cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ٖؒ﷽‌کلبـہ شعرو בکلمـہ و موسیقی‌ٖؒ﷽

🌹🌹🌹سلام دوستان بهتر از جان بهترین کانال شعرو دکلمه😍😍😍🌹🌹🌹نمایشنامه👌شعر❤️ پس با ما همراه باشید 🌹 ❤️در کانال ارتباط با مدیرت کانال @aliazarm1364 https://t.me/ali8005001

Show more
Advertising posts
658
Subscribers
No data24 hours
-407 days
-24730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

. ﺍﻋﺘﻤــــــــــــــﺎﺩ ﮐﺮﺩﯼ،،،،،،،؟ ﺧﯿـــــــــــــﺎﻧﺖ ﺩﯾﺪﯼ،،،،،،،،،،،،؟؟ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ،،،،،،،،،،،،،،،،؟؟؟ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﺪﯼ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،؟؟؟؟ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ..... ﻧﮕﻮ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ ،، ﺍﯾﻨﻢ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻮﻥ ﻗﺒﻠﯿﺎﺳﺖ ،، ﻓﻘﻂ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﻧﻘﺸﺶ ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،، ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ،،،،،،،،، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ،،،، اینجا زَمین اَست ... رَسمِ بَعضی آدَم هایَش عَجیب اَست! اینجا گُم که مى شَوى ... به جاى اینکه دُنبالَت بِگَردَند ... فَراموشَت مى کُنند ... !!! اينجا دنياى وارونه هاست. دنياى دروغ ༅‌❉‌ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ❉‌༅F💔༅‌❉‌ٜٜٜٜٜٜٖٖٖٖٜ❉‌༅
Show all...
گفت:« چند تا دوسم داری؟» گفتم:«  یڪی» ابروهاشو تو هم ڪشید، اخم ڪرد و گفت: « خسته نشے از این همه دوست داشتن!» خندیدم و گفتم: « نه، قول میدم، تا ته دنیا» با قیافه شاڪے گفت: « اخه یڪے بدرد میخوره؟  تڪون بخورے تمومه! خیلے ڪمه، خیلی» گفتم:« شاید ظاهرش ڪم نشون بده اما یک، قوے ترین عددیه ڪه میشناسم یک ڪمیتش شاید پایین باشه اما بجاش ڪیفیت داره یک بزرگه، به اندازه خدا یک عزیزه مثل تویے ڪه یڪے یدونمی یک پر از شڪوهه، مثل نفر اول شدن توے مسابقه ها» خیره شده بود و با دقت گوش میداد حرفم ڪه تمام شد، حس غرور را در چشمانش میدیدم دستانم را گرفت، خیره در چشمانم گفت: « قول بده همیشه یڪے دوسم داشته باشی» جان دلم، قرار است یک عمر یڪے دوستت داشته باشم رضا_پناهی
Show all...
نه توانایی متوقف کردن افکارم رو دارم، نه توانایی اینو دارم که بخوام دربارشون حرفی بزنم. فقط هر شب توی سرم می‌چرخن باور کنین حتی نمی‌تونم اشک بریزم‌‌. انگار فکر کردن و زجر کشیدن تنها کاریه که توی این دنيا می‌تونم انجام بدم. و فقط از دردام بنویسم. رفیق تو مثل اون گرگ تیر خورده‌ای باش که هیچ موقع از ‌زخماش ناله نمیکنه چون میدونه اگه بناله کفتارها احساس قدرت میکنن. حکایت خیلی‌هاست که دوست دارن. زمین خوردن تور ببین. نزار هیچکس از جای زخم هات باخبر بشه. یاد بگیر برای اهدافت برای موفقیتت  ‏همیشه برای صعود قله های زندگیت بجنگی. هیچ وقت نا امید نباش. و با کسی باش که وقتی کل جهانِ به تو پشتِ کرد بدون ترس به چشماش نگاه کنی به خودت افتخار کنی اونم از انتخابی که کردی. نه مثل من باشی که نه میتونی اشک بریزی. و نه میتونی درباره دردهات حرف بزنی. فقط شجاع باش ، شاید الان ندونی چه حس خوبیه اینکه بدونی یه نفر؛ فقط یه نفر تو این دنیا چشماش دنبال توئه. و نگرانته و منتظرته و فقط به فکر توئه. اگه اون یه نفر رو پیدا کردی قدرش و بدون. ای کاش من مثل پرنده‌ها بودم. بال داشتم به هر سمتی که دلم میخواست میرفتم. اونم به جایی که دیگه نه یادی. از تو باشه و نه دلتنگی واسه تو. یا ای کاش میتونستم ساعتی بمیرم. ‌ به قول مرحوم #خسرو شکیبایی که گفت ای کاش میشد آدمی، گاهی فقط گاهی به اندازه نیاز بمیره بعد بلند بشه آهسته آهسته خاک‌هاش رو بتکونه و اگه دلش خواست برگرده به زندگی اگه هم دلش نخواست، بخوابه تا ابد. دلبر بیا و منو توی آغوش خودت بگیر. درسته من بوی روستا میدم ، بوی دریا ، بوی نمک ، بوی دستهای ترک خوردهٔ ماهیگـیرِ خستهِ شهرمون رو میدم. درسته من لهجه دارم و بلند بلند می‌خندم اما باور کن صدای خندهام بوی اشک میدن. خیلی آروم و بی صدا عاشقت شدم. من تو رو چه ساده ، و بازم چقدر ساده ، چه صادقانه دوستت دارم. ولی چه کنم افسوس که تو دوسم نداشتی. امیدوارم تو همیشه جایی برای برگشت داشته‌ باشی و کسی جایی منتظرت باشه و دلیلی برای ادامه‌ دادن زندگی پیدا کنی، و وقتی دلتنگی، یاد چشم‌هاش بیفتی که دلشوره ات رو تسکین بده. من که انتخابت نبودم ، اما امیدوارم اونی که میاد سمتت قدرشون بدونی. ای کاش همه ماها یاد بگیریم که آدمها بازیچه هم نیستن عشق ، علاقه ، محبت ، خیلی فراتر از چیزی که بخوام توی چند جمله خلاصه اش کنم. و اینم در آخر بگم اگه بلد نیستی به فریاد کسی برسی حداقل کمی معرفت داشته باش و دادِ کسی رو در نیار و باعث شکستن دلش نشو چون شکستن دل تاوان داره. عمر و جونی هم پایان داره. #مهــدی_محمـــودی
Show all...
🍃#به_نام_پدر🍃 قلمم حوصله کن ، شعر به نام  پدر  است کاغذ و دفتر و دیوان، همه ، رام پدر است واژه ها در سر من با  هیجان  می رقصند شعرهم مست شده،تشنه ی جام پدر است امشب انگار که  شب  جلوه ی  دیگر  دارد روشنی بخش  شبم ، ماه  تمام  پدر است می کنم  سجده  به  پایش ، قدم  لرزانش قبله ام کج شده و ، سمت مقام پدر است می زنم بوسه به دستان  پر از  احساسش بوسه هایم همگی بوسه ز  کام پدر  است در  هوای  نفسش  شوق  پریدن  دارم همچنان مرغ  دلم بر  لب بام پدر است پند و اندرز پدر حک شده در ریشه ی من چونکه یک معجزه در متن کلام پدر است روز و شب زجر کشیده که من آرام  شوم جان نثاری ز خودش خط مرام پدر است باز هم نام پدر آمد و  خون  جوش  آمد قلم  آرام  نشو ، شعر  به   نام پدر  است.... #سید_عبدالله_سنگر ‌‌‌‌✨✨✨✨✨✨✨✨
Show all...
01:00
Video unavailableShow in Telegram
ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟! ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟! جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..! ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟ "تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟! دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟! چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟ سیمین بهبهانی" ✨✨✨✨✨✨✨✨
Show all...
جـانـا بـه پای مستی، قدری مرام بگذار من که خراب عشقم ، سـنگ تمام بگذار با ایـن دل حزینم ، در کوره راه مـستی با لـعلـی از لبـانـت، شــرب مـدام بـگذار امشب که کوه دردم،حالم شده پریشان درخـلوت خـیالـم، بی پـرده گام بـگـذار تیره شـده جهانم ، زین جـور بی نهایت یک دم هـلال رویت ،بر پشت بام بگذار تا آسـمــان چشمت ، بی بال پر کشـیدم بهر شکار این دل ، بی وقـفـه دام بگذار ای آنکه آزمـودی ،شـعـر مرا بـه حسـنت در واژگانـم امـشب ، شــور کلام بگـذار هنگام هـر قـراری ، دل بی قـرار رویـت شـمشـیر زلـفـکانت ،کـم در نیام  بگـذار زین چشم پر زخونـم، با گریه ی بهاران اشکـم ز دیده بر گیر ، یا الـتـیام بگـذار مستانـه در کنارم ، دستی بر آرو برخیز ساقی عنایتی کن ، بـاده به جـام بگذار بر سـاحل خـیالم ، بـا مـوج گیـسوانـت امشب تفـضلی کن ، بر دیـده گام بگذار افسرده می شـود دل، گر نشنود پیامی با بـرقی از نـگاهت ، بر دل پیـام بگـذار ما میهـمان دهـریم ، درسایه سـار مردن بشکن سکوت و بامن،حرف تمام بگـذار از بــاده ی  لبانت ، و آن رنگ ارغـوانـت جامی به قصد قربت،حسن ختام بگذار #علی_فعله_گری ✨✨✨✨✨✨✨✨
Show all...
. در عالم کودکی به مادرم قول دادم ، که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید. و گفت : نمی توانی عزیزم ! گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم . مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی . نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم . ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم . معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم ! بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم . ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛ کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود . همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ! من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ، او با آمدنش سلطان قلب من شده بود . من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم . آخر من خودم مادر شده بودم ✨✨✨✨✨✨✨✨
Show all...
من باتو نگویم که تو‌ پروانهٔ من باش چون شمع بیا روشنی خانهٔ من باش در کلبهٔ ما رونق اگر نیست صفا هست تو رونق این کلبه و کاشانهٔ من باش من‌ یاد ترا سجده کنم ای صنم اکنون بر خیز و بیا ، خود بتِ بتخانهٔ من باش دانی که شدم خانه خراب تو‌ حبیبا اکنون دگر آبادی ویرانهٔ من باش لطفی کن و در خلوت محزون من ای دوست آرام و قرارِ دل دیوانهٔ من باش چون باده خورم با کف چون برگ گل خویش ای غنچه دهان ، ساغر و‌پیمانهٔ من باش من شانه زنم زلف تو را و‌ تو بدان زلف آرایش آغوش من وشانهٔ من باش ای دوست چه خوب است که روزی تو بگویی امید بیا با من وپروانهٔ من باش #مهدی_اخوان_ثالث ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ❤️💞
Show all...