ماهروز
✍️ عبدالرحیم قنوات 🆔 @A_ghanavat دکترای تاریخ اسلام |دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد|
نمایش بیشتر527
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
-17 روز
-630 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
01:30
Video unavailableShow in Telegram
🌿 نشانهای از نشانههای خداوندی
🆔 @mahrooz87
1.81 MB
🌿 سه اپیزود بیربط!
(۱)
این هفته در کلاس، دانشجویان گله کردند که کتابخانهٔ دانشکده ادبیات به دانشجویان دورهٔ لیسانس دانشکدههای دیگر، کتاب نمیدهد. کتابخانه خودمان هم به هر دانشجوی لیسانس تنها پنج کتاب امانت میدهد. حتی استادان هم نمیتوانند بیش از پانزده کتاب امانت بگیرند!
به دانشجویان گفتم: چهل سال پیش که دانشجو بودم، اگر کتابی را در کتابخانه دانشکده پیدا نمیکردم، به دانشکده ادبیات یا دانشکدههای دیگر میرفتم و اگر در آنجا بود، با کارتی که برای گرفتن کتاب از همهٔ کتابخانههای دانشگاه صادر شده بود، امانت میگرفتم. پس، اینکه امروز شما میگویید، یعنی ما از چهلسال پیش، پستر رفتهایم!
راستی، در جامعهای که کسی کتاب نمیخرد و نمیخواند، اگر دانشجویی از سرِ دلبستگی خویش یا به زور و فشار استادی، خواست کتاب بخواند، چرا باید او را در چنین تنگناهایی گذاشت؟
فردایش این را پرسیدم. گفتند:
۱. کتابها «مفقود» میشود!
۲. پول نداریم کتاب بخریم!
(۲)
در سالهای سوم و چهارمِ دبیرستان در بهبهان معلمی داشتم یگانه، به نام آقای مختاران. آقای مختاران در دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی از دانشگاه تهران و زیرنظر دکتر غلامحسین صدیقی، پدر دانش جامعهشناسی ایران، لیسانس علوم اجتماعی گرفته بود. یکبار در کلاس گفت: «در سالهای آغازینِ دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی (به حساب امروز، ۵۰ سال پیش) مدیر همین دبیرستان شما بودم. نخستین روزی که به اینجا آمدم، دیدم در دستشوییهای دانشآموزان صابون نیست. به خدمتگزار گفتم صابون بخر و آنجا بگذار. خدمتگزار لبخندی زد و رفت و این کار را انجام داد. فردایش آمد و با همان لبخند، گفت: آقا! صابونها نیست. بچهها همه را بردهاند. گفتم: دوباره برو صابون بگیر و همانجا بگذار. گفت: آقا! بازهم میبرند. گفتم: بگذارید بچهها صابونها را با خود ببرند. صابون را نه میشود خورد و نه میشود فروخت. تنها کاربرد آن، شستن دست است. بگذارید ببرند و در خانه دستهایشان را با آن بشویند. ما هم همین را میخواهیم.»
(۳)
دوستی داشتم که سالها پیش از ایران رفت. یک بار که برای کاری برگشته بود، همدیگر را دیدیم. گفت: «در شهری که زندگی میکنم، کتابخانه عمومیِ بزرگی هست که صدها هزار کتاب دارد». گفتم: «پس باید ساختمان بزرگی داشته باشد». گفت: «نه. آنها همهٔ کتابها را در ساختمان کتابخانه نگهداری نمیکنند». گفتم: «کجا نگهداری میکنند؟» گفت: «در خانههای مردم! اعضای این کتابخانهٔ عمومی میتوانند تا سقف ۵۰۰ جلد کتاب به امانت بگیرند و به خانه ببرند و نگاه دارند. هرگاه کسی برای دریافت کتابی که نزد عضوی امانت است آمد، کتابخانه به او پیغام میدهد آن کتاب را برگرداند تا به متقاضیِ تازهٔ آن تحویل داده شود.»
۱۴ آذر ۱۴۰۲
| عبدالرحیم قنوات |
🆔 @mahrooz87
Photo unavailableShow in Telegram
🌿 فهرست توصیفی آثار دکتر شریعتی
🔹چاپ دوم کتاب «فهرست توصیفی آثار دکتر شریعتی» اثر عبدالرحیم قنوات با اصلاحات و اضافات منتشر شد.
این اثر توسط انتشارات سپدرود رشت در تیراژ ۵۰۰ نسخه در ۳۲۰ صفحه با قیمت ۲۵۰هزار تومان به چاپ رسیده است.
✍️ نویسنده در پشت جلد دربارهٔ محتوای کتاب آورده است:
" فهرست توصیفی آثار دکتر شریعتی" به معرفی همهٔ آثار وی میپردازد. برای اینکار، تکتک کتب، مقالات، متن سخنرانیها، درسنامهها، شعرها، داستانها و حتی نوشتههای کوتاه ولی مستقل او جداگانه معرفی شده است...
این کتاب هم خوانندگان عمومی را بهکار میآید و هم پژوهشگرانی را که بهدنبال تحقیق در آثار شریعتی هستند، کمکرسان است.»
🔸برای تهیه کتاب، مبلغ ۲۵۰هزار تومان به کارت شمارهٔ: ۵۸۹۴۶۳۱۸۹۱۲۹۶۹۴۹ به نام آقای محمدعلی امیرگل مدیر انتشارات سپدرود، واریز و تصویر نسخهٔ رسید آن را همراه با آدرس پستی خود در صفحهٔ تلگرام ایشان (شماره همراه: 09113482909) بارگذاری کنید.
کتاب در اسرع وقت بدون اخذ هزینه پستی برای شما ارسال خواهد شد.
🆔 @mahrooz87
🌿 آنان که دروغ گفتند، زیان کردند. (قرآن کریم)
سخنانی را که به بیژن عبدالکریمی نسبت دادهاند، تا از زبان خود او نشنیدم، باور نکردم. اینکه یک آدم فلسفهخوانده در تلویزیون و پیش روی کثیری از مخاطبان، با لحنی زشت دربارهٔ مردم کشورش بگوید: «مردم تب کردهاند و هذیان می گویند» و سپس در دروغی آشکار، به روشنفکران فحش بدهد و تهمت بزند که «بدنهٔ وسیع روشنفکران ما… از اسرائیل حمایت کردند»، میتواند دو علت داشته باشد:
۱. گوینده نسبت به سخنان کذبی که میگوید، آگاه است ولی از سرِعمد و با اهدافی خاص، چنین دروغی بزرگ سر هم کرده است. در اینصورت، ما با موجودی شرور روبهرو هستیم که ناپاکی درونی خود را آشکار کرده است.
۲. گوینده بیماری روانی است که متوجه سخنان نادرستی که بر زبان میآورد، نیست. پس رو به دوربین، در چشمان میلیونها بیننده نگاه میکند و بهراحتی توهین میکند و دروغهایی به این بزرگی میگوید. او بهدلیل بیماری، سخنان کذب خود را راست میپندارد و به همین دلیل از بر زبان آوردن چنین نسبتهایی ناروا، نه آشفته میشود و نه فشاری روحی را تحمل میکند.
۲۱ آبان ۱۴۰۲
| عبدالرحیم قنوات |
🆔 @mahrooz87
🌿 خیابان ابومسلم
✍️ در خبرها آمده بود که شورای شهر مشهد، نام خیابان ابومسلم را تغییر داد. این نام را از چندین دههٔ پیش بر خیابانی کوچک در مرکز شهر مشهد گذاشته بودند.
✍️ ابومسلم مانند هر شخصیت تاریخیْ نقاط قوتوضعفی دارد، ولی او هرکه بود و هرچه کرد، دستکم از زمان قتلش به دست منصور عباسی در سال ۱۳۷ هجری قمری تا برآمدن مغولان در سدهٔ هفتم، نامش واژهٔ رمز بسیاری از گروهها، دستجات و فِرقی شد که در خراسان با دولتهای مهاجم و بیگانه به ستیزه برخاستند. آنان همواره خود را به او منسوب میکردند و بسیاری از ایشان، خویش را پیروان او مینامیدند (بومُسلمیه). در روزگار ما نیز بسیاری از مردم ایران، بهویژه خراسانیان، بهدلیل نقش بینظیر او در برانداختن دولت خونریز اموی، که سپاهیانشان در خراسان مردمان بسیاری را کشتند، زنان و کودکان زیادی را به اسارت گرفتند و ثروت انبوهی از مردم این دیار را به غارت بردند، وی را محترم دانسته و دلخوش بودند که دستکم نامش بر تابلوی خیابانی کوچک ثبت شده است.
تغییرنام در گذر تاریخ، پدیدهای ناگزیر است که همواره رخ داده است، اما تغییرات و جابهجاییهای نامناسب، مشکلآفرین بوده و راه را برای برخوردهایی متقابل از همین نوع در زمینههای مختلف گشوده است. ضمناً تجربه نشان داده که نام هر بنا و کوچه و خیابانی را تنها با تغییر تابلوی آن نمیتوان تغییر داد. مردم اگر به هر دلیلی با نامی کنار نیایند، آن را بهکار نمیبرند و نامهای گذشته بهراحتی از ضمیر و زبان آنان پاک نمیشود. در همین مشهد میتوان از دهها خیابان و بنا و پارک و… نام برد که نامِ رسمیشان سالهاست تغییر کرده ولی مردم همچنان آنها را به نامهای قدیمشان میخوانند.
۳ آبان ۱۴۰۲
| عبدالرحیم قنوات |
🆔 @mahrooz87تاریخ
امضا
Photo unavailableShow in Telegram
🌿 برای داریوش مهرجویی
صدا!
دوربین!
اکشن!
.
.
.
.
دوربین خاموش؛
صدا خاموش؛
کات!
۲۷ مهر ۱۴۰۲
| عبدالرحیم قنوات |
🆔 @mahrooz87
لطفا به حساب این پست برسید. اگر چیزی هم به نظرتان می رسد بفرمایید. به گمانم آوردن عکس مهرجویی هم خوب باشد.
🌿 گِلبازی
✍️ از مهرماه ۱۳۸۱ تا مهرماه ۱۳۸۳ دو سال مسئول دانشکده هنر دانشگاه فردوسی بودم که در نیشابور جای داشت. آن زمان رشتههای فعال دانشکده، نقاشی و گرافیک بود. دانشکده مجوز راهاندازی رشتهٔ مجسمهسازی (که نامش را حجمسازی گذاشته بودند) نیز داشت. این رشته در دهه ۱۳۶۰ تعطیل شده بود. پانزده سال بعد دانشگاه تهران با تغییرنام این رشته به حجمسازی، توانست آن را دوباره راه بیندازد. نکتهٔ جالب اینکه بهرغم صدور مجوز برای تأسیس این رشته در دانشکده هنر نیشابور، با گذشت دو سه سال کسی برای راهاندازی آن کاری نکرده بود. پرسیدم چرا رشته را راه نینداختهاید؟ گفتند: نمیشود. گفتم: چرا؟ گفتند: وقتی خبر صدور این مجوز در نیشابور منتشر شد، امامجمعهٔ شهر - که پیرمردی بسیار محترم بود و یکی از فرزندان او نیز در جبهه جنگ به شهادت رسیده بود - در خطبههای نمازجمعه گفت که نباید در این دانشکده رشتهٔ «گِلبازی» راهاندازی شود (نقل به مضمون). من این موضوع را مدتی بررسی کردم و سرانجام نامهای به سازمان سنجش نوشتم و درخواست کردم که در کنکور سال ۱۳۸۲ برای ما در این رشته دانشجو بگیرند. اینچنین بود که از همان سال، رشتهٔ گِلبازی = حجمسازی = مجسمهسازی بهراه افتاد. آن هنگام دانشگاه فردوسی، پس از دانشگاه تهران، دومین دانشگاهی کشور بود که این رشته را راه اندازی کرد.
✍️ دیروز خبر رسید که بهدلیل گذاشتن مجسمهای از سردار سلیمانی در کنار زمین فوتبال اصفهان و پافشاری اصفهانیها بر نگهداشتن و برنداشتن آن، تیم عربستانی بازی نکرده و ایران را ترک کرده است. میدانیم که هماکنون چه تعداد مجسمه از سردار سلیمانی، شهدای جنگ، شخصیتهای تاریخی، علمی، فرهنگی و دینی گذشته و امروز در گوشهوکنار شهرهای ایران ساخته و نصب شده است. نام رشته را هم به همان مجسمهسازی برگرداندهاند.
✍️ فکر که میکنم میبینم با گذشت دو دهه، همهٔ آن گفتگوها برچیده شده و همهٔ آن سوءتفاهمها کنار رفته است. به تاریخ که نگاه میکنم، میبینم این حکایتی استثنایی نیست؛ چه اندیشهها و چه رفتارها که روزی ممنوع و کفرآمیز و ارتدادآلود معرفی شده و بابت آنها چه هزینهها که پرداخته نشده، چه حبسها و دربهدریها که رخ نداده، چه عِرض و آبروها که بر باد نرفته و متأسفانه گاه چه جانهای عزیزی که گرفته نشده است، اما با گذشت زمانهایی که در عمر تاریخ اصلاً عددی بهحساب نمیآیند، مُباح و آزاد شدهاند. نیک بنگرید: از گِلبازی تا ساختن مجسمه سردار و نصب آن و اصرار بر نگهداری آن ولو بَلَغَ ما بَلَغ، تنها بیست سال سپری شده است؛ تنها بیست سال! راستی تا بیست سال بعد، چه چیزها که تغییر نخواهد کرد؟
۱۱ مهر ۱۴۰۲
| عبدالرحیم قنوات |
🆔 @mahrooz87
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.