cookie

Utilizamos cookies para mejorar tu experiencia de navegación. Al hacer clic en "Aceptar todo", aceptas el uso de cookies.

avatar

کاریز

به كانال «كاريز» خوش آمديد. اينجا فضايي است براي بازنشر ويدئو، عكس و مطالبي در حوزه هاي فرهنگي، هنري، اجتماعي و تاريخي. اگر اين فضا را مي پسنديد، آن را به دوستان خود معرفي كنيد.

Mostrar más
Publicaciones publicitarias
624
Suscriptores
Sin datos24 horas
+27 días
-430 días

Carga de datos en curso...

Tasa de crecimiento de suscriptores

Carga de datos en curso...

از اینستاگرام ابوالفضل امان‌‌الله عکاس ورزشی با دیدن ورزشگاه خالی از تماشاگر اکباتان که استقلال در آن بازی کرد و بیش از آن ناراحتی بازیکنان این تیم و نکونام که در مصاحبه‌های آنان(درست و غلطش را کاری ندارم) بعد از بازی دیدم و اکثرا از دوستانم هستند، همینها به اندازه کافی کام من یکی را تلخ کرده بود که در آن شرایط نتوانم اینجا چیزی بنویسم و قهرمانی پرسپولیس را تبریک بگویم یا این قهرمانی در آن لحظات واقعا خوشحالم کند. بیشتر به این فکر می‌کردم و می‌کنم در این فضا که همه از شرافت صحبت می‌کنند معلوم نیست که راست می‌گوید و که دروغ. چه کسی کمتر دروغ می‌گوید و چه کسی بیشتر.‌ که سهوا اشتباه کرده که به عمد؟ کجا اشتباه داوری بوده و کجا نبوده؟ فراری هم از این مهلکه نیست. برای مردمی که هیچ فضای سالمی در مملکت نمی‌بینند، به همه چیز شک دارند و تعصب به تیم‌هایی که بیشتر هم آنان را کور می‌کند بعید است با ورود وی‌ای‌آر هم این مسائل حتی تا مقدار قابل توجهی حل شود. خدا به خیر کند.
Mostrar todo...
@abolfazlamanollah

. با دیدن ورزشگاه خالی از تماشاگر اکباتان که استقلال در آن بازی کرد و بیش از آن ناراحتی بازیکنان این تیم و نکونام که در مصاحبه‌های آنان(درست و غلطش را کاری ندارم) بعد از بازی دیدم و اکثرا از دوستانم هستند، همینها به اندازه کافی کام من یکی را تلخ کرده...

👍 3
از اینستاگرام ابوالفضل امان‌‌الله عکاس ورزشی با دیدن ورزشگاه خالی از تماشاگر اکباتان که استقلال در آن بازی کرد و بیش از آن ناراحتی بازیکنان این تیم و نکونام که در مصاحبه‌های آنان(درست و غلطش را کاری ندارم) بعد از بازی دیدم و اکثرا از دوستانم هستند، همینها به اندازه کافی کام من یکی را تلخ کرده بود که در آن شرایط نتوانم اینجا چیزی بنویسم و قهرمانی پرسپولیس را تبریک بگویم یا این قهرمانی در آن لحظات واقعا خوشحالم کند. بیشتر به این فکر می‌کردم و می‌کنم در این فضا که همه از شرافت صحبت می‌کنند معلوم نیست که راست می‌گوید و که دروغ. چه کسی کمتر دروغ می‌گوید و چه کسی بیشتر.‌ که سهوا اشتباه کرده که به عمد؟ کجا اشتباه داوری بوده و کجا نبوده؟ فراری هم از این مهلکه نیست. برای مردمی که هیچ فضای سالمی در مملکت نمی‌بینند، به همه چیز شک دارند و تعصب به تیم‌هایی که بیشتر هم آنان را کور می‌کند بعید است با ورود وی‌ای‌آر هم این مسائل حتی تا مقدار قابل توجهی حل شود. خدا به خیر کند.
Mostrar todo...
01:42
Video unavailableShow in Telegram
بخشی از گفتگوی تلویزیون ملی ایران با دکتر علی امینی، نخست‌وزیر ایران در سال ۱۳۴۰ تاریخ مصاحبه شهریور ۱۳۵۷
Mostrar todo...
IMG_3377.MP419.74 MB
👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
طبق محاسبات chatgpt، اگر اقتصاد ایران در سالهای گذشته تحت تحریم نبود، امروز میتوانست GDP معادل ۱ تریلیون دلار (به جای ۴۰۰ میلیارد)، تورم ۳-۵٪ (به جای ۳۰-۴۰٪) و سرانه ۱۱ هزار دلار (به جای ۳هزار) داشته باشد. اقتصادی که با عربستان سعودی برابری میکرد. «حل مسئله تحریم» اولویت همه ماست. @AliNasriTelegram
Mostrar todo...
👍 5👎 1
🔳 آن جمله «ساده» در روز مصاحبه … ▪️به مناسبت ٧ خرداد، سالروز درگذشت استاد مسعود دشتبان ▪️حسین گوهری چند ضربه به در زدم، صدایی از آن طرف آمد که بفرمایید! وارد اتاق شدم، سلام کردم و روبروی سه استادی که از پشت میز به من چشم دوخته بودند نشستم. یکی از آنها حدودا ۶۰ساله با چهره‌ای کاریزماتیک بود که ته‌لهجه همدانی‌‌اش او را از دو نفر دیگر متمایز می‌کرد. او از بین کارهایی که با خود آورده بودم، پرتره‌ای از چه‌گوارا؛ چریک و انقلابی آمریکای‌جنوبی؛ را برداشت. نگاهی به آن انداخت و پرسید چه‌گوارا رو چقدر میشناسی؟ کمی مکث کردم؛ شنیده بودم که در جواب سوالات نباید توضیح اضافه داد. آن پرتره را چند ماه قبل از آن مصاحبه، با راپید و تکنیک نقطه اجرا کرده بودم. قبل از آنکه چیزی بگویم با لبخند گفت: «راحت باش! اینجا مصاحبه علمیه، نه عقیدتی!» این اولین برخوردم با استاد مسعود دشتبان بود؛ نقاش، مجسمه‌ساز، انیماتور، گرافیست و طراح‌ تیتراژ فیلم. گاهی به شوخی او را لئوناردو داوینچی صدا می‌زدیم چون دستی در هنرهای مختلف داشت. چهره‌اش هم با آن ریش‌و‌موی بلند و سفید، بی‌شباهت به آن نابغه همه‌فن‌حریف ایتالیایی نبود. استاد دشتبان در کلاس درس پرشور حرف می‌زد. بسیار صریح و رک بود. یکی از ویژگی‌های اخلاقی جذابش این بود که چاپلوسی را به سرعت تشخیص می‌داد و سرش کلاه نمی‌رفت. یادم هست که یکبار در یکی از کلاس‌ها، وقتی یکی از دانشجویان سوژه‌ای شعاری را برای اجرا مطرح کرد، واکنش تندی نشان داد و با صراحت درباره تبعات این رویکرد هشدار داد. او در فضایی که برای برخی، مستعد ریاکاری می‌شد به ما یاد می‌داد که روی خلق اثر هنری متمرکز شویم، دنبال راه میانبر نباشیم و برای رسیدن به نتیجه زحمت بکشیم. از بین فعالیت‌های سینمایی‌ او دو مورد شاخص‌ در ذهنم مانده؛ یکی طراحی‌صحنه فیلم «هی‌جو» منوچهر عسگری‌نسب و دیگری طراحی پوستر و تیتراژ فیلم «جاده‌های سرد» مسعود جعفری جوزانی. او بود که در همان دوران دانشجویی مرا به سمت طراحی‌تیتراژ سوق داد و تشویقم کرد تا روی آثار سائول باس؛طراح تیتراژ مشهور سینما؛ مطالعه کنم و در ادامه، همان کارهای دوران دانشجویی، دریچه‌ای را برای ورودم به دنیای و باز کرد. خرداد سال۹۸، مسعود دشتبان پس از یک دوره مبارزه با سرطان از دنیا رفت. در روزهای آخر، وقتی با چند نفر از دوستان تلاش کردیم برای عیادتش به بیمارستان برویم، جواب داد دوست ندارد کسی با این حال او را ببیند. کاش فرصتی پیش می‌آمد تا به او بگویم آن جمله «ساده» در روز مصاحبه، چقدر فشار روانی و استرس را از من گرفت. کاش می‌شد به او بگویم چقدر مدیونش هستم و چگونه حضورش در دانشکده صداوسیما باعث میشد نکات مثبت بر نکات منفی برایم غلبه کند. یادش گرامی عکس اول اسلاید از پدرام باباپور
Mostrar todo...
@hossein.jamshidigowhari

چند ضربه به در زدم، صدایی از آن طرف آمد که بفرمایید! وارد اتاق شدم، سلام کردم و روبروی سه استادی که از پشت میز به من چشم دوخته بودند نشستم. یکی از آنها حدودا ۶۰ساله با چهره‌ای کاریزماتیک بود که ته‌لهجه همدانی‌‌اش او را از دو نفر دیگر متمایز می‌کرد. ا...

👍 5
Photo unavailableShow in Telegram
سایت بنیاد مطالعات ایران به تازگی بیش از هفت ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی با رضا قطبی؛ رییس تلویزیون ملی ایران(۱۳۵۷-۱۳۴۲) را بارگذاری کرده است. رضا قطبی مشهور به مهندس قطبی، استاد ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر و پسردایی فرح دیبا بود. او گرایشات چپ داشت و در دوران مدیریت خود اجازه داده بود افرادی مانند خسرو گلسرخی و احمد شاملو در تلویزیون به فعالیت بپردازند. پخش تصاویر تشییع جنازه غلامرضا تختی از تلویزیون موجب شد تا روابط وی مدتی با محمدرضا پهلوی تیره شود. ساواک نیز مرتبا در خصوص او گزارش‌های منفی برای شاه می‌فرستاد. برای شنیدن مصاحبه‌ها روی این لینک بزنید.
Mostrar todo...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
سایت بنیاد مطالعات ایران به تازگی بیش از هفت ساعت مصاحبه تاریخ شفاهی با رضا قطبی؛ رییس تلویزیون ملی ایران(۱۳۵۷-۱۳۴۲) را بارگذاری کرده است. رضا قطبی مشهور به مهندس قطبی، استاد ریاضی دانشگاه صنعتی آریامهر و پسردایی فرح دیبا بود. او گرایشات چپ داشت و در دوران مدیریت خود اجازه داده بود افرادی مانند خسرو گلسرخی و احمد شاملو در تلویزیون به فعالیت بپردازند. پخش تصاویر تشییع جنازه غلامرضا تختی از تلویزیون موجب شد تا روابط وی مدتی با محمدرضا پهلوی تیره شود. ساواک نیز مرتبا در خصوص او گزارش‌های منفی برای شاه می‌فرستاد. برای شنیدن مصاحبه‌ها روی لینک بزنید.
Mostrar todo...
شیرین‌ترین پیروزی صدام در جنگ با ایران بخش دوم ادامه‌ی پست قبل با وجود شواهد زیاد از لو رفتن عملیات، شمخانی از فرماندهان ارشد سپاه، در نزدیکی عملیات در جمع فرماندهان می‌گفت که در آستانه‌ی تشکیل اجلاس غیرمتعهدها هستیم «و گویا قرار است جنگ ایران و عراق در آن مطرح شود. اگر ما پیروزی جدیدی به‌دست نیاوریم، در این مذاکرات قدرت مانور سیاسی قوی نخواهیم داشت.» از ضرورت پیروزی برای قطع پشتیبانی از صدام گفت و این‌که «برای رسیدن به این هدف حساس نباید مسایل کوچک مانند به اسارت رفتن پنج نفر سبب ایجاد شک و تردید در ما باشد و بگوییم همه‌ی عملیات به‌وسیله‌ی دشمن کشف شده است. این خود به نفع دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن است.»(عملیات والفجر مقدماتی، ص58 تا 59) مهدی کیانی از فرماندهان سپاه می‌گوید: «یادم است كه در والفجر مقدماتى، آیت‌‌اللّه خامنه‌‏اى آن موقع رییس‌‏‌جمهور بود و قرار بود برود كنفرانس غیرمتعهدها. آقاى شمخانى در جلسه‌‏اى به ما فرماندهان گفت باید عملیاتى شود تا دست ایشان در كنفرانس پر باشد. به‌‌راستى چرا مسائل جنگ را به مسائل سیاسى آلوده كردند؟ آیا این همه امكانات نیرویى و مادى باید خرج یك ژست سیاسى ما شود؟ به هرحال ما بعد از خرمشهر، هزینه‌‌ی سنگینى براى والفجر مقدماتى و رمضان دادیم كه تا به امروز هنوز در حال پس دادن هزینه‌‌اش هستیم.»(یک شهر، یک جهان‌آرا، ص‌۷۰) اختلاف ارتش و سپاه هم برای اجرای این عملیات در اوج بود. فرماندهان ارتش معتقد بودند عملیات باید در منطقه‌ی شمالی فکه طراحی شود و به دلایل فراوان نظامی عملیات موفق نخواهد بود. صیاد شیرازی به تهران رفت اما نتیجه‌ای درباره‌ی تغییر عملیات به‌دست نیاورد. رئیس‌جمهور خامنه‌ای که رئیس شورای عالی دفاع بود به او گفته بود تا اجلاس غیرمتعهدها «حدود یک ماه وقت داریم» و «باید مشتمان در کنفرانس پر باشد.» (بازخوانی جنگ تحمیلی، ص108) عملیات 17 بهمن آغاز و به‌سرعت به یکی از تلخ‌ترین شکست‌های ایران در جنگ تبدیل شد و رزمندگان بسیاری مظلومانه شهید شدند. ابراهیم همت از فرماندهان عملیات روایت کرده که چگونه عراقی‌ها رزمنده‌های ایرانی را قتل‌عام کردند و بالاسر بچه‌های زخمی می‌آمدند و با تیر خلاص می‌زدنشان.(به روایت همت، ص573) بعثی‌ها جشن گرفتند. امیر عبدالحسين مفید که از تلویزیون عراق مراسم جشن را در شامگاه اولین روز عملیات دیده بود می‌نویسد جشن «به مناسبت شکست ایران در عملیات عماره با حضور مدعوین و خانواده‌ها برپا بود که در آن سرود مهیج «عماره عماره» خوانده شد. معنی این کار این است که آن‌ها آن‌قدر به خودشان اطمینان داشتند که برای این جشن، شعر و آهنگ و مجریان و تمرینات و بالاخره دعوت مردم به سالن و اجرای نمایش پیش‌بینی کرده بودند.» (بازخوانی جنگ تحمیلی، ص106) حجم خبرها از لو رفته بودن عملیات به‌قدری زیاد بود که امام نیز در جریان قرار گرفته بود. پس از این عملیات ابراهیم همت از فرماندهان ارشد سپاه جمله‌هایی از امام برای رزمنده‌ها می‌خواند که می‌گفت عین جملات امام است: «کوچک‌ترین کوتاهی در مراعات اصول امنیتی، گناه بزرگ شناخته می‌شود و شرکت در ریختن خون شهدا است... به این وضع نباشد که می‌گفتند در جریان ناکامی عملیات والفجر مقدماتی، علت اصلی آن بود که صدام بیدار بوده است... در لو رفتن عملیات به دشمن، هرکس چه آگاهانه و چه ناآگاهانه دست داشته باشد در ریختن خون شهدا شریک است.»(به روایت همت، ص590) اما آیا کسی برای این حجم از بی‌احتیاطی در عملیات والفجر مقدماتی مواخذه شد؟ آیا این‌گونه بی‌احتیاطی‌ها در ادامه‌ی جنگ از میان رفت؟ والفجر مقدماتی طرح پیشنهادی سپاه بود که با همراهی ارتش انجام شد. پس از شکست، فرصت عملیاتی را به ارتش دادند تا عملیاتی را در زمین پیشنهادی‌اش با همراهی نیروهای سپاه برگزار کند اما حالا دشمن کاملا هوشیار بود و آن عملیات هم با نام والفجر ۱ در فروردین 62 به شکست تلخی تبدیل شد. با این دو شکست در منطقه‌ی روبروی العماره جبهه‌ی ایران در شرایط سختی قرار گرفت و فرماندهانی که با هاشمی رفسنجانی از تشکیل حکومت اسلامی در العماره‌ی عراق می‌گفتند در تنگنای شکست قرار گرفتند. پس از این عملیات‌ها ابراهیم همت به نیروها می‌گفت وقتی به شهر می‌روند؛ «بنا به فرمان امام ما تکلیف شرعی داریم که از تداوم حضور ملت در امر جنگ حراست کنیم، لذا در بازگویی مشاهدات و تجربه‌هایتان از عملیات برای دوستان، اقوام، همکاران و اهل محلِ خودتان لازم است بسیار دقت به خرج بدهید... طوری حرف نزنند که خدای ناخواسته بر روحیه‌ی مردم تاثیر منفی و ناجور باقی بگذارد.»(به روایت همت، ص649) https://t.me/jafarshiralinia
Mostrar todo...
اتاق آینده / شیرعلی‌نیا

دعوتيد به خواندن درباره آینده ارتباط با مدير كانال: @jafarshiraliniaa

👍 2
شیرین‌ترین پیروزی صدام در جنگ با ایران بخش اول سال 61 که بهارش با آزادی خرمشهر همراه بود برای ایرانی‌ها بسیار شیرین آغاز شد. ایران برای تنبیه متجاوز، جنگ را ادامه داد اما به ناگاه پیروزی را با شکست‌های تلخی عوض کرد و در زمستان این سال با عملیات عجیب، لورفته و شکست‌خورده‌ی والفجر(که پس از شکست، والفجر مقدماتی نام گرفت) سالِ تلخ صدام را شیرین کرد. صدام از این پیروزی به عنوان بزرگ‌ترین، شیرین‌ترین و بهترین پیروزی‌ عمرش یاد کرد. (جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسایل، ص191) پیش از عملیات نشانه‌های فراوانی از لو رفتن آن وجود داشت و به‌صورت عجیب و باورنکردنی افراد بسیاری از جزییات عملیات و منطقه‌ی عملیاتی باخبر بودند. در کتاب‌های خاطرات نمونه‌های فراوانی از این موضوع وجود دارد. همچنین گزارش‌هایی از گسترش خرافات میان نیروهای ایرانی دیده می‌شد. افرادی مدعی دیدن امام زمان بودند و از قول امام زمان خبرهایی می‌دادند. مهدی‌قلی رضایی از نیروهای اطلاعات عملیات می‌گوید وقتی یکی از مدعیان گفته بود امام زمان گفته است من در داخل کانال در پشت بشکه‌های فوگاز مخفی شده‌ام و ... ؛ «برق از سرم پرید! بچه‌ها چه اطلاعاتی داشتند! ما تا آن روز بین نیروهای گردان حرفی از کانال و بشکه‌های فوگاز نزده بودیم. پخش شدن این اطلاعات، قبل از توجیه شب حمله، موجب لو رفتن عملیات می‌شد؛ اما کار به جایی رسیده بود که از زبان هرکس می‌توانستیم اطلاعات جامعی بگیریم.» او می‌گوید روحانی پیشنماز برای رزمنده‌ها چنان از جزییات عملیات می‌گفت که «از تعجب نزدیک بود شاخ دربیاورم. صحبت‌هایش به یک جلسه‌ی توجیهی بیشتر شبیه بود تا به سخنرانی بین‌الصلاتین.»(لشکر خوبان، ص86) ظهیرنژاد فرمانده قبلی نیروی زمینی حالا رئیس ستاد مشترک ارتش شده بود و صیاد شیرازی جایگزین او در فرماندهی نیروی زمینی، اما با وجود اهمیت ستاد مشترک، به دلایلی در جریان امور قرار نمی‌گرفت. سرهنگ یعقوب حسینی از محققان مطرح ارتش در کتاب «والفجر مقدماتی» نوشته که قاطعیت در تصمیم برای اجرای این عملیات به قدری بود که لزومی برای مخفی نگه‌داشتن آن «در محافل داخلی و بین‌المللی به‌هیچ‌وجه احساس نمی‌شد و تمام محافل داخلی و خارجی از حمله‌ی وسیع قریب‌الوقوع نیروهای ایران در صحنه‌ی عملیات خوزستان و شرق عماره آگاه بودند.» او نامه‌ای بسیار جالب از ظهیرنژاد خطاب به نیروی زمینی ارتش در چند هفته مانده به اجرای عملیات منتشر کرده: «اکنون که خبر حمله‌ی بزرگ، خانه به خانه، مغازه به مغازه در همه‌جا و همه‌ی محافل گفته می‌شود... خواهشمند است دستور فرمایید یک نسخه از طرح عملیات این حمله را ... هر چه سریع‌تر به ستاد مشترک ارسال دارند که مورد بررسی و اظهارنظر قرار گیرد.»(عملیات والفجر مقدماتی، ص65) صدام و وزارت دفاع عراق نیز چند باری آشکارا از حمله‌ی بعدی ایران در این منطقه خبر داده بودند. ششم بهمن کمتر از دو هفته مانده به آغاز عملیات که نیروهای پرشمار ایران در منطقه بودند، صدام گفت اطلاعات به آن‌ها نشان می‌دهد که ایرانی‌ها قصد حمله در این منطقه را دارند و افراد زیادی را به منطقه آورده و مراکز فرماندهی تشکیل داده‌اند.(روزشمار جنگ، ج۲۳، ص462 تا 463) و شگفت آن‌که به روایت سردار علایی پیش از این عملیات تعدادی از افراد اطلاعات عملیات اسیر شدند و چند سرباز که با سازمان منافقین مرتبط بودند به عراق پناهنده شدند. (تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، ج1، ص595) برخی فرماندهان با توجه به اسارت نیروهای اطلاعات عملیات و شواهد دیگر می‌گفتند: «دشمن دقیقا می‌داند از کجا حمله خواهیم کرد.»(عملیات والفجر مقدماتی، ص62) اما برخی نیز این نشانه‌ها را چندان جدی نمی‌گرفتند. ادامه در پست بعدی👇 https://t.me/jafarshiralinia
Mostrar todo...
اتاق آینده / شیرعلی‌نیا

دعوتيد به خواندن درباره آینده ارتباط با مدير كانال: @jafarshiraliniaa

👍 2
▪️از اینستاگرام محمد سمتی در این چند روز پس از حادثه منجر به کشته‌شدن رئیس جمهور، طرفداران مرحوم ابراهیم رئیسی پیوسته به ابراز خوشحالی بخشی از مردم در فضای مجازی انتقاد می‌کنند. با عباراتی نظیر اینکه خوشحالی در عزای هم‌وطنان انسانی نیست یا خندیدن به اشک دیگران از سنگ دلی است. دیروز استوری لطیف یکی از دوستانم را دیدم که نوشته بود: تابع پیامبری هستم که مرگ گنجشک را به صاحب کودکش تسلیت گفت. حال اگر واقعا طرفداران رئیس جمهور فقید، به این تقابل به عنوان یک مسئله نگاه می‌کنند، برای فهم بهتر مسئله خوب است به شرایط طرف مقابل هم توجه کنند. گروهی که چون با فرهنگ اجتماعی و سیاسی رسمی کشور همراه نیستند «قانون» آنها را از حق انتخاب شدن در مناصب انتخابی و تصدی مناصب دولتی منع می‌کند. مردمی که اگر در اعتراض به مرگ یک هموطن در بازداشت یا در اعتراض به وجود گشت ارشاد به خیابان ‌آیند، علی رغم تضمین حق اعتراض در قانون اساسی، توسط نیروی رسمی کتک می‌خورند و با شلیک مستقیم گلوله ساچمه‌ای کور می‌شوند و به زندان و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم می‌شوند. در یک جمله وجود و سلیقه و تفکر آنان در عرصه‌های عمومی توسط حاکمیت کشور نفی می‌شود. من در گذشت رئیس جمهور را به همه دوست‌داران ایشان تسلیت می‌گویم. اما از ایشان می‌پرسم، در آن روز که نیروهای امنیتی مانع برگزاری مراسم ختم معترضین به سیاست‌های مورد حمایت شما شدند، اعتراض کردید که برگزاری مراسم ترحیم از حقوق اولیه بازماندگان است ومنع آن غیر انسانی است؟ دو قطبی که شمه‌ای از آن را مشاهده می‌کنیم، ناشی از سال‌های طولانی نفی وجود طرف مقابل است. به آنهایی که پیشتر با خشن‌ترین صورت گفته‌اید یا مثل ما باش یا بمیر، نباید انتظار داشته باشید از مرگ شما خوشحال نشوند. دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چشم من جز از کشته ندروی https://www.instagram.com/p/C7Uvup1N9nJ/?igsh=b21razZkeHUyNHJ5
Mostrar todo...
@mhsemati

در این چند روز پس از حادثه منجر به کشته‌شدن رئیس جمهور، طرفداران مرحوم ابراهیم رئیسی پیوسته به ابراز خوشحالی بخشی از مردم در فضای مجازی ا

👍 5