[خانوم ف ِ]

شرح وضعیت:

با اختلاف زیباترین خودستایی.✨

‏غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنود است در سراپای وجودت هنری نیست که نیست -حافظ-

[چشم‌ها داستان‌اند...]

برق چشمام تو اون روزا و ساعتا، وقتی جمله‌ای که چندثانیه پیشش تو ذهنم از دهنش شنیده بودم و گفت، یا اون‌ شب که برای اولین بار عکس یکی رو گذاشتم رو سینه‌م و هق هق گریه کردم، وقتی که اون حس ناشناخته تو وجودم جوونه زد، یا وقتی که مرگش‌و درونم حس کردم، یا اون‌روزا که موزاییکای بیمارستان‌و با غرور دوتا یکی رد می‌کردم، کاش می‌دونستم موسیقی متن زندگیم چیه؛ سازش ویولون‌سله یا پیانو، نتش غم‌گینه یا شاد، آرومه یا پر فراز و نشیب. کاش هرکی شانس این‌و داشت که وقتی داره بلندترین قهقهه‌ زندگیش‌و تجربه می‌کنه، یا عمیق‌ترین زخمش‌و به جون می‌کشه، بدونه زمین و آسمون داره براش چی می‌نوازه.

برق چشمام تو اون روزا و ساعتا، وقتی جمله‌ای که چندثانیه پیشش تو ذهنم از دهنش شنیده بودم و گفت، یا اون‌ شب که برای اولین بار عکس یکی رو گذاشتم رو سینه‌م و هق هق گریه کردم، وقتی که اون حس ناشناخته تو وجودم جوونه زد، یا وقتی که مرگش‌و درونم حس کردم، یا اون‌روزا که موزاییکای بیمارستان‌و با غرور دوتا یکی رد می‌کردم، کاش می‌دونستم موسیقی متن زندگیم چیه؛ سازش ویولونه یا ویولون‌سل، نتش غم‌گینه یا شاد، آرومه یا پر فراز و نشیب. کاش هرکی شانس این‌و داشت که وقتی داره بهترین قهقهه‌ زندگیش‌و تجربه می‌کنه، یا بزرگترین زخمش‌و به جون می‌کشه، بدونه زمین و آسمون داره براش چی می‌نوازه.

ماهی‌ای که باهاش ایمان آوردم به آیدا پناهنده.