمزمه کرد: -فقط یکم درد داره #عزیزکم، تحمل کن دلبرم باشه؟ با چشمای #اشکی نگاهش کردم، یعنی این بار اخری بود که ارباب رو میدیدم؟ #مردو_نگی ارباب آروم وارد #بهشـ_تم شد، از درد آخی گفتم و زمین رو چنگ زدم که ... https://t.me/+PrbYS-noCaM0YjA0 https://t.me/+PrbYS-noCaM0YjA0
نمایش همه...
#part392 لرزش تن فرهود اشک به چشماش آورد. محکم به خودش فشارش داد و از ته دل شروع به گریه کرد. داشت از دستش می داد. نزدیک بود دوباره عزیزش رو از دست بده اون هم با همچین روش کثیفی. هر چند که این بار هم انگار دیر رسیده بود. _بمیرم که همچین بلایی سرت آوردن. بمیرم که نتونستم ازت مواظبت کنم. نتونستم مانع اون عوضی بشم. ببخش که انقدر زور نداشتم ازت مراقبت کنم. این مرد کی بود که اینطور براش گریه می کرد؟انگار این بلا سر خودش اومده که اینطور زار میزنه و میناله! چشم های بی جونش رو باز کرد تا صاحب صدا رو بشناسه. مرد مو جو گندمی مقابلش بدون شک ساواش نبود.جسم دردناکش توانایی عقب کشیدن نداشت که خودش رو عقب بکشه و صاحب صدا رو ببینه. چهره اش رو ندیده بود و صداش رو با تمام آشنایی نمیشناخت ولی آغوشش عجیب آرامش بخش بود. همه جوره حس امنیت رو بهش میداد. امنیتی که تا به حال حس نکرده بود. آغوشش به قدری حص امنیت و آرامش بهش القا می کرد که بی توجه به اتفاقای افتاده چشم هاش رو روی هم گذاشت و بی اختیار به خواب رفت. با بخواب رفتن فرهود سرش رو توی موهاش فرو برد و عمیق بو کشید. دلش تنگ شده بود برای این بو، بویی که به اجبار سی سال از خودش محروم کرده بود. _دلم برات تنگ شده بود کس و کار بابا. این بار بمیرمم نمیذارم از خودم دور بشی.تموم شد، دوری من و تو تموم شد.تموم نبودنمو جبران می کنم. مکثی کرد. _البته اگه اجازه بدی ########### _فرهود،فرهود عصبی و شکه گوشی رو سمت دیوار اتاق پرت کرد و مشتی به میز کوبید. _لعنتییی تموم بدنش به لرز افتاده بود. فرهودش رو دزدیده بودن! فرهودش رو؟! ونوس رئیس س.ک.سی و حشـ.ـری زندانی که برای ار.ضای خودش به زندانیاش وعده آزادی و کم کردن حبسشون رو میده و هرشب با زندانیای خودش س.ک.س داره. با اومدن رایمون کله گنده ای که مو به تن تمام زندانیاش سیخ میکنه میخواد اونم به تختش بکشونه که....🔥⛔️ https://t.me/+yLZYyj4mX0VlY2Fk https://t.me/+yLZYyj4mX0VlY2Fk #بزرگسالان🍑 #صحنه‌دار🔞💦
نمایش همه...
126👍 21🤯 16
🌈
نمایش همه...
👍 2
Repost from N/a
#مسافر_خونه‌سسی🙊 میثاق دستی به پشتم زد : جوون عجب صندوقی داری خانم چند میدی مشتری شیم!؟ ریز خندیدم پشتم رو به خشتکش مالیدم و گفتم : بستگی به تایمی که می خوای داره از ده مین شروع میشه تا یه روز کامل.. چند تا مشت محکم کوبید به باس*نم که صدای بدی داد : _اخخ ...سرویس رایگان ندارم _ باید تست تنگ بودنت رو بدی #لباسم_رو_باز_کرد و #مشغول_وارسی_پایین_تنم شد _همه ی اینارو حساب میکنم باهات _یه روز کامل چند!؟ _ده میل.. خندید و انگشتاش رو از پشتم بیرون کشید و زیپ شلوارش رو باز کرد _۱۵میل میدم یه راندشو خشن میرم براش قمبل کردمو... https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0 https://t.me/+tw3E78JDrCYxMzA0 #صاحب‌مسافر‌خونه_هرشب‌به‌_مهموناش_میده👇🤤
نمایش همه...
👍 2👎 2
دستاشو دوطرفم گزاشت و همون جور كه #مودونگيش 🍆داخلم بود از روي مبل بلند شد جيغ كوتاهي كشيدم و دستامو دور گردنش حلقه كردم گفتم: _چيكار ميكني بزارم زمين الان ميفتم دستاشو زير #بـاسـنم گره كرد و دو بار بالا پايينم كرد كه باعث شد #الـتـش تا انتها واردم بشه اخي گفتم كه گفت: _نميفتي نترس ...بهت بدنميگزره.. و شروع به قدم برداشتن به سمت پله ها كرد هر پله ايي كه بالا ميرفت تو بغلش بالا پايين ميشدم و با شدت #الـتـش داخل #بـهـشـتم فرو ميرفت ....و باعث ميشد لحظه ايي اه و #نالم قط نشه..كه.. 🔞🔞😱💦 #سکس‌ی ممنوعه💦🥵🔞 https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk https://t.me/+zeGewd4HbUk0Yjdk 🔞💦
نمایش همه...
#پارت_1 #مشاور_سکسی💊💉 _خب مشکل چیه؟ _چندوقته که از بهشتم اب میاد دکتر نمیتونم کنترلش کنم شوکه نگاهش کردم - چندسالته؟ _۱۳سالمه اقا -تا حالا کسی یا خودت به اندام خصوصیت دست زده ؟ _امروز همکلاسیم بهشتمو‌مالید بهم گفت دلم شوهر میخواد که بهشتم خیس میشه جلو رفتم و به اندام کوچیکش نگاه کردم دستمو جلو ‌بردم و روی بهشتش گذاشتم و شروع کردم به مالیدنش _الان چه حسی داری نگاهش کردم‌که چشماش خمار شده بود _میخوام‌جیغ بزنم کوچولوی هورنی خواستم‌ دستمو عقب بکشم که دستمو گرفت و‌تو‌شورتش برد https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk https://t.me/+HCzBk48SigBhMTVk روانشناس مدرسه با دانش اموز ۱۳ساله سکس میکنن💊🩺
نمایش همه...
👍 1