🔳
آن جمله «ساده» در روز مصاحبه …
▪️به مناسبت ٧ خرداد، سالروز درگذشت استاد مسعود دشتبان
▪️حسین گوهری
چند ضربه به در زدم، صدایی از آن طرف آمد که بفرمایید! وارد اتاق شدم، سلام کردم و روبروی سه استادی که از پشت میز به من چشم دوخته بودند نشستم. یکی از آنها حدودا ۶۰ساله با چهرهای کاریزماتیک بود که تهلهجه همدانیاش او را از دو نفر دیگر متمایز میکرد. او از بین کارهایی که با خود آورده بودم، پرترهای از چهگوارا؛ چریک و انقلابی آمریکایجنوبی؛ را برداشت. نگاهی به آن انداخت و پرسید چهگوارا رو چقدر میشناسی؟
کمی مکث کردم؛ شنیده بودم که در جواب سوالات نباید توضیح اضافه داد. آن پرتره را چند ماه قبل از آن مصاحبه، با راپید و تکنیک نقطه اجرا کرده بودم. قبل از آنکه چیزی بگویم با لبخند گفت:
«راحت باش! اینجا مصاحبه علمیه، نه عقیدتی!»
این اولین برخوردم با استاد مسعود دشتبان بود؛ نقاش، مجسمهساز، انیماتور، گرافیست و طراح تیتراژ فیلم. گاهی به شوخی او را لئوناردو داوینچی صدا میزدیم چون دستی در هنرهای مختلف داشت. چهرهاش هم با آن ریشوموی بلند و سفید، بیشباهت به آن نابغه همهفنحریف ایتالیایی نبود.
استاد دشتبان در کلاس درس پرشور حرف میزد. بسیار صریح و رک بود. یکی از ویژگیهای اخلاقی جذابش این بود که چاپلوسی را به سرعت تشخیص میداد و سرش کلاه نمیرفت. یادم هست که یکبار در یکی از کلاسها، وقتی یکی از دانشجویان سوژهای شعاری را برای اجرا مطرح کرد، واکنش تندی نشان داد و با صراحت درباره تبعات این رویکرد هشدار داد. او در فضایی که برای برخی، مستعد ریاکاری میشد به ما یاد میداد که روی خلق اثر هنری متمرکز شویم، دنبال راه میانبر نباشیم و برای رسیدن به نتیجه زحمت بکشیم.
از بین فعالیتهای سینمایی او دو مورد شاخص در ذهنم مانده؛ یکی طراحیصحنه فیلم «هیجو» منوچهر عسگرینسب و دیگری طراحی پوستر و تیتراژ فیلم «جادههای سرد» مسعود جعفری جوزانی. او بود که در همان دوران دانشجویی مرا به سمت طراحیتیتراژ سوق داد و تشویقم کرد تا روی آثار سائول باس؛طراح تیتراژ مشهور سینما؛ مطالعه کنم و در ادامه، همان کارهای دوران دانشجویی، دریچهای را برای ورودم به دنیای و باز کرد.
خرداد سال۹۸، مسعود دشتبان پس از یک دوره مبارزه با سرطان از دنیا رفت. در روزهای آخر، وقتی با چند نفر از دوستان تلاش کردیم برای عیادتش به بیمارستان برویم، جواب داد دوست ندارد کسی با این حال او را ببیند.
کاش فرصتی پیش میآمد تا به او بگویم آن جمله «ساده» در روز مصاحبه، چقدر فشار روانی و استرس را از من گرفت. کاش میشد به او بگویم چقدر مدیونش هستم و چگونه حضورش در دانشکده صداوسیما باعث میشد نکات مثبت بر نکات منفی برایم غلبه کند.
یادش گرامی
عکس اول اسلاید از
پدرام باباپور