cookie

ما از کوکی‌ها برای بهبود تجربه مرور شما استفاده می‌کنیم. با کلیک کردن بر روی «پذیرش همه»، شما با استفاده از کوکی‌ها موافقت می‌کنید.

avatar

علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

نمایش بیشتر
پست‌های تبلیغاتی
1 870
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+37 روز
+1230 روز

در حال بارگیری داده...

معدل نمو المشتركين

در حال بارگیری داده...

🔚👸پایانِ کارِ تهمینه در شاهنامه! تهمینه،زن پاکدامن و فرهیخته ی شاهنامه است که پیشتر سرشت های مینوی و آسمانی را در خویش پرورش داده و این خصوصیات در رفتارها و کنش های او به خوبی نمایان است. او از آن دسته مادرانی است که به کمک هوش و یاری غریزۀ مادری پایان شوم یک ماجرای خانوادگی را پیش بینی کرده بود.. تهمینه که خود را در برابر لجاجت سهراب و همچنین سرنوشت شوم خانواده تسلیم و ناکام می بیند،برای تسکین دل پرآشوب خود برادرِ از بخت برگشته اش:《زندرزم》را همراه سهراب به ایران می فرستد. 🥊زندرزم نیز از هیچ تلاشی برای پیشگیری از این حادثه فروگذار نمی کند اما دست سرنوشت بر این است که وی در یک گشت شبانه با مشت آهنین داماد مشت آهنینش یعنی رستم در دم کشته شود و نامش به عنوان سردار🥊🤴《 کشته》در شاهنامه ثبت شود! وی که ماموریت داشت از طرف خواهرش،تهمینه، شکّ و شهبه ی احتمالی سهراب را از نشناختن پدر از بین ببرد،ناکام می ماند و خود جانش را در این ماموریت غ.ممکن از دست می دهد. و تهمینه  پس از شنیدن مرگ فرزندجوانش، سهراب،شدیدأ متالم و  پشیمان می شود که چرا خود،او،پسرِ ماجراجویش را در این سفر همراهی نکرده است!🤦‍♀️مادر به همین دلیل خود را سرزنش می کند و مقصر می داند: همی گفت مادرت بیچاره کرد به خنجر جگرگاه تو پاره کرد مـرا رستـم از دور بـشنـاختی تـو را بـا مـن ای پور بنواختی!😭 🔚🤱باری،تهمینه زندگی را پس از مرگ سهرابِ جوانش،بی هدف و بی انگیزه می بیند و روی خوش به آن نشان نمی دهد. به زنی افسرده تبدیل می شود و شب و روز را با موی کَنان و مویه کُنان سپری می کند؛دست به خودکشی می زند،به گونه ای که بیش از✔یک سال دوام نمی آورد و در پی سهراب از این دنیا می رود. 🤱رنج بردن و مصیبت دیدن یکی از ویژگی های زنان اسطوره ای است،رنج از دست دادن فرزند که زنان شاهنامه متحمل می شوند.به سانِ کتایون در داغ دلبندی چون اسفندیار که آن هم به دلیل زیاده خواهی پدری چون گشتاسپ برای در چنگ داشتن زمام قدرت روی می دهد.همین وقایع دردناک است که این مصیبت های عظیم  را در شاهنامه به افواه جهانیان رسانده است. تهمینه هم شبیهِ کتایون،ازجمله زنانی است که پس از مرگ فرزند نوباوۀ خود احساس بیهودگی و پوچی می کند و زندگی را جز در مرگ در چیزی دیگر نمی بیند و خود را آزادانه به کام مرگ می فرستد. 🌙(عزیززاده،محمد،《طعم ادبیات فارسی》 🎴۶_۱۲_۱۴۰۲) https://t.me/amirnormohamadi1976 🌕
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

🔚🤱پایانِ کارِ"تهمینه در شاهنامه"!🤴👸 رستم پیش از آن که سهراب پا به عرصه هستی بگذارد،سمنگان را ترک می کند و لحظه ی خداحافظی،مهره‌ای به تهمینه به عنوان نشان پدر_فرزندی،می دهد و سفارش می کند که:«اگر فرزند ما دختر بود،این مهره را به گیسویش برببند و اگر پسر بود به بازویش...»:🎗 به بازوی رستم یکی مهره بود که آن مهره اندر جهان شهره بود، بدو داد و گفتش:کاین را بدار! اگر دختر آرد تو را روزگار بگیر و به گیسوی او بر بدوز به نیک‌اختر و فال گیتی فروز ور ایدونک آید ز اختر پسر ببندش به بازو نشان پدر به بالای سامِ نریمان بود به مردی و خوی کریمان بود! 🔖به کوششِ:محمد عزیززاده 🕧۶_۱۲_۱۴۰۲ 🎴https://t.me/amirnormohamadi1976 👇👇👇👇
نمایش همه...
👰🕓مطربان و ندیمگانِ تهمینه این گونه بستر زفاف را برای آن عروسِ جوان می آرایند! 🌙
نمایش همه...
ق:۳👰پاسی از شب گذشت، رستم به خواب عمیقی فرورفت.در خوابگاه به آرامی باز شد.تهمینه با شمعی در دست آهسته بر بالین رستم آمد. رستم از خواب بیدار گشت.خیره خیر به تهمینه می نگریست.نام و دلیل مراجعت ناگهانی وی را در امتداد شب پرسید.و در جواب این گونه شنید که:🌕🕓 من دختِ شاه سمنگان که در جهان جفتی لایق من نیست.از تو افسانه‌هایی باورنکردنی شنیده‌ام که هیچ ترسی از شیر و نهنگ و پلنگ نداری،شب تیره تنها به مرز توران شدی.آزادانه به هر کشوری که بخواهی پا می گذاری.به هیچ کس از این بابت پاسخگو نیستی.ترس اصلا برایت معنایی ندارد.🦓گوری را درسته به سیخ کشیده و بریان کرده و می‌خوری.آرزوم بود که تو را از نزدیک ببینم.حالا با افتخار آمده ام تا تو را به آغوش بگیرم و تا صبح در بغلت آرام به صبح برسانم:🫂 چنین داد پاسخ که تهمینه ام تو گویی که از غم به دو نیمه‌ام💔 یکی دخت شاه سمنگان منم ز پشت هژبر و پلنگان منم🐅 👰رستم که از زیبایی تهمینه انگشت به دهان مانده بود🤔جهان آفرین را بخواند🤲آن سیم بدنِ سیه چشمِ ماه چهره،تهمینه،آرام در آغوش رستم آرمید.رستم لحظه ای هوس کرد تا بند از بند باغ سبز دختِ سمنگان بگشاید و...فهمید شهوت بر وی غالب گشته.آن پری‌چهره نیز با ناز و ادا و کرشمه تمامیت ارضی خود را با افتخار بر یل سیستان گشوده بود. اما رستمِ دست پرورده ی فردوسی شیعه مذهب که دین و آیین وی اجازت هر گونه عمل نامشروعی را از وی گرفته بود،بر دیو شیطان غلبه کرد.فرمان داد تا موبدی(روحانی زردشتی،مغ)حاضر گشته تا مادرِ آینده فرزندان خود را به عقدش درآورد.تهمینه نیز از این عمل بخردانه و جوان مردانه ی همسر آتی خویش شادان گشت،شرح ماوقع از زبان شیرین فردوسی :👇 به گیتی ز شاهان مرا جفت نیست چو من زیر چرخ کبود اندکیست کس از پرده بیرون ندیده مرا نه هرگز کس آوا شنیدی مرا 🤴و در ادامه چنین می گوید:بیهده نبود که من ندیده عاشق تو گشته بودم.به راستی که جهان،پهلوان چون تو به خود ندیده است! هم اینک هم من عقلم را فدای عشق تو کرده‌ام و از خدای جهان آرزو دارم از تو فرزندی به من ببخشد که به کردارِ تو،دلیر و جوان مرد باشد.راستی،همین الان پیکان و مرزبانان خبر یافتن رخش را به من دادند تا به تو بشارت دهم.تهمتن همان شب تهمینه را به عقد خویش در می آورد و تا صبح در آغوش هم به اهداف خود نایل می شوند.🫂 نـُـه ماه پس از آن زناشویی در امتداد شب،سهرابِ شیراوژن چشم به جهان می گشاید.🤰🤱👨‍🍼👩‍🍼🧑‍🍼 🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲🌕 https://t.me/amirnormohamadi1976 🌠
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

تهمینه:ق۲🤴به محضِ ورود،مرزداران، ورود رستم را به شاه سمنگان خبر می‌دهند،شاه،وزیر دربار را با تنی چند از خاصان به استقبال رستم می فرستد.درحال،شاه،دستور می دهد که رستم را با احترام تمام به ارگ دعوت و به افتخار او بزم شایسته‌ای بیارایند.رستم که از نبودِ رخشِ باوفای خود خشمگین و مشوش به نظر می رسد بر سر سمنگانیان فریاد می زند و ضرب العجلی تعیین می کند تا آن بی بدیل را پیدا کنند وگرنه خاک سمنگان را به توبره خواهد کشید.🤨پادشاه سمنگان و اشراف به رستم اطمینان می‌ بخشند که رخش را فوری پیدا نموده و صحیح و سالم به وی بازگردانند.تهمتن تا پاسی از شب به مِی‌گساری می پردازد.آن گاه در بستری که از پرقو🦢برایش فراهم شده بود،به خواب می رود اما یکهو در سکوت شب مهمان ناخوانده ای بر او وارد می‌شود! آن ماه شب چهارده کیست؟آن شاه پریان:👰‍♀️ یکی بنده شمعی مُعَنبَر به دست، خرامان بیامد به بالین مست پس پرده اندر یکی ماهروی چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی دو ابروکمان و دو گیسو کمند به بالا به کردار سرو بلند روانش خرد بود و تن جانِ پاک تو گفتی که بهره ندارد ز خاک 🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲🌄 https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
🤴داستان تهمینه در شاهنامه:تَهمینه در شاهنامه،دختر شاه سمنگان،همسر رستم و مادر سهراب است. 🫂ماجرای آشنایی رستم و تهمینه:(تَهَم:قوی+ینه:صفت نسبی:زن قوی جثه): روزی رستم برای نخجیر به مرز سمنگان رسید،گوری را شکار وکباب کرده و نوش جان می کند،آن گاه رخش را در بیشه‌زار رها،به خواب و استراحت پرداخت.عده‌ای از سواران ترک در آن شکارگاه رخش را بی‌صاحب یافته آن را با خود به سمنگان بردند.رستم که از خواب برخاست به اطراف نظر افکند،رخش را ندید،نگران شد، به ناچار از جای بلند شد،زین را بر پشت گذاشت،در پیِ رخش به شهر سمنگان می رسد... 👸تهمینه‌ را بیشتر بشناسید: نام: تهمینه منصب:شاهدخت نژاد:تازیان آیین:دیویسنا زادگاه:سمنگان ملیت:توران(سمنگان) 👸کارهای مهم:تولد و پرورش سهراب(سهر[سرخ]+آب:پسر سرخ و سفید:زیبا) 🐴نام پدر:افراسیاب:شاه سمنگان همسر:رستم 👩‍👦‍👦فرزندان:سهراب،فرامرز اولین دیدار رستم و تهمینه:👇 چو نزدیک شهر سمنگان رسید خبر زو به شاه و بزرگان رسید... 🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲ https://t.me/amirnormohamadi1976 🌠
نمایش همه...
🗡 در شاهنامه:نبردها موضعی ومحلی نیست؛بلکه بُعدِ کیهانی(kosmic)آن متجلّی است؛مثلا:ایرانشهر،مرکز مقاومت و نبرد بر ضدّ انیرانی(غ.ایرانی)و اهریمنی است.این نبرد در خودِ ایرانشهر نیز در جریان است.اهریمن که ظاهر شود:گاه جمشید رااز راه به در می برد و گاه ضحاک(یک انیران)را بر ایران چیره می کند و زمانی نوذر را به گمراهه و بیراهگی می کشاند. 🪐زمان برتر:زمان برتر،بالاتر از هرمزد و اهریمن است.زمان برتر،همانا خدای برین و نخستین علت است.این خدا چهار سیما دارد وين چهار شکلی عبارتند از:زمان،مکان،همه آگاهی وقدرت،فراتر از (خیر)و(شر)و دور از این دو،در مقام(زمان بی کران)جاودان است وجاودانگی. 🌃ایرانشهرِ فردوسی کجاست؟فردوسی ایرانشهر و مردم آن را دوست می دارد اما آن چه را که از آنِ حوزه بدی است_حتی اگر از آنِ ایرانشهر باشد_بد می شمارد.پهلوانان و شاهان ایران نیز تا زمانی نیک اند که در سوی داد،زیبایی ودرستکاری باشند. سیاوش،کیخسرو و رستم چنین اند در حالی که کیکاوس وجمشید_این یکی البته در پایان شاهی خود_به بیداد می گراید.هر کسی که تسليم نیروی شر شود و فسوس( دیو) در او درگیرد(تاثیر گذارد)،دیگر مورد پسند شاعر نیست.همین بینش والا است که،شاهنامه را جهانی کرده است. 🧐نامجویی:معیار خصلت پهلوانی،"نامجویی" است.نام جستن از راه های گوناگون حاصل می شود.پهلوانان در میدان  نبرد،در مسابقات و میدان های ورزشی،در سخن و کردار آزموده می شود. 《نام》را معتبر می شمارند و باور دارند که مهتری را در کام شیر می توان جست و به دست آورد؛این جا:👇 عنان بزرگی هر آن کو بِجُست نخستین بیاید به خون،دست شُست 🥷مرگ پهلوانان پایان کار نیست:《نام》والاتر از مرگ است و بقای سرزمین پهلوان در گروِ نام جستن و فداکاری اوست.پهلوانان و قهرمانان فردوسی،خود،با پای خویشتن،به پیشواز مرگ می روند تا زاد°بوم[محلّ تولد] و نامشان زنده بماند:👇 مرا مرگ خوشتر که نام بلند ازين زیستن در هراس و گزند 🌙تقدیر:بی گمان،سایه ی تقدیر بر سر همه ی  انسان ها سنگینی می کند و گزیر و گریزی از آن نیست.این زمانِ گرانمند است که در این حوزه نمایان می شود و به انسان از رگ گردن نزدیک تر است.پهلوان،سالارِ  سرنوشت وتقدیر است ونیز خدای مرگ.خانه ها را نیز ویران می کند؛زیرا خدای تباهی و مرگ است وز دست او نمی توان گریخت. فردوسی،این ایده(tem)را به خوبی در شاهنامه پیاده می کند:👇 "سرانجام با خاک باشیم جفت دو رخ را به چادر ببايد نهفت" 🗽آن جاهایی هم که اسفندیار قصد زابلستان دارد یا سهراب برای شناختن پدر به جان می کوشد وتوفیق نمی یابد و رستم به چاه نابرادر می افتد... همه جا،سایه ی تقدیر روان است. با اين همه فردوسی کوشش انسان را کارساز و معتبر می داند.پهلوان باید در زندگانی ونبرد مردانه باشد و حکم تقدیر را بهانه گریز از خویشکاری و دفاع از زادبوم و کیان ملی قرار ندهد.آمیزگیِ دوعنصر:پذیرفتن تقدیر ودفاع از آیین پهلوانی را در تراژدی های شاهنامه روشن تر می بینیم؛به عنوان مثال:رستم از سیمرغ شنیده است که هر کس خون اسفندیار را بریزد،《ورا بشکرد روزگار》، بااين همه اوبرای نگهداشتن آیین پهلوانی ونام ،چاره ای جز نبرد با اسفندیار وکشتن او نمی یابد.یا در نبرد کاوه_فریدون با ضحاک،عنصر حماسی پررنگ تر است.در این نبرد مردم ایرانشهر به پیشواز می آیند ودر صحنه رزم باضحاک قیامی شگرف را به نمایش می گذارند. تصویر این نبرد با تصویری که نویسنده یا شاعری امروزين از نبردهای خیابانی و قیام خلقی به دست دهد،هیچ تفاوتی ندارد.همه بام و دروازه های شهر از مردم جنگاور پر می شود،در کوچه ها خنجر و تیر می بارانیدند و از دیوارها خشت(نیزه)وز بام،سنگ بر سر سپاهیان خودکامه بیدادگر می ریزند:👇 ز دیوارها  خشت و از بام سنگ به کوی اندرون  تیغ و تیر خدنگ ببارید چون ژاله ز ابر سیاه پیی را نبُد بر زمین جایگاه ز آواز گردان بتوفید کوه زمین شد زنعل سواران ستوه به سر بر،ز گر سیه ابر بست به نیزه دل سنگ خارا بخَست 🔚🖌نتیجه گیری:بدین ترتیب داستان هاي بزمی که در بافت حماسه ملی ایران آمده،گوشه ای دیگر از استادی سراینده بزرگ شاهنامه را می نمایاند، صحنه آرایی های دل انگیز فردوسی،واژگان موزون،تصاویر غِنایی مناسب،ایجادموسیقی لطیف ودلفریب در فضای داستان،جملگی از توانایی های بی نظیر فردوسی حکایت دارد و طوری در نسج سخن جای گرفته که با فضای حماسه تناسب کامل دارد وبه قول استاد سخن سنج،دکتر غلامحسین یوسفی:《موجب کمال اعجاب است و هر سخن شناسی را به حیرت و تحسین وا می دارد!》👏 ✍تست:"زورِ بازو+قدرت تفکر"🦾🧠مبین کدام یک از ویژگی های حماسه است؟ ✔۱.قهرمانی ۲.ملّی ۳.داستانی ۴.خرق عادت. 🗽(عزیززاده،محمد،"طعم ادبیات فارسی" 🪟https://t.me/amirnormohamadi1976 👩‍💻رزم:"سهراب و گردآفرید":سودابه فرخیان: 👇👇
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

به مناسبت بزرگداشت فردوسی حکیم هرچند دکتر سجاد آیدنلو محقق وشاهنامه شناس ،معتقد است که" سال تولدفرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است‌." (مجله ی بخار شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹) ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخار آفرین است. بناهای آبادگرددخراب    زباران واز گردش آفتاب پی افکندم از نظم کاخی بلند     که ازبادوباران نیابد گزند شاهنامه فردوسی فریاد خردگونه ی تاریخ ملت ایران است . حتی شاهنامه را با(به نام خداوند جان وخرد) شروع می کند. اوخردرا راهنمای انسان می داند ودربرخوردبا حوادث خردمندانه داوری می کند. عنصرخرددرایران باستان هم ارزشمنداست ودراندرزنامه وسخنان بزرگمهرحکیم بارها آمده است شایدتعصب وخشک اندیشی بنی امیه وبنی عباس وفضای دگم اندیش غزنویان اورا به دنبال مروارید خردفرستاده است. درتاریخ ایران بارها آزموده ها را ازموده ایم وباز به خردوتفکرواندیشه برگشته ایم. درپشت اشعارشاهنامه ،چهره ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می کنیم که خردمندانه می اندیشد. حکیم طوس ازگذشت روزگاروناپایداری قدرت وثروت بارها سخن می گوید. واز مرگ که همچون اژدهایی برای همکان دهان باز کرده است عبرت می گیرد. فرودسی از دهقانان خراسان است. طبقه ای که هنوز به عظمت ایران می اندیشد. وکروفروشکوه ظاهری خلفای بنی امیه وبنی عباس انهارا مرعوب نکرده است فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی آورد. . واین کارسترگی است شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه های خردمندانه ی زال ورستم وکتایون وپیران ویسه وحتی خرددشمنان ایران نشان می دهد  که فردوسی فرزند  خرد است . درنوشته های تاریخی فضا سازی نیست . ولی  فردوسی با فضا سا زی خاص خود دست ما را می گیردوبه فضای های زیبای شاهنامه و به میدان جنگ می برد. شاید فردوسی درغم سهراب درمرگ اسفندیار درسوگ سیاوش درسوگ فرود به دردگریسته باشد‌. فردوسی بابیان زندگی کیخسرو پادشاهی ارمانی می سازدکه درتاریخ واقعی نایاب است. فردوسی قهرمانانی را که دوست داربا کمک عوامل ماورایی یا بادوطوفان وبرف به دست مرگ می سپارد. حکیم توس گویا هزارسال زیسته است وبا ایران زاده شده است. تا کنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه حماسه وخردرا باهم بسراید. اگرشاهنامه جنبه حماسی وخردایران را افریده است .مثنوی به عرفان ومعنویت پرداخته است وسعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته است وحافظ با معرفی رندانسان کامل را معرفی کرده است. لهراسپ بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

شاهنامه از دیدگاه شاهنامه شناسان به نام خداوند جان وخرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد شاهنامه از بدو سرودن موردتوجه وعلاقه ی دانشمندان ،شاعران ونویسندگان ایرانی بوده است. نویسندگان خارجی هم به شاهنامه عنایت خاصی داشته اند. عده ای اوهم اورا برنتافته اند واز ظن خود یار شاهنامه شده اند. پژوهشگرانی که بر شاهنامه تامل فلسفی کرده باشند و به تفسیر شاهنامه دست زده باشند، بسیار اندکند . به جرات می توان گفت، تامل فلسفی بر شاهنامه هنوز به صورت جدی آغاز نشده است. . می توان گفت سویه های ادبی و داده های تاریخی شاهنامه نسبت به ساحت اندیشگی آن، بیشتر مد نظر پژوهشگران بوده است. این در حالی است که ایرانیان از گذشته بر 《حکیم》 بودن فردوسی آگاه بوده اند. قاضی نورالله شوشتری، عالم عصر صفوی، در مجالس المومنین، در مورد حکمت فردوسی نوشته است: 《گفته اند آنچه از اشعار حکمت نثار در آن کتاب اعجاز آثارمند درج است، چهار برابر کتاب بوستان شیخ سعدی است، بلکه فی الحقیقه سخنان آن حکیم یگانه از احوال مبداء و معاد نشانه ایست، و قصه‌ی پادشاهان عجم مجرد بهانه؛ ظاهراً در لباس افسانه و باطناً در [آن] ترانه‌ی عاشقانه و رمزی حکیمانه است، به صورت تاریخ پادشاهان عجم است و به معنی فهرست جهات مدح و ذم.》 شاهنامه ظرفیت اندیشه ورزی بالایی دارد که چنان که باید و شاید به آن توجه نشده است. براگینسکی می گوید" شاهنامه نخستین اثر بشری است که در آن به صورت جدی در مورد مساله جنگ و صلح تامل شده است")؛ برخی از پژوهشگران ایران باستان در باب مفاهیم خیر و شر،  داد و خرد در شاهنامه و ردیابی آن در اندیشه مزدایی سخن گفته اند. برخی منتقدان ادبی نیز به تبیین ویژگی های حماسی و تراژیک شاهنامه پرداخته‌اند. کتاب های معرفی شده، برخی از مطرح ترین تفسیرهای شاهنامه فردوسی هستند، که توجه نویسندگان آن ها بر ویژگی های اندیشه ای شاهنامه معطوف بوده است: شرح کامل شاهنامه شرح یکایک ابیات وعبارات وتعابیر کنایی واستعاری ونکات اساطیری وریشه شانسی واژگان بابرگردان به عربی وانگلیسی مولف .دکتر مهری بهفر ▪️《فردوسی، سنت و نوآوری در حماسه سرایی》 از محمود عبادیان ▪️《شاهنامه فردوسی و فلسفه‌ی تاریخ ایران》 از مرتضی ثاقب فر ▪️《جاذبه های فکری فردوسی》 از  احمد رنجبر ▪️ 《پژوهشی در اندیشه های فردوسی》 از فضل الله رضا ▪️ 《تراژدی قدرت در شاهنامه》 و 《سیاوش بر آتش》 از مصطفی رحیمی ▪️《سوگ سیاوش》و 《مقدمه ای بر رستم و اسفندیار》 از شاهرخ مسکوب (دیگر نوشته های مسکوب در مورد شاهنامه و اسطوره شناسی ایرانی نیز رویکرد تفسیری دارند.) ▪️ 《اسطوره زال》و 《حماسه در راز و رمز ملی》 از محمد مختاری ▪️《ایران و جهان از نگاه شاهنامه》 و 《زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه》 از محمدعلی اسلامی ندوشن ▪️《بازخوانی شاهنامه: تاملی در زمان و اندیشه‌ی فردوسی》 از مهدی قریب درحضرت سیمرع ،دکتر سجاد آیدنلو سایر آثار این محقق وشاهنامه پژوه ▪️《تقدیرباوری در منظومه‌های حماسی فارسی: شاهنامه و ویس‌ورامین》از هلمر رینگرن با ترجمه‌ی ابوالفضل خطیبی کتابهای منتشر شده از دکتر خالقی ومقدمه مفصل او بر تصحیح شاهنامه که اکنون بهترین تصحیح به حساب می آید. ▪️《با نگاه فردوسی》 از باقر پرهام ▪️ کتاب هایی ‌که در مورد تاریخ اندیشه سیاسی در ایران نوشته شده اند. معمولا دربرگیرنده‌ی سخنانی در مورد فردوسی هم هستند. به ویژه باید اشاره کرد به 《آرمان شهریاری ایران باستان از کسنفن تا فردوسی》اثر ولفگانگ کناوت، و کتاب های جواد طباطبایی. ▪️کتاب هایی هم هستند که بخشی از آن ها به شاهنامه اختصاص دارد، مثلا 《پنج اقلیم حضور》 از داریوش شایگان. سرچشمه های فردوسی شناسی ،محمدامین ریاحی کاخ بلند هزارساله از انتشارات فرهنگستان زبان فارسی مجله ی فرهنگ  کتاب هفتم  پاییز ۱۳۶۹ موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی مردم‌وشاهنامه،انجوی شیرازی سایه های شکار شده،  مولف  بهمن سرکاراتی ▪️ برخی افراد نامتخصص هم به تفسیر شاهنامه پرداخته‌اند، و حاصل کار سطحی و ایدئولوژی زده از آب درآمده، 《حماسه‌ی داد》 از م. جوانشیر نمونه ای از این کتاب هاست. نویسندگانی چون ادواردبرون. برتلس. کریستین آرتور.هانری ماسه.یان ریپکا .هادی حسن دانشمند هندی از دیدگاه خودشان به شاهنامه وفردوسی پرداخته اند. نظریات واندیشه های .جلال الدین همایی ،حبیب یغمایی‌، دکتر غلامحسین یوسفی ،محمد امین ریاحی ،.بدیع الزمان فروزانفر ،محمد پروین گنابادی .،یحیی آرین پور ،  دکتر سجاد آیدنلو،دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر جلیل دوستخواه .احمد علی رجایی . دبیر سیاقی دکتر کزازی‌  ،استا دشفیعی کدکنی. دکترعبدالحسین زرین کوب، مهری باقری،احمد تفضلی، علی رواقی محیط طباطبایی،محمد جعفر یا حقی مهدی قریب خواندنی وقابل تامل هستند. لهراسپ ،بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

نگاهی به فردوسی حکیم فرزانه‌ی طوس دکتر سجاد آیدنلو، محقق و شاهنامه شناس، معتقد است که سال تولد فرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است و در مجله‌ی بخارآ شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹ نیز آمده؛ ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخارآفرین است. بناهای آباد گردد خراب                             زباران واز گردش آفتاب پی‌افکندم‌از نظم‌ کاخی بلند                         که ازبادوباران نیابد گزند شاهنامه فردوسی فریاد خردگونه‌ی تاریخ ملت ایران است و شاهنامه  با به نام خداوند جان وخرد شروع می‌شود. او خرد را راهنمای انسان می‌داند و در برخورد با حوادث خردمندانه داوری می‌کند. عنصر خرد در ایران باستان ارزشمند است و دراندرزنامه و سخنان بزرگمهر حکیم هم بارها آمده است. شاید تعصب وخشک‌اندیشی بنی‌امیه و بنی‌عباس وفضای دگم‌اندیش غزنویان او را به دنبال مروارید خرد فرستاده باشد. درتاریخ ایران بارها آزموده‌ها را آزموده‌ایم و باز به خرد، تفکر و اندیشه برگشته‌ایم. درپشت اشعارشاهنامه، چهره‌ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می‌کنیم که خردمندانه می‌اندیشد. حکیم طوس بارها از گذشت روزگار و ناپایداری قدرت وثروت سخن می‌گوید و از مرگ که همچون اژدهایی برای همگان دهان باز کرده است عبرت می‌گیرد. فرودسی از دهقانان خراسان است. طبقه‌ای که هنوز به عظمت ایران می‌اندیشد وکر و فرّ و شکوه ظاهری خلفای زمانه آنها را مرعوب نکرده است. فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی‌آورد؛ واین کار سترگی است. شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه‌های خردمندانه‌ی زال، رستم، کتایون، پیران، ویسه و حتی دشمنان ایران را نشان می‌دهد فردوسی فرزند خرد است . درنوشته‌های تاریخی فضاسازی نیست؛ ولی فردوسی با فضاسازی خاص خود دست خواننده را گرفته و به فضاهای زیبای شاهنامه و میدان جنگ می‌برد. شاید فردوسی در غم سهراب، در مرگ اسفندیار، درسوگ سیاوش و فرود به درد گریسته باشد‌. فردوسی با بیان زندگی کیخسرو پادشاهی آرمانی می‌سازد که درتاریخ واقعی نایاب است. فردوسی قهرمانانی را که دوست دارد با کمک عوامل ماورایی و یا باد، طوفان و برف به دست مرگ می سپارد. حکیم توس گویا هزارسال زیسته است و با ایران زاده شده است. تاکنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه حماسه و خرد را باهم بسراید. اگرشاهنامه جنبه حماسی وخرد ایران را آفریده است؛ مثنوی به عرفان و معنویت پرداخته، سعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته و حافظ با  رند! انسان کامل را معرفی کرده است. لهراسپ بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
نمایش همه...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی مطالب نگارشی و ویرایشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)