725
مشترکین
اطلاعاتی وجود ندارد24 ساعت
+37 روز
+1230 روز
- مشترکین
- پوشش پست
- ER - نسبت تعامل
در حال بارگیری داده...
معدل نمو المشتركين
در حال بارگیری داده...
@amookhtan
🔴 #حافظه_تاريخي
🔴«براي مارکس محرز بود که پس از پيروزي يک انقلاب کارگري، حقوق جديد که متناظر مناسبات اجتماعي جديدند از تداوم حقوق قديم زاده نخواهند شد. ميان «دو حق برابر، زور حرف آخر ميزند»، لذا انقلاب يک دوران انتقالي اجباري استثنايي را تحميل ميکند.
مارکس در دو دوره مقوله «ديکتاتوري پرولتاريا» را به کار ميگيرد، ولي در فواصل اين دورهها اين اصطلاح در آثار اوغايب است. اين دو دوره عبارتاند از:
دوره اول: از ٨۵٠ ١ تا ٨۵٢ ١، دوره مابعد انقلابي پس از رويدادهاي انقلابي1849 - 1848؛
دوره دوم: از ٨٧١ ١ تا ٨٧۵ ١، دوره بعد از کمون پاريس
قبل از هر چيز بايد خاطر نشان کنيم که خود مارکس بر محوريت اين مفهوم در نظريه خود پافشاري ميکند و صريحا" مدعي ابتکار آن است. مارکس در کتاب «مبارزات طبقاتي در فرانسه»(1850) براي اولين بار مقوله «ديکتاتوري پرولتاريا» را به عنوان مرحله گذار از سرمايهداري به کمونيسم مطرح ميکند:
«ديکتاتوري طبقاتي پرولتاريا، به مثابه نقطه انتقال ضرور براي الغاي اختلافات طبقاني به طور کلي، تا الغاي همه مناسبات توليدي که مبناي اين اختلافات هستند.»
تئوري انقلاب نزد مارکس جوان ص18
ميشل لووي
مترجم:سارا سالمي و هوشنگ سپهر
چاپ اول: پاريس 2023
@amookhtan
👍 1🙏 1
537. در علم شیمی، رنگ شعله یکی از راههای شناسایی مواد شیمیایی است. اگر مقدار کمی نمک خوراکی را روی شعله اجاق گاز بهریزید، رنگ شعله زرد میشود. شعله زرد، نشانه چه مادهیی است؟Anonymous voting
- 1. رنگ شعله زرد نشانه وجود عنصر سدیم در نمک خوراکی است.
- 2. رنگ شعله زرد نشانه وجود عنصر کلر در نمک خوراکی است.
#تاريخ_معاصر_ايران (132)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_سوم
#حاکميت_رضاشاه
ارتش «شاهنشاهي» رضاشاه
در جوامع طبقاتي، طبقه حاکمه براي حفظ و بقاي خود، نياز به زور و ديکتاتوري دارد. سرکوبي طبقات فرودست، و ناراضي جامعه توسط، ارتش و کليه نيروهاي نظامي انتظامي و امنيتي انجام ميگيرد. حقوق آنها هم با پول مالياتي که از طبقات سرکوبشده يا فروشندهگان نيروي کار، گرفته ميشود، تامين ميگردد. بنابراين هر طبقهيي که حاکميت دارد، ديکتاتوري طبقه خود را نيز اعمال خواهد کرد، اما مسئله اين است که اعمال ديکتاتوري عليه چه طبقهيي بايد صورت گيرد؟ استثمارگران يا استثمارشوندهگان.
در شرايط شيوهي توليد سرمايهداري، ارتش و نيروهاي امنيتي و انتظامي، يک نيروي سرکوبگر محسوب ميشوند. اين نيروها اسباب و ابزار قدرت نمايي طبقه حاکمه هرکشوري است. بنابراين مشخص است براي سرکوب طبقه استثمار شده توسط طبقه حاکمه استثمارگر، شکل گرفته است. اين اصل مطلب است.
در جهت اثبات مطلب فوق کافي است که دانسته شود ارتش شاهنشاهي رضاشاه در عرض 24 ساعت نه تنها متلاشي شد، بلکه مردمان در کوچه و خيابانهاي شهر به رقص و پايکوبي پرداختند و همديگر را بغل کرده ميبوسيدند، چرا که از دست يک نيروي سرکوبگر منظم و چپاولگر اموالشان، خلاص يافته بودند.
سلطنتطلبان همواره سنگ ارتش مدرن رضاشاه را به سينه ميزنند، که از تجزيه ايرانستانشان جلوگيري کرده است. آدمهاي ناآگاه همواره ذهنيات خود را که پايهي واقعي ندارند، تکرار ميکنند. رضاشاه خود مهره انگليس بود و او مامور بود که با ايجاد ارتشي منظم، در درجه نخست سرکوبی مخالفان طبقاتی خود را به آسانی انجام دهد و سپس امنيت راهها و شهرها را تامين کند، تا انگليسيها را راضی نماید و آنها هم بهتوانند با اطمينان خاطر کالاهاي خود را به سراسر نقاط ايران ارسال کنند و در مقابل موادخام ايران را براي خوراک دستگاههاي ماشيني سرمايهداري امپرياليستي انگليس تامين کنند.
اما سلطنتطلبان نميدانند همين ارتش، چه سربازها و چه درجهداران آن همهگي داراي پايگاه اجتماعييي بودهاند، که ذاتا" مخالف پايگاه طبقاتي هيئت حاکمه رضاشاه بوده است. روي همين شناخت درست بود که به پيشنهاد سلطانزاده در کنگره دوم حزب کمونيست ايران، قطعنامهيي را تصويب کردند که به موجب آن حزب کمونيست ايران موظف ميشد که در ميان ارتش به فعاليت به پردازد و از آنها عضوگيري نمايد. سرهنگ سيامک يک نمونه از آن دستاورد بزرگ بود.
اما رضاخان در سال 1300/1921، تنها 22 هزار نفر که شامل هشت هزار قزاق و هشت هزار ژاندارم و شش هزار نفر تفنگدار جنوب بود که تا سال سرنگوني و بيرون راندن رضاشاه از قدرت در سال 1320/1941، به بيش از 170 هزار نيروي نظامي متمرکز رسيد که در هنگام ورود دو کشور انگليس و روسيه به ايران، از هجده لشکر منظم! داراي 100 دستگاه تانک و 28 خودرو زرهي و 157 هواپيماي جنگي و دو دستگاه ناو، 4 دستگاه ناوچه نيروي دريايي، طي 24 ساعت چيزي باقي نماند و کاملا" متلاشي شد. فقط چند نفري در جنوب مقاومتي از خود نشان داده بودند که توسط انگليسيها کشته شدند.
به قول آبراهاميان «دولت مرکزي فقط عبارت بود از مجموعهي بينظمي از مستوفيان تقريبا" خودمختار، منشيها و صاحبمنصبان که اين مجموعه تا سال 1320/1941، مبدل به هفده وزارتخانه کامل با نود هزار کارمند حقوق بگير شد.»( يرواند آبراهاميان؛تاريخ ايران مدرن؛ ص 130 ترجمه محمدابراهيم فتاحي) که فساد و رشوهگيري جزء ذات اين بوروکراسي بود که هزينه آن را از طريق ماليات بر کالاهاي مصرفي مردم مانند قند و چاي، شکر، تنباکو، پنبه، پوست و ترياک و نيز حق امتياز نفت که شرکت نفت ايران و انگليس پرداخت ميکرد و عوارض گمرکي بود، تامين ميگرديد.
کار اصلي ارتش منظم رضاشاه سرکوبي جنبشهاي اجتماعي مانند جنبش جنگليان، تبريزيان، کردستان و مشهد در درجه نخست بود و سپس سرکوبي و خلع يد از فئودالهايي مانند شيخ خزعل و ديگران، که مطيع رضاشاه نشده بودند، بود. بنابراين ارتش رضاشاه براي جلوگيري از هجوم نيروهاي کشورهاي اشغالگر، ساخته و پرداخته نشده بود، بلکه براي سرکوبي طبقات مختلف اجتماعي ايران و حفظ طبقه حاکمه ساخته شده بود، ارتشي که تقريبا" نصف کامل بودجهي ساليانه ايران را ميبلعيد.
ادامه دارد
@amookhtan
Photo unavailableShow in Telegram
🔴فصل زمستان: تهران در سال ۱۳۲۸
🔹پوشش مردم تهران در یکی از خیابانهای شهر؛ ۷۵ سال قبل
@amookhtan
👌 2
00:16
Video unavailableShow in Telegram
🔴 بدون شرح!
@amookhtan
بدون شرح عالی.mp45.52 MB
❤ 1🙏 1
536. کارگران در بازار کار يک انتخاب دارند: آنها ميتوانند انتخاب کنند که براي اين سرمايهدار يا آن سرمايهدار کار کنند. اما نميتوانند انتخاب کنند که اصلا" براي يک سرمايهدار کار نکنند. اين گزاره ...Anonymous voting
- 1. درست نيست.
- 2. درست است.
#تاريخ_معاصر_ايران (131)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_سوم
#حاکميت_رضاشاه
دکتر تقي اراني و رضاشاه
ويژهگي بارز نوشتهها و آموزش دکتر اراني در شيوهي علمي آن بود. او ميکوشيد تا اصول اساسي مارکسي را به زبان نسبتا" ساده بيان کند. در ايران اراني اولين نويسندهيي بود که به معرفي نظريات مارکسي در شاخههاي مختلف علوم دقيقه و به صورت يک رشته کتابهاي درسي در اين زمينه پرداخت. هواداراناَش او را صرفا" يک روشن فکر متعهد به جامعه شناسي علمي و تعهدات سياسي نميدانستند، بلکه يک مارکسيست واقعي و انسان دوست به شمار ميآوردند که تلاش ميکرد اصول مارکس را به موضوع مشکلات داخلي و بينالمللي ايران به مبارزهي «خلقهاي رنجبر براي به دست آوردن حقوق مشروع خود» ارتباط دهد. هواداران اراني در شمار آموزگاران و دانشجويان و حقوقدانان و قضات و رهبران اتحاديههاي کارگري بودند.
اراني در تمام دفاعيات خود، سرشت علمي نظريات مارکسي را مورد تاکيد قرار داد و از دادگاه پرسيد: «چهگونه يک دولت ميتواند به سرکوب عقايدي دست زند که شالودهي علمي آنها به کهنهگي تاريخ بشري است و کليهي جهات زندهگي فردي و اجتماعي را بر حسب عقايد کاملا" علمي و منطقي مينگرد؟» اراني گفت «هيچ مکتب اجتماعي يا مذهبي به اندازهي سوسياليسم دربارهي اين عقايد قلم فرسايي نکرده است. بديهي است که يک قانون بدون بررسي دقيق ادبيات سوسياليستي نميتواند اين مکتب را ممنوع سازد.» (مرتضا راوندي:1362، [تفسير قانون اساسي ايران] صص: 63-57)
در مورد محاکمهي 53 نفر و نحوهي دفاع جانانهي دکترتقي اراني، شيواترين روايت را بزرگ علوي به دست داده است. «شاهکار محاکمهي پنجاه و سه نفر نطق دکتر اراني بود. دکتر شش ساعتونيم صحبت کرد. دوست و دشمن را بُهت فراگرفته بود. آژانها و صاحب منصبان شهرباني با دهن باز به او نگاه ميکردند.» (بزرگ علوي:1357:ص173)
محاکمهي گروه 53 نفر با محکوميت ده نفر از رهبرانشان از جمله اراني، بهرامي، الموتي، بقراطي، پژوه، صادق پور و ... به ده سال زندان و ديگر اعضا به سه تا هفت سال زندان تمام شد. غالب موسسان حزب توده متشکل از بقاياي گروه اراني مورد عفو ملوکانه!! قرار گرفته و «آزاد» شده بودند.
بزرگ علوي مينويسد: « مرگ دکتر اراني از آن مصيبتهايي است که کليهي کساني که در زندان بوده و اسم او را شنيده و يا يک بار او را در سلولهاي مرطوب کريدور سه و چهار موقت ديده بودند هرگز فراموش نخواهند کرد ... روز چهاردهم بهمن 1318 نعش دکتر اراني را به غسالخانه بردند. يکي از دوستان نزديک دکتر اراني طبيبي که با او از بچهگي در فرنگستان معاشر و رفيق بود، نعش او را معاينه کرد و علائم مسموميت را در جسد او تشخيص داد. مادر پير دکتر اراني، زن دليري که با خونِ دل وسايل تحصيل پسرش را فراهم کرده بود روز چهاردهم بهمن 1318/ چهارم فوريه 1940، لاشهي پسر خود را نشناخت. بيچاره زبان گرفته بود که اين پسر من نيست. اين طور او را زجر داده و از شکل انداخته بودند. همين مادر چندين مرتبه دامن پزشک معالج دکتر اراني را گرفته و از او خواسته بود که پسرش را نجات دهد و به او اجازه دهد دوا و غذا براي پسرش بفرستد. دکتر زندان در جواب گفته بود اين کار ميسر نيست. براي آنکه به من دستور دادهاند که او را معالجه نکنم ... بنابراين اولياي زندان و شهرباني از رفتاري که با دکتر اراني کردند، هيچ قصدي جز قتل او را نداشته اند. اگر مسموم کردن دکتر اراني مسلم نيست به طور قطع منظور آنها از اين شکنجه و آزار هيچ چيز ديگري جز نابودکردن او نبوده است. ما يکي دو روز پس از 14 بهمن 1318 از مرگ بزرگ خود باخبر شديم. آن روز يکي از شومترين ايام دورهي زندهگاني ما پنجاه و سه نفر بوده است. مردان بزرگ مثل بچههايي که مادر خود را از دست داده باشند، گريه ميکردند...» (بزرگ علوي:1357:ص206)
👍 1🙏 1
پيروان مستقل اراني معتقد بودند که اگر او نميمرد هرگز اجازه نميداد امثال عبدالصمد کامبخش و نورالدين کيانوري جاسوسان ک.گ.ب، حزب توده را به آلت دست روسها و مجري محض دستورات ک.گ.ب تبديل کنند. احمد شاملو در جريان مصاحبهيي بر نظر هواداران مستقل تقي اراني در خصوص مرزبندي احتمالي او با حزب توده مهر تاييد زده و گفته است: «اراني يک انسان دانا و هوشيار و کوشا و صميمي و شرافتمند بود. برخلاف ديگر سران حزب توده و تا آنجا که دربارهاش نوشتهاند و خواندهايم رفتارش در زندان، پايدارياَش و مقاومتاَش تا حد مرگ حساباَش را از ديگران که سردمداران حزب توده باشند، جدا ميکند. ديگراني که از همان اول خيانت کردند و لودادند و همکاري کردند در قياس با شخصيت پايدار و مقاوم آدمي که به هر حال زندهگي خود را گذاشت پاي عقيدهاَش. هرکسي که زندهگي خود را پاي عقيدهاَش بگذارد، مثلاً يک گاوپرست که جاناَش را فداي حماقت گاوپرستي بکند، براي من حرمتي ندارد. ولي خوب حساب اين آدم با ديگران جدا بود.» (پاشايي: ص609)
در شعر قصيده براي انسان ماه بهمن شاملو، نام اراني دوبار آمده و به همراه عنوان شعر (انسان ماه بهمن) اين شبه قصيدهي طولاني را در مناسبت و به ياد و خاطرهي انساني خاص محدود کرده است. استفادهي شاملو از کلمهي «قصيده» براي ناميدن اين شعر، به سبب خاستگاه پيشگفته است. قصيدهي بهمن از جمله مدايح بي صلهيي است که شاملوي جوان در آن کوشيده است از مسير تکرار مکرر واژهي «خون» و بهرهمندي از وزن يک بند و مسلسل وار، مرگ اراني را قتلي خونين شبيه تيرباران نشان دهد. تا آنجا که شعر به رگباري از «خوننامه» تبديل شده و همهي بيحيثيتي پادشاهي «بيهمه چيز» را هدف گرفته است.»
ادامه دارد
@amookhtan
👍 2❤ 1🙏 1
535. اگر نيم ليتر آب مقطر را در ظرفي گرما دهيم تا به جوش آيد، نقطه جوش آب در شرايط متعارفي فشار هوا، چند درجه سانتيگراد است؟ و اگر دو قاشق چايخوري نمک را در آن بهريزيم، نقطه جوش چه تغييري ميکند؟Anonymous voting
- 1. نقطه جوش آب 95 درجه است- نقطه جوش آب مقطر افزايش مييابد.
- 2. نقطه جوش آب 100 درجه است- نقطه جوش آب مقطر کاهش مييابد.
- 3. نقطه جوش آب 100 درجه است- نقطه جوش آب مقطر افزايش مييابد.
👍 1❤ 1🥰 1🙏 1
#تاريخ_معاصر_ايران (130)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_سوم
#حاکميت_رضاشاه
دکتر تقي اراني و رضاشاه
تقي اراني فرزند ابوالفتح اراني در 13 شهريور 1282/ 5 سپتامبر 1903، در تبريز متولد شد و پس از طي تحصيلات مقدماتي به تهران آمد. متعاقب پايان آموزش متوسطه در دارالفنون و قبولي در آزمون اعزام به خارج به منظور فراگيري پزشکي به آلمان رفت، اما در رشتهي فيزيک به اخذ درجهي دکترا نائل آمد. اراني در دانشگاه برلين زبان عربي تدریس ميکرد و از جمله دانشجويان شاخص ايراني بود که براي امرار معاش حتا به حرفهي حروف چيني نيز روي کرده است. او در همان شهر برلين با روزنامهي «پيکار» همکاری میکرد و به تدريج با محافل کمونيستي آلمان و غرب آشنا شد و به محض مراجعت به ايران روزنامهي «دنيا» را منتشر کرد. مقولات مندرج در مقالات و مباحث اين مجله بهترين راه بررسي و ارزيابي چيستي دومين مرحلهي فعاليت کمونيستي در ايران به شمار تواند رفت. اين مجله تنها کانالي بود که از طريق آن انديشههاي مارکسي در ايران اشاعه مييافت.
لازم است در اینجا گفته باشیم که مشروح زندهگی در زندان رضاشاه، دکتر تقی ارانی در جلد دوم نقد حزب توده آمده است.
https://t.me/amookhtan/21691
اراني يکي از همان دانشجوياني بود که در آلمان با جريان چپ آشنا شد. و آثار مارکس را به زبان اصلی خوانده بود و چون تجربه حضور در جريان چپ اروپايي بهويژه محافل سوسیالیستی فرانسه و آلمان را داشت، با رويکردهاي دموکراتيک در فعاليتهاي سياسي بيشتر خو گرفته بود؛ بنابراين او هنگام تدريس در دانشگاه تهران، يک محفل بحث دانشجويي تشکيل داد. در محفل ديگر دکتر اراني و دوستاناش، که بعدتر به گروه 53 نفر مشهور شد، موضوع بحث معمولا" مسائل مربوط به فلسفه، جامعهشناسي، ادبيات، هنر و تئوريهاي انقلابي بود. آنها در اين جلسات کتابها و منابع مارکسيستي را ميخواندند. اراني از طريق ايجاد اين گروه «درصدد ايجاد يک حلقه اجتماعي جهت ترويج عقايد روشنفکرانه چپ در جامعه وقت بود.» و مجله «دنيا» هم عنصر هويتبخش به اين جريان اجتماعي محسوب ميشد.( محمود ذکاوت، «نسبت اندیشه و عملکرد تقی ارانی و جریان چپ»، خردنامه، سال چهارم، ش 9 (پاییز 1391)، صص 64-65.)
مجله «دنيا» يک نشريه کاملا تئوريک بود که او با کمک دوستان دوران تحصيلاش در اروپا به انتشار آن دست زد. به عبارت ديگر در شرايطي که کوچکترين اقدام ناسازگار سياسي از طرف حکومت رصد و خفه ميشد، اراني به منظور ترويج عقايد و انديشههاي ماترياليستي بهترين کار را تمرکز بر فعاليت علمي دانست و به انتشار مقالاتي درباره مادهگرايي تاريخي و ترويج انديشه کمونيسم پرداخت. اين مجله به عنوان مهمترين بخش فعاليتهاي اراني در اين دوران با محوريت اراني، بزرگ علوي و ايرج اسکندري، از بهمن 1312 تا خرداد 1314 منتشر شد.( انور خامهای، خاطرات سیاسی، تهران، نشر گفتار، 1372، ص 66.) نشريه دنيا در سال 1314 پس از صدور بخشنامه وزارت فرهنگ مبني بر منع کارمندان دولت از انتشار مجله و جرايد، تعطيل شد.( بزرگ علوی، خاطرات بزرگ علوی، به کوشش حمید احمدی، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1377، ص 12.) دنيا در دورهاي که جريان چپ در انزوا قرار گرفته بود، نقش مهمي در بقاي هويت جريان چپ داشت.
استناد دادگاه رضاخاني در صدور حکم دستگيري گروه اراني محتويات مجلهي «دنيا» بود. اين مجله [بهطور مشخص] فلسفهيي ضد ايدهآليستي و ضد متافيزيکي و تفسيري قاطعانه از تاريخ و فلسفهي سياسي به عمل ميآورد. نظرات مجله [که از افکار اراني تأثير مستقيم ميگرفت] دربارهي مفهوم دولت و علاقهي طبقاتي و جدل طبقاتي تحت تأثير همين جهتگيري بود. دکترتقي اراني در مقالهيي تحت عنوان «بشر از نظر مادي» نوشت: «دولت دستگاهي است که از سوي زورگو به وجود آمده تا سلطهي خود را بر طبقات ضعيف حفظ کند. دو سيستم قانونگذاري و قضايي و نيز نهادهاي آموزش و پرورش و هنر همهگي زير سلطهي دولت قرار دارند. در يک جامعهي طبقاتي هر جنبه از حيات اجتماعي و سياسي داراي پايگاه طبقاتي ميباشد و به سود طبقهي حاکم سازمان داده شده است. لذا ابلهانه است که تصور کنيم چنين سازماني هرگز بتواند خوشبختي و شادکامي براي مردم خود فراهم سازد.» (تقي اراني:1945:ص38)
ادامه دارد
@amookhtan
👍 2❤ 1🙏 1
یک طرح متفاوت انتخاب کنید
طرح فعلی شما تنها برای 5 کانال تجزیه و تحلیل را مجاز می کند. برای بیشتر، لطفا یک طرح دیگر انتخاب کنید.