خشم شب

#بنرهاپارت‌واقعی‌هستند به بالا نگاه کردم تا مبادا اشک جمع شده در چشمانم بریزد: ولی تو از اولم منو باور نداشتی مگه نه؟ همیشه منتظر روزی بودی که بذارم و برم صدایش لرزید: واقعا رفتی + اگه بیرونم نمیکردی هیچ وقت نمیرفتم _ رفتی و با وجود دخترمون #شیش سال برنگشتی + برمیگشتم که چی بشه؟ که هر روز باورم نکنی و هر روز بمیرم؟ که هر روز ببینمت و نداشته باشمت؟ که من باشم و تو دل بدی به یه دختر دیگه؟ برمیگشتم که چی بشه؟! https://t.me/+WaoD7xUrC_o5YzNk ۱۲ظهر

🎥فیلم سینمایی سه قدم بالاتر از بهشت 🎬Three Steps Above Heaven 2010 📜زیرنویس چسبیده 📤کیفیت : 240p

🎥فیلم سینمایی سه قدم بالاتر از بهشت 🎬Three Steps Above Heaven 2010 📜زیرنویس چسبیده 📤کیفیت : 480p

🎥فیلم سینمایی سه قدم بالاتر از بهشت 🎬Three Steps Above Heaven 2010 📤کیفیت : BluRay 🎭ژانر :#اکشن #درام #رمانتیک 📜#زیرنویس_چسبیده 🔊#دوبله_فارسی 🥇امتیاز : 7.0 🛑رده سنی : Not Rated ⏰مدت زمان : 118 دقیقه 🇪🇸محصول کشور : اسپانیا ✍نویسنده : Federico Moccia,Ramón Salazar 👤کارگردان : fernando gonzález molina 👥ستارگان : mario casas,maría valverde,Álvaro cervantes 💬خلاصه داستان داستان فیلم در مورد دختر و پسر جوان است که هرکدام متعلق به دنیای متفاوتی هستند، و عاشق یکدیگر شده اند… ✂️| #بدون_سانسور 🗂 نسخه زیرنویس چسبیده فارسی ➕ کیفیت 1080p🔻 #سه_قدم_بالاترازبهشت

🎬تیزر فیلم سه قدم بالاتر از بهشت Three Steps Above Heaven 2010

🎥فیلم سینمایی سه قدم بالاتر از بهشت 🎬Three Steps Above Heaven 2010 📜زیرنویس چسبیده 📤کیفیت : 1080p

🎥فیلم سینمایی سه قدم بالاتر از بهشت 🎬Three Steps Above Heaven 2010 📜زیرنویس چسبیده 📤کیفیت : 720p

من اون دختریم که برای رسیدن به قاتلای خانوادش وارد راه خطرناکی شد! ولی برعکس این بازی انقدر به من نیرو داد که طولی نکشید اسمم سر زبونا افتاد!خشم شب! هکر کارکشته ای که از پس هر سیستمی برمیاد! من تو دنیای خودم قدم به قدم جلو میرفتم تا وقتی که پلیس تو تشکیلاتم نفوزی فرستاد! منه از همه جا بی خبرم مسیح و به عنوان بادیگاردم استخدام کردم! ما عاشق هم شدیم... صیغش شدم اما... اون منو لو داد! من رفتم زندان و وقتی برگشتم.... فهمیدم مسیح حتی مجرد هم نبوده! اما ول کنم نبود میخواست هر جور شده باهم دیگه... https://t.me/+VLns4BnOU6liNjQ0 ۲۴

شبا با زور خودشو تو اتاق زن صیغه ایش جا میده و.. 🙈🔥🤤 https://t.me/+qqqYato6L_owMWM8 داخل اشپز خانه شدم و به سمت سماور رفتم، داشتم لیوانارو پر از چایی میکردم که یهو تو آغوش گرمی فرو رفتم، هینی از ترس گفتم و شیر سماورو بستم، پایین تنشو بهم فشرد و لب زد: _دلم برات تنگ شده بود! دیشب چرا در اتاقو قفل کرده بودی؟! اخمی کردم و به عقب هلش دادم؛: _برو عقب ببینم.. به تو چه! _تا قبول نکنی امشب باز بزاری در و نمیرم. +ارشد کجایی عزیزم؟! با صدای الهه نگاهی بهش کردم و.. ** با اخمای درهم حالی مغمول به سمت اتاقم رفتم که وسط راهرو با دیدن صحنه رو به روم خشکم زد و قلبم تیر کشید اونا داشتند.... https://t.me/+qqqYato6L_owMWM8 ۲۴