cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

محمد هاشمی

مدرس، منتقد و پژوهشگر سینما و تئاتر با گرایش بینارشته ای، دکترای تخصصی فلسفه هنر

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 046
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
اطلاعاتی وجود ندارد7 روز
+930 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

نمایش همه...
@radio.payan

/ وحید بهروزیان و سرگشتگی ایرانی معاصر در حاجی‌واشنگتن @vahid_behrouzian با حمایتِ کافه سینما @cinemacafe_ir ادیوپایان را از این پلتفرم‌ها دنبال کنی...

فصل دوم / اپیزود چهارم رادیوپایان پایانِ «حاجی‌واشنگتن» @radiopayanpodcast
نمایش همه...
گفته های جذاب و شنیدنی آقای وحید بهروزیان، دانشجوی سابق و دوست خوب همیشگی ام، که در پادکست رادیو پایان یادمان داریوش مهرجویی کار شده است. در زیر پادکست مربوط به حاجی واشینگتن علی حاتمی را همراه هم با سخنان عالی ایشان به اشتراک می گذارم:
نمایش همه...
🔸مقاله: «مسافرِ آنتونیونی، به منزله‌ی متن لاکانی» ✍جک تِرنر ▪️مترجم: امیر احمدی آریان @NazariyehAdabi
نمایش همه...
00:52
Video unavailableShow in Telegram
🔹آلفرد هیچکاک: اگر میخواهید دو نفر را در حال مبارزه یا دعوا نشان دهید صرفا به ثبت تصاویر بسنده نکنید چون واقعی بنظر نمیرسد، تنها کار این است که به بطن دعوا بروید و کاری کنید که بیننده آنرا حس کند 🔹هیچکاک در پایان فیلم پنچره عقبی از این تکنیک استفاه می‌کند. این سکانس را با هم ببینیم @Cinemayanii @Cinemayanii
نمایش همه...
👍 1
فقدان گفتمان* درباره نبود جریان‌سازی در سینما مهرزاد دانش آخرین باری که یک بحث جدی و پردامنه بر سر فیلمی ایرانی بین منتقدان مختلف سینمایی و یا تماشاگران جدی سینما خواندید یا دیدید کی بود؟ این پرسش ناظر به یکی از جنبه‌های مهم سینما است. فیلم‌های سینمایی، صرفا آثاری هنری/تفننی که در یک بازه زمانی محدود عرضه می‌شوند و عده‌ای به تماشای‌شان می‌روند و یکی دو ساعتی سرگرم می‌شوند و بعد به کارهای دیگرشان می‌پردازند نیست. فیلم‌های سینمایی، محملی برای به اشتراک‌گذاری ایده، احساس، دغدغه، شیوه و گفتمان‌هایی است که از جانب گروه سازنده اثر عرضه می‌شوند و دیگرانی که مخاطب آن قرار می‌گیرند، با ابراز موافقت و مخالفت و چالش و تحلیل و بررسی، نکات قابل بحث را از پرده سینما و قاب فیلم، به عرصه اجتماع و رسانه و محافل آکادمیک سوق می‌دهند. از یاد نمی‌بریم چگونه فرهادی با جدایی نادر از سیمین، عیاری با خانه پدری، شهبازی با نفس عمیق، حاتمی‌کیا با آژانس شیشه‌ای، بنی‌اعتماد با زیر پوست شهر، صدرعاملی با من ترانه 15 سال دارم، جیرانی با من مادر هستم، بیضایی با سگ‌کشی، سینایی با عروس آتش، درخشنده با هیس دخترها فریاد نمی‌زنند، مهرجویی با لیلا، فرمان‌آرا با خانه‌ای روی آب مباحثی مانند مهاجرت، قتل‌های ناموسی، سرگشتگی نسل جوان، رنگ‌باختگی مسئولیت‌های انسانی، فقر، التهابات نوجوانی، ازهم‌گسیختگی‌های خانوادگی، ناامنی اجتماعی، تعصبات قومی، تجاوزهای جنسی، مسئولیت ناشی از عشق، بنیاد خانواده و... را چنان مطرح کردند که منتقدان و تماشاگران در کنار بحث و چالش درباره فرم‌های روایی و هندسه میزانسن و جنبه‌های ساختاری و نکات فنی، این مباحث را نیز چه از زاویه موافق فیلم و چه مخالف به طور جدی به عرصه تبادل و مناظره و پاسخگویی‌های متقابل و دعواهای پرچالش آوردند. به اسامی و عناوین بالا، بسیار بسیار می‌توان افزود و یاد سینمایی را که زمانی دغدغه‌های مختلف اجتماعی و خانوادگی و فرهنگی و خانوادگی و معیشتی و فکری را مطرح می‌کرد و مخاطبانش را به تأمل و کنش‌مندی برمی‌انگیخت، زنده ساخت. اما این یادآوری در مقایسه با وضعیتی که سال‌های اخیر گریبان سینمای ایران را گرفته و آن را در رکود غریب  برانگیختگی اندیشه و عواطف و دغدغه دفن کرده است، چندان هم خوشایند نیست. سینمای کنونی، نه آن که فیلم‌هایی خوب در میانش نباشند که چندتایی معدود وجود دارند، بلکه فاقد جریان‌سازی و گفتمان است و هیچ موجی برای تبادل نظر و تضارب افکار پیرامون درونمایه و فرم فیلم‌ها شکل نمی‌گیرد. مراسم رونمایی و جلسات نقد و برنامه‌های تلویزیونی و اینترنتی و چند فقره مصاحبه در خبرگزاری‌ها و سایت‌ها و روزنامه‌ها البته همچنان هستند اما عمدتا بنا بر اقتضائات شغلی و صنفی برگزار می‌شوند و ربطی به شور و حال طبیعی و ارگانیک برآمده از خود فیلم‌ها در متن و بطن جامعه ندارند. این روزها منتقدها درباره فیلم‌های خارجی بیش از فیلم‌های ایرانی با هم بحث می‌کنند و بر سر خلاقه بودن یا ادایی بودن فیلم منطقه مورد علاقه، متظاهرانه بودن یا اصالت داشتن فیلم اوپنهایمر و پویایی یا الکن بودن قاتلان ماه کامل با یکدیگر سروکله می‌زنند و مجادله می‌کنند. گویی سینمای ایران دیگر برای آن‌ها موجودیت ندارد؛ اکرانی می‌شود و چند فقره تبلیغات و فروش فیلم‌های لوده و تمام؛ بی‌هیچ جریان‌سازی در گفتمان و ایده و نکته‌ای. مهرزاد دانش
نمایش همه...
👍 2
06:26
Video unavailableShow in Telegram
🔸آلنکا زوپانچیچ از هگل می‌گوید. ▪️در حاشیهٔ کنفرانس فلسفی‌ای که به مناسبت ۲۵۰ سالگی هگل در لیوبلیانا برگزار شد، ‌برخی از فیلسوفان اسلووانیایی دربارهٔ رابطهٔ خودشان با هگل و تجربهٔ دوستی با او گفت‌وگو می‌کنند. ▫️مترجم: حسین متقی #هگل @NazariyehAdabi
نمایش همه...
👍 1
Repost from نشر نی
‌ ‌‌ سقراط و مخاطبانش هیچ شکی ندارند که رفتار عادلانه با دیگران همه جور سود و فایده‌ای برای کسانی که عادلانه با آن‌‌ها رفتار شده به همراه دارد. سؤالی که ذهن آن‌‌ها را به خود مشغول کرده این است که آیا عادل بودن شخص، هیچ سودی برای خود شخص هم دارد یا نه. در آغاز کتاب دوم، گلاوکن و آدئیمانتوس نقش وکیل مدافع شیطان را به عهده دارند: آن‌‌ها استدلال می‌کنند که هیچ‌کس محض خاطر خودِ عدالت نمی‌خواهد عادل باشد، و حق هم همین است، زیرا به سر بردن تحت لوای قوانین و هنجارهای اجتماعی که از افراد در برابر جنایت، سرقت، و سایر بی‌عدالتی‌ها محافظت می‌کند محدودیتی بر ما اعمال می‌کند که همه‌ی ما به‌حق ترجیح می‌دهیم، دست‌کم گاهی، از آن خلاص شویم. اگر بتوانیم با پنهان‌کاری از مجازات بی‌عدالتی قسر دربرویم و متحمل پیامدهای معمول آن ــ مجازات قانونی، طرد اجتماعی و مانند آن ــ نشویم، اعتنای اندکی به عدالت مبذول خواهیم داشت، دقیقاً به این دلیل که عدالت قید و بندی است که به طور معمول آن را فقط به منزله‌ی بهای چشم‌داشتِ رفتار عادلانه‌ی متقابل از سوی دیگران می‌پذیریم. برای نشان دادن این‌که چنین دریافتی از عدالت اشتباه است، سقراط استدلال می‌کند که عدالت به‌خودی‌خود بالاترین نیکی [خیر اعلاء] است ــ در واقع چنان مرتبه‌ای دارد که عادل بودن، فارغ از پیامدهای اجتماعی آن، بهتر است از ظالم بودن. از کتابِ «چگونه افلاطون بخوانیم» ریچارد کروت ویراستار مجموعه: سایمون کریچلی ترجمه‌ی نیما علوی
نمایش همه...
👍 1
07:03
Video unavailableShow in Telegram
☄تئودور آدورنو: از میکی ماوس تا فاشیسم. @kavosh_garan
نمایش همه...
1