cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

چای وگپ ( وآن سالها)

داستانها .وقصه ها پلی به گذشته دکتر کریم عزتی زاد ه کلهر Karim Ezzatizadeh kaLhoor https://t.me/tea_Gap

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 358
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+87 روز
+730 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

میرقصیدیم! پیش ﺍﺯ یورش اعراب؛ ﺑﺎﺭﺍﻥ که ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﺑﺎﺩ که ﻣﯿﻮﺯﯾﺪ، ﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ که ﻣﯿﺸﺪ، ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ که ﻣﯿﺸﺪ، ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ و میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢ و میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... میخواستیم دفع بلا کنیم، جشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ... ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ، میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ... ﻣﺎﻩ به ﭘﺎﯾﺎﻥ میرسید میرﻗﺼﯿﺪیم... ﺧﻼﺻﻪ اینکه: ﺟﺸﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻗﺺ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ و ﺷﺎﺩﯼ... ﺗﯿﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﺑﺎﻧﮕﺎﻥ؛ آﺫﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﺑﻬﻤﻦﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﻔﻨﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻭﺭﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﮔﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﺩﺍﺩﮔﺎﻥ... ﺳﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺳﻮﺭﯼ ﻭ ﺳﺮﻭﺵ... ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ، آن هم ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺮﮔﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ سنگدﻟﯽ ﺑﺮ ﭘﺎﮐﯽ ﻭ ﺳﻮﮒ ﺳﯿﺎﻭﺵ!... ﻣُﺮﺩﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻨﺎﻣﻪ ﺳﯿﺎﻭﺵ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺩ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﺎﮎ میسپرﺩﯾﻢ....
نمایش همه...
👍 4
این سرپوش های روحی که روی بشقاب های چلوکباب میگذاشتن یادتونه هست ؟ ، نمی‌دونم هنوز هم هست یا نه اما در گذشته در اکثر چلوکبابی ها به این صورت سرو میشد . ، وقتی انرا از روی ظرف چلوکباب برمیداشتیم بوی خوش کباب امیخته به کره محلی به مشام میخورد ، بعضی ها قبل از اینکه آن سرپوش را بردارند بشقاب را بین دو دست بلند کرده و با شست خودشون سرپوش رو نگهداشته چند بار تکان میدادند و نتیجه اینکه تمام برنج با کباب و کره و گوجه قاطی هم میشد و بعد از پاچیدن سماق نوش جان می‌کردند ، البته بعضی ها زرده تخم مرغ هم اضافه می‌کردند
نمایش همه...
Видео от J
نمایش همه...
Видео от J
نمایش همه...
چه زود بزرگ شدیم ...
نمایش همه...
ازاده جان سلام، همه مراسم را خواهش می کنم در کانال نستالژی بگذارید
نمایش همه...
Фото от J
نمایش همه...
Видео от J
نمایش همه...
Видео от J
نمایش همه...
Видео от J
نمایش همه...