🔞مـعـشـوقـه مـافـیـا😈
﷽ وقتی #مقاومت میکنی من بیشتر #وحشی میشم😈 به قلم نرگس❤️🔥 https://t.me/joinchat/gPANijWn9C1hYmRk چنل محافظ، حتما جوین شید👆🏻 کپی ممنوع🚫
Show more1 707
Subscribers
-4624 hours
+1127 days
+430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
Photo unavailable
#ددی_لیتلبوی🍭🍼
#تریسام😈🩵
صدرا و امیر یک کاپل هستند که هردو پزشک و عاشق همدیگه ان، در کنار هم زندگی میکنند که با ورود معراج به زندگیشون حس های پدرانشون قلقلک داده میشه و ....😬🩵
#ددی #لیتل_بوی 🩵🌈
#تریسام👨👨👦💍
معراج #بیبی_بوی مظلومی که وارد زندگی دوتا ددی پزشک میشه و ....
https://t.me/+fVZXeESgz_BlNzY0
https://t.me/+fVZXeESgz_BlNzY0
100
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
Photo unavailable
ولیعهدی که عاشق یه دختر میشه، قافل از این که بدونه، دختره پسره و برلی فرار از جنگ لباس دخترونه میپوشه
با چشمای وق زده بهش نگاه کردم و گفتم
-تو پسری؟😳
دامنش رو یهو زد بالا که تمام دم و دستگاه مشخص شد. دست به کمر با قیافه از خود متشکر گفت
+کاملا پسرم😏
با دهن به پایین تنه اش خیره شدم و ناباور گفتم
-دختره ک...یر و خا....یه داره😱😂
https://t.me/+wzVFQ9D3AG9lNmRk
https://t.me/+wzVFQ9D3AG9lNmRk
1400
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:02
Video unavailable
من به تو یکی کون بده نیستم شوکولات، چشمهات رو از این دوتا تیکه استخون ما درویش کن.🍑😒
از پشت به آراز چسبید و چشمهای پسرک از کاسه در اومد.
_ای من گاییدمت این چیه چسبیده به کونم؟ بکش کنار دست خرت رو.🔞🥵💦
خودش رو بیشتر به آراز مالید و کنار گوشش تحریکآمیز لب زد:
_دوست دارم بکشم کنار ولی التم امون نمیده عزیزم🔥
https://t.me/+NBkZD0S9psU3MDQ0
https://t.me/+NBkZD0S9psU3MDQ0
پسر لاتی که بعد مدتها از زندان آزاد شده و فکر میکنه حالا وقت سلطنتش بین لات و لوتهاست، ولی گیر یه رئیس کارواش میفته و مجبوره براش از همه جا علیالخصوص کونش مایه بذاره👅💦🔞
0.43 KB
5900
Repost from " تبادل شبانه "🎀
00:16
Video unavailable
دنبال مانهواهای #امپرگ و #مثبتهجده میگردی ؟! 😈
اینجا میتومی پیداش کنی 👇🏻
https://t.me/+RGsbWXFhsOtiMjY0
#یوری 💦 #یائویی 💦 #هنتای 💦
فن آرت های #امپرگ و #رنگینکمونی از آیدل ها و ارتیست های محبوبت 🌚💧
هر روز معرفی #انیمه و #مانهوا و #فنفیک های قشنگ دارن 🥹🩵
🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔
تازه اگه قصد نوشتن به رمان امگاورسی داری ، این چنلو از دست نده چون هر اموزشی که نیاز داری اینجا توضیح داده میشه 🦋🐺
https://t.me/+RGsbWXFhsOtiMjY0
https://t.me/+RGsbWXFhsOtiMjY0
5.43 MB
5500
Repost from N/a
00:13
Video unavailable
#تریسام 🔞
#لزبین 🔥🔥
#خوناشامی
مانیکا رو تو بغل دایان میزارم و #ویبراتور رو دستش میدم. دایان ویبراتور رو روی چوچـ.ـول🍓 مانیکا میکشه و با #لذت به بی قراری هاش نگاه میکنه. ویبراتور رو #تند_تند روی کلیتور.یسش میکشه و چند #سیلی به #بهشت پف کردش میزنه تا جایی که که کامل #قرمز میشه🌸
به سمت در میچرخم و با دیدن نگاه عصبی مامانم پوزخندی میزنم و انگشتای بلندمو روی #سوراخ کـ.ـص مانیکا میکشم و با #آبش #خیس میکنم.
واردش میکنم و تا ته #فشار میدم که #جیغی میکشه و به مچ دست دایان #چنگ میزنه.💦🔞
https://t.me/+x1uww-QP8kJkZTU8
https://t.me/+x1uww-QP8kJkZTU8
دختره متوجه میشه مادر میسترسش به اسلیو گرل محبوب خودش و پارتنرش چشم داره پس اون....
Gifybot.mp48.19 KB
6200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
مافیای خشن و جذابی که عاشق پسر جوونی میشه و میخواد که هر طور شده اونو مال خودش کنه🥵🔞
با لحنی که در عین آروم بود،توش پر از هشدار بود،گفت
_یا با پای خودت مثل آدمیزاد میای تو بغلم یا انوقت مجبورم میکنی کاریو بکنم که اصلا #دلم نمی خواد😏💢
علی رغم تحدیدی که تو جمله اش بود ولی من #قصدی واسه رفتن تو بغلش نداشتم❌🫠
اصلا چی جوری می تونستم برم تو #بغل کسی که عامل همه ی بدبختی هام بود؟!🥺🥲
آگاهانه و برای #نشون دادن مخالفتم یه قدم به #عقب برداشتم که....🥵⚠️🔞
#گی🏳🌈#مافیایی😎#هیجانی🩸
https://t.me/+5OVnjb-vIbMzN2Vk
https://t.me/+5OVnjb-vIbMzN2Vk
animation.gif.mp40.27 KB
6010
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
الفای خشنی که امگای مظلوم و کیوتی توی فروشگاه گیر میندازه و خشن جرش میده که.....😈🔥
دستاشو دور گردنم و #پاهاشو دور کمرم حلقه کرد
الت #برجستهمو از توی شورتم کشیدم و روی سوراخ تنگش گذاشتم با فشار ریزی سرش واردش کردم خواست #ناله بلندی کنه که #لباشو به دندون گرفتم🫦💦
بدون هیچ مکثی کل التمو واردش کردم همینطور که داشتم توش #تلمبه میزدم با احساس نگاه خیره ی کسی......
https://t.me/+95lyi7793so1MWM0
https://t.me/+95lyi7793so1MWM0
امگاى سركشى كه از دنياى خودش جدا ميشه و وارد دنياى انسان ها ميشه اما توى فروشگاه تو هيت ميره و گير يه الفاى وحشى ميوفته و همونجا باهم سك.س ميكنن كه…🔞💦
2600
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
روی ناز مشتری ژل ریختم و حسابی مالیدمش که صدای آه و نالش در اومد
چو.چول خیسش رو بین انگشتام گرفتم و فشارش دادم که جیغ بلندی کشید
حشری نگاهش کردم و گفتم:
- نظرت چیه قبل داغ شدن دستگاه یه حالی به تپلی بین پات بدم؟😈💦
- آهههه....جرم بده اپراتور حشری
هورنی دستگاه لیزر رو برداشتم و تهشو یه ضرب وارد سوراخ تنگ بهشتش کردم که جیغ بلندی کشید......
https://t.me/+0H4s6QFdOJFmYzEx
https://t.me/+0H4s6QFdOJFmYzEx
اپراتور لیزر حشری ناز تنگ مشتری رو با دستگاه لیزر جر میده.....🔞
3300
❤️🔥🌿❤️🔥🌿❤️🔥
🌿❤️🔥🌿❤️🔥
❤️🔥🌿❤️🔥
🌿❤️🔥
❤️🔥
#مـعـشـوقـه_مـافـیـا
#پارت_207
با این که مدت طولانی نبود از هم دور بودیم اما من بازهم دلم براش تنگ شده بود.
مخصوصا برای این نگاهش.
نگاهی که خمار و خواب آلود بود و صورتش رو جذاب تر میکرد.
آندره دستش رو بالا آورد و نوازش گونه روی موهام کشید.
فاصلمون رو کمی کمتر کردم که اونم دستش رو پشت گردنم گذاشت و همون فاصله کم رو هم پر کرد و لب هاش رو روی لب هام گذاشت.
چند ثانیه همینجوری بی حرکت لب هاش روی لب هام فشرد و بعد آروم شروع کرد به بوسیدنم.
منم دستم رو گذاشتم پشت گردنش و همراهیش کردم.
هرچی که بیشتر هم دیگر رو میبوسیدیم بیشتر میفهمیدم که چقدر دلتنگش بودم.
دست هام رو با ملایمت روی بدن عضلانیش که معلوم بود به خاطرش سال ها زحمت کشیده کشیدم تا رسیدم به جای زخم روی پهلوش.
دست از بوسیدنش کشیدم و آروم ازش جدا شدم.
هنوز لب هاش نیم سانتی لب هام بود و اگه باز اراده میکرد میتونست من رو ببوسه.
دستم رو زخم پهلوش کشیدم و گفتم.
+چه اتفاقی افتاده؟
و بالاخره صدای گرم و خش دارش پیچید توی گوشم.
_چند روز پیش توی یک درگیری چاقو خوردم.
+مگه محافظ هات همراهت نبودن؟
آندره من رو توی بغلش فشرد و درحالی که موهام رو نوازش میکرد گفت.
_اون ها درگیر مبارزه بودن.
تو ذهنت رو درگیر این مسائل نکن.
با انگشت هام روی سینه ستبر و برهنش خط های فرضی میکشیدم و بی حرف به صدای ظربان قلبش گوش میدادم.
انگار واقعا لذت بخش ترین موسیقی دنیا بود.
نزدیک بودنم به آندره بهم آرامش میداد، جوری که دوباره چشم هام گرم شد و به خواب عمیقی فرو رفتم.
.
.
.
با شنیدن سر و صدایی از بیرون خمیازه ایی کشیدم و پلک های خمار از خوابم رو باز کردم.
دستی روی تخت کشیدم که دیدم خبری از آندره نیست.
مثل فشنگ از جام پریدم و به دور برم نگاه کردم.
یعنی من داشتم خواب میدیدم؟
یعنی دیدن آندره کنار خودم خیالات بود!
همینجوری داشتم با خودم کلنجار میرفتم که یهو دری که توی اتاق خواب بود باز شد و آندره حوله پیچ از اونجا بیرون اومد.
با دیدنش نفس آسوده ایی کشیدم.
_بالاخره بیدار شدی!
+خیلی خوابیدم؟
اشارهایی به ساعت روی دیوار کرد و گفت.
_دو ساعتی میشه.
دوباره خمیازه ایی کشیدم و درحالی که از روی تخت بلند میشدم گفتم.
+این چند وقت خواب درست حسابی نداشتم.
آندره درحالی که موهاش رو با حوله کوچکی خشک میکرد گفت.
+به خاطر چی؟
بی هیچ رو دربایستی گفتم.
+به خاطر تو.
حرکات دستش متوقف شد و چشم دوخت به من، انگار که منتظر بود من توضیحی بدم.
+وقتی تماس هام رو جواب ندادی و بعد هم نیک اون پیام رو فرستاد خیلی نگرانت شدم.
و واقعا تا برسم اینجا حال درست حسابی نداشتم.
حوله ایی که باهاش موهاش رو خشک میکرد انداخت روی دستهی مبل و بعد قدم زنان به سمت من اومد.
دستش رو زیر چونهام گذاشت و سرم رو روب خودش بلند کرد.
_دیگه هیچوقت به خاطر من به خودت سختی نده.
کمی مکث کرد و دوباره گفت.
_هیچوقت...
من وسط امتحانات دانشگاه براتون پارت میزارم بعد شما نمیخواید ریاکشن بدین بی ادبا؟😝
کپی از رمان حتی با ذکر نام نویسنده ممنوعه و در صورت مشاهده پیگرد قانونی دارد💢
❤️🔥
🌿❤️🔥
❤️🔥🌿❤️🔥
🌿❤️🔥🌿❤️🔥
❤️🔥🌿❤️🔥🌿❤️🔥
❤🔥 14👍 5🔥 3❤ 1🥰 1😍 1
11910
Repost from تبادل (اکانت بزرگه)💖
Photo unavailable
امگاى ليتلى كه از يه الفاى پزشك حامله ميشه و يروز وقتى توى خونس ميفهمه كه خون ريزى داره و….🔞🩸
#خون ريزيم بند نميومد به ددى سياوش زنگ زدم كه سريع بهش گفتم بياد خونه وقتى برگشت
ديدم دستش يه پلاستيكه #هق هق كنان رفتم سمتش كه منو توى بغلش گرفت
_چيزى نيست پشمك كوچولوى من🧸🍼
از توى جيب كتش #پستونك مورد علاقه مو در اورد گذاشت روى لبهام كه سريع شروع به #مكيدنش كردم
منو برد سمت تخت و وقتى دراز كشيدم پاهاى سفيد و بلوريمو بالا داد و #نواربهداشتى باز كرد و برام بستش و بعدش #پوشكمو اورد كه وقتى خواست برام ببنده كه جيغ بلندى كشيدم و….👅💦
https://t.me/+95lyi7793so1MWM0
https://t.me/+95lyi7793so1MWM0
ليتل بويى كه دديش براش پوشك و نوار بهداشتى ميذاره ولى بازم خون ريزى ميكنه وقتى ميبرتش دكتر ميفهمه كه…..😭💔
4300
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.