جـَـوّاٰل

به اعتراض می‌گفت حتی يک‌بار از رفع تحریم‌ها صحبت نکرده. گفتم من هم از رفع تحریم‌ها صحبت نخواهم کرد گفت چرا؟ گفتم چون حتی یک درصد امیدی به رفع تحریم نیست، بعد پرسیدم آیا تو به رفع تحریم امیدی داری؟ هیچ جوابی نداشت. بعد گفت حتی اگر امیدی هم نباشه باز هم باید براش تلاش کرد و خودش تلاش بیمار سرطانی رو مثال زد. گفتم البته من متخصص نیستم ولی تلاش‌های پزشک و بیمار سرطانی انواع مختلفی داره، بعضی سرطان‌ها قابل درمان هستند، تلاش‌ها برای درمان هست، بعضی سرطان‌ها قابل درمان نیستند، اینجا تلاش برای کم‌کردن درد و عوارض هست، بعضی سرطان‌ها در حال پیشروی هستند، اینجا تلاش‌ها برای جلوگیری از گسترش هست. به همین ترتیب، در موضوع سرطان تحریم، ما امیدی به رفع تحریم نداریم، اما برای کم کردن عوارض تحریم و یا جلوگیری از گسترش تحریم‌ها باید تلاش کرد، باز نگه‌داشتن پنجره‌ی مذاکرات هرچند بی‌جان و کم‌رمق صرفا به‌دلیل جلوگیری از گسترش تحریم‌هاست و تلاش‌های منطقه‌ای و داخلی در جهت کم کردن عوارض هست که هر دوی این موارد هم در دولت شهید رئیسی پیگیری می‌شد و هم در برنامه‌ی چند نامزد دیگه مطرح شده و قول پیگیری داده شده.

من دیگه نمت انتخاباتو همین امشب برگزار کنید تموم شه بره من نمی کشم دیگه اینقدر محتوا های چرت و زرد و آدم احمق و ادا رو ببینم

امشب هم یادی کنیم از شاه‌زاده نصر، فرزند ابی‌نیزر؛ فرزند پادشاه حبشه بود و برای پادشاهی حبشه او را می‌خواستند و گفته بود: «یک ساعت در خدمت رسول خدا ص بودن برایم از یک عمر پادشاهی شما در حبشه برتر است.» حکایتی با حضرت وصی ع نیز در مدینه دارد چنین: «جاءني عليّ عليه السلام وأنا أقوم بالضيعتين: عين أبي نيزر والبغيبغة، فقال: هل عندك من طعام؟ قلت: طعام لا أرضاه لك، قرع من قرع الضيعة صنعته بإهالة سنخة، فقال: عليّ به، فقام إلى الربيع فغسل يده، ثمّ أصاب منه شيئًا ثمّ رجع إلى الربيع، فغسل يده بالرمل، ثمّ ضمّ يديه فشرب بهما حسّ من الماء وقال: يا نيزر، إنّ الأكفّ أنظف من الآنية، ثمّ مسح ندى الماء على بطنه، ثمّ قال: من أدخله بطنه النار فأبعده الله. او می گوید: علی علیه السلام نزد من آمد، من در دو قطعه زمین مشغول به کار بودم. فرمود: غذایی داری؟ عرض كردم غذائی است كه برای شما رضایت ندارم؛ کدو حلوایی از کدو حلوایی‌های زمین را با پیه بدبو درست كرده‌ام؛ فرمودند: آن را بیاور. امیرالمؤمنین ع برخاستند به طرف نهر كوچك رفت و دستهایشان را شستند و غذا خوردند سپس به طرف نهر آب رفت و با شن، دستهایشان را شستند تا پاك شد سپس دست تَرشان را روی شكمشان كشیدند و فرمودند: كسی كه شكمش او را وارد آتش كند خداوند او را از رحمتش دور خواهد كرد.» آخرش هم ختم پرونده‌اش را در کربلاء با شهادت نوشتند. دنیا عجب آدم‌هایی به خودش دیده و ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم!

همونطور که قبلا گفتم: مشکل بچه حزب‌اللهی‌ها اینه که غرق در استدلال و منطق هست، فکر می‌کنه با منطق و با استدلال، می‌تونه قلب‌ها رو به سمت خودش متمایل کنه. زهی خیال باطل

بخش مغفول مانده از سخنرانی رهبری به گمانم این بخش بود.

آمریکا هم در مقابل اجماع جهانی ملّتهای دنیا ناچار دچار انفعال است و دیر یا زود مجبور خواهد شد دست خودش را از پشت رژیم صهیونیستی بردارد.

۱۴۰۳/۰۳/۱۴ - بیانات در مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)

نقش انسان رفاه نیست؛ خوردن و خوابیدن و خوش بودن نیست... انسان برای خوشی، به این همه استعداد احتیاج نداشت! [مَغْشـوشْـ...]

وقتی طرفداران فلان نامزد مشق‌کننده‌ی دیگری، تعریف می‌کنند و با ذوق و شوق می‌گن: به‌به چقدر فلانی خوب بود؛ دوست دارم با تعجب ازشون بپرسم تعریف شما از خوبی چیه؟ به چی می‌گید خوب؟!

گمشده‌ی ما رئیس‌جمهور کارا و کاربلد نیست، تقواست که تا چشم کار می‌کنه فقط نیست.

ازونجا که برای مناظرات به اندازه‌ی فوتبال ارزش قائل نیستید تا مجالس دورهمی تشکیل بدید و به شکستن تخمه مشغول بشید، من تماشای این مناظره رو تحریم می‌کنم و به تماشای سریال‌ها و فیلم‌های عقب‌افتاده می‌رسم. باشد که رستگار شویم/ید