cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

لوح ساده✌️✌️

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
399
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-37 روز
-2530 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

#معنا_شناسی_واژه #بینا_متنیت ✳️ مفهوم بینامتنیت در دهه‌ی1960 در بستر سنت پساساختگرایی از سوی ژولیا کریستوا پیشنهاد شد. بنا به باور او، «هر متنی استحاله‌ای است از متون دیگر و بینامتنیت در فضای متنی شکل می‌گیرد که پاره‌گفتارهایش از دیگر متون نشأت گرفته و یکی دیگری را قطع و خنثی می‌کند» (کریستوا، 1980: 36). براین اساس، روابط متنی به صورت شبکه‌ای ایجاد می‌شوند و معنا بیرون از متن وجود ندارد، به عبارتی معنا بین متون متفاوت شکل می‌گیرد. کریستوا درواقع، با تأکید بر پویایی نهفته درون متن، این نگرش را مطرح کرد که متن یک موجودیت تک خطی نیست، بلکه یک پدیده‌ی ناهمگن است که از ترکیب متون متفاوت شکل می‌گیرد. البته کریستوا تحت تأثیر دو الگوی پیش از خود قرار داشت و با ترکیب الگوی سوسوری و باختینی تلاش کرد نظریه‌ای جدید را معرفی کند که به نظریه‌ی بینامتنیت یا استحاله‌ی متون در یکدیگر شهرت داشت. از یک طرف، الگوی سوسور (1974) که ماهیت زبان را ناشی از سیستمی انتزاعی و تعمیم‌یافته میان رابطه‌ی دال و مدلول معرفی کرده بود، برای کریستوا الهام‌بخش بود، به‌طوری‌که با توجه به کارکرد نشانه‌شناسی روابط میان نشانه‌ها در دیدگاه سوسور توانست نشان دهد که چگونه یک متن با دیگر متون، نشانه‌ها و رمزگان‌های فرهنگی که از آن نشأت می‌گیرد، در ارتباط است. از سوی دیگر، الگوی میخائیل باختین (1981) مبنی بر منطق گفت و گویی و چندصدایی که ریشه‌ی روابط دال و مدلولی را به حضور کلمه در بافت‌های خاص منتسب می‌کرد، بخش مهمی از نظریه‌ی بینامتنیت کریستوا را شکل داد، به‌گونه‌ای که منطق گفت و گویی به تصادم یا برخورد میان دو صدا یا جهان یا شخصیت اشاره داشت و چندصدایی به حضور زبان‌ها و صداهای متفاوت درون یک جامعه و کریستوا این مفهوم را به تصادم متون با یکدیگر و همچنین حضور متون در متون دیگر تسری داد. گرچه کریستوا بخشی از نظریه‌ی خود را با الهام و ترکیب از دو الگوی دیگر به سرانجام رساند، اما خود منتقد آن دو الگو بود. به باور او نشانه‌شناسی سوسوری امکان مطالعه‌ی اسطوره‌ها، سنت‌های فرهنگی شفاهی، متون ادبی یا هر متن فرهنگی را به صورت تحلیلی ارائه داد، اما از یک سو، از مطالعه‌ی سوژه‌ی انسانی غفلت کرد و از سوی دیگر، تکثر دال‌ها را مورد توجه قرار نداد، دال‌هایی که مملو از معناهای متفاوت از جمله تاریخی، سیاسی و غیره هستند. ❇️ دکتر لیلا صادقی https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
#دانش_افزایی ✳️ انواع وند در زبان فارسی وندها بر اساس جایگاه قرار گرفتن در کنار جزء معنادار به سه دسته تقسیم می شوند.   1- پیشوند 2- میانوند 3- پسوند ✔️الف)پیشوند: قبل از جزء معنادار می آیند و در رسم الخط فارسی بهتر است به جزء معنادار متصل نباشند. 🔺با  = با ادب ، باهنر ، باهوش ، با نشاط)   🔺بی = بی سواد ، بی هوش ، بی هنر ، بی ادب)  🔺نا = ناشکر، ناشناس ، نادان ، نا فرمان ، نا اهل) 🔺هم = هم­دل ، هم­راه ، هم­خانواده ، هم­وطن)  🔺ن =  نشکن، نسوز)  -  ( وا= وادار، واکنش) ✔️میانوند: بین دو جزء معنادار می آیند. مهمترین میان وندها عبارتند از : 🔺 ا = گوناگون ، سراسر ، برابر ، رنگارنگ ، سراپا ، دوشادوش)   🔺و = پیچ و تاب ، کم و بیش ، چون و چرا ، زدوخورد ، رفت و آمد)  🔺ه = پا به پا ، دست به دست ، شانه به شانه ، نو به نو ، خود به خود )  🔺 تا  = سرتاسر ، گوش تا گوش ) 🔺 وا  = جورواجور ) ❌نکته مهم :  میانوندها همیشه بین دو جزء معنادار می­آیند و واژۀ وندی-  مرکب می­سازند. ✔️پسوند: این وندها پس از واژه معنادار می­آیند و اغلب به جزء معنادار متصل هستند. 🔺پسوندهای مکان: « ان » = باختران ، خاوران « دان » = گلدان ، نمکدان « زار » = نمک زار ، علف زار    « سار » = کوهسار ، چشمه سار  « ستان » = گلستان ، بلوچستان   « سیر » = گرمسیر ، سردسیر « کده » =  دانشکده ، دهکده 🔺پسوندهای زمان :   ( ان ) = بهاران ، بامدادان ( گاه ) = سحرگاه ، صبحگاه 🔺پسوندهای تصغیر:  ( چه ) =  دفترچه ، باغچه  پسوند ( ک ) = پسرک ، شهرک 🔺پسوندهای دارندگی یا مالکیت: ( ور ) = هنرور ، پهناور ، سخنور    ( مند ) = ثروتمند ، هنرمند   ( وار ) =  امیدوار ، دهوار ، سوگوار پسوندهای شباهت: ( آسا ) = رعد آسا ، برق آسا  ( وش ) = پریوش ، مهوش   ( ین )  = آهنین ، زرین ، پشمین ، رنگین پسوندهای نشانه جمع: ها، ان، ات، ون، ین پسوندهای صفت تفضیلی و عالی: تر ، ترین ♦️سایر پسوندها: که بعضی صفت ساز هستند و  بعضی اسم ساز ( ه ) = سفیده ، زرده ، دیده ، اندیشه ، دندانه ، دسته ( گین ) = غمگین ، شرمگین    ( اومند ) =  برومند ، تنومند   ( ناک ) = غمناک ، ترسناک ، وحشتناک  ( انه ) = مردانه ، زنانه ، صبحانه   ( انی ) = نورانی ، روحانی  ( چی ) = تلفن چی ، درشکه­چی ، پست­چی  ( گان ) = دهگان ، مهرگان ( گانه ) = جداگانه ، دوگانه ( گون ) = نیلگون ، گلگون  ( فام ) = سرخ فام ، گلفام ( دیس ) = تندیس ، گلدیس ، طاقدیس  ( نده ) = گوینده ، شنونده ، رونده  ( ار ) = پرستار ، خریدار ، دیدار   ( گر ) = توانگر ، آهنگر ، زرگر   ( گار ) = آموزگار ، پرهیزگار    ( ینه ) = زرینه ، پشمینه    ( ا ) = بینا ، دانا ، کوشا ، جویا   ( ان ) = خندان ، گریان ، روان https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

#دانش_افزایی #اصطلاحات_زبان_شناسی #هنجار_گریزی ✳️ هنجار گریزی یک اصطلاح زبان شناسی است .ساخته صورتگرایان روسی .از جمله یاکوبسن . ◀️ هشت نوع هنجار گریزی داریم  ازجمله زبانی ،معنایی ،آوایی، وازگانی و.... که خلاف قاعده های زبانی در سطوح مختلف عمل می‌کنیم.  زبان معیار را به زبان ادبی تبدیل میکنیم .عدول از زبان معیار است . با اهداف خاصی از جمله بلاغي یا قهر وزن وقافیه . که برای برجسته نمودن متن وتوجه مخاطب است . ◀️ قرآن کریم سوره مبارکه کهف نمونه زیادی ازین هنجار گریزی ها دارد که صرفا به جهت بلاغت وارتقای معنا است . https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

🌾"شبکه معنایی"چیست؟و فرق آن با"مراعات نظیر"کدام است؟ 🖋ابتدا یک تعریف:هرگاه چند کلمه در یک بیت،یا مصراع،یا در یک عبارت،به نوعی با هم ارتباط معنایی داشته باشند یا به نوعی تداعی کننده یکدیگر در تونل ذهن باشند،"شبکه(تونل)معنایی" یا "مراعات نظیر" پدید می آید. 🌙یا به عبارت دیگر،"شبکه معنایی"،مجموعه ای از کلمات اند که همچون خوشه ای گِردِ هم آمده اند. 🌾این خوشه ها باید از لحاظ نوع،جنس،زمان، مکان،رنگ،موضوع و...با هم متناسب و هم جنس باشند. 🖋چند نکته مهم:۱.شبکه معنایی هرگز به معنی کنار هم گرفتن چند کلمه مترادف(هم معنی)نیست! ✔۲.نکته ای دیگر آن که،اگر چنان چه کلمات هماهنگ،هم جنس یا مرتبط با هم، "دو" تا باشند،آن را《تناسب》و اگر سه تا یا بیشتر از آن باشند،《شبکه معنایی》یا 《مراعات نظیر》نامیده می شود؛مثلا در بیت زیر که در مصرع اول از اتفاق کلمات:(ابر و باد و مه و خورشید و فلک)شبکه معنایی(مراعات نظیر)به دست آمده و در مصرع دوم از ارتباط معنایی "نان" و "خوردن" آرایه ادبی"تناسب" ساخته شده است:🌙 "ابر و باد و مه و خورشید و فلک" در کارند؛ 🥖تا تو*نانی به کف آریّ و به غفلت *نخوری! 🌙یا در بیت زیر که:《مزرع سبز،داس،کِشته و دِرو》از یک سو،از لحاظ معنایی در یک خوشه (شبکه)معنایی قرار گرفته اند و:《فلک و داس》 از زیِّ دیگر با یکدگر آرایه《تناسب》ساخته اند:🏕 《مزرع سبز فلک دیدم و داسِ مَهِ نو، یادم از کِشته ی خویش آمد و هنگامِ درو!》 🪃یا در این بیت که در آن،در مصرع اول،کلماتی از جنس هم،در یک خوشه یا شبکه معنایی در کنار هم جا خوش کرده اند؛این جا:🕯⚘🦋🕊 《شمع و گل و پروانه و بلبل》همه جمع اند؛ ای دوست! تو هم رحم به تنهایی ما کن! 🌲یا: با "قدِّ"کشیده همچو "سرو"است!💃 با "دست گشاده" چون "چنار" است!🤲 ✌🏿هر دو جفت کلمات فقط مشمول آرایه✔تناسب می شوند. 🖋🔚نتیجه گیری:به طور کلی،آرایه ادبی:"شبکه(تونل)معنایی"،"خوشه معنایی"🌾 "مراعات نظیر" یا "تناسب"جملگی در یک زمره اند؛فقط اون دوتای اولّی از لحاظ نفرات(تعداد)از این سیّمی(تناسب)بیشتر اند! 🖍همین و دیگر هیچ! 🖋محمد عزیز زاده طعم ادبیات https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
attach 📎

#دانش_افزایی 💎معانی مختلف "گزاردن" و "گذاشتن" #املا 💢گزاردن:   1⃣ادا کردن، انجام دادن، بجا آوردن مانند: نمازگز‌ار، طاعت‌گزار، حق‌گزار، شکرگزار، کارگزار،حج‌گزار : ➖شب سده است يکي آتش بلندافروز حق است مر سده را بر تو حق او بگزار. ➖سلطان آب خواست و طهارت کرد و دو رکعت نماز بگزارد. ➖که مر ترا شغلي پيش آيد، هرچند ترا کفايت گزاردن آن باشد، مستبد رأي خويش مباش. ➖فرض يزدان را بگزارد هر کس که کند خدمت خاصهء سلطان بخلا و بملا. ➖کار آنچنان که آيد بگزارم عمر آنچنان که بايد بگسارم. ➖گفت بترسم که يزدان را شکر بواجبي نتوانم گزارد. ➖از قضا عفو خواست و به حج رفت وحج گزارد و مدتي به عراق باشيد. ➖هر که صلت دهد حق مهتري گزارد. ➖او فرض خدا نميگزارد از قرض تو نيز غم ندارد. 2⃣پرداختن مانند: وام‌گزار، قرض‌گزار، خراج‌گزار، ماليات‌گزار: ➖گزارم فام(وام) طبع خود به اندک مدح صدر تو که از انعام اسلاف تو اندر فام بسيارم. ➖خراج اگر نگزارد کسي بطيبت نفس بقهر از او بستاند کمينه سرهنگي 3⃣رسانيدن. تبليغ، مانند: پيغام‌گزار ➖بدو گفت آري گزارم پيام      برينسان که گفتي و بردي تو نام ➖من پيغام بتمامي بگزارم... بازگشتم و جواب بازبردم. (تاريخ بيهقي) 4⃣ادا کردن. بيان کردن. اظهار کردن. در ميان نهادن مانند:سخن‌گزار، قول‌گزار: پاسخ‌گزار : ➖سخنها شنيدي تو پاسخ گزار که کندي نه خوب آيد از شهريار ➖بپرسم ترا راست پاسخ گزار اگر بخردي کام کژي مخار ➖روز و شب از آرزوي جنگ و شبيخون جز سخن جنگ بر زبان نگزاري. ➖در سرم افکنده چرخ بر که سپارم عنان بر لبم آورده جان با که گزارم عنا 5⃣صرف کردن: ➖بدترين مال آن است که از حرام جمع آري و به آثام(گناهان)بگزاري(صرف کنی) 6⃣تعبير کردن خواب، مانند خواب‌گزار: 7⃣رها کردن. ترک کردن. ➖او را تنها گزارید. 🍂🍁🍁🍂🍁🍁🍂🍁🍁🍁🍂🍁 💢گذاشتن: 1⃣هشتن، قرار داد، وضع کردن، برجاي نهادن نوشيروان نمرد که نام نکو گذاشت. سعدي (گلستان) 2⃣اجازه دادن. رخصت دادن : گوئي اندر پناه وصل شوم تو شوي گر فراق بگذارد.انوري. 3⃣طي کردن،گذرانیدن: بر چنين اسبي چنين دشتي گذارم من شبي تيره چون روز قضا و تنگ چون روز محن. خدايگان جهان باش وز جهان برخور بکام زي و جهان را بکام خويش گذار 4⃣طي کردن. سپردن مکان یا زمان دلا چه داري انده به شادکامي زي بتا به غم چه گذاري به ناز و لهو گزار چنين گفت کاي نامور شهريار هميشه جهان را بخوبي گذار. 5⃣ترک کردن. رها کردن حرب را از سيستان معزول کرد و محمد بن عروان بعمل سيستان آمد بزرگان سيستان وفدي سوي عبدالله عمر فرستادند به عراق و اندرخواستند تا حرب را بگذاشتند. (رهاکردند). ازهر گفت من نکانک و نژند زال خورده ام عمرو [ بن ليث ] سيم از خزينه بداد و مرد [ خوني ] را بگذاشت. (تاريخ سيستان). بگذارش تا بدين همي خرد دنياي مزور و حطامش را 6⃣ناديده گرفتن. چشم‌پوشي کردن: گناه از گنهکار بگذارد اوي پي مردمي را نگه دارد اوي 7⃣محو ساختن. از بين بردن : ز دل ياد او هيچ نگذاشتي اميد از جهان سوي او داشتي. 8⃣راه دادن. رخصت دادن. اجازه دادن: روزي به در آن گرمابه شديم که ما را در آنجا نگذاشتند. (سفرنامهء ناصرخسرو).  گفتيم اکنون که ما را در حمام گذارد. (سفرنامهء ناصرخسرو). 9⃣محول کردن. سپردن کار به کسي که من تاج شاهي سپارم به تو همان گنج و لشکر گذارم به تو اي خدا مگذار با من کار من ور گذاري واي بر کردار من 0⃣1⃣ افکندن. انداختن. کشيدن بر... : گر برقعي فرونگذاري بر اين جمال در شهر هرکه کشته شود در ضمان توست. 1⃣1⃣برکنار داشتن. محفوظ داشتن. دشمن جان است ترا روزگار خويشتن از دوستيش واگذار 2⃣1⃣ادا کردن وام. پرداخت قرض: ميکوش که وام او گذاري تا بازرهي ز وامداري ماخذ: لغنت‌نامه دهخدا https://t.me/amirnormohamadi1976 https://t.me/amirnormohamadi1976 https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
✳️ وابسته های پیشین و پسین ✔️وابسته های پیشین 🔹صفت اشاره : این ، آن ،همین ، همان 🔹صفت مبهم : هر ، همه ، هیچ ، فلان ، برخی ، بعضی ، دیگر 🔹صفت پرسشی: چند ،چه ، کدام 🔹صفت تعجبی : چه ، عجب 🔹صفت عالی : ترین 🔹صفت شمارشی                      🔸اصلی : یک ، دو ،.........                      🔸ترتیبی نوع یک : دومین ،... 🔹شاخص : دکتر ، مهندس ، دایی و....                      به شرطی که:                      🔸 آخر آن ساکن باشد                      🔸همراه هسته آمده باشد                      🔸 لقب باشد ✔️وابسته پسین 🔹 صفت بیانی                        🔸مطلق : خوب ، بلند ، کوتاه.....                        🔸فاعلی : خندان ، روان ، آموزگار...                        🔸مفعولی : گذشته ، دیده ....                        🔸نسبی : شهری ، روزانه ، غمگین...                        🔸لیاقت : خواندنی ، دیدنی ... 🔹مضاف الیه              به شرطی که :                       🔸بعد از نقش نمای اضافه آمده باشد                       🔸صفت نباشد 🔹صفت شمارشی ترتیبی نوع 2: سوم ، پنجم 🔹صفت تفضیلی : تر ، بهتر ، سردتر https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
پدرِ شعرِ فارسی،رودکی،کور مادرزاد بود❓/نبود ❔ 👀برخی از نویسندگان به سانِ:محمد عوفی در "لباب‌الالباب" رودکی را کور مادرزاد دانسته‌اند.قدیمی‌ترین منبع در این زمینه،نیز، رودکی را اکمه(کور مادرزاد)خوانده‌است. (شفیعی کدکنی،صور خیال شعرِ فارسی،ص:۳۳۵). ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفته‌اند،چنان‌که ابوزرّاعه گرگانی می‌گوید:👀 اگر به کوری چشم او بیافت گیتی راز بهر گیتی من کور بودنِ او نتوانم و نیز دقیقی طوسی می‌گوید:👀 استاد شهید زنده بایستی وان شاعر تیره‌چشم روشن‌بین 👀فردوسی نیز آن جا که از نظم کلیله و دمنه سخن به میان می آورد،نابینایی رودکی را تایید می‌نماید: گزارنده را پیش بنشاندند ✉"همه نامه بر رودکی خواندند!" ناصر خسرو می‌گوید:👀 اشعار زهد و پند بسی گفته‌ست "آن تیره‌چشم شاعر روشن‌بین" 👀اما برخی هیچ سخنی از کوری او نمی‌گویند؛مانند:نظامی عروضی(چهار مقاله)که به اشعار به‌جامانده از وی استناد می کند وز بینایی وی سخن می راند: همیشه چشمم زیِّ زلفکان چابک بود همیشه گوشم زیِّ مردم سخندان بود 👀و اشعار معروف زیر که در آن علنا از فعل《دیدن》سخن گفته می شود: پوپک دیدم به حوالی سرخس بانگک بر بُرده به ابر اندرا چادرکی رنگین دیدم بر اورنگ بسی گونه بر آن چادرا 👀یا در شعری دیگر،آغشته به تشبیه(مرکّب)آن جا که به توصیف طبیعتِ بهاری می پردازد؛پس بعید است که این ابیات را از شاعری نابینا بدانیم: 🌷لاله میان کِشت بخندد همی ز دور چون پنجهٔ عروس به حنّا شده خضیب نفاط برق روشن و تندرش طبل زند دیدم هزار خیل و ندیدم چنین مهیب 🌈یا آن جایی که خواسته نقش و نگار(تلوّن) طبیعت را به کتاب ارژنگ(مانی)،پیامبر باستان، مانند کند.ربط دادن تصاویر ملوّن روی صفحهٔ کتاب به طبیعت بهاری برای کسی که تاکنون آن را ندیده‌ باشد؛حتی بر اثر آموزش نیز دور از تصور است:👀 اکنون ز بهار مانوی طبع پر نقش و نگار همچو ژنگست 🔚👀با توجه اشعار مزبور،و اشعار دیگری که رودکی به تصریح از فعل«دیدن»آن ها را به استخدام درآورده،رودکی شناسان،متفق القول،به نقل از کتاب محمودبن عمر نجاتی(بساتین الفضلا:ق:۸) مُهر تایید بر نابینایی شاعرِ روشن بینِ تیره چشم می زنند:«رودکی در پایان عمر کور شده‌است.»،(پیشاهنگان شعر فارسی،ص:۲۴)؛ولی با این حال"بدیع الزمان فروزانفر" با مقایسه بین رودکی و بشار بن بَرد،شاعر نابینای عرب،می گوید که:"اشعار ذکر شده از او هیچ تضادی با نابینا بودنش ندارد.سعید نفیسی نیز با صراحت نابینا بودن مادرزادی رودکی را رد می‌کند.از آن جایی که خودِ شاعر نیز در هیچ‌کجای اشعارش اشارتی به کوری خود نمی‌کند و تذکره نویسانی که مدعی کور بودن مادرزادی وی هستند بیتی از خود رودکی دربارهٔ کور بودنش ذکر نکرده اند؛این احتمال وجود دارد که در سال‌های پایانی عمرش مثلاً در زمان سرودن کلیله و دمنه،کور بوده باشد که این جدای از تطابق با گزارش فردوسی از نظم کلیله دمنه،با یافته‌های محققین و تصویر سازی‌های موجود در تشبیهات شاعر نیز همخوانی دارد. ⛏🦴نبش قبر رودکی:☠💀 در سال ۱۹۴۰ یعنی هزار سال پس از مرگ رودکی،صدرالدین عینی،بنیان‌گذار ادبیات فارسی تاجیکستان،بر آن شد که از شواهد موجود در «تاریخ سمرقند»گور وی را بیابد.سرانجام پس از تکاپوی فراوان وی موفق شد گور وی را چنان‌که در تمامی تذکره‌ها آمده،در یک گورستان قدیمی در "بنجرود"شناسایی نماید.و در سال ۱۹۶۵،گروهی از باستان‌شناس روسی به رهبری گراسیموف- پیکرتراش نامی روس-گور وی را شکافتند.پس از تحقیقاتی که بر پیکره شاعر انجام شد و با مبنا قرار دادن اشعار خود شاعر چهرهٔ وی را ترسیم نمودند.👀نتیجهٔ پژوهش‌ها این شد که کسی چشمان شاعر را درنیاورده‌است بلکه سر وی را روی آتش یا زغال گداخته،گرفته‌اند که موجب سوختن و کوری چشم وی گشته‌است.همچنین شکستگی‌های متعدد در ستون مهره‌ها و دنده‌های شاعر از شکنجه شدنش پیش از مرگ حکایت می‌کند. 👀برگرفته از:(نفیسی،سعید،دیوان رودکی،چ سوم،نشرنگاه،(۱۳۸۲)،صص:۱۵_۱۴). 🔚👀نتیجه گیری:پدر شعر فارسی کور مادرزاد نبوده؛زیرا در اشعار وی قراین و شواهدی پیداست که دست کم دورانی از زندگی خود را از نعمت بینایی برخوردار بوده است،بفرمایید مدرک جرم:🌝💥مهر"دیدم"بامدادان چون بتافت از خراسان سوی خاور می شتافت (نفیسی،سعید،"محیط زندگی و احوال و اشعارِ رودکی"(۱۳۸۲)،...ص:۵۲۲) یا:🐧 پوپک"دیدم"به حوالی سرخس بانگک در پرده به ابر اندرا (همان منبع،ص:۴۹۱) در عین حال،تسلیم تردید ونومیدی نمی شود و تلاش می کند تا از راه خردورزی و نیکنامی بر تردیدها غلبه کند و با بردباری،سختی ها را پشت سر گذارد؛چه:🤌 اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگ مردی و سالاری. 🪶به کوششِ:"محمد عزیززاده 🌕 https://t.me/amirnormohamadi1976 💆‍♀️"شاعرِ تیره چشمِ روشن بینِ معاصر":(مریم حیدرزاده): 👇👇👇👇
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

به مناسبت نوزدهم اردیبهشت ماه زاد روز جبار باغچه بان اسطوره ی ایثار وفداکاری تو در سرزمین عشق چه خواندی که آوازه ی نیکی ات جاودانه در دل دردمندان مانده است؟ خورشید مهربانیت  هنوز بر سر انسانهای محروم و معلول می درخشد . یادگارت مهرت و یادبودت عشقت برای همه ی انسانهای دردمندجاودانه است. درآن زمان  دست محبت را به سوی محروم ترین و رهاشده ترین انسانهای آن روزگار که از یاد رفته بودند .درازکردی. . انسانهای دردمندی که پدر ومادرشان را هم به خاطر معلولیت آنها سرزنش می کردند. کوتاه فکران می گفتند به خاطر گناهان شما فرزندانتان معلول شدند. توباعشق به سوی آنها قدم برداشتی. به کسانی مهر ورزید ی که به قول اخوان ثالث"اگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد .دست از بغل بیرون" درآن روزگار.کسی به ندای محبت ویاری این نوگلان جواب نمی داد. این نوگلان ناشنوا اگر دست محبت سوی کسی دراز می کردند. نه تنها دست مهر آمیزی دستشان را نمی گرفت  بلکه با تمسخر وریشخند مواجه می شدند. جبارباغچه بان خورشید مهر را به سوی کرولالهایی می تاباند که حتی  خانواده ها ،آنها را رها کرده بودند. این بزرگمرد ،به حق شایسته ی لقب الهه ی ایثار وفداکا ری است. درآن دوران ، نه تنهاکسی به کرولالها اهمیت نمی داد. بلکه عده ای از آنها کناره می گرفتند. اولیای این عزیزان می سوختند ومی ساختند در آن زمانه ی عسرت و رنج  و تنهایی بچه های ناشنوا ولال، دریای مهر ومحبتی به جوش آمد . قلبی از روی عشق تکان خورد. وانسانی  واقعا انسان ،باروی گشاده ولبانی پراز خنده دست این عزیزان را گرفت وپابه پا برد. برایشان باغچه ی اطفال را ساخت ‌. از زندگی ،از حقوق اندکش ،ازهمه ی وجودش در این راه ما یه گذاشت . وپدرانه به تعلیم وتربیت این گروه پرداخت. چه حوصله وصبر بی کرانی می خواهد که به این عزیزان ادب و علم را بیاموزی. به درمان و معالجه بیماری های آنها عاشقانه اقدام کرد. چنانکه درکتاب زندگی نامه اش ِآمده است ". باغچه بان سر وکله پر از چرک وخون بچه ها کچل را  با شوق می شست." گویا از فرزندان خودش عزیز تر بودند. درصورتیکه مادرانشان حاضربه به شست  وشو نبودند. باغچه بان اولین وسایل کمک آموزشی را درایران ساخت و به کاربرد. این مهربان مرد، آموزش الفبای فارسی را باشیوه ی جدید طراحی کرد. ودانش آموزان را از آموزش سنتی وحافظه ای مکتب خانه رهاند. چوب و فلک مکتب خانه را به عشق ومهر و خلاقیت تبدیل کرد. باغچه بان با همه ی وجود برای کودکان تلاش می کرد. این راد مرد اولین کودکستان را درایران بنا گذاشت. باعچه بان به فکر نوشتن برای کودکان افتاد. کتاب بابا برفی را برای آنها نوشت. شورای جهانی کتاب کودک این کتاب را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد. . این  جوانمرد ،همدم راستین  کودکان کارهایش را با عشق شروع کرد وبا نیک نامی به پایان برد. هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده ی عالم دوام ما حافظ این بزرگمرد سرمشقی راستین برای معلمان و مربیان است. باغچه بان مبدع روش آموزش ناشنوایان درایران  وبانی آموزش وپرورش پیش از دبستان بود. باغچه بان تالیف کتاب برای کلاس اول را به روش نوینی آغاز کرد و کتاب الفبای آسان را برای آموزس بزرگسالان نوشت. اندر بلای سخت پدید آید فضل و بزرگمردی وسالاری خدای اورا رحمت کناد. ل.بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۹ اردیبهشت زادروز جمال میرصادقی (زاده ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ تهران) نویسنده او فارغ‌التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است و تاکنون حدود ۴۳ جلد کتاب رمان و داستان بلند و نقد ادبی و مجموعه مقالات از او منتشر شده است. وی در طول زندگی ادبی‌اش در مشاغل گوناگونی چون معلم و کتابدار در دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون‌سازی در سازمان اداری و استخدامی کشور، مسئول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران و همچنین تدریس در دانشگاه، فعالیت کرده است. او داستان‌های کوتاه و بلند بسیار و چند رمان نوشته که برخی از آنها به‌زبان‌های آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی، رومانیایی، عبری، عربی، مجاری و هندی ترجمه شده‌اند. برخی از آثار: داستان‌های شنبه (مجموعه ۵۱ داستان کوتاه از ۳۷ نویسنده): نشر اشاره بیست و سه داستان: نشر مجال داستان‌های دوشنبه: نشر اشاره داستان نویس‌های نام‌آور معاصر ایران: نشر اشاره درازنای شب شب چراغ: نشر اشاره بادها خبر از تغییر فصل می‌دهند: نشر اشاره آتش از آتش اضطراب ابراهیم زندگی را به آواز بخوان: نشر نیلوفر گفت و گو‌ها: نشر مجال دختری با ریسمان نقره‌ای: نشر اشاره آسمان رنگ رنگ دندان گرگ: نشر مجال کلاغ‌ها و آدم‌ها: نشر مجال مسافرهای شب چشم‌های من خسته شبهای تماشا و گل زرد این شکسته‌ها، نشر مجال هراس پشه‌ها، نشر مجال روشنان نام تو آبی است (بیست داستان): نشر اشاره آوازها (مجموعه نه آدمی، نه صدایی؛ این سوی تل‌های شن؛ دوالپا ۱۳۵۷) چه دنیای قشنگی، خشتی، نشر مجال ترجمه: آن سوی پرچین، مجموعه نه داستان کوتاه از نویسندگان جهان، ترجمه با همکاری محمود کیانوش ۱۳۵۲ آثار پژوهشی: عناصر داستان، نشرسخن واژه‌نامه هنر داستان نویسی (با همکاری میمنت میرصادقی) نشر کتاب مهناز راهنمای داستان نویسی: نشر سخن شناخت داستان، نشر مجال ادبیات داستانی، نشر سخن عرق ریزان روح راهنمای رمان نویسی جهان داستان غرب جهان داستان ایران، نشر اشاره پیش‌کسوت‌های داستان کوتاه فرهنگ داستان نشرصدای معاصر زاويه ديد قصه‌ها و رمانس‌ها نشرصدای معاصر مجموعه داستان عاشقانه‌ها و سراب‌ها با تفسير نشرصدای معاصر ترجمه كتاب جاناتان مرغ نوروزی نشر صدای معاصر فرهنگ داستان نويسان نشر فرهنگ معاصر داستان‌های منتخب برگزیده داستان‌های کوتاه جمال میرصادقی دو چراغ آبی روشن (رمان) پیش از آنکه خبر شوی، عاشق شده‌ای (رمان) هورسان‌ها (رمان) زنان داستان‌نویس نسل سوم (۶۶ داستان کوتاه با تفسیر) https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #جمال_میرصادقی
نمایش همه...
attach 📎

‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۱۹ اردیبهشت روز جهانی صلیب‌ سرخ و هلال‌احمر ۱۹ اردیبهشت "۸ ماه مه" به‌عنوان روز جهانی صلیب سرخ و هلال‌احمر نام‌گذاری شده است. این سازمان بین‌‌المللی با هدف تخفیف آلام انسانی و حفظ و پیشرفت بهداشت عمومی براساس موافقت‌نامه ژنو در سال ۱۸۶۴ میلادی تشکیل شد. ژان هنری دونان، امدادگر سویسی، در سال ۱۸۶۲، کتاب «خاطره‌ای از سولفرینو» منتشر کرد و خواستار تشکیل جمعیت‌های امدادی داوطلب برای تسکین آلام این‌گونه آسیب‌دیدگان از جنگ شد. او نوشت «آیا نباید امکاناتی در زمان صلح و آرامش وجود داشته باشد و جمعیت‌هایی امدادی با داوطلبانی ایثارگر و صالح تشکیل شوند که هدف‌شان مراقبت از زخمی‌ها در زمان جنگ باشد؟» روز جهانی صلیب سرخ و هلال‌احمر «انجمن ژنو امور عام‌المنفعه» از پیشنهاد وی استقبال کرد و در نتیجه یک کنفرانس بین‌‌المللی با شرکت نمایندگان ۱۶ کشور در ژنو تشکیل و موافقت‌نامه ۱۸۶۴ میلادی برای بهبود وضع مجروحان جنگ، تدوین شد و به امضای نمایندگان دوازده دولت از کشورهای شرکت کننده رسید. صلیب سرخ در ایران با عنوان جمعیت شیروخورشید سرخ در سال ۱۳۰۱ با کوشش و پیگیری دکتر امیراعلم تاسیس شد. دکتر امیراعلم که مدیر بهداری استان خراسان بود، پس از زلزله ویرانگر بجنورد، مقررات وضع شده از سوی صلیب سرخ جهانی برای جمعیت‌ها را ترجمه و در اختیار احمدشاه قاجار قرار داد. براساس این متن "اساسنامه" جمعیت شیروخورشید سرخ ایران تهیه و در اسفند ۱۳۰۱ به امضای ولیعهد، محمدحسن میرزای قاجار رسید. این اساسنامه در ۱۰ فصل و ۶۰ ماده تهیه شده و برابر مقدمه آن، ریاست افتخاری جمعیت با ولیعهد بود.   نخستین جلسه رسمی کمیته مرکزی جمعیت در امرداد سال ۱۳۰۲ تشکیل شد. این جمعیت پس از تاسیس بلافاصله عضو کمیته فدراسیون بین‌المللی صلیب سرخ و هلال‌احمر (IFRC) شد و علامت شیروخورشید سرخ را ثبت کرد. نخستین فعالیت‌های امدادی جمعیت شیروخورشید سرخ، در جریان کمک به زلزله‌زدگان تربت‌حیدریه بود. در سال ۱۳۰۶ در جلسه هیئت مرکزی، به ترتیب حسن مستوفی‌الممالک به‌عنوان رئیس و دکتر امیراعلم به‌عنوان نایب‌رئیس اول جمعیت انتخاب شدند. اعضای کمیته مرکزی، از میان بنیانگذاران و یاری رسانندگان به‌جمعیت و در جلسه عمومی جمعیت انتخاب می‌شدند. ‎🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976 #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #روز_جهانی_صلیب_سرخ
نمایش همه...
attach 📎